کد خبر : 22799
تاریخ : 1399/3/18
گروه خبری : شهر

بازار همدان، آبستن خطر و حادثه

سپهرغرب، گروه شهر - عباس سریشی: قرار گرفتن بازارها و مراکز اقتصادی در بافت فرسوده و کاربری‌های غیر استاندارد و مخاطره‌آمیز، سال‌ها بوده که هسته مرکزی شهر همدان را به یک کانون مستعد خطر تبدیل کرده است.

یکی از مهم‌ترین مناطق شهر همدان (ازنظر تاریخی، اقتصادی، فرهنگی، یادمانی و غیره) بافت مرکزی و بازارهای اقماری آن است که به‌دلیل وجود معابر پُرتردد و تنوع مراکز اقتصادی، همیشه از سوی مردم، گردشگران، صاحب‌نظران، رسانه‌ها، مدیریت شهری و غیره مورد توجه بوده‌اند.

این مجموعه و به‌خصوص بخش بازارهای آن اگرچه به مانند بیشتر مراکز انحصاری تجاری و فعالیت‌های اقتصادی کشور از اهمیت بالایی برخوردار هستند و مدت‌ها است که جزء میراث فرهنگی ملی ثبت شده، اما بااین‌حال و با وجود ویژگی‌های بارز خود، سال‌هاست که به اشکال گوناگون مورد غفلت و بی‌توجهی واقع شده است.

موضوع این است که حجم بالا و تنوع مواد موجود در انبارها، راسته‌ها و مغازه‌ها، نامناسب بودن شبکه برق و گاز، طراحی و تعمیرات غیر اصولی، نارسایی امکانات ایمنی، تنگی معابر و فقدان مسیرهای خروج اضطراری و در نگاه اخص بی‌توجهی مالکان و فعالان اقتصادی و تولیدی به رعایت اصول ایمنی و ملاحظات رفتاری در بازارهای همدان، باعث شده تا این منطقه به مانند دو روی یک سکه علاوه‌بر داشتن فرصت جذب گردشگر و رونق فرهنگی، همیشه و در همه حال به‌عنوان یکی از حوزه‌های مستعد خطر و پُراهمیت ازنظر ایمنی مطرح باشد.

درعین‌حال نباید فراموش کرد که جدا از آن‌دست مغازه‌هایی که هنوز به عرضه و توزیع کالا مشغول‌اند، مغازه‌هایی هم به همان شکل و شیوه سنتی علاوه‌بر فروش محصولات و کالاها، در قالب کارگاه تولیدی (آهنگری، چرم، سراجی، حلبی‌سازی، مسگری و غیره) فعالیت می‌کنند که همین موضوع باعث شده تا بارها و بارها موضوع ایمنی و سلامت این منطقه هم برای صاحبان حِرف و هم مردم در رسانه‌ها، جلسات و گفت‌وگوهای جمعی طرح شده و مورد نقد و بررسی قرار گیرد.

در این خصوص به اعتقاد بسیاری از صاحب‌نظران حوزه سلامت و ایمنی با توجه به هشدارها و تأکیدات فراوان اما اگرچه این مجموعه خود را با استفاده از کمترین ملاحظات توسعه در زمینه زیرساخت‌ها و مسائل امنیتی تاکنون حفظ کرده و همان شاکله قدیمی خود را داراست، اما واقع امر این است که احتمال وقوع خطر و حادثه در هر زمانی وجود دارد؛ بنابراین باید یک‌بار هم که شده تمام نهادها و دستگاه‌های متولی نسبت به گرفتن تصمیمی قاطع و صدالبته عملی در این خصوص اقدام کنند که لازمه این تصمیم نیز پذیرش نقش هریک از این دستگاه‌ها و نهادها در ایمنی بازار است.

درعین‌حال با توجه به اهمیت همه‌جانبه موضوع نباید هیچ دستگاهی مسئولیت خود را به گردن دیگری انداخته و یا از زیر بار مسئولیت خود به هر شکل و بهانه شانه خالی کند، زیرا این مجموعه به‌عنوان نمادی از تجارت و نیز یکی از مهم‌ترین رئوس اصلی گردشگری در شهر باید از سلامت، ایمنی و آرامش کافی برخوردار باشد.

      بازاری سرتاسر دغدغه

مجموعه مرکز شهر همدان متشکل از ده‌ها بازار و کاروانسراهایی است که از قدیم‌الایام اصلی‌ترین محور اقتصادی شهر محسوب می‌شده و هرچند امروزه نیز همچنان با هر سختی این شاخصه‌ها را حفظ کرده و به‌لحاظ توسعه و نوسازی نیز وضعیت بدی را پشت سر گذاشته، بااین‌حال پس از چند حادثه (عمدتاً وقوع حریق) زنگ خطر ضرورت ارزیابی وضعیت ایمنی ابنیه تاریخی به‌ویژه بازارها که زنده‌ترین ابنیه تاریخی شهرها هستند، در آن‌ها به صدا درآمد.

