کد خبر : 32229 تاریخ : 1399/9/2 گروه خبری : فرهنگی |
|
سپهرغرب در گفتگو با مصطفی تاجیان هنرمند برجسته خوشنویسی مطرح کرد: نبود ساختمان مستقل برای انجمن خوشنویسان؛ دغدغه هنرمندان همدانی |
هنرجویان شرکت در جشنوارهها را با جدیت پیگیری کنند |
سپهرغرب، گروه فرهنگی - سمیرا گمار: مصطفی تاجیان یکی از هنرمندان خوش قریحه همدانی است که در رشته خوشنویسی فعالیت میکند و در این هنر نزد اساتید بزرگ همدان و تهران مفتخر به کسب مدرک ممتاز شده است. او خوشنویسی را تجسم مکتوب موسیقی ایرانی میداند و در عین حال معتقد است خوشنویسی یکی از مهم ترین ابزارهای بشر برای انتقال اندیشه و فرهنگ به نسلهای بعد است. میگوید دست یافتن به سطوح بالای هنر مستلزم آموزش صحیح، تمرین، ممارست و طی طریق است و ریاضت در هنر ضامن هارمونی رفتار هنرمند است. این جوان همدانی که در سپهر خوشنویسی کشور هم نامی درخشان دارد عناوین و رتبههای گوناگونی در این مسیر کسب کرده که میتوان به رتبه سوم جشنواره استانی باباطاهر در رشته نستعلیق در سالهای 91 و 93، تقدیر شده در جشنوارههای ملی غدیر خراسان و پروانه امید تهران سالهای 94 و 95، رتبه اول جشنواره محیط زیست استان همدان سال 96، رتبه اول جشنواره منطقهای غرب کشور سال 97، رتبه دوم جشنواره شهید مداحی پور کرمان سال97، منتخب جشنواره ملی میرعلی تبریزی سال 98، تقدیر شده در جشنواره بینالمللی یاسین سال 98، تقدیر شده در جشنواره ملی خط عشق قزوین سال 99 و رتبه دوم جشنواره ملی فانوس سال 99 اشاره کرد. البته هیچ کدام از این عناوین مانع از تواضع او نشده و همچنان معتقد است به تعبیر بزرگان عرصه خوشنویسی، باید 40 سال در این راه تمرین و ممارست کرد تا به نقطه رهایی رسید. نکته بارز رفتاری او که در این گفتگوی کوتاه هم کاملا مشهود بود؛ تواضع اوست، تاجیان از اساتید خود با احترام یاد میکند و به گفته خودش راه طولانیای در پیش دارد. آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتگوی خبرنگار سپهرغرب با این هنرمند همدانی است که میآید: لطفا پس از معرفی اجمالی خودتان بفرمایید خوشنویسی را از چه سالی شروع کرده و از محضر کدام یک از اساتید بهره بردید؟ مصطفی تاجیان هستم، متولد 1362 همدان؛ علاقه به خوشنوسی از دوران کودکی و نوجوانی همراه من بود و به عبارتی خطم از سنم جلوتر بود؛ اوایل دوران دبیرستان بودم که با تشویق دایی خود در کلاسهای انجمن خوشنویسان همدان ثبت نام کردم. نخستین استادم جناب آقای عزتالله آقامحمدی بود؛ انسانی ادیب و فرهیخته که یکسالی نزد او تلمذ کردم و با توجه به مشغله تحصیلی و فرارسیدن کنکور و بعد هم دانشگاه حدود 6 سال از این هنر دور شدم. در سال 86 مجددا به این هنر روی آورده و با استاد ارجمندم جناب آقای مومنی آشنا شدم و نستعلیق را با او ادامه داده، استواری و پیگیری در راه هنر را از او آموختم و همواره مدیونش هستم. همزمان خط شکسته نستعلیق را از محضر معلم مهربان جناب استاد عطاالله سرمدی آموختم، قطعاً