کد خبر : 32441 تاریخ : 1399/9/5 گروه خبری : جامعه |
|
چاپلوسی و مدیریت تملقپذیر آفات پیشرفت جامعه |
|
زمینههای گسترش پدیده تملق در جامعه را از بین ببریم شخصیتهای بهدوراز کرامت و منش متعهدانه انسانی با مجیزگویی و چربزبانی فریبنده، آنان را که میباید با خلاقیتهای خود سیستمهای اداری را مدیریت کنند، متحول سازند و تغییرات نوین در ارکان و بدنه ساختار کاری تحت مسئولیت خود به وجود آورند به سکون و رخوت وامیدارند. چنین مسئولانی، با چاپلوسی و تملق
شخصیتهای بهدوراز کرامت و منش متعهدانه انسانی با مجیزگویی و چربزبانی فریبنده، آنان را که میباید با خلاقیتهای خود سیستمهای اداری را مدیریت کنند، متحول سازند و تغییرات نوین در ارکان و بدنه ساختار کاری تحت مسئولیت خود به وجود آورند به سکون و رخوت وامیدارند. چنین مسئولانی، با چاپلوسی و تملقگوییهای برخی از اطرافیان و حتی زیردستان دستکم، تنها به یک حضور فیزیکی خوشباور مبدل میشوند تا یک شخصیت مقتدر، خلاق و نوآور که مفید حال دستگاههای اداری مربوطه، جامعه و در نهایت کشور باشند. این روند وازدگی و واپسگرایی سابقهای تازه ندارد که همچنان بهعنوان یک آفت بزرگ و با اثرات اختاپوسی بر سیستم اداری خیمه زده است... ... هیچ ابایی نمیکند. جلوی جمع کثیر همکاران ازروی صندلی بلند میشود و خطاب به رئیس اداره خود که به مناسبت معرفی معاون اجتماعی اداره، پیرامون جدیت عمل در انجام امور موظف محوله سخنرانی میکرد، میگوید: بسیار عذر میخواهم جناب آقای رئیس! هیجان قلبیام غلیان کرد که صحبتهای گران بهای شما را قطع کردم. جناب آقای... حضرتعالی مستحضر هستید بنده خدمتگزاری به آقای معاون جدید را خدمتگزاری به شخص جنابعالی از جمله بالاترین وظیفه خود میدانم. شخص شخیص آن مقام پرارج و والا حتماً فراموش نفرمودهاند که بنده طی سالهای خدمت همواره مطیع فرمانها شما بوده و هستم. برکت وجود مستطاب شما موجب دلگرمی قاطبه کارکنان بوده است. افتخار میکنم همیشه سایه پایدار حضرتعالی بر سر ما زیردستان شما تابندگی داشته باشد - کوچک شما... حیرت و سکوت غلیظ حضار در سالن آمفیتئاتر محل سخنرانی چنان حاکم بر فضا شد که انگاری هیچ جنبدهای در آنجا حضور ندارد که... که با تبسم و کلام ملایم رئیس اداره، ترک خورد: ممنونم آقای... شما همیشه سبب امیدواری بودهاید. این اظهار لطف شما نشان میدهد که من هم در انجام وظایفم موفق بودهام و... امیدوارم همچنان باشم. تملق مانع پیشرفت خلاقیت «ابراهیم - ک» کارمند یک شرکت خصوصی، میگوید: فرهنگ تملق و تکریمهای بودار برخی از کارکنان لطمه زیاد به تحرک و شیوه کاری میزند بهخصوص زمانی که مدیر یک اداره یا شرکت آدمی باشد که از تشویقها و تعظیم و تکریمهای زیرمجموعهاش همواره استقبال میکند اما هیچ اقدام مؤثر در پیشرفت و تولید تحت نظارت خود به عمل نمیآورد. برخی مسئولان قسمتها هم صرفاً تابع دستورات مقامهای بالاتر خود هستند. من تابهحال در دو سه اداره و شرکت خصوصی کارکردهام. در حدود 20-18 سال با بسیاری از تیپهای مسئول و سرپرست کارکردهام. میتوانم بگویم یک مشکل اداری، رفاقت بازی بین یک گروه از رده مسئولان بوده است. آنها هوای همدیگر را داشتهاند. کسی که مشکل داشته باشد، دوست دارد همه از او تعریف و تمجید کنند. یک تیپ آدم هم متأسفانه