کد خبر : 31946 تاریخ : 1399/8/26 گروه خبری : استانها |
|
دعای مکارم الاخلاق از منظر حضرت آیتالله خامنهای درسنامه زندگی |
|
رهبر انقلاب اسلامی در ارتباط تصویری با نمایندگان تشکلهای دانشجویی در تاریخ 1399/02/28 به دو آسیب بزرگ «انفعال» و «انحراف» در محیطهای جوان بهویژه دانشگاهها اشاره کردند و راه مقابله با آن را تقویت معنویت و مبانی معرفتی دانستند و در زمینه مسائل ایمانی و اعتقادی خواندن دعای مکارم الاخلاق را توصیه فرمودند: «دعای بیستم صحیفهی سجّادیّه، دعای معروف مکارمالاخلاق- این جوری است: اَللَهُمَّ بَلِّغ بِایمانی اَکمَلَ الایمانِ وَ اجعَل یَقینی اَفضَلَ الیَقین؛ میگوید یقین را دارم امّا بهترین یقین قرار بده یقین من را. دعا البتّه دعای عجیبی است. من توصیه میکنم که عزیزان، جوانها با این دعای بیستم صحیفه سجّادیّه آشنا بشوند.» به همین مناسبت تبیین فرازهایی از دعای شریف مکارم الاخلاق را براساس بیانات حضرت آیتالله خامنهای در ادامه میآید.
* مبارزه مناجاتی امام سجاد (علیهالسّلام) امام سجاد علیه السلام، بخش مهمّی از مشکلات اساسی دنیای اسلام را که به فاجعه کربلا انجامید، ناشی از شیوع انحطاط و فساد اخلاقی میان مردم میدانند، و به همان میزان که اخلاق در جامعهای نابود گردد، آن ملت منشأ مفاسد بیشتری خواهد شد. اگر مردم آن زمانه از اخلاق اسلامی برخوردار بودند، یزید و ابنزیاد و عمر سعد و دیگران نمیتوانستند آن فاجعه را بیافرینند. اگر مردم آنطور پست نشده و از آرمانها دور نشده بودند و رذایل بر آنها حاکم نمیبود، ممکن نبود حکومتها بتوانند مردم را به ایجاد چنان فاجعه عظیمی - یعنی کشتن پسر پیغمبر و پسر فاطمه زهرا سلاماللهعلیها- وادار کنند. یک ملت، وقتی منشأ همه مفاسد خواهد شد که اخلاق او خراب شود. با چنین نگرشی امام سجاد علیه السلام در راه احیای دین بدین گونه همت گماشت که چهره آلوده جامعه را از این زشتیها پاک کنند و اخلاق نیکو را جایگزین گردانند و چون شرایط اقتضا میکرد این مبارزه را در قالب دعا ارائه کردند که بعدها به صحیفه سجادیه مشهور شد، «لذا صحیفه سجادیه دعاست؛ اما درس است.» درس تعلیم اخلاق در زندگی. * رعایت اخلاق در زندگی رهبر انقلاب اسلامی بنابر عبرتگیری از تاریخ و جلوگیری از انحطاط اخلاقی جامعه، در مورد لزوم شناخت اخلاق و رعایت آن میفرمایند: «توصیه من به شما عزیزان این است که باید اخلاق اسلامی را، هم بشناسیم - همهمان؛ این دیگر پیر و جوان ندارد؛ اما جوانها بیشتر و بهترند - و هم تحلّی به حلیه اخلاق پیدا کنیم. اما عزیزان من! درس اخلاق، همه وظیفهی ما در باب تخلّق به اخلاق حسنه را ایفا نمیکند. هر کسی خودش باید با دل خود، با رفتار خود، به طور دائم مشغول تهذیب و مشغول کشتی گرفتن با بدیها و زشتیهای وجود خودش باشد.» * صحیفه سجادیه؛ داروی شفابخش بیماریهای اخلاقی حضرت آیتالله خامنهای ضمن توصیه جوانان به خواندن صحیفهی سجادیه همواره به یکی از دعاها نظر