کد خبر : 32989
تاریخ : 1399/9/13
گروه خبری : اندیشه

توصیۀ امام علی (ع) به تقویت زیرساخت‌های نظامی

بر اساس کدام آموزه باید دست دوستی به دشمن داد؟

سپهرغرب، گروه اندیشه: پژوهشگر نهج البلاغه می‌گوید وقتی برابر دشمن ذلیلانه رفتار کنیم، او به دنبال کسب امتیاز بیشتر است. مذاکره باید در شرایط اقتدار شکل بگیرد.

وقتی از عبارت "دشمن" برای طرف مقابل استفاده می‌کنیم، مفاهیمی مثل عداوت، خیانت، بی‌مبالاتی، ناسازگاری و بدعهدی به ذهن هر انسانی متبادر می‌شود. تجربۀ تاریخی نشان داده اعتماد به دشمن مساوی با نابودی و ذلت است؛ با نگاهی کوتاه به همین برگه‌های تاریخ معاصر خود در می‌یابیم آن عده از مسئولان که دست دوستی به غرب دادند، نتیجه‌ای جز خیانت و بدعهدی از سوی آنها ندیدند و چیزی جز ذلت و خواری را برای خود و ملتشان کسب نکردند؛ چه آن زمان که شخصی همچون مصدق دست دوستی به آمریکا داد و تصور نمی‌کرد روزی علیه او خیانت کنند و چه آن زمان که فتحعلی‌شاه قبل از جنگ ایران و روس به انگلستان اعتماد کرد و پیمان نظامی بست، اما با شروع جنگها دولت بریتانیا پشت ایران را خالی کرد.

این روند بدعهدی و بی‌تعهدی غرب و نیز خنجر کوفتن بر پیکرۀ هم‌پیمانان خود نسبت به سایر ملت‌ها به ویژه ملت‌های اسلامی را به ویژه در این دو دهۀ اخیر شاهدیم؛ اما گویی این رویۀ رفتاری غرب، هنوز برای آن عده که خود را روشنفکر سیاسی تلقی می‌کنند، تبدیل به باوری قلبی نشده و همچنان بر مواضع خود ایستادگی می‌کنند. با توجه به حکومت 4 سالۀ امیرالمؤمنین علیه‌السلام درمی‌یابیم آن حضرت در آن سال‌ها به حقایقی در زمینۀ عدم اعتماد به دشمن و تقویت زیرساخت‌های نظامی تأکید داشتند که اگر همین فرمایشات حضرت مورد توجه حکام اسلامی قرار می‌گرفت، شاید در اندیشۀ خود تشکیک می‌کردند.

در ادامۀ گفت‌وگوی خود با بخشعلی قنبری، پژوهشگر و مدرس نهج‌البلاغه و عضو هیئت علمی دانشکده الهیئت دانشگاه آزاد اسلامی، در این باره به صحبت نشستیم.

* مسئولان ما در این سالیان اخیر مذاکره با غرب را دستور کار خود قرار دادند؛ با وجود سابقۀ بدی که از غرب و دشمنی آنها با ملتمان به ویژه در 8 سال دفاع مقدس داشتیم، انتظار می‏‌رفت که آنها بدرفتاری کنند و پشت پا به تعهدات خود بزنند؛ نکته‌ای که رهبر معظم انقلاب بارها به آن اشاره داشتند. آیا با وجود چنین دشمنی باز می‌توان با او اعتماد کرد و از سر مبارزه با آنها بر نیامد؟

طبق آموزه‌های دینمان ما جنگ‌طلب نیستیم، اما خود شما از ادبیات دشمن استفاده می‌کنید؛ آیا صلح در شرایط اقتدار نظامی کار عاقلانه‌ای است؟ وقتی دشمنِ ناجوانمرد، دانشمندان و نخبگان ما را در سرزمین‌مان و سرزمین دیگر به شهادت برساند، ما نمی‌‌توانیم دست روی دست بگذاریم تا یکی دیگر را بکشند. آنها اینچنین با ما گستاخانه رفتار می‌کنند، اما ما مدام خود را به دشمن نزدیک می‌کنیم؛ این نوع رفتار حاکی از چه سیاست و کدام آموزه است؟ کدام سیاست و آموزه‌ای ما را دعوت به این نوع منش رفتاری کرده است؟ سردار سلیمانی آبروی ما بود، حیثیت وطنمان بود. شهید فخری‌زاده دستاورد این نظام و انقلاب بود.

