کد خبر : 52918
تاریخ : 1400/12/8
گروه خبری : استان‌ها

میدان‌بار همدان، آشفته‌بازار مدیریت کلان‌شهر

سپهرغرب، گروه - عباس سریشی : اگرچه یکی از اهداف مهم مدیریت شهرهای امروزی ایجاد بسترهای مناسب برای دسترسی آسان شهروندان به امکانات و زیرساخت‌های زندگی شهری و تأمین مواد و مایحتاج زندگی در قالب ایجاد مراکز عرضه مواد پروتئینی، خوار و بار و بازارهای میوه و تره‌بار استاندارد و مناسب است اما قطع یقین به‌دلیل ضرورت نگهداری و عرضه این محصولات به‌صورت سالم، با استفاده از روش‌های نگهداری اصولی و جلوگیری از اتلاف آن‌ها با برنامه‌ریزی همه‌جانبه به دلیل ارتباط تنگاتنگ این مراکز با سلامت و امنیت غذایی جامعه، نه‌تنها در خصوص کمیت و کیفیت فعالیت و خدمات ارائه شده بلکه به‌صورت ویژه در خصوص ساختار فیزیکی این مراکز نیز باید همه استانداردها و ضوابط محیط زیستی، بهداشت و سلامت و حتی امنیت و فرهنگ رعایت شده و مدیران و مسئولان شهری و گردانندگان و شاغلان این مراکز هم با جدیت تمام بر حُسن انجام ضوابط و مقررات سازمان در آن‌ها نظارت و با هرگونه تخلف احتمالی بدون هیچ‌گونه مماشات و اغماضی برخورد کنند.

داستان این است که مراکز عرضه و میادین توزیع مواد خوراکی و پروتئینی به‌خصوص میوه و تره‌بار، جدا از نقش ویژه‌ای که در توسعه اقتصادی و اشتغال‌زایی شهرها (مستقیم، مستقیم، دائمی یا موقت) برای افراد داشته و یا به دلیل سهم بسیار قابل توجهی که در موضوع تغذیه و سلامتی جامعه دارند، این توان (توأمان بالقوه و بالفعل) را نیز داشته و دارند که در صورت کاهش کمیت و کیفیت در تأمین نیازهای غذایی و یا بروز هرگونه موضوعات زیست محیطی و یا مخل سلامتی نه‌فقط مبحث تندرستی بلکه ادامه حیات یک شهر و شهروندان را با مخاطره و حتی فاجعه روبه‌رو کند.

در این خصوص بسیاری از کارشناسان سلامت و بهداشت با اشاره به حجم بالای مراجعات و نیز ارتباط عمیق سلامت و امنیت غذایی شهروندان به این مراکز، تلاش در جهت حفظ محیط‌زیست و سلامت آن‌ها را نه‌تنها از مهم‌ترین مطالبه‌های مردمی بلکه الزامات و مسئولیت‌های مدیریت شهری می‌دانند و تأکید دارند که به موجب خط مشی‌های ابلاغی و با هدف ارتقای سطح سلامت و بهداشت و ایمنی؛ متولیان و مدیران این‌گونه مراکز باید ضمن استقرار مدیریت یکپارچه بهداشتی، ایمنی و محیط زیستی در تمامی فعالیت‌ها و خدمات خود و تبعیت از قوانین و الزامات مربوطه، نسبت به شناسایی، حذف، کاهش یا کنترل مخاطرات به‌صورت حداکثری و متعاقباً ترویج فرهنگ و ارتقای آگاهی‌های بهداشتی، ایمنی و محیط زیستی، متعهد بوده و در این زمینه از هیچ کوشش و تلاشی دریغ نکنند.

