کد خبر : 36170 تاریخ : 1399/11/13 گروه خبری : اندیشه |
|
هوای نفسانی چگونه مانع اجرای عدالت میشود؟ موانع اجراى عدالت از منظر نهج البلاغه |
|
سپهرغرب، گروه اندیشه: امام على علیهالسلام چند چیز را مانع برقرارى و اجراى عدالت اجتماعى مىداند که باید برطرف شوند تا عدالت اجتماعى تحقق پیدا کند. *هواهاى نفسانى یکى از چیزهایى که مانع جدى براى رسیدن انسان به تکامل، تعالى، سعادت و عدالت است، پیروى از هواها و خواهشهاى سیرىناپذیر نفسانى مىباشد. افرادى که اسیر هواهاى نفسانى و تمایلات نامشروع نفس خویش باشند نمىتوانند از برخوردهاى دوگانه با مردم، برخوردهاى تبعیضآمیز با آنان، تبعیض در تقسیم بیتالمال و واگذارى پستها، مالاندوزى، امتیازجویى و امتیازخواهى و ظلم و ستم و... پرهیز کنند و در نتیجه، جامعه را به بىعدالتى سوق داده و مانع برقرارى عدالت در جامعه مىشوند. از همین روست که مولاى متقیان على علیهالسلام دورى از هوا و هوس را از ویژگىهاى فرد متقى و پرهیزگار و از نشانههاى وجود ملکه عدالت در شخص دانسته و مىفرماید: «عدل را بر خود گماشته و نخستین نشانه آن اینکه هوا و هوس را از دل برداشته، حق را مىشناسد و به آن عمل مىکند.» حضرت در جاى دیگر، در نامهاى به اسودبن قطیبه حاکم حلوان، هواهاى نفسانى را مانع برقرارى عدالت دانسته و مىفرماید: «اما بعد، چون والى را هواها گونهگون شود، او را از بسیارى عدالت، باز دارد. پس باید کار مردم در آنچه حق است، نزد تو یکسان باشد، که ستم را با عدل عوض ندهند» *حاکم ستمگر همانگونه که ذکر شد، حاکم نقش مهم و اساسى در اجراى عدالت اجتماعى دارد؛ بنابراین، اگر حاکم جامعه ظالم و جائر باشد، مسلم است که عدالت در آن جامعه برقرار نخواهد شد. حضرت در این زمینه مىفرماید: «و بدترین مردم نزد خدا، رهبر ستمگرى است که خود گمراه و مایه گمراهى دیگران است، که سنت پذیرفته را بمیراند، و بدعت ترک شده را زنده گرداند. و من از رسول خدا شنیدم که گفت: روز قیامت رهبر ستمگر را بیاورند که نه یاورى دارد و نه کسى از او پوزش خواهى مى کند، پس او را در آتش جهنم افکنند، و در آن چنان مىچرخد که سنگ آسیاب، تا به قعر دوزخ رسیده، به زنجیر کشیده شود.» بىگمان، کسانى مىتوانند عدالتخواه و مجرى عدالت اجتماعى باشند که خود عادل بوده و کسانى که خود پر از هواهاى نفسانىاند و از عدالت بهرهمند نیستند نمىتوانند عدالت را برپا کنند؛ زیرا فاقد شى نمىتواند معطى شى باشد. عدم فرمانبردارى از پیشواى عادل مانع دیگرى که مانع برقرارى عدالت است و نمىگذارد که عدالت اجتماعى به طور صحیح و کامل در جامعه اجرا شود، عدم اطاعت و فرمانبردارى مردم از حاکم عادل و همکارى نکردن با اوست. حضرت در موارد متعددى مردم کوفه را در عدم همکارى و همیارى در اجراى عدالت مذمت و سرزنش کرده و در قسمتى از بیانات نورانى خویش مىفرماید: «اگر خداوند، ستمگر را چند روزى مهلت دهد، از بازپرسى و عذاب او غفلت نمىکند، و او بر سر راه، در