ویژهای دارند و میفرمایند: «دعاهای صحیفه همهاش خوب است امّا من اگر بخواهم توصیه کنم، دعای پنجم و دعای بیستم که معروف به دعای مکارمالاخلاق [است را میگویم].» «دعای شریف مکارم الاخلاق را زیاد بخوانید تا ببینید آن چیزهایی که امام سجاد علیهالسّلام در این دعا از خدا خواسته است، چیست.» «با کلمات ائمّه، با دعاهای صحیفهی سجادیّه، با این داروهای شفابخشی که میتواند بیماریهای اخلاقی ما را شفا بخشد و زخمهای وجود ما را درمان کند، خودمان را آشنا کنیم. قدر بدانید این دعا و توسّل و تضرّع و توجه و نورانیّتی که از این راه حاصل میشود. این همه چیز است.» «این دعاها پُر از مطالبی است که دلهای شما را قرص میکند، گام شما را محکم میکند و میتوانید حرکت بکنید.» البته صرفاً خواندن دعا مقصود نیست و دستاوردهای معرفتی دعا درصورتی که با تدبر همراه باشد به دست خواهد آمد، «من به شما جوانان توصیه میکنم که بروید صحیفه سجادیه را بخوانید و در آن تدبّر کنید. خواندنِ بیتوجّه و بیتدبّر کافی نیست.» * آشنایی با دعای مکارم الاخلاق از میان 54 دعای صحیفه سجادیه، دعای بیستم آن مشهور به دعای مکارم الاخلاق است و رهبر انقلاب اسلامی توصیه اکید به خواندن این دعا دارند، ایشان در بیانات خطاب به قشرهای مختلف مردم مانند کارگزاران، فرماندهان سپاه، اعضای شوراهای فرهنگ عمومی استانها، نمایندگان مجلس، دانشآموزان و دانشجویان و... پیرامون این دعای شریف نکاتی بیان نموده و علاوه بر شرح فقراتی از آن، خواندن مکرر و تعمق در آن را نیز خواستار شدهاند: «دعای مکارم الاخلاق دعای بسیار خوبی است و من توصیه میکنم بیشتر (بخوانید)؛ دوستان میخوانند، لکن بیشتر بخوانید این دعا را.» «دعای مکارمالاخلاق که حقیقتاً هر فقره و جمله از آن، یک معرفت بزرگ است، برای انسان مؤمن یک درس زندگی است. جا دارد کسانی که اهل مطالعه و تدبّر یا اهل دعا و تضرّع هستند، با دعای مکارمالاخلاق اُنس بگیرند و آشنا شوند.» حضرت آیتالله خامنهای با تذکر به خطر آسیب انحراف و انفعال درمحیطهای جوانان، راه مقابله با آسیب انحراف معرفتی را توجه به مسائل اعتقادی و ایمانی دانسته و فرمودند: «وقتی مبانیِ معرفتی ضعیف بود، طبعاً نمیتواند آنها را در مقابل حوادث، در مقابل سؤالها، در مقابل ابهامها حفظ کند و در صراط مستقیم نگه دارد. لذاست که به نظر من به مسائل ایمانی و مسائل اعتقادی و معرفتی بپردازید. ببینید، این دعا که عرض کردم -دعای بیستم صحیفهی سجّادیّه، دعای معروف مکارمالاخلاق- این جوری است: اَللَهُمَّ بَلِّغ بِایمانی اَکمَلَ الایمانِ وَ اجعَل یَقینی اَفضَلَ الیَقین؛ میگوید یقین را دارم امّا بهترین یقین قرار بده یقین من را. وَ انتَهِ بِنیَّتی اِلى اَحسَنِ النِّیّات وَ بِعَمَلی اِلى اَحسَنِ الاَعمال، تا آخر این دعا. دعا البتّه دعای عجیبی است. من توصیه میکنم که عزیزان، جوانها با این دعای بیستم صحیفهی سجّادیّه آشنا بشوند. البتّه دعاهای صحیفه فوقالعاده است؛ یعنی صحیفهی سجّادیّه بحث یک دعا و دو دعا نیست. حالا دعای بیستم را من عرض کردم، دعای بیستویکم هم به یک نحو دیگر دعای عجیبی است و دعاهای گوناگون دیگری که در این کتاب فوقالعاده باارزش وجود دارد. حالا این دعای بیستم را که دعای مکارمالاخلاق است بخوانید، به آن توجّه کنید.» دعای مکارم الاخلاق از 22 فراز تشکیل شده که هر قسمت با درود بر محمد و آل محمد (صلّیاللهعلیهوآله) شروع میشود. امام سجاد علیه السلام در ضمن هر فراز با درخواست آراستگی به برخی از اخلاق پسندیده یا طلب دوری از بعضی رذائل اخلاقی، ارزشها و ضدارزشهای اخلاقی را معرفی کرده است. در ادامه فرازهایی از دعای مکارم الاخلاق که در بیانات رهبرانقلاب مورد استناد و شرح قرار گرفته است مرور میشود. * از خداوند کمک بخواهیم برای اعمالی که روز قیامت از ما سؤال میشود «در دعای مکارمالاخلاق میخوانید: «و استعملنی بما تسألنی غداً عنه» فردا؛ در روز قیامت، از من سئوال خواهی کرد؛ پروردگارا! حالا کمک کن که آن چیزی را که بناست فردا از من سئوال کنی، من جوابش را امروز در عمل خودم آماده کنم؛ معنای این فقرهی دعا این است.» «میگوید خدایا آن چیزی را که فردا بنا است از من سؤال کنی، امروز وسیله پرداختن به آن را و عمل به آن را در اختیار من قرار بده.» مسئولیم ما؛ همه مسئولند. شما جوان، ما پیر، امّا همه مسئولیم؛ جوانها هم مثل پیرها مسئولند، فرقی نمیکند.» «یکی از امتیازات کار برای حکومت اسلامی و دولت اسلامی همین است که اگر چنانچه کار برای خدا شد، کار تبدیل میشود به عبادت؛ خود آن امضائی که میکنید، آن کاغذی که مینویسید، آن حرفی که میزنید، میشود یک عبادت. در دعای مکارمالاخلاق این جمله هست: وَ استَعمِلنی بِما تَسأَلُنی غَداً عَنه-که دعای بیستم صحیفه سجّادیّه است و دعای بسیار خوبی است و من توصیه میکنم بیشتر (بخوانید)؛ دوستان (البتّه) میخوانند لکن بیشتر بخوانید این دعا را- فردا در قیامت یقهی ما را میگیرند که چرا فلان کار را نکردی. بعضی از کارها را که نباید بکنیم، میکنیم -خب این را همه میدانیم- بعضی از کارها را باید بکنیم، توجّه نمیکنیم، غفلت میکنیم، تنبلی میکنیم، ملاحظهی این و آن را میکنیم و آن کارها را انجام نمیدهیم؛ از ما سؤال میکنند.»«این چند صباحِ زندگی، این چند صباحِ کار و تلاش -زید یا عمرو یا بکر- اینها خواهد گذشت، آنچه میمانَد، عمل ما است که در محاسبهی الهی بهحساب میآید و باید جواب بدهیم. وَ استَعمِلنی بِما تَسأَلُنی غداً عَنه؛ خدای متعال فردا از ما، از چیزهایی سؤال خواهد کرد؛ به فکر آن باید بود، برای آن باید تلاش کرد.» درواقع یکی از دعاهای همیشگی زمامداران باید توجه به این نکته باشد، «ما باید به خدا جواب بدهیم. یکی از دعاهایی که دائماً باید امثال بنده و شما بکنیم این است، «وَاسْتَعمِلْنی لِما تَسْألُنی غَداً عَنه» فردا از ما سؤال میکنند. چرا فلان چیز را گفتید، چرا نگفتید. از نگفتید هم سؤال میکنند. فقط از گفتید