کد خبر : 30154 تاریخ : 1399/7/22 گروه خبری : فرهنگی |
|
دکتر حسن بلخاری: حافظ، ابنعربی و دعای فرشتگان برای مومنان |
|
سخنرانی رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در بزرگداشت حافظ به بحث درباره قرآن، حافظ شیرازی، محیالدین ابن عربی و دعای فرشتگان برای مومنان درگاه الهی اختصاص داشت. مراسم مجازی بزرگداشت خواجه حافظ شیرازی، یکشنبه 20 مهر توسط انجمن آثار ومفاخر فرهنگی و با سخنرانی حسن بلخاری استاد دانشگاه تهران و رئیس انجمن آثار و مفاخر برگزار شد. متن سخنرانی بلخاری دراین برنامه مجازی به شرح زیر است: مبانی قرآنی و عرفانی یک مصرع از دیوان حافظ در باب مصرع زیبای «فرشتهات به دو دست دعا نگه دارد»، مبانی قرآنی و عرفانی مهمی در تاریخ اندیشه ما وجود دارد. از یک سو قرآن در برخی آیات خویش به بیان دعای فرشتگان برای مؤمنان و در آیتی دیگر دعای آنان بر تمامی ساکنان کره ارض (لمن فی الارض) اشارت فرموده و از سوی دیگر ابنعربی که نزدیک به یک قرن پیش از حافظ میزیست، باب 154 فتوحات مکیه را به ولایت ملَکی و شرح دعای ملائک بر بشر اختصاص داده است. اینگفتار به بررسی مبانی قرآنی و عرفانی مصرع فوق میپردازد.مصرعی در یکی از زیباترین غزلهای خواجه شمس الدین محمدشیرازی یعنی این غزل: هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد خداش در همه حال از بلا نگه دارد حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست که آشنا سخن آشنا نگه دارد دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشتهات به دو دست دعا نگه دارد گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان نگاه دار سر رشته تا نگه دارد صبا بر آن سر زلف ار دل مرا بینی ز روی لطف بگویش که جا نگه دارد چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد غبار راهگذارت کجاست تا حافظ به یادگار نسیم صبا نگه دارد حافظ قرآن در باب اینکه خواجه شمسالدین محمدشیرازی متخلص به حافظ، این لقب متعالی خود را از حفظ قرآن داشته و دارد شکی نیست: عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت پس لاجرم هر که حافظ قرآن است آشنای با آیات و مضامین آنها نیز هست ضمن آنکه نمیتوان بلندمرتبهای چون حافظ را مُطلع از مضامین آیات قرآن دانست اما او را در بهره گرفتن از این مضامین در اشعار بلند و آسمانی خود، بیتوجه انگاشت. قطعاً معانی و مضامین بنشسته بر جان حافظ، خودآگاه یا ناخودآگاه در صدور و ظهور اشعار بلندش مؤثر افتاده و تکرار میکنم گاه ممکن است این تأثیرات کاملاً ناخودآگاه در ابیات ظهور نموده باشند و البته این معنا از منظر علمالنفس و نیز روانشناسی امروزی امری کاملاً بدیهی و بینیاز از اثبات است. این معنا هنگامی آشکار میشود که میان مضامین آیات و ابیات نسبتی مستقیم و آشکار وجود داشته باشد همچون موضوعی که محور سخن ماست. یعنی میان مصرع «فرشتهات به دو دست دعا نگه دارد» با این آیة شریفة قرآن: الَّذِینَ یحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَه یسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهمْ وَیؤْمِنُونَ بِه وَیسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ کلَّ شَیءٍ رَحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِیلَک وَقِهمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ. کسانی که عرش [خدا] را حمل میکنند و آنها که پیرامون آنند به سپاس پروردگارشان تسبیح میگویند و به او ایمان دارند و برای کسانی که گرویدهاند طلب آمرزش میکنند پروردگارا رحمت و دانش [تو بر] هر چیز احاطه دارد کسانی را که توبه کرده و راه تو را دنبال کردهاند ببخش و آنها را از عذاب آتش