شناسه خبر:49163
1400/9/10 10:19:14

سپهرغرب، گروه اجتماعی: طلاق عاطفی اصطلاحی است که سال‌هاست در ادبیات اجتماعی از آن استفاده می‌شود اما پیش از پرداختن به این مقوله لازم است به معنای کلمه طلاق از نظر لغوی بپردازیم. در فرهنگ دهخدا طلاق به معنای آزاد شدن و یا رها شدن زن از قید نکاح است.

با توجه به اینکه تعریف حقوقی و مراحل طلاق در کشورهای اسلامی با آنچه که در قالب کشورهایی که از به اصطلاح حقوق مدرن استفاده می‌کنند، متفاوت است باید بین آن‌ها تمایز قائل باشیم و از این رو ناگزیر باید ابتدا به تقسیم‌بندی طلاق‌های عاطفی بپردازیم تا مطلب دقیق‌تر بیان شود.

یک جامعه‌شناس درباره انواع طلاق عاطفیمی‌گوید: اولین نوعی که از طلاق‌های عاطفی می‌توان نام برد این است که زن و شوهر با توافق یکدیگر وظایف و مسئولیت‌های زناشویی را از یکدیگر سلب می‌کنند که ممکن است شامل مسئولیت‌های اقتصادی و روابط اقتصادی بین آن‌ها نباشد. این نوع طلاق غالباً به دو صورت شفاف و یا پذیرفته شده در عمل اتفاق می‌افتد یعنی ممکن است این توافق به‌صورت شفاهی یا کتبی انجام شده و یا نوع رفتارها میان زن و شوهر پذیرفتن این شرایط را تأیید کند.

حمید خاورزمینی با بیان اینکه این نوع طلاق عاطفی بیشتر به جوامع مدرن مربوط و در کشور ما غالباً در بین طبقات متوسط و متوسط بالا به وجود می‌آید، بیان می‌کند: نوع دیگری از طلاق عاطفی در قالبی است که زن یا شوهر خود را رها و آزاد تلقی کرده و سعی در تحمیل این شرایط به همسر خود نیز دارند و برای این کار غیر از فشارهای روحی و روانی ممکن است از ابزارهای مثل نفقه توسط مردان و یا مهریه توسط زنان استفاده شود و این شکل از طلاق عاطفی به‌طور معمول به علت قوانین مذهبی که محدودیت‌هایی برای آزادی از قید و بندهای زناشویی وجود دارد رواج پیدا می‌کند.

وی ادامه می‌دهد: این دو نوع شکل از طلاق عاطفی با نسبت‌های مختلف در جامعه امروز ایران وجود دارد و نیازمند پژوهش‌های دقیق و گسترده دامنه‌ای است که بتوان به‌درستی در مورد آن قضاوت کرد چراکه این نوع طلاق قاعدتاً به‌صورت پنهان وجود داشته و افراد تمایلی برای افشای آن جز در موارد خاص ندارند.

  دلایل طلاق عاطفی

خاورزمینی در مورد اینکه چه رفتارهایی باعث به وجود آمدن طلاق عاطفی می‌شود، توضیح می‌دهد: این موضوع فراتر از رفتارهایی است که چه به‌صورت کنش‌های نهادینه شده و چه به‌صورت رفتارهای منبعث از نوع شخصیت باور می‌شود. اگر بخواهیم به ریشه طلاق‌های عاطفی بپردازیم باید بیشتر آن را در طلاق‌های رسمی جستجو کنیم زیرا هم در طلاق رسمی و هم طلاق عاطفی ناسازگاری میان زن و شوهر مهم‌ترین و تأثیرگذارترین عامل است یعنی زن و شوهر به همان دلایلی که دست به طلاق رسمی می‌زنند به طلاق عاطفی نیز ممکن است روی بیاورند.

این جامعه‌شناس ادامه می‌دهد: اما اینکه چرا برخی از زن و شوهرها به جای تلاش برای طلاق رسمی به طلاق عاطفی روی می‌آورند دلایل دیگری دارد که اولین و مهم‌ترین آن قباحت طلاق در فرهنگ کلان و برخی از خرده فرهنگ‌های قومی قشری و حتی خانوادگی است مثلاً مشاهده می‌شود بعضی از افراد می‌گویند در شهر یا خانواده ما طلاق گرفتن بسیار قبیح است و امکان آن وجود ندارد.

خاورزمینی اضافه می‌کند: عامل دوم موقعیت و شأن اجتماعی خاص برخی از افراد است که بیشتر شامل حال افراد سیاسی، مدیران دولتی و میانسالان می‌شود، سومین دلیل مسئله نگهداری و سرپرستی از کودکان و نگرانی از آینده آن‌ها بعد از جدایی پدر و مادر است و چهارم اینکه افراد به علت شرایط اقتصادی و عدم تأمین معاش برای زن و یا عدم توان پرداخت مهریه توسط مردان به آن تن می‌دهند و دلیل دیگر برای طلاق عاطفی دادرسی‌های معطل مانده است که به علت ناکافی بودن مدارک و دلایل و یا هر دلیل دیگر در پی پرهیز بعضی از خانواده‌ها برای پیگیری‌های حقوقی و قانونی شکل می‌گیرد و طولانی شدن دوره رسیدگی به پرونده‌های طلاق ممکن است به طولانی شدن دوران طلاق عاطفی و یا حتی تغییر تصمیم همسران به ترجیح دادن طلاق عاطفی بر طلاق رسمی بیانجامد.