نیست. چرا فلان کار را کردید، چرا نکردید. از نکردید هم سؤال میکنند.» * هر چه مقام ما نزد مردم بالاتر میرود باید نزد نفس خود کوچکتر شویم «هرچه بالاتر میروید، خودتان را در مقابل خدا و در مقابل خلق خدا [کوچکتر ببینید]؛ در دعای مکارمالاخلاق به ما یاد دادهاند که هرچه خودمان در چشم مردم بالاتر میرویم، در اِلّا حَطَطتَنی عِندَ نَفسی مثِلَها؛ هرچه مقاممان پیش مردم بالاتر میرود، در نفْس خودمان به همان مقدار پایینتر برویم. توجّه کنیم به مسئولیّتمان، توجّه کنیم به کوتاهیهایمان، توجّه کنیم به ضعفهایمان، به نقصهایمان؛ ماها کم که نقص نداریم، من خودم را میگویم. خب، شما جوانها بهتر از ما هستید لکن همه نقص داریم؛ به نقصهای خودمان بیشتر باید [توجّه کنیم].» * انسان مسلمان همانطور که ظلم نمی کند، ظلم هم نمیپذیرد «در اسلام، همانقدر که ظلمکردن بد است، تسلیم ظلم شدن هم همانقدر بد است. شما در دعای مکارمالاخلاق میبینید که امام سجّاد میگوید: «ولا اُظلَمَنَّ و اَنتَ مُطیقٌ لِلدَّفعِ عَنّی و لا اَظلِمَنَّ وَ اَنتَ قادرٌ عَلیالقَبضِ مِنّی». در قرآن میفرماید: «لاتَظلمون و لاتُظلمون»؛ نه ظلم کنید، نه قبول ظلم کنید و زیر بار ظلم بروید. مگر ممکن است کسی مسلمان باشد، اعتقاد به اسلام داشته باشد، درعینحال ظلم و زور را از هر کسی قبول کند؛ چه برسد به دشمن دیرینهی ملت ایران - یعنی امریکا - که این همه به ملت ایران ضربه زده است. اینکه درست نیست، این را میدانند.» * ابعاد تازهای از تقوا در دعای مکارمالاخلاق «اولِ این دعا میفرماید: «اللّهمّ صلّ علی محمّد و ءال محمّد و حلّنی بحلیة الصّالحین و البسنی زینة المتّقین»؛ آرایش بندگان صالح را به من عنایت کن، من را زینت بده به زینت صالحین، و زیور متقین را به من عنایت بفرما. یعنی من را جزو بندگان صالح و متقین و پرهیزگاران قرار بده. بعد دربارهی متقین خصوصیاتی را ذکر میکند.»(25) «غالباً وقتی گفته میشود تقوا، پرهیزگاری، ذهن انسان میرود به رعایت ظواهر شرع و محرمات و واجباتی که دم دست ماست؛ نماز بخوانیم، وجوهات شرعیمان را بدهیم، روزه بگیریم، دروغ نگوئیم. البته اینها مهم است، همهاش مهم است؛ لیکن تقوا ابعاد دیگری هم دارد که غالباً ما از اینها غفلت میکنیم.»«اینکه میگوئیم زیور متقین را به من عنایت کن،» « مرا با زیور صالحان زیور بده و با لباس پرهیزگاران ملبس کن» یعنی چه؟ «این لباس پرهیزگاران چیست؟» «در چه چیزی ما به زینت متقین و پرهیزگاران زیور پیدا کنیم و نزدیک شویم؟ معمولاً وقتی صحبت تقوا به نظر میآید، اجتناب از گناهان فردی و انجام عبادات و این چیزها به ذهن متبادر میشود - که البته آنها یقیناً هست؛ شکی نیست - اما اینجا امام سجاد (علیه الصّلاة و السّلام) بیست و دو سه مطلب را در ذیل این فقره بیان میکنند که ماها را متوجه به ابعاد جدیدی از معنای تقوا، مفهوم تقوا و مصداق تقوا میکند.» * 1) گسترش عدالت، بالاترین رتبه تقوا است «و البسنی زینة