وجود دارند که تملق گویند. باورهای کاذب مدیران از مسئولان، متنفذان و صاحب منصبان در حوزههای مختلف اداری و دیگر بخشها در عرصههای زندگانی و کسبوکار، خود زمینههای مناسب و بهانههای گوناگون برای رشد، توسعه و تعمیق چاپلوسی و تملق میشوند. کارفرما و رئیس ضعیفالنفس خیلی لذت میبرد که کارگر یا کارمند تحت امرش از او تمجید کند و چشم و گوش بسته فرمانها او را اطاعت کند. چربزبانی نیروی زیرمجموعهاش، یک غرور مافوق انسانی در کالبدش توزیع میکند. تکرار این کرنش و پذیرش، انرژی و قوای فعالیت انسانی در تحول و پیشرفت و بدیع سازی را به چالش میکشاند و خمودگی در روحیه همه افراد جایگزین کوشش برای خلاقیت حرفهای میشود. نتیجه این شیوههای منع تحولات محیط کار، جامعه و گسترده کشور، درجازدگی، مصرف گرایی و مهار نوآوری میشود. علت عقبماندگی برخی جوامع، نداشتن سرمایه مادی (سرمایه ملی) نیست، بلکه تخمیر اندیشههای فعال، پژوهشی، تتبعات نوین و در یککلام، وجود مدیریتهای ستایش پذیر و تملق طلب و بدون عرق ملی و تعهد اخلاقی است. نان به نرخ روز خور آدمی که حیثیت و نفس انسانیاش را ولو در نگاه آشنایان و همکاران خرد میکند در مقابل شخصی به هر صورت توانمند و دارای تیتر کلاسیک و یا سازمانی تبدیل به یک موجود ذیروح مفلوک میکند تا مثلاً مشغول کاری شود، رتبه بگیرد، ارتقاء پست نصیبش شود و یا خلاصه بهاصطلاح نورچشمی فلان مدیر و بهمان صاحب کارخانه و... شود، این آدم هیچگاه مورد اعتبار اخلاقی و دلبستگی از سر صدق و صفا واقع نمیشود. «نان را به نرخ روز خوردن» اصطلاح دیرینهای است که میشود به او داد. این قبیل افراد عموماً و غالباً در محیطهای اداری و کلاً جاهایی که جماعت زیادی مشغول کار هستند بیشتر دیده میشوند. اینان اما در بین سایر همکاران هم چندان جایگاه معتبر ندارند. دلیل اولیه رویکرد به تملق و چاپلوسی را شاید بتوان نوعی مفتخواری و گدایی شخصیت تلقی کرد زیرا یک آدم با اعتمادبهنفس، فعال، صادق و مهمتر، متوسل به خداوند بخشنده و روزیرسان، بههیچعنوان و شرط برای مال و مقام و معیشت مناسب، سر تعظیم و تعریف تا سر زانو خم نمیکند نزد کسی که مقبولش افتد، این خفت شخصیتی و سقوط اخلاق انسانی را نیز میشود وصله زشت زندگی نامید. چاپلوسی؛ نوعی باج دادن یک مدرس جوان رشته نقاشی دانشگاه، در پاسخ سؤالم مبنیبر اثرات تملق در ادارات، سازمانها و جامعه و نیز این پدیده میتواند بهعنوان آفت نوآوری در بدنه کشور و محیط کار محسوب شود، اندکی فکر میکند. بعد تبسمی چهرهاش را سایه میزند... اولین جملهاش این است: «چاپلوسی یک نوع باج دادن بهطرف مقابل است.» «علی تقوی» سپس افزود: «اصولاً تملق و چاپلوسی به خیلی عوامل بستگی دارد. یکی در واقع به کمبودهای شخصیتی فرد چاپلوس مربوط میشود که از طریق چاپلوسیهایش میخواهد کمبودهای خود را برطرف و خودنمایی کند. یکی هم با چربزبانی و تملقگویی شاید میخواهد نوعی جاهطلبی کند. اما به نظر من مهمترین علت این صفات خلاف شأن آدمی، همان کمبود شخصیت است که از راه چاپلوسی سعی میکند با نسبت دادن الفاظ از طریق چربزبانی به دیگران، آنان را بهعنوان بهترین افراد جلوه دهد.» وی با اشاره به وضعیت کنونی نظام اداری میگوید: متأسفانه در سیستم اداری و حتی در دانشگاهها هم تملقگویی رسوخ کرده است