ما نمی‌‌توانیم دست روی دست بگذاریم تا یکی دیگر را بکشند. آنها اینچنین با ما گستاخانه رفتار می‌کنند، اما ما مدام خود را به دشمن نزدیک می‌کنیم؛ این نوع رفتار حاکی از چه سیاست و کدام آموزه است؟

     وقتی برابر دشمن ذلیلانه رفتار کنیم، او به دنبال کسب امتیاز بیشتر است

امیرالمؤمنین بر اساس این مبانی می‌فرماید نباید برابر دشمن کرنش کنیم. شما اگر مذاکره هم می‌کنید، اگر قاطعانه باشد و اصول و ضوابط آن رعایت شود، توفیقتان بیشتر می‌شود. اگر دشمن به ضعف ما پی ببرد و تصور کند ما به دلیل فشارهای اقتصادیِ حاصل از تحریم پای میز مذاکره نشستیم، جسورتر می‌شود. وقتی برابر دشمن ذلیلانه رفتار کنیم، او به دنبال کسب امتیاز بیشتر است. در دورۀ جنگ هم امام به مسئولان جنگ تأکید داشتند اگر بناست مذاکره کنیم، ابتدا جلو می‌رویم و دست برتر خواهیم بود، بعد در این فضا مذاکره می‌کنیم، نه اینکه مدام عقب‌نشینی کنیم و بعد انتظار اصلاح امور از سوی دشمن داشته باشیم! بنابراین تاریخ نشان داده اگر بتوانیم مقاومتِ لازم، منطقی و هوشمندانه همراه با بصیرت را داشته باشیم، در چنین شرایطی مذاکره هم اشکالی ندارد.

در دورۀ جنگ هم امام به مسئولان جنگ تأکید داشتند اگر بناست مذاکره کنیم، ابتدا جلو می‌رویم و دست برتر خواهیم بود، بعد در این فضا مذاکره می‌کنیم، نه اینکه مدام عقب‌نشینی کنیم و بعد انتظار اصلاح امور از سوی دشمن داشته باشیم!

     خودباختگی هر ملتی را ذلیل می‌کند

* وقتی موضوع کُرنش و سازش پیش می‌آید، آنچه در ذهن مردم و سایر ملت‌ها متبادر می‌شود، نوعی ضعف درونی و احساس شکست نسبت به دستاوردهاست. آیا این با روحیۀ ملت‌های در حال رشد سازگار است؟

به هر حال کُرنش هزینه دارد. امیرالمؤمنین فرد، خانواده و ملت تنبل، فقیر، نیازمند و ذلیل را به شدت نکوهش می‌کند و در مقابل، می‌گوید شما شب و روز کار کنید. ایشان فریاد می‌زند الْعَمَلَ الْعَمَلَ، ثُمَّ النِّهَایَةَ النِّهَایَةَ، وَ الِاسْتِقَامَةَ الِاسْتِقَامَةَیا در جای دیگر می‌فرماید اللَّهُمَّ صُنْ وَجْهِی بِالْیَسَارِ وَ لَا تَبْذُلْ جَاهِیَ بِالْإِقْتَارِ، فَأَسْتَرْزِقَ طَالِبِی رِزْقِکَ. خدایا آبرویم را با بى نیازى نگهدار و با تنگدستى شخصیّت مرا لکّه دار مفرما، که از روزى خواران تو روزى خواهم؛ خود ایشان شب و روز کار می‌کند. برخی از رؤسای ما نمی‌دانند کار و اجتهاد چیست و دلسوزی ندارند. اگر می‌خواهید مقاومت کنید و در تریبون‌ها شعار می‌دهید، این مقاومت هزینه دارد؛ هزینه‌اش تولید علم و تقویت زیرساخت‌های داخلی است. با وابستگی و دل بستن به بیگانه که نمی‌‌توان مقاومت و جهاد کرد و نمی‌‌توان غیرت به خرج داد.