البته این رخدادها نیز زمانی به وقوع پیوسته که علاوه‌بر ابلاغ هشدارها و توصیه‌های لازم به کسبه، طی چندین مرحله شاهد مرمت و ایمن‌سازی، استحکام‌بخشی، سامان‌دهی سیستم‌های برق و یا تعبیه سامانه اطفای حریق در برخی نقاط آن بوده‌ایم.

وجود چنین مخاطراتی برای اهل معنا دارای دو نکته اساسی است؛ اولاً اینکه وضعیت فعلی بازار همدان کماکان نیازمند تزریق خدمات تکمیلی و به‌روزرسانی سامانه‌های هشداری و ایمنی بوده و در مرحله دوم مالکان واحدهای صنفی و فعالان کارگاه‌های تولیدی نیز باید نسبت به رعایت نکات ایمنی و دوری از رفتار مخاطره‌آمیز، دقت و تعهد لازم را داشته باشند، زیرا تجربه رخدادهای قبلی به‌وضوح نشان داده که جدای برخی مشکلات زیرساختی و مدیریتی، این ناآشنایی و عدم توجه کسبه و فعالان به توصیه‌های ایمنی چه در بحث حریق و یا عدم مقاوم‌سازی و انجام تغییرات منتج به سستی بنا است که در بیشترین حالت نفس ماهوی بازار و سلامت نفوس عابران را در معرض خطر قرار داده و می‌دهد.

درواقع این همان نکته‌هایی است که مسئولان خدمات ایمنی و آتش‌نشانی، شهرداری و میراث فرهنگی بارها و بارها طی جلسات و صدور اطلاعیه‌های مختلف بر آن‌ها تأکید داشته و از کسبه درخواست کرده‌اند تا هر چه سریع‌تر در این خصوص اقدامات لازم را در دستور کار قرار و یا هرگونه تغییر و تعمیرات را با استفاده از نظرات کارشناسی این نهادها انجام دهند، اما!

اما دریغ و صدافسوس که تا این زمان فقط تعداد کمی از کسبه و فعالان به این توصیه‌ها عمل کرده و مابقی ایشان کماکان با ادامه همان روند قبلی مملو از تهدیدات و مخاطرات، درحال فعالیت بوده و ظاهراً گوش‌هایشان نیز به هیچ نصیحت و توصیه‌ای بدهکار نیست؛ البته این‌همه نیز درحالی است که براساس نتایج بررسی‌های صورت‌گرفته مبتنی بر خصوصیات ساختاری، نگهداری ضعیف، تردد جمعیت زیاد به‌طور روزانه، ارزش اقتصادی بازار و همچنین تنوع خطرات موجود نه‌فقط هیچ‌کدام از بخش‌های بازار شامل راسته‌ها، سراها، تیمچه‌ها و غیره در ناحیه ایمن قرار ندارند، بلکه بخش قابل توجهی از آن‌ها نیز از مرز‌های ناحیه احتیاط فراتر رفته و وارد ناحیه خطر شده‌اند.

به عبارت دیگر یافته‌های این مطالعات نشان می‌دهد که بسیاری از بخش‌های بازار و بافت مرکزی شهر همدان از دیدگاه ایمنی و بالأخص خطر آتش‌سوزی و آوار شدن متأثر از زلزله و بارش‌های سیل‌آسا وضعیت اطمینان‌بخشی را نداشته و لاجرم نیازمند مداخلات اساسی و زیر بنایی است که برای پیشگیری از بروز صدمات و آسیب‌های احتمالی لازم بوده تا با برنامه‌ریزی و طراحی محیطی، این نقایص در کوتاه‌مدت شناسایی و برایشان چاره‌اندیشی شود.

      رفتارها و صحنه‌های تأمل‌برانگیز

حالا اما جدا از یکی دو محدوده خاص که در بطن و بافت مرکزی شهر همدان تاحدودی نوسازی و بهسازی شده و رعایت نسبی اصول ایمنی در آن‌ها موجب آرامش خاطر است، اما وقتی با چشم یک خریدار و منتقد گشتی در مجموعه بازارها، سراها و راسته‌ها می‌زنیم، بی‌شک می‌توان به‌وضوح و تعدد شاهد شرایط و عملکردهای شکننده‌ای در حوزه ایمنی بود که نه‌فقط کسی به آن‌ها توجهی ندارد، بلکه مردم بسیار عادی و با خیال راحت سال‌هاست که به امید خدا درحال زندگی مسالمت‌آمیز با آن‌ها هستند.