به دیگر سخن و به دلیل حساسیت کاری متأثر از ارتباط مستقیم با تغذیه و سلامت مردم تبعیت از قوانین و مقررات بهداشتی، ایمنی و محیط زیستی در روال کاری نه‌فقط مسئولان بلکه فعالان و شاغلان این مراکز باید به اجرای الگوی مدیریت بهداشت، ایمنی و محیط زیست، بهره‌مندی از فناوری‌های نوین اطلاعات و ارتباطات در عرضه و توزیع محصولات، رعایت اصول بهداشتی، ایمنی و محیط زیستی در انتخاب و مکان‌یابی مراکز جدید، نوسازی و ایمن‌سازی مراکز قدیمی، اعمال مدیریت تغییر، ارزیابی و بازنگری در سیستم و افزایش آمادگی و واکنش به موقع و اثربخش در مقابل شرایط اضطراری، مورد نیاز روز، ملزم و متعهد باشند.

حالا البته از منظر زیباشناسی، فرهنگی، سیما منظر شهری و حتی امنیت نیز به دلیل اهمیت و نقش میادین (عرضه مواد پروتئینی یا میوه و تره‌بار) فضا و چهره آن‌ها نیز از منظر ساخت و معماری و یا تأسیسات مورد نیاز باید به گونه‌ای باشد که شهروندان چه به لحاظ همجواری و چه در مدت زمانی که برای خرید در محوطه آن‌ها حضور دارند باید حس خوبی داشته و اینگونه نباشد که با دیدن چهره نازیبای میادین از خرید منصرف شده و یا موجب سوء تبلیغ در منظر گردشگران، میهمانان و یا مسافران گذری گردد.

  از مسئله شهری تا بحران اجتماعی...!

و اما به‌رغم سال‌ها تکرار، تذکر، وعده و عید صاحب‌نظران، مسئولان و مدیران شهری همدان مبنی بر لزوم ارتقای سطح کمی و کیفی خدمات و زیرشاکله مراکز عرضه مواد پروتئینی و میوه و تره‌بار اما متأسفانه این یک واقعیت کاملاً ملموس، شفاف و غیر قابل انکار است که هنوز نه‌فقط تا رسیدن به آن نقطه مطلوب راه بسیاری باقی مانده بلکه تقریباً اکثر افراد جامعه به‌طور مستقیم یا غیر مستقیم با مشکلات متأثر از این کم‌توجهی و نارسایی‌ها درگیرند.

در واقع عملکرد این میادین و بازارچه‌ها آنچنان که در فلسفه وجودی آن‌ها تعریف و پیش‌بینی شده راضی‌کننده نیست و این مراکز به‌صورت بنیادین با انبوهی از مشکلات ریز و درشت، حاشیه‌های بی‌ربط و فرسایشی، مسائل و معضلات منفی و نامقبول اجتماعی، بهداشتی، زیست‌محیطی و فرهنگی مواجه هستند و به‌طور خلاصه عملکرد این میادین و مراکز به‌عنوان سرچشمه توزیع مایحتاج عمومی مردم آنچنان که باید راضی‌کننده نبوده و با استاندارهای لازم فاصله بسیار دارند.

اینکه به‌طور نمونه و فقط در یک مورد خاص به رغم آنکه نزدیک به چندین دهه است که بر اساس مصالح مدیران و تصمیم‌گیران و نیز متأثر از نقشه جدید شهری به‌دلیل وفور آن مشکلات و لزوم ساماندهی، به‌روزرسانی و ارتقای سطح کمی و کیفی خدمات و فعالیت‌ها؛ طرح خروج میدان میوه و تره‌بار از شهر کلید خورده و در این راستا نیز هر از چندگاه از نمایندگان مجلس گرفته تا شهرداران، اعضای شورای شهر استاندار، فرماندار و خلاصه همه و همه ضمن لزوم تأکید بر اجرای سریع‌تر این طرح با ادعای پایان پروژه ساخت میدان‌بار جدید، تحقق آن را بسیار نزدیک دانسته‌اند اما در واقعیت نه‌فقط این وعده سر خرمن در حد چند شعار تبلیغاتی ایام انتخابات و یا انتصاب باقی مانده بلکه در پی ادامه فعالیت این مرکز و قرار گرفتن آن در بطن محیط‌های مسکونی و متعاقباً پمپاژ موضوعات و مسائل ناخوشایند به بیرون، از یک صورت مسئله شهری خارج و رسماً به یک بحران اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و امنیتی که هر روز نیز بر گستره و عمق تبعات آن افزوده می‌شود مبذول گردیده است.