و بعضاً حتی یک استاد هم بهخاطر جاهطلبی و کلاس گرفتن و... به «خوشامدگویی» روی میبرد. در کل، چاپلوسی طبعاً به انسان مربوط است اما گروهی از آدمها که بهظاهر امر توجه دارند فریفته زبان تملقگو میشوند و شخص چاپلوس از این بابت در درون خود احساس آرامش میکند. به نظر من انسانی که دچار بحران شخصیتی، حسادت، جاهطلبی و موقعیت طلب باشد طریق چاپلوسی را پیشه خود میکند. آفتی از آفتهای مدیریت «حجتالاسلام جعفر پژوم سعیدی» پژوهشگر متون ادبیات، معنا و بازخورد واژههای تملق و چاپلوسی را چنین میخواند: تملق کلاً غیرواقع جلوهدادن حقیقت و چاپلوسی نوعی تزویر و خدعه برای فریب مخاطب است. هر دوی این صفات جزو آفات بزرگ اخلاقی - بعضاً - در مدیریتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هستند. در قرآن و روایت این صفات بسیار ذم (مذمت) شده است. پیغمبر اکرم «ص» فرموده است بر صورت چاپلوسان و مداحان باید خاک پاشید. وی میافزاید؛ در تاریخ داریم: «شخصی آمد نزد امیر مؤمنان (ع) به چاپلوسی و مداحی پرداخت درحالیکه اعتقادی به گفتههای خود نداشت. منافق بود زیرا چاپلوس منافق هم است. امیرالمؤمنین فرمود آنچه میگویی در حق من، کمتر از آنم که میگویی و آنچه که در دل و قلبت است بالاتر از این حرفهایت است.» این نویسنده، محقق و مصحح، با اشاره به فرایند تاریخ مبتنی بر نکوهشهای صفات چربزبانی و خوشامدگوییهای فریبنده، درباره وضعیت جامعه کنونی معتقد است: «در جامعه ما هم چاپلوسی و تملق وجود دارد و این پدیده (خلاف حقیقت) موجب عدم کارایی مخصوصاً مسئولان است. بنابراین باید از لحاظ روانشناسان و جامعه شناسان، این آفت ریشهیابی و طی منشوری موارد آن مشخص و به مسئولان و مدیران کشور گوشزد شود.» یک دکتر روانشناس بالینی، ریشه پدیده چاپلوسی را در سابقه کهن و استبداد تاریخی میداند و در بیان و تحلیل تملقگویی ضمن آن که این پدیده را بازدارنده پیشرفت و نوآوری در زمینههای گوناگون محیطهای اداری، اجتماعی و شخصیت انسانی میداند، به اشکال مختلف و متنوع چاپلوسی اشاره میکند. او خلأ منزلت و نبود شایستهسالاری در ساختار اداری را یکی از عوامل وسعت و شیوع تملق گرایی ذکر میکند و کمکاری مسئولان امور جامعه در اصلاح سیستم اداری را در این زمینه دخیل میداند و شاکله دستور و توصیههای منع و استمرار چربزبانی و خوشامدگوییهای فریبنده و متداول در ساختوسازهای محیطهای اداری - اجتماعی زمانه را در سیره ائمه اطهار و هشدارها و رهنمونهای حفظ شئون انسانی ایشان برمیتاباند تا بتوانیم به مناسبات سالم اجتماعی، عزت انسانی و حاکمیت شایستهسالاری در جامعه دست یابیم. «دکتر فریبرز حمیدی» میگوید: تملق و چاپلوسی یکی از بلایایی هستند که روابط اجتماعی شهروندان را در عرصه اجتماع مورد تهدید قرار میدهند. متأسفانه این صفات -مذموم- باب میل بسیاری از افرادی قرار میگیرد که تشنه شنیدن آن هستند. در واقع این پدیده در جوامعی -هرکشور- که سطح شعور اجتماعی بالایی ندارند با استقبال افراد زیادی مواجه میشود. حتی کسانی که از آنها تملق میشود لب به اعتراض نمی گشایند و شادمان از شنیدن آنچه درخور لیاقت خود نمی بینند، بر دامنه تکبر خود میافزایند. چاپلوسی که ما از آن سخن میگوییم، اغلب نسبت به کسانی صورت میپذیرد که از