نگاه دار (غافر،7) دعای فرشتگان برای مؤمنان و جمیع انسانها به روایت قرآن قرآن شریف در دو آیه از آیات بلند خود، استغفار و طلب مغفرت و رحمت الهی برای انسانها را از سوی فرشتگان مطرح میکند. نخست در سوره غافر (آیه 7) که بیان کردیم و دیگر آیه پنجم سوره شوری که فرشتگان نهفقط برای مؤمنان و تائبان که برای تمامی ساکنان کره خاک (لمن فی الارض) طلب رحمت و مغفرت میکنند:تَکادُ السَّمَاوَاتُ یتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهن وَالْمَلَائِکةُ یسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهمْ وَیسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی الْأَرْضِ أَلَا إِنَّ اللَّه هوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ. چیزی نمانده که آسمانها از فرازشان بشکافند و [حال آنکه] فرشتگان به سپاس پروردگارشان تسبیح میگویند و برای کسانی که در زمین هستند آمرزش میطلبند آگاه باش در حقیقت خداست که آمرزنده مهربان است (شوری، 5) جالب اینکه دعای فرشتگان در باب مؤمنان توسیع و تفصیل دارد و البته این تفصیل و توسیع در آیه مربوط به دعای فرشتگان در باب تمامی انسانها وجود ندارد. در آیة نخست ابتدا صفت فرشتگان بیان میشود. یعنی کسانی که حاملان عرش و آنچه اطراف آن است هستند. بنابراین، چنین ملائکهای جایگاهی رفیع و بلند مرتبه دارند و طبیعی است هر چه جایگاه آنان رفیعتر باشد، ارزش و عظمت دعایشان افزونتر است. فرشتگانی که تسبیحگوی حضرت حقاند و مؤمن به او (یسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهمْ وَیؤْمِنُونَ بِه) و طلب مغفرت و رحمت میکنند برای مؤمنان (وَیسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا). این استغفار، با علم و متانتی خاص از حضرت حق طلب میشود. فرشتگان حق را به وسعت لایتناهی رحمت او صلا میدهند یعنی: ای پروردگاری که رحمتت تمامی اشیا و هستندگان عالم را در برگرفته (رَبَّنَا وَسِعْتَ کلَّ شَیءٍ رَحْمَةً وَعِلْمًا و این البته اشاره به کلام بلند قرآن است که وَرَحْمَتِی وَسِعَتْ کلَّ شَیءٍ –اعراف، 156) مؤمنان و تائبان را ببخش و مورد رحمت و مغفرت خود قرار ده. فای تفریع در فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تَابُوا بیانگر آن است که فرشتگان در اصل میگویند پروردگارا! نتیجه اشتمال مطلق رحمتت بر کل هستی، ما را وا داشت از تو بخواهیم بیامرزی و مورد مغفرت قرار دهی کسانی که به سوی تو باز گشتند و راهت را پیروی کردند پس آنان را از عذاب سخت جحیم حفظ فرما. (وَقِهمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ) در این آیه، فرشتگان نه تنها برای مؤمنان طلب مغفرت میکنند بلکه صفت آنان را نیز باز میگویند: کسانی که به سوی حق باز گشته و تبعیت از راه حق میکنند. اما فرشتگان فقط به دعای فوق بسنده نمیکنند بلکه در ادامه از حضرت حقتعالی میخواهد که مؤمنان را به بهشت عدن داخل کند (رَبَّنَا وَأَدْخِلْهمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ) همان بهشتی که خداوند به مؤمنان وعده داده است (الَّتِی وَعَدْتَهمْ) و نکته فوقالعاده جالب اینکه فرشتگان، دایره شمول دعای خویش را وسعت بخشیده و طلب دخول به جنّت را برای پدران و همسران و فرزندان صالح مؤمنان نیز درخواست میکنند (و َمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهمْ وَأَزْوَاجِهمْ وَذُرِّیاتِهمْ) سپس فرشتگان حق را به عزّت و حکمت میخوانند یعنی عزیز بودن حق و حکیم بودن او اقتضا میکند بستگان این مؤمنان نیز مورد شمول رحمتش قرار گیرند. فرشتگان ادامه میدهند پروردگارا مؤمنان بازگشتکننده به سوی خود را از انجام سیئات حفظ کن و ما فرشتگان میدانیم هر که را تو از انجام بدیها حفظ کنی بر او رحمت نمودهای و همانا این خود رستگاری و فوز عظیم است (وَقِهمُ السَّیئَاتِ وَمَنْ تَقِ السَّیئَاتِ یوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَه وَذَلِک هوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمِ) یعنی فرشتگان صرف ایمان و توبه و بازگشت را مبنای مطلق رسیدن به فوز عظیم نمیدانند بلکه تداوم این بازگشت را به محفوظ نگاه داشته شدن از انجام گناه، ممکن و میسر میدانند.