کد خبر : 19566 تاریخ : 1399/1/23 گروه خبری : سیاسی |
|
کارکردهای احزاب در شرایط بحرانهای طبیعی |
|
احزاب و گروههای سیاسی به نوعی مکمل رژیمهای سیاسی هستند و این درصورتی است که مطالبات صنفی، گروهی و سیاسی اینگونه دستهها و گروههای سیاسی که اغلب مطابق خواستههای هواداران خود و در کل بخشی از مردم است، از سوی نظام سیاسی بهدرستی و بهموقع پاسخ متناسب داده شود؛ در غیر این صورت همین احزاب و گروههای سیاسی تبدیل به نوعی اپوزیسیون فعال علیه آن نظام خواهند شد. احزاب بهعنوان تعدیلکننده خواستههای پراکنده و متضاد شهروندان عمل میکنند و به همین ترتیب نمیگذارند دولتها و حکومتها بهراحتی به سرکوب و ارعاب روی بیاورند و یا موانع قانونی را بهراحتی دور بزنند. در امر خلق یا مدیریت بحران میتوان عوامل متعدد داخلی و بینالمللی را برشمرد. وجود احزاب سیاسی یکی از عوامل داخلی است که میتواند در تشدید یا کاهش بحران ملی نقش بازی کند؛ اعتقاد غلطی در درون احزاب و جامعه شکل گرفته است که بر کارکرد سیاسی صرف احزاب تأکید دارد و در شرایط بحرانهای مختلف غیر سیاسی، احزاب را از مسئولیت مبرا میداند. این درحالی است که اصولاً تلقی امروزه از سیاست، امر «سیاستگذاری» است؛ با این تلقی از سیاست، دیگر نمیتوانیم کارکردهای احزاب را حضور در انتخابات و سایر مسائل سیاسی مشابه درنظر گرفت. بلکه آنها مسئول سیاستگذاری و راه حلهایی هستند که درصورت وقوع هر احتمالی، بتوانند راهگشا باشند و با توجه به اینکه بیانگر نظر مردم جامعه هستند و بهعنوان مطالبهگر درحال مطالبه حقوق شهروندان از حاکمیت، بهعنوان همراه و همفکر دولت و حاکمیت در حل بحرانها باید بتوانند نقش خود را بهدرستی ایفا کنند. اینکه در کشور ما هر موضوعی بهسرعت سیاستزده میشود را شاید نتوان نه فضیلتی و نه رذالتی درنظر گرفت، بلکه ویژگی ایرانیجماعت این است؛ اما اینکه احزاب بهعنوان یک سازمان و گروهی که دارای نگاه ملی هستند و شاخص و متر ارزیابیکنندهای بهعنوان «منافع ملی» دارند، بخواهند همین رویکرد را در بحرانها داشته باشند، نهتنها پذیرفتهشده نیست، بلکه کاملاً مذموم نیز خواهد بود. با این مقدمه که در بالا آورده شد، نگارنده به واکاوی نقش احزاب در بحرانها بهخصوص بحران اخیر کرونایی میپردازد. الف) مقطع قبل از بحران: در مقطعی که بحرانها شکل نگرفته، اما احتمال عقلی وقوع آنها وجود دارد، احزاب نقش مطالبهگری درخصوص برنامهریزی مناسب از طرف حاکمیت و دولتها و آمادهسازی افکار عمومی را در این زمینه دارند. ممکن است متخصصان احتمال وقوع سیل، زلزله، بیماری و مواردی از این قبیل را بدهند، اینکه نهادهای مسئول تا چه حد آمادگی دارند و برنامهها و پروتکلهایی شکل گرفتهاند یا خیر، نقشی است که از طرف مردم باید توسط احزاب شکل بگیرد و آنها میتوانند تا مرحله تصویب قانون این مطالبهگری را ادامه دهند. این موضوع باعث میشود در شرایط بحران تصمیمات خلقالساعه و فردمحور امکان وقوع پیدا نکند. (چیزی که در بحران کرونا طی روزهای نخست و هماکنون به شدت و ضعفهایی مشهود