کد خبر : 30856 تاریخ : 1399/8/7 گروه خبری : خانواده |
|
پشت پرده جهیزیه های اینستاگرامی چه می گذرد؟ |
اسم رمز خرید جهیزیه در بازار |
بعضی زوجهای جوان اعیاد پیشرو را غنیمت شمردهاند تا راهی خانه بخت شوند. تورم شدید اما تأمین اسباب زندگی را واقعاً دشوار کرده است. در فضای مجازی اما عدهای بیتوجه به وضع مالی دیگران با عکس جهیزیه سنگین خود، حسرتساز میشوند. وقتی زوجهای جوان در فضای مجازی دنبال سفارش آنلاین برخی اقلامی هستند که میخواهند برای زندگی مشترکشان تهیه کنند، روحیهشان را از دست میدهند. تعداد قابل توجهی صفحههای مجازی، جهیزیههایی لوکس با قیمتهای نجومی و سرسامآور به نمایش گذاشتهاند. زیر هر پست نوشته منزل نوعروس گل... خانم از شهر...، مساحت خانه...مترمربع و مبلغی که برای جهیزیه صرف شده را هم درشت تایپ کرده اند. با دیدن این صفحه ها حال خوبی به نوعروسی که می خواهد ساده زندگی اش را شروع کند، دست نمی دهد. جهیزیه اش را با این تصاویر مقایسه می کند و غمگین می شود. بی خبر از اینکه پشت پرده این جهیزیه های مجازی چه می گذرد؟ چرخ مفصلی در فضای مجازی و گشتی در بازار لوازم خانگی میدان شوش زده ایم تا از پشت پرده های جهیزیه مجازی و روایت های خرید جهیزیه در دنیای واقعی برای زوج های جوان بنویسیم شاید کمی کمتر سردرگم شوند. جهیزیه سه دختر در خانه یک دختر! کافی است هشتک جهیزیه را بعلاوه کلماتی مانند ایرانی، عروس، لاکچری، شیک یا ارزان و ... را جستجو کنید. تعداد قابل توجهی پست و صفحه به شما معرفی می شود که عکس های مختلفی از لوازم خانه و تصاویر خانه نوعروسان ایرانی بارگذاری کرده اند. عکس های تکراری در صفحه ها هم کم نیست. مثل عکس خانه «سپیده» عروس خانمی با جهیزیه سه میلیاردی و منزل 170 مترمربعی. عروسی که فقط 5 سرویس قابلمه کامل دارد. کمد لباس هایش پر از کفش، مانتو و روسری مارک است. یک گوشه خانه با ظرف های قلمکاری و میناکاری، سنتی چیده شده است. گوشه ای دیگر با مبلمان ایتالیایی و ظروف گران قیمت خارجی. از هر قلم مورد نیاز چند دست و چند برند هست. طوری که اگر عروس به یک دست از هر کالا اکتفا کند، با چند دست اضافه، دست کم سه دختر جوان می توانند با جهیزیه کامل راهی خانه بخت شوند. یخچال خانه سپیده خانم در حال انفجار از موادغذایی است. حتی مرغ و ماهی را هم تزئین کرده اند! کابینت ها شلوغ از لوازم برقی و ظروف اضافه است. بشقاب های گرانقیمت و جهیزیه پرتجمل. دست برقضا عکس یک سینی ساده قدیمی با کمی سبزی خوردن و دوغ هم بعد از این جهیزیه میلیاردی بارگذاری شده؛ صفایی دارد که سرویس آبکاری شده با طلای چک و اوپال آمریکایی جهیزیه سپیده خانم را کیش و مات می کند. پول بده، تبلیغ جهیزیهات با من! عکس این خانه و چند جهیزیه لاکچری دیگر در صفحات مختلف اینستاگرام آپلود شده، یک ادمین با افتخار در مدح دارندگی عروس خانم نوشته: «البته این جهیزیه با نرخ امروز دلار بیش از این ها قیمت