![]() |
کد خبر : 17929 تاریخ : 1398/12/8 گروه خبری : اقتصادی |
«اقتصاد مقاومتی» در خدمت «مقاومت ملی» |
![]() |
|
سپهرغرب، گروه اقتصادی: رهبر انقلاب اسلامی با طرح موضوع اقتصاد مقاومتی، توجه نخبگان و اقتصاددانان را به مشخصات یک نظام اقتصاد مطلوب از نگاه نظام جمهوری اسلامی ایران جلب کردهاند؛ اما اقتصاد مقاومتی به چه معناست؟ چه ویژگیهایی اقتصاد یک کشور را به یک اقتصاد مقاومتی تبدیل میکند؟ در عرصه سیاستگذاری چه تصمیمهایی ما را به اقتصاد مقاومتی نزدیک و چه سیاستهایی از آن دور میکند؟ برای ارائه یک تعریف از اقتصاد مقاومتی، ابتدا لازم است تعریفی از «مقاومت» درنظر داشته باشیم. از نگاه نگارنده، مقاومت به معنای پیگیری، پافشاری و مطالبه یک «حق»، توسط مردمانی است که ازنظر قدرت سیاسی در اقلیت قرار دارند. به بیان دیگر در شرایطی که حقوق گروههایی از یک جامعه یا کشوری از کشورهای جهان بهدلیل تطابق نداشتن با منافع جریان اجتماعی و سیاسی حاکم، پایمال شود و حاکمان به پشتوانه قدرت سیاسی، نظامی، رسانهای و اقتصادی خود، درصدد تضییع آن برآیند؛ به تلاشهایی که از سوی «حقطلبان» برای بازیابی حقوق ازدسترفته خود صورت میگیرد، اصطلاحاً «مقاومت» یا «پایداری» گفته میشود. بهعنوان مثال «حق» ملت فلسطین برای بازگشت به سرزمین خود و تشکیل دولت ملی در سرزمین مادری، توسط رژیم اشغالگر که از سوی نظام حاکم بر مناسبات جهانی حمایت میشود، پایمال شده است؛ بنابراین تلاش گروههای فلسطینی برای بازیابی حقوق خود، «مقاومت» نامیده میشود. مثال دیگر حق ملت ایران برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای است. نظام حاکم بر مناسبات جهانی سعی میکند با استفاده از ابزار قدرت خود، ایران را از دستیابی به این حق محروم کند؛ بنابراین سعی و کوشش ملی برای پافشاری بر این حق، مثالی از یک «مقاومت ملی» است. با این تعریف اقتصاد مقاومتی، به نظام اقتصادی ملت و یا گروه اجتماعی مقاومی اشاره دارد که آنان در راستای احقاق حقوق خود و یا پیگیری اهداف سیاسیای که ازنظرشان «برحق» است، مبارزه میکنند. هر چقدر اقتصاد ملت یا گروه اجتماعی مقاوم، به آنها را در راستای تحقق اهداف مقاومت یاری بیشتری رساند، مقاومتیتر است؛ اما چه ویژگیهایی در یک اقتصاد میتواند ملتی را در راه تحقق اهداف سیاسی خود یاری رساند؟ در مقابل چه ویژگیهایی در اقتصاد ملی باعث تضعیف موضع کشور در رقابتهای سیاسی بینالمللی شده و راه را برای اعمال فشار و نفوذ قدرتهای جهانی بر روی یک دولت و ملت باز میکند؟ نخستین ویژگی یک اقتصاد مقاومتی، «پیشرفت» است. سطح توسعهیافتگی (Development) یک اقتصاد براساس همان شاخصهایی که در جهان برای اندازهگیری درجه توسعهیافتگی اقتصاد بهکار میرود، بهخوبی میتواند معرف میزان توانمندی ابزارهای مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و رسانهای یک ملت برای پیگیری «حقوق» خود در عرصه مناسبات جهانی باشد. به بیان دیگر یک کشور پیشرفتهتر، بهطور متوسط از نیروی انسانی توانمندتر، قدرت نظامی بیشتر و ابزارهای رسانهای و سیاسی قویتری برخوردار خواهد بود؛ اما پیشرفته بودن، بهتنهایی نمیتواند نشاندهنده میزان استحکام یک اقتصاد در برابر فشارها باشد. اقتصادهای پیشرفته یا رو به پیشرفت زیادی در دنیا وجود دارند که بهدلیل عمق وابستگی به نظام اقتصادی حاکم بر دنیا، بههیچوجه قادر Aنیستند در مناسبات جهانی مواضع سیاسی مستقل و بومی از خود ارائه کنند؛ بنابراین «استقلال» ویژگی بسیار مهمی است که در کنار توسعهیافتگی، میتواند قدرت مقاومت یک اقتصاد و ملت را افزایش دهد، اما ویژگی استقلال برای یک اقتصاد به چه معناست؟ درک درست از مفهوم «استقلال اقتصادی» اهمیت بسیار زیادی دارد. اگر «استقلال» با قطع یا کاهش ارتباط اقتصادی با سایر کشورها اشتباه گرفته شود، میتواند اثرات زیانباری را برای اقتصاد یک ملت و درنتیجه اهداف سیاسی آن در پی داشته باشد. همانطور که ارتباط مؤثر برای یک فرد میتواند پیشرفت اقتصادی و رشد همهجانبه را در زندگی شخصی وی به همراه داشته باشد، برای یک جامعه نیز داشتن ارتباط تنگاتنگ با سایر ملتها ضامن پیشرفت همهجانبه است و پیشرفت بهنوبه خود لازمه تحقق اهداف سیاسی و مقاومتی یک کشور محسوب میشود. به نظر نگارنده استقلال اقتصادی به این معناست که به هر میزان شما به ارتباط با سایر کشورها نیاز دارید، سایر کشورها نیز به ارتباط با شما احساس نیاز کنند. بهعنوان مثال از کشوری مانند مصر که بهطور تاریخی و از زمان رژیم گذشته تاکنون برای اداره اقتصاد خود وابسته به دریافت سالیانه میلیاردها دلار کمک بلاعوض از کشورهای غربی است، نمیتوان انتظار اتخاذ مواضع سیاسی مستقل را در مسائل منطقهای و بینالمللی داشت. استقلال اقتصادی به این معناست که به هر میزان شما به ارتباط با سایر کشورها نیاز دارید، سایر کشورها نیز به ارتباط با شما احساس نیاز کنند. در مورد کشور خودمان در شرایط تحریم فعلی نیز باید پرسید آیا به میزانی که اقتصاد ایران برای اداره خود به درآمد حاصل از فروش نفت نیاز دارد، اقتصاد جهانی هم به خرید نفت از ایران نیازمند است؟ استثنا شدن برخی از کشورها از تحریم نفتی ایران، میتواند نشانه این نکته باشد که تاحدودی و حداقل تا زمان معینی، اقتصاد جهان نمیتواند بدون نفت ایران اداره شود. باید دید که با گذشت زمان و به میزان تلاشی که از سوی کشورهای غربی برای کاهش وابستگی به نفت ایران صورت میگیرد، کشور ما نیز میتواند در جهت کاهش وابستگی خود به درآمدهای نفتی گام بردارد؟ در این صورت میتوان گفت که سطح استقلال اقتصادی ایران نسبت به گذشته کاهش پیدا نکرده است. تا به اینجا سعی کردیم تعریفی از اقتصاد مقاومتی ارائه کنیم و دو ویژگی برجسته «پیشرفت» و «استقلال» را برای آن برشمریم؛ اما در عرصه سیاستگذاری اقتصادی، چگونه میتوان یک سیاست اقتصادی را از منظر میزان مقاومتی بودن مورد سنجش و ارزیابی قرار داد؟ چه سیاستهایی میتوانند اقتصاد کشور را مستحکمتر کرده و درجه آسیبپذیری آن از حملات و فشارهای بیرونی را کاهش دهند؟ پاسخ به این سؤالها نیازمند مجال و تأمل بیشتری است. در این فرصت سعی میکنیم یکی دو سیاست اقتصادی را از این منظر مورد ارزیابی قرار دهیم. بهعنوان مثال سیاست اصلاح قیمت حاملهای انرژی، بهویژه در مورد بنزین، تصمیمی در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی محسوب میشود، زیرا باعث کاهش و یا قطع وابستگی کشور به واردات بنزین که کالایی راهبردی به حساب میآید، شد و راه اعمال فشار قدرتهای جهانی بر اقتصاد ایران را از این طریق مسدود کرد. مثال دیگر از یک سیاست اقتصادی همسو با اقتصاد مقاومتی، توسعه روابط اقتصادی و تجاری با کشورهای همسایه و استفاده از این ظرفیت بهعنوان واسطهای برای برقراری مراودههای تجاری غیر مستقیم با سایر کشورهای جهان است. بهعلت آسیبپذیری اندک روابط اقتصادی با کشورهای همسایه از تحریمهای بینالمللی، چنین سیاستی میتواند میزان اثرگذاری تحریمها را کاهش داده و بر قدرت مقاومت اقتصاد ملی بیفزاید. * یاسر ملایی |
لینک | |
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/17929 |