     از دشمن آسوده نخوابید

این خودباختگی‌ها است که ما را به عقب باز می‌گرداند. اگر اندکی از آن مقدار توانی که نیروهای اصیل انقلابی ما در حوزۀ نظامی صرف کردند و پیشرفت کردیم، سایر مسئولان ما برای دیگر حوزه‌ها صرف می‌کردند، شاهد پیشرفت فراوانی بودیم.

بنابراین در ادبیات امیرالمؤمنین علیه‌السلام همواره دعوت به جهاد و عدم کُرنش و وادادگی در برابر دشمن و دوری از بی‌غیرتی و بی‌عاری و خواری و زبونی مطرح است. ایشان در بیانی فرمود:

«آیا شما نمى‏‌بینید سرزمین شما با حمله دشمن کم شده و شهرهایتان تحت فرمان آنان در آمده و کشورهایتان ربوده شده و در شهرهاى شما جنگ در گرفته؟! خدا شما را بیامرزد، به جانب جنگ با دشمنانتان کوچ کنید و خود را بر زمین سنگین نسازید که تن به خوارى بسپارید و به ذلّت برگردید و پست‌‏ترین برنامه نصیب شما شود. مرد جنگجو همیشه بیدار و هوشیار است و هر که از دشمن آسوده بخوابد دشمن نسبت به او نخواهد خفت‏؛ أَلَا تَرَوْنَ إِلَى أَطْرَافِکُمْ‏ قَدِ انْتَقَصَتْ وَ إِلَى أَمْصَارِکُمْ قَدِ افْتُتِحَتْ وَ إِلَى مَمَالِکِکُمْ تُزْوَى وَ إِلَى بِلَادِکُمْ‏ تُغْزَى‏؛ انْفِرُوا رَحِمَکُمُ اللَّهُ إِلَى قِتَالِ عَدُوِّکُمْ وَ لَا تَثَّاقَلُوا إِلَى الْأَرْضِ فَتُقِرُّوا بِالْخَسْفِ وَ تَبَوَّءُوا بِالذُّلِّ وَ یَکُونَ نَصِیبُکُمُ الْأَخَسَّ وَ إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ وَ مَنْ نَامَ لَمْ یُنَمْ عَنْهُ».

      همین نیروی نظامی‌مان که به برکت درایت رهبر معظم انقلاب اینچنین به قدرت رسید، شاهد بودیم عده‌ای قصد تضعیف آن را داشتند.

جالب است که امیرالمؤمنین علیه‌السلام در زمینۀ تقویت قوای نظامی نیز سخنانی دارند. ایشان ارتش را دژ مردم و عزت دین معرفی می‌کند که باید برای پیشرفت آن هزینه کرد. ایشان می‌فرماید «ارتش به اذن خداوند دژ مردم، و زینت حاکمان، و ارجمندى دین، و راه‌هاى امنیت‏‌ است، که مردم بدون آنان برپاى نمانند. سپس نظام ارتش جز با مالیاتى که خداوند براى آنان قرار داده استوار نشود، مالیاتى که به وسیلۀ آن در جنگ با دشمن توانا مى‌‏شوند و براى اصلاح زندگى خود به آن تکیه مى‏‌کنند و مایۀ رفع نیازمندی‌هاى آنان است. سپس کار ارتش و مالیات‌دهندگان استوار نشود؛ فَالْجُنُودُ بِإِذْنِ اللَّهِ حُصُونُ الرَّعِیَّةِ وَ زَیْنُ الْوُلَاةِ وَ عِزُّ الدِّینِ وَ سُبُلُ الْأَمْنِ وَ لَیْسَ تَقُومُ الرَّعِیَّةُ إِلَّا بِهِم‏». یعنی بخشی از درآمد دولت را به نظامیان بدهید. وقتی نظامیان قوی شوند، ملت در امنیت است. به صراحت می‏‌گویم مقام معظم رهبری در توجه به نیروی نظامی، دقیقاً توصیه‌های امیرالمؤمنین را عمل کردند. جوانان ما دورۀ جنگ را ندیدند. واقعاً وضعمان خوب نبود. یک موشک نداشتیم تانک‌ها و هواپیمای آنان را بزنیم. منتها آیا کسی جرأت دارد علیه ایران اقدامی کند؟ با درایت رهبر انقلاب نیروی نظامی ما تقویت شد. اگر امکانات نداشته باشید، نمی‌‌توانید قد عَلَم کنید.