دارد.» حس بدی است انگار کسی به تورم می بالد! سری به نظرات کاربران می زنم. بعضی ها لب به تحسین و حسرت باز کرده اند. یک نفر، پیامی پر کنایه نوشته: «ادمین، ننویس عروس با سلیقه بنویس پولدار! هرجا می روم عکس جهیزیه این خانم هست. انقدر حسرت به دل بقیه می اندازد، راحت است؟!» 19 نفر پاسخ او را می دهند که دارندگی و برازندگی، دوست نداری نبین و چه تنگ نظر! و... گاهی هم ادمین میانجی گری می کند و فضا را عوض. یک نظر اما قابل تأمل است: «نرخ شما برای تبلیغ جهیزیه چنده، ادمین جان؟» پاسخ ادمین یک جمله کوتاه است: «دایرکت، لطفاً!» ماجرا جالب می شود؛ پول بده تا جهیزیه ات را تبلیغ کنم! آیا این لایکها محض رضای خداست؟ عکس این جهیزیه های پربازنشر در صفحه های دیگر هم هست جالب تر از آن اما حضور افرادی است که قبلاً در چند صفحه دیگر هم پیام ثبت کرده اند. این همه احساس مسئولیت برای به اصطلاح پرزنت کردن یک جهیزیه، فقط از سر علاقه و داشتن وقت آزاد است؟ بسته اینترنت رایگان دارند؟ می خواهند به یک نوعروس اول زندگی انرژی مثبت بدهند و از سلیقه اش تعریف کنند؟ بعید است. دو احتمال وجود دارد. اول اینکه شاید این کاربرانِ پیگیر، اقوام و دوستان عروس خانم باشند و احتمال دوم که بعید هم نیست؛ این کابرها از مزد تبلیغات ادمینها بهرهای میبرند و به اصطلاح شریک و نیروی بلاگرها هستند. شیوهای که مدتی است در فضای مجازی رونق گرفته است. بعضی نظرات هم که در نقد چیدمان نوشته شده، خواندنی است. یک نفر نوشته حالا اگر یک عروس غذا پخته تزئین شده نبرد خانه بخت و یخچال را پر نکند، عروس نیست؟ کاربری هم نوشته حمام شبیه فروشگاههای فروش مواد شوینده است؛ این همه شوینده برای یک زندگی دونفره؟! یک نفر هم در پاسخ او نوشته: این که عروس گلمان باکلاس است و عکس سرویس بهداشتی تزئین شده نگذاشته خودش جای شکر دارد. عکس های عجیب کم نیست. لباسشویی را هم تزئین کرده اند. همه چیز طوری چیده شده تا عکس بگویند که جهیزیه کم و کسر ندارد و بی نقص است. آن هم به افرادی که هیچ شناختی از عروس و خانواده اش ندارند فقط برای چند لایک و تحسین مجازی. جهیزیه از شما، چیدمان از موسسه ما! در بعضی جهیزیهها همه چیز به طرز عجیبی زیباست و همخوان با بقیه لوازم. در نگاه اول شاید اینطور به نظر برسد که عروس خانم حسابی زمان و دقت به خرج داده برای چیدمان و وه! که عجب تبحر و سلیقهای. تا اینکه متوجه الصاق یا همان «تگ» می شویم. ادمین روی عکس جهیزیه «الهام»جان از اراک، صفحه دیزاینر یا طراح داخلی که چیدمان را برعهده گرفته، معرفی می کند. این اقدام را درباره چندین جهیزیه دیگر هم دیدهایم. به صفحه یکی، دو دیزاینر هم سر می زنیم. دستمزدشان بستگی به مساحت خانه، تعداد اقلام جهیزیه، فضای داخلی خانه و منطقه سکونت زوج دارد. اگر خریدهایشان را انجام داده باشند، شاید لازم باشد چند قلم را تعویض یا چند قلم به فهرست اضافه کنند تا هارمونی رنگ و ابعاد رعایت