  مشاوره قبل از طلاق درصد کمی از زوجین را از طلاق منصرف می‌کند

خاورزمینی مطرح می‌کند: یکی از اتفاق‌هایی که در سال‌های اخیر شاهد آن هستیم این است که دوره‌های مشاوره قبل از طلاق برای صدور حکم طلاق الزامی شده است و هرچند این مشاوره‌ها می‌تواند درصد بسیار کمی از زن و شوهرها را از طلاق منصرف کند اما همین امر نتایج ناخواسته‌ای دارد که از نگاه طراحان همواره مغفول بوده و کاهش آمار رسمی طلاق بزرگ‌ترین انگیزه بر ای این طراحان به شمار می‌رود زیرا اگر قصد و نیت تثبیت خانواده‌ها و جلوگیری از طلاق باشد دقت در مشاوره‌های پیش از ازدواج می‌تواند باعث شکل‌گیری خانواده‌هایی با بنیان‌های محکم شود و از طلاق‌های آتی جلوگیری کند.

وی ششمین دلیل برای واقع شدن طلاق‌های عاطفی را تغییر سبک زندگی در بین افراد جامعه می‌داند و می‌گوید: این موضوع در میان همه اقشار و البته با نسبت‌های متفاوت وجود دارد آگاه شدن مردم از بحران جهانی خانواده و سبک‌های زندگی گوناگونی که در جوامع دیگر به شکل آزاد وجود دارد ولی امکان عملی کردن آن به دلایل مختلف در جامعه ایران میسر نیست دلیل دیگری برای واقع شدن طلاق عاطفی است.

این جامعه‌شناس اظهار می‌کند: دلیل آخر این است که طلاق عاطفی می‌تواند برای برخی از افراد ایجاد آزادی‌هایی در کنار مصونیت از برچسب‌ها یا داغ‌های اجتماعی باشد که در حالت مطلق یا مطلق بودن این میزان از آزادی در کنار مصون بودن از داغ‌های اجتماعی و حساسیت نسبت به زنان و مردان طلاق گرفته وجود ندارد.

به گفته خاورزمینی کل مقوله طلاق عاطفی در زیر پوست جامعه و به‌صورت پنهان وجود دارد اما انگیزه آخر که بیان شد در لایه‌های بسیار پنهان‌تر در جریان است و با روش‌های متداول پژوهش‌های کمی، قابل اندازه‌گیری و یا شناخت نیست و نیازمند روش‌های کیفی است و به‌طور معمول روش‌های کیفی کمتر شنیده و مورد توجه قرار می‌گیرند.

  آسان‌تر کردن طلاق‌های رسمی باعث کاهش طلاق‌های عاطفی می‌شود

وی در مورد راه حل برطرف کردن طلاق‌های عاطفی بیان می‌کند: این سوأل می‌تواند دو جنبه داشته باشد. جنبه نخست این که طلاق را با عنوان کلی نگاه کنیم و بگوییم هر آنچه که می‌تواند مانع طلاق شود چه به‌صورت عاطفی و چه به‌صورت رسمی اگر اعمال شود، طلاق کاهش پیدا خواهد کرد و نوع بعدی این است که اگر به‌طور خاص منظورمان طلاق‌های عاطفی باشد سهل‌تر کردن طلاق‌های رسمی باعث کاهش طلاق‌های عاطفی می‌شود که ممکن است چه از سوی مدیران برنامه‌ریزی و چه با نگاه از دریچه فرهنگ سنتی مطلوب نباشد.

این جامعه‌شناس تصریح می‌کند: با توجه به پژوهش‌هایی که در حوزه تربیتی به‌ویژه در تربیت فرزندان اتفاق افتاده است فرزندانی که در خانواده‌های دچار به طلاق عاطفی پرورش پیدا می‌کنند بیشتر از کودکان طلاق در معرض آسیب‌های روانی شخصیتی و حتی اجتماعی هستند که متخصصان علوم تربیتی و روان‌شناسان بهتر می‌توانند به این موضوع بپردازند و یک ضرب‌المثل در این زمینه وجود دارد که می‌گوید یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بی‌پایان است.

خاورزمینی در پایان می‌گوید: پدیده طلاق عاطفی که برخی از مشکلات طلاق‌های رسمی را کاهش و برخی را افزایش می‌دهد و ازآنجایی‌که به‌صورت پنهان در جامعه وجود دارد و اندازه‌گیری آن از طریق رسمی مقدور و میسر نیست را نباید جدا از طلاق رسمی دید و همان‌طور که گفته شد دلایل کلان طلاق عاطفی همان دلایل طلاق‌های رسمی است که به علت موانع فردی عاطفی (دوری از فرزندان) حقوقی، سیاسی و اقتصادی به‌صورت پنهان و غیررسمی درآمده و از آن به‌عنوان طلاق عاطفی یاد می‌شود، همچنین تلاش برای کاهش طلاق عاطفی جز با افزایش طلاق رسمی فعلاً مقدور و میسر نیست.

شناسه خبر 49163