در واقع و جدا از مشکلات متعدد و اساسی فیزیکی میدان فعلی که شامل فقدان ساختمان‌ها، انبارهای مناسب، نزدیکی به محل سکونت مردم، قرار گرفتن در یکی از پرترددترین مسیر‌های درون‌شهری فقدان سرویس بهداشتی، تداخل فضای تردد پیاده و سواره، طراحی نشدن آبخوری، فاصله زیاد محل بارگیری تا انبار، عدم طراحی سکوی بارانداز، نبود ترازوی مرجع، نداشتن صندلی برای استراحت مشتریان، مجزا نبودن سرویس بهداشتی خصوصی از عمومی، فقدان پارکینگ اختصاصی و عمومی و متعاقباً مشکلات ترافیکی و حمل‌ونقل، فقدان بهداشت عمومی و آب شرب، نبود ورودی و خروجی خوانا و مناسب، وجود و انباشت دائمی پسماندها و دورریزهای فاسدشدنی، ضعیف بودن تجهیزات تأسیساتی از قبیل فاضلاب، برق، گاز، آتش‌نشانی، عدم وجود انبارهای مناسب، فقدان مدیریت پسماندها، مدیریت مصرف آب و نحوه دفع پساب و شیرابه، ساختار محیط بیولوژیک و مدیریت محیط زیست در شرایط اضطرار، حضور و فرآیند دائمی افراد معتاد بیکار و مسئله‌دار کارتن‌خواب و... باعث می‌شود تا این مکان ساختار بسیار شکننده و ناپایداری را در خصوص سلامت شهر و شهروندان ایفا کند اما در منظر خاص به‌دلیل فقدان یک اراده و تلاش واقعی در جهت خروج آن از بطن شهر به‌عنوان یک امر الزامی، مطالعه چند 10 ساله امروزه دیگر تقریباً اکثر شهروندان به این باور ر سیده‌اند که نه‌تنها عملکرد میدان میوه و تره‌بار همدان به اهداف مورد نظر خود یعنی دسترسی آسان، سلامت بیشتر، مشتری‌مداری، کیفیت و قیمت بهتر، عرضه مناسب و... دست نیافته بلکه برعکس حالا به‌عنوان یک معضل اساسی و عمیق در حال کش‌وقوس شبانه‌روزی با کلاف معضلات پیچیده، نهفته و پایدار باقی مانده در بطن خود است که صدالبته هر روز غفلت و یا تأخیر در رسیدگی به این موضوع نیز باعث می‌شود تا شهر و شهروندان را به ورطه و لبه پرتگاه یک فاجعه و مرز خطر و ناایمنی نزدیک و نزدیک‌تر کند.

موضوعی که بارها و طی گزارش‌های مختلف سال‌هاست از سوی روزنامه سپهرغرب و دیگر رسانه‌ها در حال بازنمایی و انعکاس است اما ظاهراً نه گوشی برای شنیدن رنج‌نامه‌های مردم و دیدن سیاهی‌های این وضعیت از سوی مدیران، مسئولان، دلسوزان و دلواپسان در طول این چند دهه پیدا شده و یا اگر هم بوده در پی مصلحت‌های صنفی، روابط ناسالم اداری و میان فردی برخی منتقدان به فراموشی و حاشیه دورتر از متن سپرده شده و حال البته این نیز در حالی است که حجم و تعداد سخنرانی‌ها، وعده‌ها و قول‌هایی که همین مسئولان نیز در این خصوص داده‌اند به‌مراتب بیشتر از این تعداد گزارش‌های رسانه‌ای است که همین امر باعث می‌شود به این باور برسیم که در ورای این عدم جابجایی و تعلل قطعاً دستانی در کار بوده و کاسه‌ای زیر نیم کاسه جریان مدیریت شهری همدان قرار داشته و دارد.