دیوارها و ایوان‌های خراب و درحال ریزش، ابنیه فرسوده و مستهلک، سیستم‌های برق‌کشی کلاف‌شده و سردرگم، چیدمان وسایل و کالا‌ها در مسیر‌های تنگ، استفاده از وسایل گازسوز، نفتی و برقی غیر استاندارد، ساخت‌وسازهای غیر منطقی و فاقد نظر کارشناسی، عدم توجه به رعایت نکات ایمنی، فقدان کپسول‌های آتش‌نشانی، عدم تعبیه و یا نمایشی بودن حس‌گرهای خطر به‌خصوص در کارگاه‌های تولیدی، وجود کوره‌های مشتعل و غیر استاندارد، انباشت بی‌منطق وسایل و کالاهای سریع‌الاشتعال مانند کاغذ، پارچه و پلاستیک در مرکز شهر، فقدان جعبه کمک‌های اولیه در مغازه‌ها، فقدان مرکز اورژانس و تیم ایمنی ویژه و یا شیرهای آتش‌نشانی در برخی نقاط، فقدان نظارت‌های دوره‌ای و چک‌آپ ایمنی مغازه‌ها، باقی ماندن خرابه‌ها و گودبرداری‌ها به حال خود، وجود تیرک‌ها و ستون‌های چوبی فرسوده در شیروانی‌های قدیمی، انسداد جوی‌ها و کانال‌های فاضلاب و کف‌کش‌ها، کاهش توان ایستایی برخی از سایه‌بان‌ها در مواجهه با طوفان و بارش برف سنگین، عدم تعیین تکلیف و یا مقاوم‌سازی و حصارکشی دیوارها و ابنیه‌های فرسوده و مخاطره‌آمیز، فقدان برنامه‌های آموزشی کمک‌های اولیه و نجات برای کسبه و کارکنان، نبود ایستگاه اطفای حریق ویژه و یا مرکز ارائه کمک‌های اولیه، فقدان سامانه و یا آژیرهای اعلام خطر، فقدان تابلوهای هشدار خطر ریزش ساختمان و یا آتش‌سوزی، فقدان نشانگر‌های هوشمند خروج اضطراری و یا مکان امن برای مردم در لحظات بحرانی و غیره؛ البته این‌همه شاید تنها بخش کوچکی از مؤلفه‌هایی است که باید مورد توجه قرار می‌گرفت تا به‌نوعی بتواند ما را به سطح قابل قبولی از استاندارد‌های ایمنی برساند، اما!

و البته این نیز درحالی است که با وجود بروز برخی حوادث (اعم از آتش‌سوزی، ریزش و آوار) که با پیامدهای روانی و مالی و بعضاً جسمی همراه بوده، اما تاکنون نه‌فقط مطالعه جامع و نزدیک به واقعیتی در زمینه ارزیابی مدیریت خطر‌های ایمنی در بازارها، سراها و تیمچه‌های همدان انجام نشده، بلکه عمده حرکات صورت‌گرفته نیز بیشتر در حد ظاهرسازی و پاک کردن صورت‌مسئله بوده و به جای توجه به حفظ سرمایه و جان مردم، متولیان امر بیشتر در گیرودار و کش‌وقوس‌های اداری و بوروکراتیک و یا حفظ و کسب منافع بیشتر برای سازمان، نهاد و یا صنف خود بوده‌اند.

      چاره‌اندیشی‌های لحظه صفر

بگذارید بدون واهمه و تعارف و صدالبته به دور از سیاه‌نمایی بر این واقعیت ملموس تأکید کنیم که امروزه هروقت بحث سهم‌خواهی، منفعت و یا انتفاع مادی و معنوی از مرکز شهر و بازارها، سراها، تیمچه‌ها، راسته‌ها و غیره به میان می‌آید، به‌یک‌باره خیل عظیمی از افراد حقیقی و حقوقی و یا نهادها و سازمان‌ها با گریبان چاک و حنجره‌های پاره خود را مدعیان، وارثان و صاحبان بلافصل و حقیقی این منطقه عنوان و معرفی می‌کنند. شاید در باور شما نگنجد اما در این‌گونه مواقع حتی نهادها و سازمان‌های بی‌ربط هم به هر شکل ممکن به دنبال سهم‌خواهی از این عرصه بوده و عموماً با ارائه طومارها و اسناد هزینه‌کردهای تأمل‌برانگیز چندصد هزار میلیاردی (ریالی و تومانی)، مدعی رونق‌دهی، ایمن‌سازی و احیای این بافت برای شهر، کشور و گردشگران هستند.

