کد خبر : 33384
تاریخ : 1399/9/20
گروه خبری : فرهنگی

خیام می‌گوید فرصت زندگی که در اکنون است را به قربانگاه گذشته و آینده نبریم؛

رباعیات خیام عالم‌گیر و آدم‌گیر

به‌وسیله اشعار خیام جهانیان با فکر او و فرهنگ ایرانی آشنا شدند

سپهرغرب، گروه دُرهای دَری - فاطمه فراقیان: مدرس زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران گفت: چند ویژگی در رباعیات خیام وجود دارد که هم عالم‎گیر است و هم آدم‌گیر؛ یکی سادگی و روانی آن‌ها بوده (تقریباً مانند دوبیتی‌های باباطاهر) که باعث می‌شود هر فردی به‌راحتی با آن‌ها ارتباط برقرار کرده و مضمون را درک کند، البته این صورت موضوع بوده و نوعی سهل ممتنع است. دیگر آنکه گویی خیام به نمایندگی از همه انسان‌ها دغدغه‌های آدمی و پرسش‌های فلسفی او را به خود جرأت می‌دهد و عنوان می‌کند.

در صفحه «دُرهای دری» سپهرغرب بر آن هستیم تا مفاخر ادبی زبان پارسی و ایران شکوهمند را هرچند اندک، به مخاطبان خود بشناسانیم. تاکنون طی شمارگان قبل با شما از فردوسی، مولانا، خاقانی، نظامی، صائب، سنایی، عطار، مسعود سعد، حافظ و بیهقی گفته‌ایم و اینک می‌خواهیم از شاعر حکیمی به‌نام «خیام نیشابوری» بگوییم.

حکیم ابوالفتح عمر ابن ابراهیم خیامی مشهور به «خیام» فیلسوف، ریاضیدان، منجم و شاعر ایرانی سال 439 هجری قمری (در زمان سلجوقیان) در نیشابور زاده شد؛ به این علت به او خیام می‌گفتند که پدرش به شغل خیمه‌دوزی مشغول بوده است.

وی در ترتیب رصد ملکشاهی و اصلاح تقویم جلالی همکاری داشت و اشعاری به زبان پارسی و تازی و کتاب‌هایی نیز به هردو زبان دارد.

این شاعر به رباعیاتش مشهور است؛ ادوارد فیتز جرالد شاعر انگلیسی، رباعیات وی را ترجمه و خیام را در میان انگلیسی‌زبانان مشهور کرد.

رباعیات او بسیار ساده و بی‌آلایش و به دور از تکلف و تصنع است؛ در عین اینکه شامل فصاحت و بلاغت بوده، دارای معانی عالی و استوار است. خیام در این رباعی‌ها افکار فلسفی خود را به زیباترین شکل بیان می‌کند.

از آثار معروف فارسی منسوب به عمر خیام، رساله نوروزنامه است که با نثری ساده و شیوا، پیدایی نوروز و آداب برگزاری آن را در دربار ساسانیان بازگو کرده، خیام در این رساله با شیفتگی تمام درباره آیین جهان‌داری شاهنشاهان کهن ایرانی و پیشه‌ها و دانش‌هایی که مورد توجه آنان بوده، سخن رانده و تنی چند از شاهان داستانی و تاریخی ایران را شناسانده است.

خیام در تاریخ 510 هجری قمری به پروردگارش پیوست.

با این مقدمه برای شناخت بیشتر از این شاعر حکیم به سراغ «مرتضی سنگری»، مدرس زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران و مسئول اندیشکده پایداری در حوزه هنری رفتیم که نتیجه گفت‌وگو با این استاد دانشگاه را در ادامه می‌خوانید:

1. نخستین پرسش در رابطه با شخصیت خیام و علل گرایش وی به شعر و انتخاب قالب رباعی برای اشعارش است، لطفاً در این مورد توضیح بدهید.

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، یکی از چهره‌های شاخص در حوزه شعر و البته بیش و پیش از شعر در حوزه علمی، فلسفه، ریاضی و به‌ویژه تقویم و هیئت، غیا‌ث‌الدین ابوالفتح عمر ابن ابراهیم خیام نیشابوری است که وی آن‌قدر نبوغ داشته که تقویم موجود ما را در 32 سالگی تدوین کرد و هنوز هم می‌گویند بهترین و دقیق‌ترین تقویم است؛ این شخصیت بزرگ ابتدا به شعر شناخته نبوده و بیشتر هویت علمی او برجسته بوده و حتی در فرهنگ ایرانی به وی حکیم گفته می‌شده است؛ حکیم چهره فلسفی و حکمی فرد را به ذهن متبادر می‌کند.