  غلبه منافع خاصه بر مصالح عامه یا تمسخر آشکار شعور شهروندان...

-چرا به‌رغم اطلاع از پیامدهای این سهل‌انگاری پس از گذشت سه دهه هنوز میدان میوه و تره‌بار جدید همدان تکمیل نشده است؟

-چرا به رغم اطلاع کامل از حاشیه و مشکلات عزم جزمی از سوی مسئولان برای این جابجایی وجود ندارد؟

-چرا در پی این تعلل حداقل در این سال‌ها اقدام قابل قبولی برای ساماندهای فضای بیرونی و درونی میدان فعلی در دستور کار قرار نگرفته و در این چند دهه فقط شاهد حرکات موقتی و نمایشی بوده‌ایم؟

-در نهایت این میدان پرتزاحم و مشکلات چه زمان قرار است از شهر خارج شده و عرصه آن برای ایجاد زیرساخت‌ها و اماکن لازم‌تری در نظام شهری اختصاص یابد؟

-تکلیف مردم با مشکلات، مسائل، معضلات و بسامدهای منفی حاصل از ادامه فعالیت این مرکز چیست؟ چه کسی باید پاسخگو باشد؟ تاوان این مشکلات ریز و درشت را چه کسی باید بپردازد؟ مردم یا مسئولانی که سال‌هاست عینک آفتابی مصلحت‌سنجی و منفعت‌طلبی را بر چشم زده‌اند؟ و شاید هم مالکانی که همزمان با گران‌فروشی و احتکار مایحتاج مردم یک پای خود را هم روی گلوی شهر گذاشته و با فرصت‌طلبی به‌دنبال تحمیل خواسته‌های دولا و پهنای خود به پشت نظام شهری هستند؟

به‌هرحال آنچه که در این میان غیر قابل انکار بوده و دیگر شک و شبهه‌ای در آن نیست ضعف آشکار و فقدان اراده مدیران برای این معضل است؛ شاید به این دلیل که جلب رضایت جمعی از املاکی‌ها، بنکدار و بارفروش است که در ایام احتیاج و الزام می‌توانند تا با کمک‌های معنوی و پر و پیمان خود آن‌ها را در عرصه رقابت‌های انتخاباتی و یا تصدی مشاغل و مناصب یاری کنند و یا از شر تبعات و حاشیه‌های اعتراض و تحصن آن‌ها خلاص شوند در اولویت قرار دارد وگرنه حرف و مشکلات مردم نگون‌بختی که از آن‌ها کاری جزء رأی دادن به آن‌ها برنمی‌آید نه فقط دیدن و شنیدن ندارد بلکه اساساً هم اهمیتی ندارد. گو اینکه اگر هم به‌مانند فلان فرماندار محترم توی دهنشان هم نمی‌زنند جای شکر دارد...!

حالا البته بماند که بر اساس دکترین برخی از همین مسئولان مردم‌محور و دلسوز هم نمی‌شود که همه مسائل را یک شبه حل کرد، اینکه اساساً باید مشکلاتی هم باقی بماند تا در ادوار مدیریت بعدی نیز به‌عنوان نمک سفر‌ها و سخنرانی‌های انتخاباتی و یا بازدید‌های کودکستانی مسئولان و مدیران و نمایندگان مورد استفاده و بهره‌برداری قرار گیرد.