المتّقین» در این چیزها: اول، «فی بسط العدل»؛ گستردن عدالت. عدالت را در میان جامعه مستقر کنیم؛» «عدالت قضائی، عدالت اقتصادی، عدالت در گزینشها، عدالت در تقسیم منابع و فرصتهای کشور بین گروهها، عدالت جغرافیائی، اینها مسائل خیلی مهمی است؛ اینها همه نیازهای ماست. گستردن عدالت، بالاترین رقمهای تقواست؛ این از یک نماز خوب، از یک روزهی روز گرم تابستان بالاتر است. روایتی است که فرمود: هر امیری - امیر یعنی همهی شماها؛ هر کسی یک دستگاهی دارد که در آن فرمان میراند، حکم او در آنجا نافذ است - که روزی را به عدالت حکم کند، مثل این است که هفتاد سال عبادت کرده؛ اینها خیلی مسائل مهمی است؛ اهمیت عدالت را، رفتار عدالتآمیز را به ما نشان میدهد.» « تقوائی که از ما انتظار میرود، جزو پایهها و مبانی این تقواست.» * 2) فروخوردن خشم و عصبانیت در جمع دوستان و مؤمنین، مصداق تقواست «دوم، «و کظم الغیظ»؛ فرو خوردن خشم. یک وقت هست که شما یک فرد معمولىِ متعارفی هستید، خشم شما نسبت به یک برادر دینی است، نسبت به یکی از اهل خانواده است، نسبت به یکی از کارکنانتان است - کظم غیظ خیلی فضیلت دارد؛ «و الکاظمین الغیظ و العافین عن النّاس» - یک وقت هم هست که شما یک مسئول اجتماعی هستید، جایگاهی دارید؛ حرکت شما، اثبات و نفی شما، قول و فعل شما در جامعه اثر میگذارد؛ در یک چنین شرائطی، خشم شما دیگر با خشم یک آدم معمولی برابر نیست. علیه کسانی، علیه جریانی خشمگین میشویم و حرفی میزنیم؛ آثار اینچنین خشمی با آثار یک خشم معمولی که حالا انسان بر فرض خشمگین میشود و یک نفر را کتک میزند، خیلی متفاوت است. خشم را فرو بخورید.» «فرو بردن خشم در مقابل دوستان. بحث اینجا دوستان است. در مقابل دشمنان باید غیظ داشت؛ «و یذهب غیظ قلوبهم». در مقابل آن دشمنی که با هویت شما، با موجودیت شما مخالف است، آنجا خشم میشود خشم مقدس؛ آن اشکالی ندارد. نه، در جمع مؤمنین، در بین افرادی که مأمور به رفتار مسلمانی با آنها هستیم، خشم و حالت عصبانیت نباید باشد. خشم به انسان ضرر میزند.» «تصمیمگیری با خشم مضر است، حرف زدن با خشم مضر است، کار کردن با خشم مضر است، غالباً دچار غلط و اشتباه است؛ این چیزی است که ماها متأسفانه خیلی ابتلاء پیدا میکنیم. جلوگیری از این خشم، خشمی که موجب انحراف میشود، موجب خطای در فکر و عمل میشود» کار از روی خشم انجام نگیرد. ممکن است شما با یک کسی، با یک جریانی، با یک مجموعهای موافق نباشید؛ اینجا استدلال و منطق حاکم باشد؛ اگر این استدلال و منطق آمیخته شد با خشم، کار را خراب میکند؛ تجاوز از حد انجام میگیرد، اسراف به وقوع میپیوندد؛ «ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فی امرنا». اسراف یعنی زیادهروی.» پس یکی از موارد تقوا؛ فرو بردن خشم است. * 3) فرو نشاندن آتش اختلاف گروهی یا جناحی از کارهای لازمه تقواست مورد سوم از مصادیق تقوا فرونشاندن آتش اختلاف و انشعابات است. «و اطفاء النّائرة؛ یکی