اما وقتی صحبت از حادثه و خسارت می‌شود، به‌یک‌باره همه این افراد دقیقاً در چنان زاویه‌های کوری از بی‌ارتباطی و غیر مسئول بودن و فقدان شرح وظیفه در این خصوص پنهان می‌شوند که گویا اصلاً در این شهر موجودیت ندارند و ضمن قرار گرفتن در لاک محکم فرافکنی، متعاقباً بار مسئولیت را به دوش دیگری می‌اندازند؛ گو اینکه براساس رسم دیرین بعد از فروکش کردن حرف‌وحدیث‌ها و آرام شدن شرایط جوی و گفتمانی، مجدداً با چراغ خاموش به همان موضوع قبلی برمی‌گردند.

قدر مسلم نتیجه چنین عملکردی چیزی نیست جز رهاشدگی یکی از مهم‌ترین و حساس‌ترین مناطق شهری به حال خود و حتی سوق دادن آن به لبه یک پرتگاه از خطرات بالقوه که برحسب تجربه نیز ممکن است به‌یک‌باره از هر گوشه آن سر برآورد؟

حالا با توجه به این‌گونه مدیریت‌های مصلحتی و منفعتی و یا عملکردهای سمبُلیک و کاغذی، این سؤال مطرح است که اساساً تأمین ایمنی جانی و سلامت روحی و روانی شهر و شهروندان و به‌موازات آن حفظ سرمایه‌های کسبه و در رأس مواریث تاریخی و فرهنگی و شاکله نظام گردشگری و توریسم شهر ما در این ناحیه برعهده کیست و مسئولان و متولیان امر به‌جز نامه‌نگاری‌ها و کاغذبازی‌های معمول همراه با صرف چند صد میلیارد برای احیا و آماده کردن چند سرا و تیمچه، تاکنون چه عملکرد مشخص، محسوس و قابل قبولی را در دستور کار قرار داده و به سرانجام رسانده‌اند؟ یا در قدم بعدی تا چه میزان به دور از هرگونه شعار و تبلیغات با جد و جهد درحال پیگیری این موضوعات به معنای واقعی هستند؟

- به‌راستی چند مغازه و کارگاه دارای وسایل ایمنی کافی و آموزش‌های لازم در بحث مقابله با حادثه و بحران هستند؟

- تاکنون چند سناریو با محتوای رخدادهای احتمالی برای هر قسمت تعریف و بر آن اساس پیش‌بینی‌ها و تمرینات لازم صورت گرفته؟

- نقشه‌های جایگزین و مطمئن ما برای روز مبادایی که معابر، سراها و راسته‌ها در پی حادثه مسدود خواهند شد، چیست؟

- تکلیف مردمی گرفتار در تونل‌های مملو از دود و گردوخاک چیست، آیا برای چنین مواقعی دستگاه‌های تهویه مناسب وجود دارد؟

- آیا تاکنون فکر کرده‌ایم که با توجه به عدم امکان حضور خودروهای امدادی، چرا تاکنون نسبت به تعریف یک مرکز پایلوت کمک و امداد ایمن در هر منطقه‌این بافت متراکم اقدام نکرده‌ایم؟

- شاخص زمان و کیفیت دسترسی مردم و کسبه به مراکز امداد و نجات به‌ویژه اورژانس، آتش‌نشانی و پلیس در مواقع بحران (ساعت صفر) در چه سطحی قرار دارد؟

- چه تعداد انبار و مرکز دپوی کالای سریع‌الاشتعال و شیمیایی در این منطقه وجود دارد که در آن‌ها قوانین و مقررات ایمنی لحاظ شده است؟

- درعین‌حال اگر طی یک رخداد احتمالی تنی چند از شهروندان و گردشگران (داخلی و خارجی) مصدوم، مجروح و یا کشته شدند، جدا از بحث زمان امدادرسانی و کیفیت خدمات درمانی، مسئولان و متولیان امر با چه عذر و بهانه‌ای پاسخگوی مردم و یا اعتبار نظام سلامت گردشگری یک کشور خواهند بود؟

البته این‌همه به معنای سیاه‌نمایی شرایط و یا ایجاد هول و هراس در دل مردم نیست، بلکه فحوای کلام متمرکز کردن اذهان همه مردم، کسبه، مسئولان و مدیران به نقطه‌ضعف‌هایی است که به‌صورت بالقوه ما را در لبه یک پرتگاه چالش پُرهزینه قرار داده‌اند که اساساً نیز مشخص نیست کجا و چه زمان رخ‌نمون خواهد شد و این درحالی است که باید از هم‌اکنون با چاره‌اندیشی معقول و تلاش‌های کارآمد، از بسیاری از آن‌ها جلوگیری و ممانعت کرد، فقط اگر کمی پا را از مرزهای شعار و تبلیغات و کاغذبازی اداری و منفعت‌طلبی پیش‌تر گذاشته و به معنای واقعی به دنبال انجام مسئولیت‌ها و وظایف خود در امر مدیریت شهر، ارتقای سلامت و ایمنی نفوس، سرمایه‌های مردمی و مواریث کهن خود باشیم.

  لینک
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/22799