بنابراین طبیعی است که از برآیند چنین مدیریت پویا، جهادی، توسعه‌محور و تلاشگر لاجرم مردم باید سال‌های سال با مشکلات ریز و درشت ادامه این مرکز اعم از مشکلات زیست محیطی و آلودگی‌های ناشی از پسماندهای بدبو؛ تجمع و روان شدن شیرابه، تجمع معتادان، موادفروشان و کارتن‌خواب‌ها، آب‌گرفتگی و انباشت گل و لای در مسیر، فقدان روشنایی و تشدید ناامنی از حضور افراد مسئله‌دار، ترافیک و تجمع انواع و اقسام خودرهای سبک و سنگین، مزاحمت و ایجاد آلودگی‌های صوتی برای مجاوران، ایجاد خدشه و یک منظره زشت و نازیبا در منظر مسافران و گردشگران از شهر، افزایش مشکلات اجتماعی، فرهنگی و... سر کرده و صد البته هم دیگر انتظاری نداشته باشند که حداقل برای چند دهه آینده روی خوشی از سکونت در این منطقه ببینند چرا؟ چون اگر قرار بود این مسئله حل شود طی 30 سال قبل (مثل دیوار بزرگ چین که طی همین مدت ساخته و تکمیل شد) تعیین تکلیف می‌شد اما...

البته روایت ساکنان، مجاوران، در مجموع شهروندان و حتی بسیاری از کارشناسان و صاحب‌نظران دیگر اصرار به جابه‌جایی این مرکز نیست بلکه در اصل پایان بخشیدن به شعارهای رنگ و رو رفته تبلیغاتی تصمیم‌گیران و مهلت‌دهی، مهلت‌خواهی و متعاقباً ریشخند کردن و توهین به شعور فهم و انتظارات مردم از سوی مدیران شهر اعم از شهردار، شورای شهر، فرماندار، استاندار و نمایندگان مجلس است که با اطلاع تمام از این مشکلات بیش از سه دهه به بهانه‌های رنگارنگ و به روش‌های مختلف (نه فقط در مقوله خروج میدان بار بلکه در بسیاری از موضوعات شهری دیگر) مردم را به بازی گرفته و حالا دور از دسترس و پشت درهای بسته، خود را در حاشیه امن عدم پاسخگویی پنهان کرده‌اند؛ وگرنه که مردم خود طی این سال‌ها یاد گرفته‌اند که برای برون‌رفت از این معضلات و مشکلات و مشخص شدن تکلیف خود با آن‌ها چه راهکارهایی را در پیش بگیرند که البته آن‌هم به دو کلمه بیشتر ختم نمی‌شود؛ صبر و تحمل...!

  پشیمان از طلا و آرزوی مس شدن یک شهر

حالا اما چه مسئولان، مدیران شهری،نمایندگان مردم در شورای شهر و مجلس و حتی مقامات بالاتر، مثل همیشه خوششان بیاید یا نه، تأیید کنند یا تکذیب، گوش دهند یا بی‌خیال شوند، ببیند یا رو بگردانند یا حتی به مقابله به‌مثل و پاسخگویی برآیند و تهدید کنند که در دهان خبرنگار جماعت می‌زنند؛ داستان تعیین تکلیف وضعیت میدان میوه و تره‌بار شهر همدان دیگر تبدیل به یک نمره مردودی و نه حتی تجدیدی آزمون توان مدیریتی و اراده توسعه‌محور برای آن‌ها شده، آزمونی که ممتحن و مصحح آن‌هم کسی نیست جز همین مردم و ورقه آن‌هم بیشتر از یک سؤال ندارد؛ علت تعلل در تعیین تکلیف این مسئله شهری طی 30 سال گذشته چه بوده و چه کسی و یا کسانی در این میان مقصرند؟

البته ازآنجاکه احتمال می‌رود بازهم آقایان به هر دلیل از دادن جواب طفره رفته و یا بخواهند با انداختن توپ در زمین دیگران و مشکلات حاشیه از زیر بار پاسخ‌گویی شانه خالی کنند، خود مردم یعنی چیزی نزدیک به 70 نفر از ساکنان این منطقه به انضمام 30 نفر از رهگذران، شاغلان، کارشناسان، جواب را نوشته و برایتان ارسال کرده‌اند که البته امیدواریم حداقل بتوانید این پاسخ‌ها را خوانده و در روخوانی و رونویسی آن‌ها دچار مشکل نشوید.