بود) اما ظاهراً احزاب و گروههای سیاسی فعلاً در این زمینه اقدام درخوری انجام ندادهاند. ب) مقطع حین بحران: در زمان وقوع بحران نیز احزاب بهدلیل نمایندگی بخشی از مردم، باید بتوانند آنها را سازماندهی کرده و بهصورت سامانمند وارد چرخه مدیریت بحران کنند. این امر باعث میشود که بحران مدیریتشده و هزینه آن در جامعه کاهش یابد. در بحران کرونا تا جایی که نگارنده اطلاع دارد، تنها گروهای مذهبی مانند مساجد، هیئتها و همچنین بسیج بهعنوان بازوی اجتماعی سپاه پاسداران این کارکرد را انجام داده است. حتی سازمانهای مردمنهاد که در بحرانهایی مثل سیل و زلزله فعال میشدند، فعالیتی نداشتند و یا کم و بدون ساختار بوده که آن فعالیت نه رسانهای شده و نه کارآمد بوده است. احزاب سیاسی هم که در این زمینه یعنی سازماندهی و برنامهریزی مشارکت مردمی، اصولاً نقشی را ایفا نکردهاند. ج) مقطع بعد از بحران در مقطع بعد از بحران باید عملکردهای قبل و حین بحران مورد واکاوی و ارزیابی قرار بگیرد و ایرادات آن برطرف شود؛ اما این مهم نباید توسط مجریان بهتنهایی انجام گیرد، بلکه احزاب بهعنوان نمایندگان مردم باید در این زمینه پیشتاز و البته بهصورت متخصصانه وارد شوند. حال با این توصیفات اگر بخواهیم کارکردهای مدعیان نمایندگی مردم و تحزب را در شرایط بحرانی مورد سنجش قرار دهیم، مواردی را بهعنوان نمونه میآوریم. (البته بهدلیل اینکه متهم به سیاسیکاری و کاهش انسجام ملی نشویم، از آوردن عنوان و نام افراد صرف نظر میکنیم) بعضی از سیاسیون بلافاصله با ایجاد یک بحران طبیعی مثل سیل و زلزله، فضای جامعه را برای صید ماهی سیاسی خود آماده دیده و بر طبل عدم انسجام مدیریتی (بخوانید نداشتن اختیار دولت در برابر سایر قوا) میکوبند تا هرگونه هزینه احتمالی بهنام حاکمیت تمام شود. دسته دوم اصولاً کارکرد احزاب را در ایجاد سازوکار مشارکت مردم برای ورود به مدیریت بحران از ریشه رد میکنند و آن را وظیفه حاکمیت میدانند و انگار تنها وظیفه و حق احزاب را حضور در قدرت و استفاده از منافع آن میدانند. دسته سوم از دو دسته قبل ترسناکتر هستند، کسانی که با دروغ و ایجاد جو روانی اثرات روانی بحران را در جامعه بیشتر و پُررنگتر میکنند. این افراد با تشکیک در آمارها، عملکردها و برنامهها آنهم بدون دلیل و مدرک و تنها براساس حدس و گمان و البته در مواقع بیشتری براساس شیطنت و تمایل به حاشیهسازی، برای خود از این نمد کلاهی میدوزند. دسته چهارم هم گروهی هستند که با سازوکارهای مدیریت بحران یا بهصورت خودجوش، جامعه هدف خود را در مدیریت و کنترل بحران وارد کرده و به مجریان مدیریت بحران کمک میکنند. نگارنده معتقد است علاوهبر مشکلات ساختاری، سیاسی و تاریخی که باعث عدم شکلگیری و توسعه احزاب سیاسی در ایران شده، یکی از دلایل عدم اعتماد مردم به احزاب سیاسی، عدم کارکرد اجتماعی آنان بهخصوص در بحرانهای طبیعی و غیر سیاسی است.
سید حمید حسینی استاد دانشگاه آزاد اسلامی استان همدان |
لینک | |
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/19566 |