اینکه خداوند می‌فرماید وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ‏ مِنْ قُوَّة وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُم‏؛ هر چه در توان دارید از نیرو و سواران آماده بسیج کنید» چه در زمینۀ نظامی و چه در زمینه‌های مختلفِ فرهنگی و اقتصادی است.

     عدم کرنش ما با بصیرت و آینده‌نگری باید باشد

*    به طور طبیعی برخی ادبیات‌ سیاسی مثل سازش و کُرنش در برابر دشمنان، پالس‌های نامبارکی را به دشمن مخابره می‌کند که نتیجۀ آن در بلندمدت تضعیف نظام اسلامی است. دیدگاه شما در این باره چیست؟

ما نباید بی‌گدار به آب بزنیم. این‌طور نیست که چشم خود را ببندیم و بگوییم به خاطر شهادت با دشمن می‌جنگیم. شما در برابر دشمن ابتدا خود را مجهز می‌کنید، بعد با برنامه جلو می‌روید. زمانی که آمریکا به عراق حمله کرد، برخی گفتند ما باید برویم کنار صدام و با آمریکا بجنگیم. در آن زمان مقام معظم رهبری فرمود ما نه طرفدار آمریکا و نه طرفدار صدام هستیم. آمریکایی‌ها تا مرز ایران آمده بودند و منتظر واکنش ما بودند. عدم کرنش ما با بصیرت و آینده‌نگری باید باشد؛ ما هیچ خویشاوندی با هیچ سرزمینی نداریم.

بنابراین باید بدانیم دشمن چه ویژگی‌هایی دارد؟ دشمن گاهی از طریق نزدیکان و خودی‌ها نفوذ می‌کند؛ باید خط نفوذ را شناخت. دشمن ما ظالم است؛ حالا فرق نمی‌کند جزو خویشاوندان باشد یا دوست ما جزو بیگانگان باشد. خداوند در آیۀ آخر سورۀ مجادله می‌فرماید: لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشیرَتَهُم‏؛ قومى را نیابى که به خدا و دوران آخرت ایمان داشته باشند [و] کسانى را که با خدا و رسولش مخالفت کرده‌‏اند -هر چند پدرانشان یا پسرانشان یا برادرانشان یا عشیره آنان باشند- دوست بدارند.»

معاویه نامه‌ای به امیرالمؤمنین می‌نویسد و می‌گوید من و تو خویشاوندیم... امام می‌فرماید راست گفتی، منتها ما دو خویشاوندی هستیم که مسیرهای‌مان جداست. «دوست محمّد (ص) کسى است که خدا را اطاعت کند هر چند پیوندش با محمّد دور باشد، و دشمن محمّد (ص) کسى است که خدا را نافرمانى نماید هر چند قرابتش به آن حضرت نزدیک باشد؛ إِنَّ وَلِیَّ مُحَمَّدٍ مَنْ أَطَاعَ‏ اللَّهَ وَ إِنْ بَعُدَتْ لُحْمَتُهُ وَ إِنَّ عَدُوَّ مُحَمَّدٍ مَنْ عَصَى اللَّهَ وَ إِنْ قَرُبَتْ قَرَابَتُه‏».

  لینک
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/32989