کمینگاه ستمگران است، و گلوى آنها را در دست گرفته تا از فرو رفتن آب دریغ دارد. آگاه باشید! به خدایى که جانم در دست اوست، شامیان بر شما پیروز خواهند شد، نه از آن رو که از شما به حق سزاوارترند، بلکه در راه باطلى که زمامدارشان مىرود شتابان فرمانبردارند و شما در گرفتن حق من سستى مىورزید، و هر آینه، ملتهاى جهان صبح مىکنند در حالى که از ستم زمام دارانشان در ترس و وحشتند، من صبح مىکنم در حالى که از ستمگرى پیروان خود وحشت دارم. شما را براى جهاد با دشمن برانگیختم، اما کوچ نکردید، حق را به گوش شما خواندم، ولى نشنیدید، و در آشکار و نهان شما را دعوت کردم، اجابت نکردید، پند و اندرزتان دادم، قبول نکردید. آیا حاضران غایب مىباشید؟ و یا بردگانى در شکل مالکان؟! فرمان خدا را بر شما مىخوانم از آن فرار مىکنید، و با اندرزهاى رسا و گویا شما را پند مىدهم، از آن پراکنده مىشوید. شما را به مبارزه با سرکشان ترغیب مىکنم، هنوز سخنانم به آخر نرسیده، چون مردم سبا، متفرق شده، به جلسات خود بازمىگردید، و در لباس پند و اندرز، یکدیگر را فریب مىدهید تا اثر تذکرات مرا از بین ببرید. صبحگاهان کجىهاى شما را راست مىکنم، شامگاهان به حالت اول برمىگردید؛ چونان کمان سختى که نه کسى قدرت راست کردن آن را دارد و نه خودش قابلیت راست شدن را داراست. اى مردم که بدنهاى شما حاضر و عقلهاى شما پنهان و افکار و آراء شما گوناگون است و زمامداران شما دچار مشکلات شمایند، رهبر شما از خدا اطاعت مىکند، شما با او مخالفت مىکنید، اما رهبر شامیان خداى را معصیت مىکند، از او فرمانبردارند. به خدا سوگند، دوست دارم معاویه شما را با نفرات خود مانند مبادله درهم و دینار با من سودا کند، 10 نفر از شما را بگیرد و یک نفر از آنها را به من بدهد!» همانگونه که گذشت، از منظر امام على علیهالسلام حاکم اسلامى براى دستیابى به عدالت اجتماعى و برقرارى عدالت در جامعه نیازمند یاران همدل و همراه است؛ یارانى که وقتى آنان را براى اجراى عدالت و یا مبارزه با عدالتستیزان فراخواند، بىهیچ بهانهاى به گرد او حلقه زنند، دستوارتش را بشنوند و بدان جامه عمل بپوشند؛ ولى اگر چنین نیرویى وجود نداشت، زمینه اجراى عدالت در جامعه نخواهد بود. از منظرنهجالبلاغه مهمترین وظیفه حکومت اسلامى برقرارى عدالت در جامعه بوده و رفاه و آسایش آحاد جامعه و تحقیق صلح و امنیت واقعى تنها در سایه عدالت امکانپذیر مىباشد. عدالت، اساسىترین شرط حاکم اسلامى است؛ چراکه تحقق عدالت اجتماعى با وجود حاکم جائر ناممکن است. حکومت و قدرت، ابزار اجراى عدالت اجتماعى بوده و اگر در این مسیر قرار بگیرد ارزشمند است، در غیر این صورت چنین حکومتى ارزش و اهمیت چندانى نخواهد داشت وآحاد جامعه نیز با مشارکت سیاسى خویش و نصیحت و راهنمایى نمودن کارگزاران حکومتى و... مىتوانند نقش مهمى در جهت برقرارى عدالت اجتماعى ایفا نمایند. |
لینک | |
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/36170 |