کد خبر : 26477 تاریخ : 1399/5/20 گروه خبری : کشاورزی |
|
زانوی اصلاحات آمریکایی بر گردن دانش بومی آبخیزداری ایران |
|
سپهرغرب، گروه کشاورزی :بررسیهای تاریخی نشان میدهد: کنار گذاشتن دانش بومی آبخیزداری ایران و جایگزین شدن آن با سیاستهایی مثل چاههای عمیق در زمان پهلوی، حاصل سیاستهای استکباری آمریکاست که طی مراحل مختلف در ایران اجرا شد. یکی از عوامل تضعیف و کنارگذاشتن دانش بومی مدیریت آب از چرخه مدیریتی و سیاستگذاری کشور در ایران که متناسب با نیازها و مسائل جامعه ایران در طی هزاران سال طراحی شده بود، سیاستهای استکباری آمریکا و اجرای آن توسط رژیم پهلوی بوده است. در آن سالها قنات و کاریز، بهعنوان نماد کارآمدی دانش بومی آبخیزداری در مدیریت پایدار منابع آبی، نشانه عقبماندگی تلقی شد. در اینباره وزیر آب و برق رژیم پهلوی به شکل آشکاری بیان میکرد که شیوه استحصال آب از کاریز و قنات، ناکارآمد و عقبمانده است و ما میبایستی به سمت بهرهبرداری از آبهای سفرههای زیرزمینی با تکنولوژی جدید برویم و با احداث سدها، ایران را به بهشت روی زمین مبدل کنیم. کنار گذاشتن دانش بومی آبخیزداری قبل از انقلاب توسط رژیم پهلوی، در حالی صورت گرفت که اغلب نویسندگان و محققانی که در مورد قنات و چاه در ایران تحقیق و تأمل کردهاند، قنات را سازهای هوشمندانه و بهترین و مناسبترین تکنولوژی سازگار با محیط خشک ایران خواندهاند. تکنولوژی که معیارهای پایداری زیستمحیطی را بهطور کامل رعایت میکند و بدون اینکه منابع آب زیرزمینی را تهدید کند، بیشترین استفاده را از آن میکند. طراحی و اجرای سیاستهای آمریکایی در ایران در قالب اصل چهار ترومن، آمریکا و «مکتب نوسازی»که نتیجه آن حذف دانش سنتی مدیریت پایدار آب از نظام مدیریت آب کشور بود و تاکنون نیز همین رویه ادامه دارد را میتوان در چهار دوره زمانی تفکیک کرد که گرچه در ظاهر تفاوتهایی با هم دارند، اما در اساس و بنیاد یگانه هستند. این چهار دوره عبارت است از: * مرحله نخست: طراحی مبانی تفکری در مرحله نخست؛ یعنی چند سال آغازین طرح مبانی تفکری پایهریزی میشود که مبتنی بر آن رویکرد نوسازانه برای بهرهبرداری از منابع ترجیح داده میشود. یکی از مهمترین مبانی، توسعه چاههای عمیق و احداث سدهای بزرگ در کشور بود و قرار بر این شد که این سیاست، جایگزین دانش بومی مدیریت آبی شود که سابقه هزاران ساله داشته و همواره کارآمد و مؤثر بوده است. مبانی نظری این برنامه نهتنها در تمام سالهای اجرا تداوم یافته، بلکه بهعنوان یک الگو و رویکرد مطلوب برای برنامههای مشابه در سالهای بعد پیگیری و اجرا شده، به شکلی که گویی آموزههای جدید بهگونهای پایدار در ذهن تمام کنشگران مرتبط رسوخ و رسوب کرده است. شاید سخنان شاه ایران در سلام نوروز سال 1338 شمسی که بهطور مستقیم به مسئله آب و لزوم مدرن کردن وسایل آبیاری اشاره میکند، گویاترین و مناسبترین مثال از این واقعیت باشد. آنچه مسلم است این است که بر پایه این مبانی، چاه عمیق در جهان و ایران، بعد از جنگ جهانی دوم گسترش یافت. فناوری چاه در ایران به همراه کمک توسعهای آمریکا به ایران وارد شد. این نوع چاهها، ابتدا در شهرها برای تأمین آب آشامیدنی (اسناد مختلف اصل چهار) و سپس برای مصارف کشاورزی و باغهای مجاور شهرها احداث شد. برنامه اصل چهار طی 15 سال فعالیت خود در ایران، حدود 1000 حلقه چاه نیمهعمیق و 100 چاه عمیق حفر کرد.