فلذا مهربانانه از حقتعالی میخواهند مؤمنانش را زیر سپهر و سپر حمایت خویش قرار داده و نه تنها به آنان امر کند از انجام بدیها بپرهیزند بلکه حضرت حق خود، مؤمنان را از انجام سئیه باز دارد. اما در حالی که طلب رحمت و مغفرت فرشتگان برای مؤمنان تفصیلی است در باب طلب فرشتگان بر استغفار همه انسانها این تفصیل وجود ندارد و این البته باز میگردد به مفهوم بلند مراتب در سلسله انسانیت. نکته دیگری نیز هست و آن همان شمول رحمت الهی است. اگر فرشتگان فقط برای مؤمنان دست به دعا بردارند تکلیف دیگر بندگان خدا چیست؟ بنابراین که در قرآن هر تخصیصی تعمیمی نیز دارد (همچون این معنا که در شأن پیامبر جلیلالشأنش میفرماید: إِنَّ اللَّه وَمَلَائِکتَه یصَلُّونَ عَلَی النَّبِی یا أَیها الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیه وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا (احزاب، 56) سپس عامیتی بدان میبخشد که: هوَ الَّذِی یصَلِّی عَلَیکمْ وَمَلَائِکتُه لِیخْرِجَکمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ وَکانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیمًا (احزاب، 43) و این منطق قرآن است که هر خاصی، عامی نیز دارد تا بواسطه آن حکمت و عدالت حق ظهور یابد.(و البته میدانیم میان این دو یُصلی تفاوتهایی وجود دارد. اما در عین حال هر دو آیه بیانگر آن است که هر کس میتواند مورد درود حق قرار گیرد لکن بدین شرط که چون پیامبرعظیم الشانش عمل کند) آیه دوم در باب طلب رحمت فرشتگان، که نسبت به آیة اول عام محسوب میشود، آیه 5 سوره شوری است. آیه چنین آغاز میگردد: نزدیک است آسمانها از فرازشان شکافته شوند (تَکادُ السَّمَاوَاتُ یتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهنَّ) و پس از آن به این معنا اشارت میرود که ملائکه به تسبیح پروردگار خویش مشغولند و در این تسبیح و تحمید، طلب مغفرت و رحمت میکنند برای تمامی انسانهای روی زمین (وَالْمَلَائِکةُ یسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهمْ وَیسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی الْأَرْضِ أَلَا إِنَّ اللَّه هوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ) و این از آن روست که خداوند آمرزندهای مهربان است.پایان دو آیة مذکور در باب استغفار فرشتگان متفاوت است در آیه اول و در پایان دعای فرشتگان، خداوند عزیز، حکیم خوانده میشود زیرا عزت و حکمتش ایجاب میکند مؤمنان به خود را، جایگاه و شأنی فراح و با عظمت بخشد اما در پایان آیة دوم که تمامی ساکنان ارض مورد دعای فرشتگان قرار میگیرند عزیزحکیم تبدیل به غفوررحیم میشود.یعنی از شأن رحیمی و غفوری حق، فرشتگان حق طلب رحمت برای تمامی انسانها دارند. جامعیت اسم رحیم ایجاب افاضه عام میکند و خاصیت حکیم ایجاب افاضه نعمت خاص بر بندگان خاص. به هر حال قطعاً مبنای مصرع مشهور حافظ این دو آیة شریفة قرآن است. ابن عربی و ولایت فرشتگان محیالدین ابن عربی که بیش از یکصد سال نسبت به حافظ قدمت دارد در کتاب عظیم فتوحات مکیه باب 154 را به شناخت مقام ولایت فرشتگان اختصاص داده است.