خیام به‌هرترتیب هم به حکمت مشهور است و هم به ادبیات. به‌ویژه قالبی که از آن بهره برده، یعنی «رباعی»، اما پیرامون اینکه چرا قالب رباعی را برای اشعارش انتخاب کرده، باید گفت که این قالب سه ویژگی دارد که آن را ممتاز و شاخص می‌کند؛ نخستین مورد آن است که این قالب خوش‌آهنگ بوده و برای مثال در مورد «لا حول و لا قوه الا بالله» گفته‌اند که در قالب رباعی است، بنابراین چون خوش‌آهنگ بوده، در حافظه‌ها می‌ماند.

نکته دوم در مورد این قالب آنکه کوتاه است و از چهار مصرع تشکیل می‌شود که همسایه آن دوبیتی بوده و نماینده‌اش باباطاهر همدانی است؛ گویی سرزمین آفرینش رباعی و دوبیتی، همدان بوده، بعد از انقلاب هم بخشی از بهترین رباعی‌های سروده‌شده اختصاص به همدان دارد.

نکته سوم اینکه سرایش رباعی گرچه به‌ظاهر آسان بوده، اما به‌واقع دشوار است و سرودن در این قالب نوعی کار سهل ممتنع به‌شمار می‌رود؛ چون در آن می‌بایست یک موضوع و مضمون مشخص شود و بتوان آن را به زیباترین شکل، با ضرب‌آهنگ آخرین مصراع، خلق بکنید؛ چراکه تمام زیبایی رباعی به آخرین مصراع آن است. یعنی سه مصراع باید در خدمت آخرین مصرع باشد و لُب کلام و نتیجه‌گیری در آن مصرع پایانی به‌خوبی گفته شود. برخی رباعی را با والیبال یا فوتبال مقایسه کرده‌اند که چند نفر توپ را به یکدیگر پاس می‌دهند، اما گل را آخرین نفر که توپ به دستش می‌رسد، می‌زند و اگر آن مصراع شاخص، برجسته و ممتاز نباشد، از آن رباعی چندان استقبال نمی‌شود، کما اینکه در روزگار ما و در عصر انقلاب به‌استثنای رباعی‌گویان خوب همچون قیصر امین‌پور و سیدحسن حسینی و میرهاشم میری در همدان، رباعی‌های مابقی شعرا چنگی به دل نمی‌زند، چون ماهیت و این خصوصیت رباعی را نمی‌شناختند؛ حال این غالب دل‌انگیز به جهت زیبایی و تأثیرگذاری منتخب خیام می‎شود که در آن موفق جلوه می‌کند و نیز این قالب به‌خوبی مضامین فلسفی که این شاعر مطرح می‌کند را جوابگو است، البته خالی از لطف نیست حال که سخن از رباعی و مضمون آن بوده، بگوییم که علاوه‌بر مسائل فلسفی، سیدحسن حسینی نیز مضمونی حماسی را به زیبایی در این قالب جای داده است وقتی که می‌گوید: «کس چون تو طریق پاک‌بازی نگرفت/ با زخم نشان سرفرازی نگرفت/ زین پیش دلاورا کسی چون تو شگفت/ حیثیت مرگ را به بازی نگرفت» یعنی درواقع رباعی ظرفیت پرداختن به مضامین مختلف را دارد، اما خیام به آن تشخص خاصی می‌دهد که بیشتر انتظارها از آن طرح مسائل فلسفی است.

دو نمونه از اشعار خیام این‌ها است «آنان که محیط فضل و آداب شدند/ در جمع کمال شمع اصحاب شدند/ ره زین شب تاریک نبردند به روز/ گفتند فسانه‌ای و در خواب شدند!» و «در دایره‌ای که آمد و رفتن ماست/ او را نه بدایت نه نهایت پیداست/ کس می‌نزند دمی در این معنی راست/ کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست».

2. تأثیر خیام بر زبان و ادب فارسی چگونه است؟ خیام نه‌تنها تأثیر عمیقی بر فرهنگ جامعه ایرانی گذاشته است، بلکه در سطح جهانی هم شهرت زیادی دارد؛ یعنی اگر ما در دنیا از کسانی که با ادبیات فارسی انس دارند در مورد مفاخر ایرانی و فارسی‌زبان سؤال کنیم، بی‌شک یکی از نام‌هایی که می‌برند، حکیم عمر خیام است؛ به‌خصوص بعد از آنکه فیتز جرالد رباعی‌های خیام را ترجمه کرد، جهانیان با فکر او و فرهنگ ایرانی آشنا شدند.