شود. جابجایی اسباب هم به عهده کارگران دیزاینر است. در برخی گروه های تلگرامی و اینستاگرام هزینه پایه 3 میلیون تومانی برای دیزاین نوشته شده. فردی زیر یکی از پست ها نظر عجیبی نوشته: «فامیل ما چندقلم لوازم کمتر خرید تا طراح بگیرد. خانواده شوهرش پولدارند باید چشمشان را پر می کرد.» نوعروسی با فرزند 15 ساله! در چیدمان بعضی خانهها پختگی خاصی وجود دارد. کاربران نوشته اند: «چه عروس خوشذوقی چه گلدانهای گل بانشاطی» همین پیام سرنخ می شود که در خانه یک نوعروس و بساط یک جهیزیه نو، این همه گلدان جاافتاده از کجا آمده؟ اینجا ادمینها ننوشتهاند جهیزیه عروسِ گلمان از فلان شهر، فقط نوشته اند: خانه قشنگِ... خانم. این خانهها مربوط به کدبانوهایی است با دست کم 10 سال زندگی مشترک نه نوعروس. خانههایی که مرور زمان آنها را کامل کرده؛ نکتهای که معمولاً از چشم بیننده دور میماند و فکر میکند جهیزیه او هم باید به همین کاملی باشد. به یکی از همین صفحه سر می زنیم بلاگری است که از متن پست هایش متوجه می شویم، 17 سال است ازدواج کرده و فرزند 15 ساله هم دارد. لوازم خانه اش اما مثل لوازم جهیزیه یک نوعروس است. در یکی از پست هایش نوشته: «خواستم، پس توانستم. کلبه آرزوهایم را از نو ساختم.» با دیدن تبلیغ های مختلف صفحه و تماسی کوتاه، معنی توانستمی که گفته بهتر روشن می شود. برای یک عکس ساده و متن کوتاه تبلیغ موردنظر ما یک میلیون تومان می گیرد و هزینه ارسال کالا هم با سفارش دهنده تبلیغ است؛ نانِ فالوئرهایش را می خورد. هیچ عکسی هم از «قبل» کلبه آرزوهایش؛ جهیزیه پیشین خانم بلاگر موجود نیست. زنجیره های یک جهیزیه کاملاً تبلیغاتی صفحه بلاگرها در صفحات جهیزیه تبلیغ میشود و ادمین، مبلغی برای این کمک به افزایش فالوئر بلاگرها دریافت میکند. بلاگرها هم پول این تبلیغات را از جای دیگری تامین میکنند. در صفحه آن ها تگهای متعددی وجود دارد که فروشگاههایی که در حوزه فروش لوازم خانگی، جهیزیه و خدمات ازدواج فعالیت دارند، پای ثابت پستهای تبلیغی بلاگرها هستند. متنهای کوتاه حس برانگیز در ستایش زندگی مینویسند و در پی نوشت، چند جمله کوتاه در تحسین کالای تبلیغی و نقش آن در آرامششان. فروشگاه های مربوط به جهیزیه با این شیوه و قبول سفارش آنلاین کالاها، مجازی تبلیغ می کنند و حقیقی می فروشند. شیوه ای که این روزها با وجود کرونا و مراعات های بهداشتی رونق گرفته و نوعروس ها اقلامی را می خرند که در صفحه بلاگرها یا جهیزیه بقیه دخترها دیدهاند. جهیزیه دست دوم آنها و جهیزیه آنتیک ما! لابه لای پستهای بلاگری گاهی میتوان تصاویر و متنهای خوب هم پیدا کرد. بلاگری در پاسخ به سئوالهای متعددی که هزینه چیدمان خانه رویایی سفید، صورتی و فیروزهایاش چقدر شده و چه طور توانسته این همه کالا با طرح و رنگ همخوان را پیدا کند؟ پست جالبی گذاشته است. عکس بوفه قهوهای و چوبی قدیمی خانهاش را گذاشته که با کمی رنگ سفید آن را به کمد سفید امروزی تبدیل کرده. کاش زرق و برق تبلیغات بقیه پستها بگذارد و نوعروسها این طور عکس ها را هم ببینند. متن یک بلاگر دیگر هم خواندنی به نظر می رسد: «مدتی در هلند زندگی کردم. عروس و داماد با 20 نفر مهمان جشن میگیرند. عروسی را میشناختم کمدهای قدیمی مادرش، بشقابهای چینی اضافه عمهاش و لباسشویی قدیمی خانه خالهاش را جهیزیه برد. بعدها فهمیدم اینجا نو نبودن لوازم زندگی عیب نیست. زندگی را آغاز می کنند همین قدر آسان؛ همین قدر شیرین.» کاربری هم پایین همین پست جمله قابل تأملی نوشته: «در ایران هم جهیزیه دست دوم مرسوم هست، دوست عزیز. بعضی عروس ها چند قلم جنس آنتیک و عتیقه هم می برند. مثلاً یک میلیون تومان پول می دهند برای یک بشقاب دیوارکوب قدیمی تا اصالت عاریهای از دیوار خانه ببارد!» حرفش بیراه نیست. در صفحه مجازی آنتیک فروشی ها زیر بعضی پست نوشته: «فروخته شد به نوعروس عزیز از شهر... مبارکشان باشد.» خانم های خانه دار پای ثابت صفحه جهیزیه شاید به ذهن برسد که مخاطب اصلی صفحات جهیزیه اینستاگرامی نوعروسهایی هستند که میخواهند با دیدن عکس و فیلم جهیزیه دیگران بدانند چه لوازمی را نیاز دارند و چه لوازمی را نه! این تصور اما درست نیست. کافی است به قسمت نظرات برویم. جنس پیام ها و بررسی صفحه هایی که خصوصی و قفل نیست، چیز دیگری می گوید. پیام هایی شبیه این که: من خودم 10 سال پیش یخچال ساید گرفتم و حالا پشیمانم. اینجا کدبانوهای قدیمی دور هم جمع شده اند تا سرگرم شوند. در صفحه های جهیزیه اگر نوعروس ها هم نباشند، هستند بانوان خانه داری که با این عکس ها سرگرم می شوند یا قطعه گم شده و مفقوده لوازم خانگی شان را پیدا می کنند و سفارش می دهند. شاید حتی بتوان گفت که مخاطب اصلی تبلیغ ها همان ها هستند چون اغلب تنگنای بودجه خرید جهیزیه را گذرانده اند و حالا می توانند یکی، دو قلم جنس نو را با خیال راحت تری نسبت به یک نوعروس ها تهیه کنند. در حالیکه یک زوج جوان معمولاً سعی می کند با توجه به این تورم، کالاهای ضروری را بخرد و بقیه را به مرور زمان تهیه کند. یک بام و دو هوای فروشندگان در صفحات جهیزیه گاهی راهنمای خرید جهیزیه هم دیده میشود. بعضی از این راهنماییها را صاحبان مشاغل مرتبط با خدمات عروسی منتشر میکنند. فروشندگانی که در گام اول با لحن مشفقانه و تکیه بر سالها تجربه در زمینه فروش لوازم خانگی و جهیزیه، نوعروسان را از کلافگی خرید نجات میدهند. برای مثال می گویند برای شروع زندگی لازم نیست آب مرکباتگیری برقی بخرید. نیازی به بخارشو، جاروی شارژی دستی، اتو پرسی و ماشین ظرف شویی نیست. سرویس قابلمه، ظرف های بلور یا دم دستی چه اندازه و چه تعدادی کافی است؟ تا اینجای کار مشکلی نیست و باید ممنون بود. اما اگر به صفحه برخی از این ها سر بزنید ماجرا عوض می شود. همان مغازهدار به قاعده شغلش، اقلام دیگری را تبلیغ میکند. برای مثال یکی از این فروشندهها در ویدئویی نوشته ده قلم که آشپزخانه عروس بدون آن ناقص است؛ رنده، پوست کن، هسته گیر آلبالو، برش دهنده سیب، نی طرحدار شربت و برس فر. در پستی دیگر چنان تبلیغ می کند که اگر شما چای ساز برقی نخرید، فکر میکنید نیمی از عمرتان برفناست حتی اگر عمری است طعم چای سماوری را می پسندید. لطفاً دستتان روی جیبتان باشد، سفارش را به بعد موکول و باور کنید آشپزخانه شما بدون هسته گیر آلبالو هم کامل است. با بدبختی بوگاتی پیدا کردم پیش از روزهای تعطیلات موج سومی کرونایی تهران سری به بازار بلور شوش میزنیم. یکی، دو ساعت چرخزدن بین مغازهها کافی است تا اوضاع مشخص شود. اطلاعات خرید جهیزیه حضوری را به نکاتی که از صفحات مجازی جهیزیه به دست آورده ایم، پیوند می زنیم و ابعاد جدیدی روشن می شود. خانواده ای آمده تا بسته بندی های چینی و بلور لوکسشان از برندهای اروپایی را تحویل بگیرد و ببرد که قبلاً سفارش داده اند. فروشنده می گوید که باید 350 هزار تومان دیگر هم بدهند چون قیمت ها تغییر کرده. با عروس خانم گپ می زنیم و می گوید: «دنبال مارک های بهتری بودم اما متاسفانه با این شرایط فقط توانستم بلور چک بگیرم و چینی «راشن باخ» آلمان.» بعد ذوق زده می گوید: «درعوض به هر بدبختی و زحمتی شده قاشق چنگال «بوگاتی» سفارش دادم. اینجا آشنا داریم، سفارش دادم اصلش را پیدا کرد. آن روز یک مغازه در میدان آرژانتین داشت جنس فیک را به مشتری می فروخت. من خیلی توی تشخیص این طور چیزها حواسم جمع است.» توی همین چند جمله در جهیزیه این دختر ایرانی کلمه ها و کالاهای خارجی موج می زند. حس خوبی نیست؛ دختر ایرانی و جهیزیه تمام قد خارجی. اسم رمز؛ خانم نصیری سلام رساند! فروشنده به یکی دیگر از خانم های توی مغازه می گوید: «خانم بفرمایید، شما چی می خواستید؟» زن میانسال می گوید: «الان آقا الان.» دختر جوانی همراه اوست. چشم دوخته به خریدهای دختری که با او حرف می زدیم و در حال رفتن است. نطق زن میانسال باز شده، آرام برگه سبز و سفیدی را روی پیشخوان می گذارد و می گوید: «خانم نصیری، سلام رساندند.» لحن فروشنده گرم می شود و می گوید: «مغازه خودتان است.» بعد کارگرش و آن دو خانم را با برگه می فرستد، انبار پشت مغازه. جلو می رویم و سرک می کشیم، روی فیش نام یک خیریه ازدواج آسان نوشته شده است. از مغازه بیرون می آییم. چرخی در پاساژ می زنیم که همان مادر و دختر کمی بعد از کنارمان رد می شوند. چشم های دختر فرق کرده؛ خوشحال است و به مادرش میگوید که این بشقابهای صورتی را خیلی دوست دارد. برق بلورهای صورتی، غم بوگاتی، راشن باخ و چکِ نداشته را از چشمان عروس خانم شسته. همانطور که میبینید اینستاگرام اگر برای بسیاری از مردم فقط هدر دادن اینترنت است و سوزاندن وقت برای بسیاری دیگر مغازهای دلفریب است که میتوانند به مدد نور و تصویر و با کلمات سحرانگیز جیب دیگران به ویژه بانوان جوان را خالی کنند. |
لینک | |
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/30856 |