(آژانس آمریکایی توسعه بینالملل: 15) این در حالی بود گزارش رسمی هیئت آمریکایی (آژانس آمریکایی توسعه بینالملل) از نبود چاه عمیق و موتور پمپ در دهه 50 میلادی حکایت میکرد. البته برنامه اصل چهار در آغاز فعالیت، بخشی از بودجه خود را حسب تقاضای مردم و مسئولان به مصرف تعمیر قنات اختصاص داد. مثلاً در رضاییه و کاشان. * مرحله دوم: آموزش و نهادسازی مرحله دوم دوره عملیاتی کردن عمده برنامههای اصل چهار ترومن، از جمله آموزش مستقیم، نهادسازی و برنامهریزی حفر چاههای عمیق است. کارشناسان آمریکایی که به مسئله آب، اعم از آشامیدنی و کشاورزی توجه ویژه داشتند، نظام آبیاری سنتی ایران را ناکارآمد و ابتدایی محسوب کرده و خود را ملزم به تربیت کارشناسان و متخصصان آب متعهد میدانستند. بنابراین حدود 900 متخصص آبیاری را آموزش دادند که قادر بودند طرحهای مختلف آبیاری را اجرا کنند. بهعلاوه جغرافیدانانی را تربیت کردند که میتوانستند در اقصانقاط کشور، منابع آبهای زیرزمینی قابل استحصال را بهرهبرداری کنند. * مرحله سوم: نظارت و برنامهریزی مرحله سوم این طرح که از آغاز دهه 1340 بهتدریج شروع میشود و تا پایان برنامه تداوم مییابد، دوره تغییر اولویت از اجرا به نظارت و برنامهریزی است. بدین صورت که بهتدریج فعالیتهای همسو با برنامههای اصل چهار گسترش مییابند و نقش خدمات مشاورهای و برنامهریزی آن پررنگتر میشود. در خلال همین مقطع زمانی (سال 1342) آییننامه پرداخت وام چاه عمیق تدوین میشود که اعتبارات آن را بانک اعتبارات کشاورزی و عمران روستایی تأمین میکند. در همین مقطع برنامه توسعه سوم کشور (1342-1346) با رویکردی برآمده از اصل چهار ترومن و در همسویی با آن تدوین میشود. رخداد بسیار بزرگتر و مهمتر این دوره، اصلاحات ارضی است که در چند وجه با برنامههای اصل چهار همپوشانی دارد. اصلاحات ارضی؛ یکی از پیششرطهای برنامه پیشین را که تقسیم اراضی بود، در دستور کار قرار داد که خود میتوانست به هدف بنیانی اصل چهار؛ یعنی جلوگیری از انقلاب دهقانی و نفوذ کمونیسم جامه عمل بپوشاند. ضمن اینکه در نهایت این برنامه نیز مبتنی بر رویکرد نوسازی بود و در آن الگوهای مدرن با شیوههای برداری سنتی جایگزین شدند. * مرحله چهارم: نهادینه شدن مرحله چهارم دوره پس از اتمام قرارداد اصل چهار در ایران است که هنوز هم ادامه دارد. در این دوره برگرفته از آموزههای نوسازانه و مکتب نوسازی که از رهگذر اصل چهار، بهدست آمده و با برنامههای مشابه و مبتنی بر تفکرات نوگرایانه همسو ترکیب شده، روندی در جامعه ما شکل میگیرد که میتوان آن را «نهادینه شدن رویکرد نوسازانه از منابع، از جمله منابع آبهای زیرزمینی» دانست. در این دوره روند بهرهبرداری از منابع آبهای زیرزمینی با وجود کاهش ملموس سفرههای آن، همواره با افزایش همراه بوده، بهگونهای که در سه دهه اخیر سالانه بیش از سه هزار حلقه چاه جدید به بهرهبرداری رسیده است. به این ترتیب مشکل کمآبی کشاورز ایرانی که قرنها با آن دستهوپنجه نرم کرده بود، به طرفةالعینی و با وردی جادوگرانه، از طریق ارمغان چاههای عمیق حل شد. ولی دیری نپایید که ناسازگاری و ناکارآمدی چاهها در قیاس با شیوه سنتی بهرهبرداری که آگاهان از دههها پیش گوشزد کرده بودند، بر همگان آشکار شد. زیرا به قول یک مقنی گمنام تبریزی، قنات شیر زمین را میدوشد و مثل چاههای عمیق نیست که خون زمین را میمکد. در نتیجه باید گفت که براساس اصل چهار ترومن و مبانی فکری مکتب نوسازی که با تبلیغات فراوان همراه بود، از یکسو و تمرکز قدرت در دست کسانی که به توسعه این آرمان و ارزش خللناپذیر مینگریستند از سوی دیگر، باعث جذابیت ایدهها و طرحهایی، از جمله حفر چاههای عمیق بهمنظور بهرهبرداری از منابع آبهای زیرزمینی در رژیم پهلوی شد. نتیجه چنین رویکردی آن شد که شیوه بهرهبرداری جدید در رقابت با شیوه مرسوم و متناسب سرزمینی (قنات) در مدت کوتاهی، پیروز شد و بر آن غلبه پیدا کرد و دانش بومی مدیریت آب ایران رو به افول نهاد. گرچه تعداد چاههای حفر شده قبل از انقلاب، در مقایسه با تعداد چاههای حفر شده در سالهای بعد بسیار اندک است، اما الگوی پیریزی شده این طرح، مبنای روندی شده که این روند در نظام مدیریتی و تصمیمسازی کشور تاکنون ادامه داشته و اثرات و پیامدهای ناگوار چنین رویکردهایی، بر همگان کاملاً مبرهن و واضح است. |
لینک | |
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/26477 |