3. گویا خیام را بیشتر باید فیلسوف و دانشمند دانست تا شاعر، درست است؟ حقیقت این بوده که وجه دانشمندی خیام و عالم بودن آن بیش از شاعری‌اش است؛ اما همین تعداد اندک رباعی‌های خیام به جهت قوی بودن، باعث شهرت وی به شاعری شده است.

4. ویژگی‌های خاص ادبی و محتوایی آثار خیام چیست؟ چند ویژگی در رباعیات خیام وجود دارد که هم عالم‎گیر است و هم آدم‌گیر؛ یکی سادگی و روانی آن‌ها بوده (تقریباً مانند دوبیتی‌های باباطاهر) که باعث می‌شود هر فردی به‌راحتی با آن‌ها ارتباط برقرار کرده و مضمون را درک کند، البته همان‌طور که اشاره شد این صورت موضوع بوده و نوعی سهل ممتنع است. دیگر آنکه گویی خیام به نمایندگی از همه انسان‌ها دغدغه‌های آدمی و پرسش‌های فلسفی او را عنوان کرده، پرسش‌هایی در مورد فلسفه وجودی آدمی و مرگ او که در ذهن همه انسان‌ها وجود دارد، اما او به خود جرأت می‌دهد و آن‌ها را بیان می‌کند؛ بنابراین اشعار خیام دور از تصنع و تکلف و بااین‌وجود درنهایت فصاحت و بلاغت هستند و وی عالی‌ترین مفاهیم را در کوتاه‌ترین قالب می‎ریزد.

5. آیا می‌توان گفت خیام از شعر تنها به‌عنوان ظرفی جهت بیان فلسفه استفاده کرده است؟ فضای رباعی‌های خیام دغدغه‌های فلسفی بوده، اما بسیاری هستند که حرف‌های خوب گفته‌اند، اما دل‌نشین و حافظه‌نشین نیستند؛ بنابراین صرفاً به‌عنوان ظرف، خیر. خیام به همان اندازه که به مظروف که مضمون باشد اندیشیده، به ظرف هم که شعر و قالب رباعی بوده، فکر کرده است.

6. لطفاً در مورد نگاه خیام که گویا خوش‌باشی و در زمان حال زندگی کردن است، توضیح دهید. اینکه ما باید در اکنون زندگی کرده و حال را دریابیم و از اسارت دو قطعه گذشته و آینده بیرون بیاییم، اصل مهمی است که حتی در مکتب و فرهنگ دینی ما هم وجود دارد؛ گاهی اوقات انسان‌ها فقط در گذشته زندگی می‌کنند و مدام درحال افسوس خوردن و دچار اندوه هستند که این حالت در قرآن به «حزن» تعبیر شده است و بنا به آیه‎ای مؤمن نباید دچار حزن و خوف باشد. این‌گونه فرصت «حال» زندگی آنان از بین می‌رود و تبدیل به گذشته می‌شود!

نقطه مقابل این موضوع و افراد، کسانی هستند که مدام در فکر آینده بوده و دچار استرس هستند؛ این‌ها نیز اکنون خود را فدای آینده می‎کنند و حالت ترس دارند که هما‌ن‌طور که اشاره شد، قرآن از آن به خوف تعبیر می‎کند. اما مؤمنان و اولیا از دید قرآن در «حال» زندگی می‎کنند و با توکل به خدا، از حزن و خوف به دور هستند.

7. استفاده از آیات و روایات اسلامی در آثار خیام چه اندازه است؟ آیه‎ «إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ» که در پاسخ به پرسش قبل به معنی آن پرداختیم، مؤید تأثیرپذیری خیام از قرآن است و نیز کلامی از امیرالمؤمنین است که بنده بر آنم خیام در سرودن یکی از رباعی‌های خود به این کلام نظر داشته؛ حضرت علی می‌فرمایند: «إن عمرک وقتک الذی أنت فیه ما فآت مضى و ما سیأتیک فأین قم فاغتنم الفرصة بین العدمین»، یعنی عمرت وقتى است که در آن قرار دارى؛ گذشته و آینده معدوم است، پس برخیز و فرصت بین این دو عدم (زمان حال و اکنون) را دریاب. آن رباعی خیام که از کلام مذکور تأثیر پذیرفته این بوده «از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن/ فردا که نیامده‌ست فریاد مکن/ بر نامده و گذشته بنیاد مکن/ حالی خوش باش و عمر بر باد مکن» و در اینجا می‌توان اشاره‌ای هم به این شعر سهراب سپهری با همین مضمون کرد که می‌گوید «زندگی آبتنی در حوضچه اکنون است».