-از منظر تقریباً 91 نفر داستان جابه‌جایی میدان بار یک مسئله نخ‌نمای مدیریتی است که در یک دور باطل و بی‌نتیجه گرفتار شده بنابراین دیگر کسی حوصله و توان پیگیری آن را ندارد.

-از منظر 86 نفر صرفاً مسئولان و مالکان این مراکز هستند که باعث بروز و ادامه این مسئله بوده و بار آن را بر دوش شهر و شهروندان تحمیل کرده‌اند.

-از منظر همین گروه تقریباً همه مسئولان می‌دانند در این مکان دنیا دست کیست و فضای آن دارای چه مشکلاتی است؛ بنابراین بازدید‌های دوره‌ای از آن، سخنرانی و وعده و وعید چسب زخم زدن به‌جای درمان قطعی سرطان بسیار بی‌منطق و مضحک حتی به‌مثابه نمک پاشیدن به زخم آن‌ها است.

-از دید 76 نفر شهروندان همدانی قطعاً و یقیناً وجود لابی‌های پنهان، زد و بندهای پشت پرده و سوء مدیریت تنها عامل عدم نتیجه‌بخشی به این کار بوده و این موضوع صحنه تقابل و صدالبته شکست مردم از جبهه صاحبان قدرت و ثروت است.

-63 نفر با عنوان اینکه به‌طور معمول و طی 10 سال، ساخت بزرگ‌ترین میادین تره‌‌بار جهان هم به پایان می‌رسید معتقدند این امر به‌وضوح نشان می‌دهد هیچ اراده و قصدی برای اتمام این پروژه نیست و کمبود بودجه و اعتبارات و یا حتی عدم همکاری بنکداران هم تنها یک بهانه الکی است.

-تعداد 60 نفر از شرکت‌کنندگان در این مصاحبه (عموماً ساکنان منطقه) با عنوان اینکه امروزه میدان بار سر منشأ و مولد حجم بالایی از مشکلات است معتقدند ظاهراً به دلایل نامعلوم، زور مالکان بر قانون چربیده و باعث شده تا مدیریت شهری و قانون بدون توجه به حقوق شهروندان و قوانین شهری عملاً از موضوع خود عقب‌نشینی کنند.

-حدود 57 نفر از شرکت‌کنندگان در این مصاحبه با اشاره به اینکه امید چندانی به بهسازی و تعیین تکلیف این موضوع حتی تا 10 سال آینده ندارند، معتقدند تنها در صورت بروز یک فاجعه و یا مسئله حاد است که ممکن است آقایان از خواب بیدار شده و صرفاً برای حفظ موقعیت خود دست به کار یا تلاشی بزنند.

-53 نفر با عنوان اینکه دیگر گوششان از وعده و عید پر است و اعتباری برای حر ف مسئولان در این باره قائل نیستند معتقدند اگر آقایان می‌خواستند این کار بشود همان ده سال قبل شده بود منتها به هر دلیل یا نمی‌توانند و یا نمی‌خواهند

-تعداد 44 شهروند همدانی حاضر در گفت‌و‌گو نیز معتقدند که داستان جابه‌جایی میدان بار، مشت نمونه خروار از توان اداره و اجرای موفقیت‌آمیز و توسعه‌محور مدیران شهری ماست که انواع و اقسام دیگری از این شاهکارها را هم می‌توان در گوشه‌گوشه شهر دید و برای انتخابات بعدی از آن‌ها درس عبرت گرفت.

  لینک
http://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/52918