کلاس ایشان سرشار از حس و موسیقی بود و لذت خط نوشتن را تجربه میکردیم. بعد از این دوره بنا بر ضرورت، پس از اخذ مدرک ممتاز و به گواه مثل معروف «هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد» و بعد از تحقیقات بسیار تصمیم گرفتم برای آموختن بیشتر این هنر به تهران بروم؛ در این زمان از هنر و مهارت استاد ستارپور عزیزم بهره بردم که انصافاً حق بزرگی بر گردنم دارد و هر آنچه از نستعلیق میدانم از برکت وجود این استاد ارجمند و فرهیخته است؛ همیشه از خدای متعال میخواهم این استاد عزیز را برای ما حفظ کند. چرا و چطور شد که از بین هنرهای مختلف به خوشنویسی علاقهمند شدید؟ خوشنویسی تجسم مکتوب موسیقی ایرانی است؛ آهنگ موزونی که کلمات را روی صفحه کاغذ به ارتعاش در میآورد، ذهن هر انسانی را نوازش میدهد؛ به نظر من همه افراد به خوشنویسی علاقه مند هستند، فقط برخی افراد آن را به عنوان هنر اصلی خود انتخاب میکنند و تا آخر عمر در زندگی آنها سریان دارد من هم اگر لایق باشم جزء این گروه هستم. به عقیده شما خوشنویسی هنری ذاتی است یا اکتسابی؟ تعلیم چقدر در خوشنویس شدن یک فرد موثر است؟ طبیعتا هر هنری اکتسابی بوده و خوشنویسی هم این گونه است؛ البته منکر این نیستم که در ذات برخی افراد این هنر هست، اما دست یافتن به سطوح بالای هنر مستلزم آموزش صحیح، تمرین و ممارست و طی طریق است. تعلیم هم قصه ای است که سر دراز دارد؛ هنرمند باید خود را به مثابه یک کوزه در نظر بگیرد و اینکه در نهایت درون این کوزه آب شیرین پر میکند یا آب شور... این خیلی مهم است که انسان برای تعلیم و فراگرفتن انتخاب درستی داشته باشد تا مرجع صحیحی برای خودش انتخاب کند. به طور متوسط روزی چند ساعت مشق خط میکنید؟ و از بین قالبهای خوشنویسی (قطعهنویسی، چلیپا، سیاه مشق و...) به کدام یک راغبتر هستید؟ روزی 6 تا 7 ساعت تمرین دارم و این حداقل زمانی است که میشود برای تمرین خوشنویسی در نظر گرفت و جا دارد از طریق همین رسانه از همسرم تشکر کنم که شرایط را برای این کار فراهم میکند. در مورد قالب مورد علاقه ام هم باید عرض کنم کسانی که با خوشنویس و خوشنویسان همدان آشنا هستند مرا به عنوان یک چلیپا نویس میشناسند. قدما صبر در یادگیری و آموزش خوشنویسی را یکی از بارزترین ویژگیهای این هنر برمیشمرند. آیا میتوان از این نکته این بهره را برد که خوشنویسی در ذات خود حامل اخلاق و معنویت نیز هست؟ قطعا همین طور بوده و شعر معروفی بین خوشنویسان در این خصوص رایج است؛ پنج چیز است که تا جمع نگردد با هم/ هست خطاط شدن نزد خرد امر محال دقت طبع و وقوفی ز خط و خوبی دست/ طاقت محنت و اسباب کتابت به کمال اگر طاقت سختی نداشته باشی از یک جایی به بعد کار را رها میکنی و اصطلاحا «خوشنویس» نخواهی شد. همین ریاضت و تمرین هارمونی در رفتار انسان هم توازن ایجاد میکند و آرامشی که در این هنر سریان دارد باعث میشود شما کمتر خوشنویسی را ببینید که دچار خلاف اجتماعی شود. نظامی جادوسخن در این رابطه میفرماید؛ غافل منشین نه وقت بازیاست/ وقت هنر است و سرفرازیاست (به عبارتی نتیجه هنر را سرفرازی میداند) یا سعدی بزرگ هم عبارتی دارد که میگوید؛ هنرمند هر کجا رود قدر بیند و در صدر نشیند... به عنوان یک هنرمند خوشنویس که حتما در طول روز با اشعار و کلمات بزرگان سر و کار زیادی دارید؛ رابطه میان ادبیات و هنر خوشنویسی را در فرهنگ ایرانی چطور ترسیم میکنید؟ درباره ملازمه این دو هنر باید گفت که در طول تاریخ هم ادبیات به گردن خوشنویسی حق داشته و هم خوشنویسی به گردن ادبیات و این رابطه یک ارتباط دو سویه است، تصور کنید خوشنویسی وجود نداشت، آیا هنری بود که این دُر و گوهرهای ناب ادبیات فارسی را به نسلهای بعدی منتقل کند؟ یا اگر ادبیات و متون غنی ایرانی اسلامی وجود نداشت طبیعتاً خوشنویسی هم مفهوم و معنای خاصی پیدا نمی کرد؛ بنابراین خوشنویسی یکی از مهم ترین ابزارهای بشر برای انتقال اندیشه و فرهنگ به نسلهای بعد بوده و خواهد بود. با توجه به اینکه نستعلیق را عروس خطوط اسلامی لقب دادهاند و خطی در کمال اعتدال و توازن است، جایگاه خط شکسته را چطور میبینید؟ خط شکسته نستعلیق از خطوط زیبایی است که برآمده از ذوق و قریحه ایرانیان بوده و البته این خط در نتیجه یک سری اتفاقات تاریخی به وجود آمده که صحبت در مورد آن فرصت بیشتری را میطلبد و مستلزم یک گفتگوی جداگانه است. در هنرهایی مثل موسیقی، برخی از اساتید معتقدند تا هنرمند با ساز خود به وحدت نرسد، نمیتواند در حد کمال و بلوغ بنوازد، آیا میتوان در خوشنویسی هم به چنین امری قائل بود؟ راه رسیدن به تعالی در همه هنرها متمایز از هم نیست؛ در هر هنری، هنرمند باید دوران تمرین و تکلف را سپری کند تا به رهایی دست پیدا کند، وقتی به رهایی دست پیدا کرد میتواند با تجمیع این عناصر متکثر به تجلی وحدت دست یابد و این تازه یکی از هفت شهر( طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فنا) است که عطار نیشابوری با آن اشاره کرده و ما همچنان در وادی «طلب» ماندهایم. رشد و پیشرفت روزافزون گرافیک و کامپیوتر، چه نقشی در رشد یا عدم رشد هنر خوشنویسی داشته باشد؟ بنده ورود تکنولوژی را اتفاق مبارکی میدانم به دلیل اینکه جنبه کاربردی و روزمره خوشنویسی را از بعد هنری آن متمایز کرده و اگر کسی بخواهد در مورد این هنر ایرانی تحقیق کند طبیعتا تابلوهای هنری خوشنویسان قدیم و جدید را میبیند نه فونتهای چاپ شده را. علاوه بر این فضای مجازی نیز موهبت بزرگی است و تحقیق را برای خوشنویسها ساده کرده به طوری که هنرمند میتواند با یک جستجوی ساده بهترین خطوط معاصرین و قدما را پیش روی خود داشته باشد که این مسئله را (به عنوان یکی از مصادیق استفاده صحیح از فضای مجازی) باید به فال نیک گرفت. آیا شما هم قائل به خاصیتهای مفهومی ویژهای برای حروف الفبا هستید؟ و به آنها از جنبههای نمادین نیز توجه میکنید؟ اساسا دو نوع تفکر راجع به خوشنویسی وجود دارد؛ گروه نخست کسانی هستند که وجه اندامی کلمات را مشرف بر موسیقی آن میدانند و دیدگاه دوم جنبه موسیقایی کلمات را مشرف بر وجه اندامی آن میدانند؛ بنده خودم طرفدار دیدگاه دوم هستم و اگر عمری باقی باشد در آینده در این باره مقاله ای خواهم نوشت. به نظرتان شیوههای جدید خوشنویسی اعم از تغییراتی که در دانگ و دوایر، کشیدهها و یا نقطهها به وجود آمده، چه رابطهای با تغییرات اجتماعی و ذهنی هنرمند امروز دارد؟ به لحاظ شاکله حروف، تغییر محسوسی از دوره صفویه تاکنون دیده نمی شود ولی به لحاظ چیدمان و کمپوزیسیون (ترکیب بندی)، نوع زندگی انسانهای امروزی در آن تاثیر گذار بوده است؛ به قول استاد ستارپور عزیز، امروزه چیدن حروف روی یکدیگر نشات گرفته از زندگی آپارتمانی ماست. به اعتقاد بنده هم زندگی فست فودی ما بعضا حوصله هنر دیر بازدهی مثل خوشنویسی را ندارد به همین خاطر انشعاباتی بیرون میآید که ذوق و سیلقه انسان فست فودی امروزی را تامین کند و همین باعث میشود که زود هم به فراموشی سپرده شود. توصیه شما به هنرجویان جوان که تازه وارد این عرصه شدهاند چیست؟ پیشنهادم برای هنرجویانی که در آغاز راه هستند و میخواهند خوشنویسی را شروع کنند، این است اگر میخواهند خوشنویس موفقی باشند، باید این هنر، از اجزای اصلی زندگی آنها شود؛ باید نقشه راه خود را تا 20 سال آینده ترسیم کنند و حتی آن را روی کاغذ بنویسند، باید تمام جشنوارهها و نمایشگاه را با جدیت شرکت کنند. برای دست پیدا کردن به «رهایی» در خوشنویسی که قبلاً به آن اشاره کردم (و البته خود من هم فعلا به آن دست پیدا نکرده ام و به قول قدما 40 سال طول میکشد تا یک نفر خوشنویس موفقی شود) راهی به جز شرکت کردن در جشنوارهها سراغ ندارم. یکی از زیباترین اشعار یا متونی را که نوشتهاید برای ما بخوانید؟ کسانی که تعلق خاطر به ادبیات فارسی دارند همیشه با یک شاعر بیشتر ارتباط برقرار میکنند من هم عاشق نظامی هستم. این شعر نظامی که در عظمت انسان سروده شده را تقدیم حضورتان میکنم: ای به زمین بر چو فلک نازنین نازکشت هم فلک و هم زمین کار تو زانجا که خبر داشتی برتر از آن شد که تو پنداشتی اول از آن دایه که پروردهای شیر نخوردی که شکر خوردهای نیکوئیت باید کافزون بود نیکوئی افزونتر ازین چون بود؟ کز سر آن خامه که خاریدهاند نغز نگاریت نگاریدهاند…. ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید؛ با آرزوی توفیق برای شما به عنوان آخرین سوال و در جایگاه یک هنرمند چه انتظارات و مطالباتی از مسئولان و متولیان فرهنگ و هنر استان دارید؟ در حال حاضر بزرگترین دغدغه ذهنی من نبود ساختمان مستقل برای انجمن خوشنویسان همدان است؛ البته شهردار محترم همدان قول مساعدت داده که اگر این امر محقق شود بدون تردید نقطه عطفی در هنر خوشنویسی همدان رقم میخورد و در سالهای نه چندان دور شاهد برگزاری برنامههای تاثیرگذاری نظیر جشنوارهها و … در راستای اعتلای فرهنگ و هنر خواهیم بود و خوشنویسی به رشد و تکامل بیشتری خواهد رسید. |
لینک | |
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/32229 |