بنابراین خیام می‌گوید فرصت زندگی که در اکنون است را به قربانگاه گذشته و آینده نبریم.

8. استاد در کلام جناب‌عالی متوجه تأثیر قرآن و حدیث در رباعی‌های خیام شدیم، پس چگونه است که برخی این حکیم شاعر را چهره‌ای ضد دین معرفی می‌کنند؟ اگر درنگ کنیم، متوجه می‌شویم که خیام خواسته پرسش‌های آدمی را مطرح کند و در غالب موارد هم در پی پاسخگویی نیست؛ از طرفی اگر خیام ضد دین بود هرگز او را حکیم نمی‌نامیدند، گرچه گویا در زمان خود او نیز بر اشعارش به جهت این‌گونه محتواها، عیب می‌گرفتند که موضوع عجیب و تازه‌ای نبوده و به بسیاری از بزرگان در طول تاریخ تاخته‌اند.

از طرف دیگر در شعر حافظ نیز شبیه این اندیشه‌ها و دغدغه‌ها دیده می‌شود، درصورتی که می‌دانیم وی حافظ قرآن است و نیز همه شاعران به‌ویژه شاعرانی که در حوزه تعلیمی شعر سروده‌اند، همین مفاهیم و اندیشه‌های خیامی را مطرح کرده‌اند.

خیام قصد نداشته شک و تردید دینی ایجاد کند، بلکه پرسش‌هایی که وجود دارد و در ذهن همه ما هست را به خود جرأت داده و به زبان آورده است؛ برای مثال آیا این پرسش در ذهن ما وجود ندارد؟ «دارنده چو ترکیب طبایع آراست/ از بهر چه اوفکندش اندر کم و کاست؟/ گر نیک آمد شکستن از بهر چه بود؟/ ور نیک نیامد این صور عیب کراست؟» و یا اینکه «ترکیب پیاله‌ای که درهم پیوست/ بشکستن آن روا نمی‌دارد مست/ چندین سر و پای نازنین از سر و دست/ از مهر که پیوست و به کین که شکست؟».

حتی یک‌سری از این پرسش‌ها در قرآن نیز آمده است، برای مثال «یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ» که قیامت منظور است و یا اینکه پیامبر از تو می‌پرسند وقتی اجزای ما پراکنده و استخوان‌های ما پوسیده شد، دوباره احیا می‌شویم؟

9. آیا شعر خیام تحت تأثیر شاعرانی بوده و وی بزرگانی را تحت تأثیر قرار داده است؟ به نظر می‌رسد خیام تحت تأثیر رودکی، شهید بلخی، دقیقی طوسی و احتمالاً شاهنامه فردوسی بوده است، اما تعداد شعرایی که وی بر آن‌ها اثر گذاشته، بی‌شمار است، حتی تا روزگار ما؛ مانند سیدحسن حسینی، قیصر امین‌پور، سلمان هراتی و غیره.

10. لطفاً پیرامون اثر فاخر نوروزنامه خیام که اطلاعاتی در مورد رسم نوروز ایرانیان به‌دست می‌دهد نیز کمی توضیح بدهید. نوروزنامه یک رساله تحقیقی پژوهشی در باب جشن‌های بزرگ ایرانی مثل مهرگان و نوروز است که 480 شمسی نوشته شده؛ از این اثر چیز زیادی باقی نمانده، اما همان اندکی که به‌جا مانده، نشان‌دهنده نگاه عالمانه، روحیه پژوهش‌گری و شناخت عمیقی است که خیام از ایران قدیم داشته و فرآیند دقیقی در توضیح و تفسیر فرهنگ ایرانی دارد.

11. نکات تعلیمی خیام برای مردم این زمان نیز کاربرد دارد؟ تا انسان، انسان است، این پرسش‌های فلسفی مطرح بوده و آدمی هیچگاه از آن‌ها فارغ نخواهد بود، چراکه تا همیشه مسئله مرگ، زندگی، سرنوشت، گذشته و حال و آینده و غیره برای آدمی مطرح است، بنابراین اشعار خیام نیز کاربرد دارد و دست‌مایه اندیشیدن امروز نیز هست.

از رباعی‌های دل‌انگیز خیام این دو مورد را بخوانید و لذت ببرید: «ناکرده گنه در این جهان کیست بگو/ وآن کس که گنه نکرد چون زیست بگو/ من بد کنم و تو بد مکافات کنی/ پس فرق میان من و تو چیست بگو» و «در کارگه کوزه‌گری رفتم دوش/ دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش/ ناگاه یکی کوزه برآورد خروش/ کو کوزه‌گر و کوزه‌خر و کوزه‌فروش».

  لینک
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/33384