توانمندی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی یا اداری بهره مندند. البته این وضع محدود به تاریخ معاصر ایران نیست. گفتارهایی از تاریخ کهن وجود دارد که براساس آن میتوان دریافت که چاپلوسی در مناسبات ایرانیان از دیرباز وجود داشته است و جان نثاران دروغین زیادی در همه عرصهها باعث میشدند تا حاصل زحمات و خدمات ارزنده بسیاری از افراد متین جامعه نادیده گرفته شود. این گونه مطالب در نوشتههای ادبی ایران نیز به چشم میخورد و همواره شعرایی هم که از کرامت نفس و متانت طبع بلندی برخوردار بوده اند در نکوهش آن، سخن بر زبان رانده اند. «عبید زاکانی» در یکی از طنزهای گزنده خود این موضوع را به خوبی نشان داده و معلوم میکند که متاع تملق و چاپلوسی دست کم در دربار ایران و قدرت مندان مستبد وجود داشته است. -به عنوان نمونه تملق گویی-: سلطان محمود را در حالت گرسنگی، بادمجان- بورانی پیش آوردند. خوشش آمد و زیاد خورد و گفت بادمجان طعامی است خوش. ندیمی در مدح بادمجان، فصلی پرداخت. سلطان چون سیر شد، گفت: بادمجان سخت مضر چیزی است. ندیم در مضرت بادمجان مبالغتی تمام کرد. سلطان گفت: «ای مردک! نه آن زمان مدحش میگفتی؟...!. ندیم گفت: قربان!من، ندیم توام نه ندیم بادمجان. باید اشاره کرد که چاپلوسان به خاطر منافع شخصی خودشان به تملق و مبالغه درباره خصوصیات و تواناییهای توانمند متوسل میشوند و آنها را ستایش میکنند.» این روانشناس در ادامه بیان صحبت خود، میافزاید: این واقعیت را نیز باید در نظر گرفت که بسیاری از پدیدههای اجتماعی با گذشت زمان در رفتار جامعه نهادینه میشوند و رسوب میکنند و اکثر مردم با آن خو میگیرند. بنابراین، حتی در صورتی که عوامل شکل دهنده پدیدهها از بین بروند باز هم آن پدیدهها به تداوم خود در عرصه جامعه ادامه میدهند. تملق هم یک پدیده کهن است و نمی توان انتظار داشت که از جامعه محو شود چون سایه استبداد برای مدتی طولانی در تاریخ و فرهنگ بومی ایران وجود داشته و باعث شده تا رفتارهای تملق آمیز اشاعه و گسترش داده شوند..» «دکتر حمیدی» ادامه صحبت خود را معطوف به روشهای متنوع چاپلوسی از جمله ستایشهای غیرواقعی میکند. به اعتقاد وی، در محیطهایی که چاپلوسی متداول است، هر نوع تغییر باید مورد پسند یک طبقه خاص جامعه باشد. در این حالت، نتیجه این میشود که صداقت و پایبندی به اصولی که تأمینکننده منافع واقعی مردم است، جای خود را به تحسین مبالغهآمیز و در نهایت به چاپلوسی میدهد. او با بیان اینکه شیوه و شکل چاپلوسی متنوع و متعدد است، میگوید: تملق ممکن است به صورتهای آشکار و پنهان صورت بگیرد. دادن القاب و عناوین جعلی و غیرواقعی و ستودن غلط آمیز طرف مقابل یا افراد بالا دست، از جمله شکلهای چاپلوسی است. در این زمینه، برنامههای طنز تلویزیون هم که بی شک بدون تملق و چاپلوسی مدیران سیما نمی توانسته اند تا بدین مرحله پیش آیند، این نوع چاپلوسی را به تصویر کشیده اند و با توجه به این که به محتوای خود این برنامهها هم انتقادات واقعی زیادی وارد است اما توانسته اند تصویر روشنی از این عمل با پسند مخاطبان خود نمایش دهند. حال باید یادآوری کرد که در چه جوامعی میتوان خاستگاه این آفات را یافت. *حسن آقایی |
لینک | |
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/32441 |