(فی معرفه مقام الولایه الملکیه) شیخ اکبر در این باب ملائکه را سه صنف دانسته: فرشتگان مهیّمه، فرشتگان مسخره و فرشتگان مدبره. فرشتگان مهیمه که محصول تجلی اسم جمیل حضرت حقاند در حیرت و مستی این تجلّی مدهوش از خود و باقی مطلق به بقای حضرت حقاند.اما فرشتگان دوم یعنی فرشتگان مسخره که در رأس آنان قلم اعلی و عقل اول قراردارند فرشتگانی هستند که بنا به اینکه باید در تمامی عالم، تسخیر و تصرف نمایند، چون فرشتگان مهیمه مست و مدهوش در حضرت حق نیستند. ابن عربی مهمترین وجه حضور فرشتگان مسخره در عالم را دعای بر مؤمنان توبه کار میداند. بنابراین، ولایت فرشتگان تسخیر در وجه اول ولایت بر مؤمنان از طریق استغفار برای آنهاست. به تعبیر ابنعربی این فرشتگان با دعای خویش، اسماً انتقام الهی را به اسامی غفران و عفو و گذشت از سیئات برمیگردانند سپس ابنعربی بنا به ذهن خلّاق و سنّت مألوف خود، به بررسی تطبیقی دعای بندهای صالح (عیسی ع) برای مؤمنان و بندگان خدا با دعای فرشتگان میپردازد.به تعبیر شیخ، عبدصالح حق در این دعای خود که پروردگارا اگر آنان را عذاب کنی از بندگانت هستند و اگر آنان را ببخشایی پس تو عزیز حکیمی (إِنْ تُعَذِّبْهمْ فَإِنَّهمْ عِبَادُک وَإِنْ تَغْفِرْ لَهمْ فَإِنَّک أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکیمُ (مائده، 118) بسیار مؤدبانه و بنابراین که میداند رحمت حق بر غضبش سبقت دارد به حق میفرماید که اگر آنان را عذاب کنی بندگانت هستند و اگر آنان را بیامرزی تو عزیز و حکیم هستی و بسیار جالب که فراز پایانی این در خواست عیسی دقیقاً همان فراز پایانی استغفار فرشتگان برای مؤمنان است (عزیز حکیم) لیک با این وجود ابنعربی فرشتگان را در ادب اقوی از عیسی میداند زیرا آنان نگفتند اگر عذاب کنی از بندگانت هستند بلکه بنا به رَبَّنَا وَسِعْتَ کلَّ شَیءٍ رَحْمَةً وَعِلْمًا مستقیماً طلب مغفرت کردند. بحث در باب ملائکه لمّات که علاوه بر دعای به مؤمنان، آنان را در غلبه بر وسوسههای شیطانی یاری میرسانند تأمل دیگر ابنعربی در باب فرشتگان تسخیر است البته او نیز در همین باب به آیه دوم اشاره دارد همان آیه که به طلب رحمت فرشتگان برای تمامی انسانها اشاره داشت. بحث در باب شرح دقیق ملائکه تسخیر و سپس ملائکه تدبیر که تدبیرکننده نفوس عالماند، محور این سخن نیست تنها بنا مفهوم عمیق و مستتر در کلام حافظ بود که نسبت میان ابیات او با آیات قرآن و نیز رأی عارفان و حکیمان در این باب مورد توجه مختصرقرار گرفت. حال یکبار دیگر به این بیت حضرت حافظ توجه کنید: دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشتهات به دو دست دعا نگه دارد و این آیة شریفه قرآن:الَّذِینَ یحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَه یسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهمْ وَیؤْمِنُونَ بِه وَیسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ کلَّ شَیءٍ رَحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِیلَک وَقِهمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ. *************** به روح بلند خواجه شمسُالدّینْ محمّدِ بن بهاءُالدّینْ محمّدْ حافظِ شیرازی، ملقب به لِسانُالْغِیْب، تَرجُمانُ الْاَسرار، لِسانُالْعُرَفا و ناظِمُالاُولیاء سلام و درود میفرستم و از خداوند متعال میخواهم او را یکی از مؤمنان مورد درخواست فرشتگان در طلب رحمت قرار دهد.لسانالغیبی که با ابیات جاودانه خود نه تنها زبان فارسی را استعلایی عظیم بخشید که ترجمان لطیف و زیبای مضامین الهی بر ایرانیان نیز گردید. خدایش رحمت کند و در جوار قرب خویش، مقامش بخشد. |
لینک | |
http://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/30154 |