از کارهائی که لازمهی تقوای ماست، فرو نشاندن آتش است. این شعلهور شدن آتش - مراد، همین آتشهای اختلافاتی است که بین مجموعهها هست، بین گروهها هست، بین دستگاهها هست - در حکم آتش سوزان است.» «بعضیها آتشافروزیهای سیاسی و جناحی میکنند. عدهای کأنه برای این کار مأموریت دارند. من میبینم در داخل کشور خودمان که یک عدهای میخواهند اصلاً عناصر گوناگون را، جناحهای مختلف را، افرادی از هر یک از جناحها را به جان هم بیندازند و اختلاف ایجاد کنند؛ کأنه اصلاً از آتشافروزی خوششان میآید؛ این خلاف تقواست.» «سعی همه باید این باشد که اطفاء کنند. نباید بر روی آتش بنزین پاشید، نباید آتشها را مشتعل کرد. اینکه ما مکرر در مکرر توصیه میکنیم به دوستان، به مسئولین، به کسانی که تریبون دارند، به کسانی که حرفشان یا به طور عموم یا در بخشی از فضای کشور منعکس میشود، که گفتهها را، زبانها را، اظهارات را، تعبیرات را کنترل و مراقبت کنند، به خاطر این است. گاهی اوقات یک تعبیری نه فقط ضد اطفاء نائره است، بلکه مشتعل کردن هرچه بیشتر نائره است؛ اطفاء نیست، بلکه ضد اطفاء است.» «باید در فضای انسانی و معنوی و اخلاقی هم آتشسوزیها را مهار و اطفاء کنید.» * 4) جذب افراد جامانده از جماعت مسلمین از مصداقهای تقواست «چهارم، «و ضمّ اهل الفرقة»؛ این کسانی که از جماعت مسلمین جدا میشوند، از جماعت کشور فاصله میگیرند، کوشش کنید اینها را نزدیک کنید، منضم کنید. کسانی که میانهی راه هستند، اینها را به منزل مطلوب برسانید. نگذاریم با رفتار ما، با عمل ما، با اظهارات ما، با منش ما، کسانی که یک ایمان نیمهکارهای دارند، بکلی از ایمان ببُرند؛ کسانی که نیمهارتباطی با نظام دارند، از نظام منقطع شوند. عکس این عمل کنیم؛ کسانی که در نیمهی راه هستند، اینها را جذب کنیم. مصداقهای تقوا و شعب تقوا اینهاست.» * 5 و 6) اصلاح میان افراد و چشمپوشی از ضعف افراد، از ابعاد دیگر تقواست «پنجم و ششم از ابعاد تقوا عبارت از اصلاح میان افراد و چشم پوشی از نقاظ ضعف افراد است. «و اصلاح ذات البین»؛ میانهی افراد را اگر اختلافی وجود دارد، اصلاح کنیم. «و افشاء العارفة و ستر العائبة»؛ دربارهی اشخاص، نقاط مثبت را، نقاط خوب را افشاء کنیم، منتشر کنیم. از کسی، از مسئولی کار خوبی سراغ دارید، این را بیان کنید و بگوئید. نقطهی مقابل: اگر چنانچه نقطهی منفیای سراغ دارید، این را افشاء نکنید. افشاء نکردن معنایش این نیست که نهی از منکر نکنید؛ چرا، به خود آن کسی که به کارش اشکالی وارد است و باید ایراد گرفته شود، گفته بشود؛ اما افشاء کردن این چیزها مصلحت نیست. در این باره صحبتهای زیادی هست. این یک بخشی از این دعاست. بیست و دو سه مطلب بود که حالا این شش هفت تایش را اجمالاً عرض کردیم. دلهامان را به این سمت ببریم. از خدا بخواهیم که «البسنی زینة المتّقین»؛ آرایش متقین را به ما بدهد.» |
لینک | |
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/31946 |