کد خبر : 36262 تاریخ : 1399/11/15 گروه خبری : ایران و جهان |
|
زنان مسلمان و شیوههای تأثیرگذاری در نظام بینالملل |
|
سپهرغرب، گروه خبر: تحولات گسترده در جهان معاصر نشان از تغییرات شگرفی در وضعیت زندگی بشر دارد. منازعات و درگیریهایی نظامی در کشورهایی چون افغانستان و عراق پس از رخداد 11 سپتامبر عدم پویایی و تأثیر گذاری سازمان ملل متحد را در عرصه جهانی به نمایش گذاشت. این در حالی است که توصیههای جهانی جهت تغییر نقشهای به اصطلاح کلیشه ای زنان همچنان با ارائه معاهدات گوناگون نظیر کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان (CEDAW) به سیاستگذاران کشورهای اسلامی توصیه میشود. نکته جالب توجه عدم دقت نظر محافل بینالمللی بر آسیب و صدمات وارده به زنان و کودکان در مناطق جنگی عراق، افغانستان و آوارگی هزاران زن و کودک فلسطینی است که به وضوح به عنوان یک ظلم علیه این قشر بی دفاع و بی گناه در جهان مطرح است. تبیین جایگاه و منزلت والای زن در جهان امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز به کوشش و تلاش دوباره دارد. در این میان زنان مسلمان جهان با تکیه بر مبانی الهی اسلام و با تکیه بر ادبیات مشترکی چون اخلاق، عدالت، ظلم ستیزی و....که میتواند همراهی اذهان عمومی زنان آزادی خواه جهان را به همراه آورد که در این راه پیشرو و حادثه آفرینند. این مقاله میکوشد تا با ارائه نقطه نظرهایی درباره وضعیت زنان مسلمان در عرصههای تأثیرگذاری نظام بینالمللی چون سازمان کنفرانس اسلامی،سازمانهای غیردولتی و به بهبود نقشآفرینی آنان در فضای جهانی بپردازد. زن مسلمان در فرایند جهانیسازی صاحبنظران معتقدند که درگیریهای آینده جهانی بر پایه عوامل اقتصادی و سیاسی شکل نمیگیرد، بلکه براساس عوامل فرهنگی شعلهور خواهد شد. نزدیکی ملل با یکدیگر به واسطه پیشرفت ارتباطات و رشد تکنولوژی به طور مداوم و پویا و ارسال سریع آن به کشورها موجب شده است تا آموزشهای جهانی یکپارچه و فضای گفتوگو در عرصه بینالمللی بیش از پیش مهیا شود. ارتقای آگاهی جهانی و افزایش اطلاعات عموم مردم دورترین نقاط جهان، از دستاوردهای مثبت جهانی سازی به شمار میآید.فضایی که ترسیم شد متفکران بر این عقیدهاند که جوامع جدید در اواخر قرن بیستم، به دلیل رشد روزافزون ارتباطات فراملی، با بحران هویتی روبه رو هستند که در نهایت به«همسان سازی» و «هویت مشترک» مبدل خواهد شد. گرایش بیشتر به مقوله جهانی شدن، فروپاشی همه هویتهای مستحکم فرهنگی، مصرفگرایی بین ملتها، اشکال این «هویت مشترک» است. از آنجا که فرهنگ ملی، بیشتر در معرض تأثیرات خارجی قرار میگیرد، حفظ هویت به صورت دست نخورده برای انسان امروزی از هر زمان دیگر دشوارتر است با گذشت زمان و رخدادهای تاریخی، ابهاماتی در فرضیه بالا پدید آمد. آنچه موجب بروز شبهه در امر «همسان سازی» فرهنگ شد، استواری بعضی اعتقادها و ارزشهای ملی در جوامع بود. بسیاری از کشورها با وجود رنگ باختگی ظواهر فرهنگی، در آرمانها و ارزشهای خود راسخ بودند. در تاریخ معاصر، رویدادهای بسیاری بر گوناگونی فرهنگها در عرصه جهانی دلالت دارند. بروز درگیری در کنفرانس حقوق بشر در «وین» طی چند ماهی که از انتشار مقاله «برخورد تمدنها» میگذشت، بین غرب به سرکردگی وزیر امور خارجه وقت امریکا که «نسبی گرایی فرهنگی» را تقبیح میکرد و ائتلاف کشورهای اسلامی و کنفوسیوسی که «جهان گرایی غربی» را نفی میکردند، نمونه ای از این رویدادها است. جایگاه زن در جهانیسازی زن در جهانیسازی بر اساس ارزشهای غرب به عنوان جزئی از جامعه باید در اختیار اقتصاد جهانی باشد و در این راه خانواده، ارزشهای اخلاقی و سنتی و سایر موارد نیز تحتالشعاع قرار میگیرد و یا کنار گذاشته میشود. البته ارتباط نزدیکتر مردم جهان با یکدیگر امکان ارائه نظرات قویتر و منطق کاراتر را فراهم میکند، به شرط آنکه صاحبان اندیشه برتر بتواند از این فرصت استفاده و تهدیدهای پیش آمده را به فرصتهای مغتنم تبدیل کنند. در این راستا، مسلمانان جهان باید پیشتاز مردمی باشند، که از جهانی شدن به بهترین نحو در جهت مهمترین هدف خود که ایجاد همدلی در جهان است، بهره ببرند و با استفاده از امکانات منحصر به فرد جهانی شدن و برخورد صحیح با آن، اندیشههای درخشان اسلام اصیل را که سالیان زیادی در غربت عزلت گرفتار شده است به سراسر جهان ابلاغ نمایند. اسلام، اولا منشاء کرامت را «تقوی» میداند، و ثانیا زن و مرد را از یک «جنس» بر میشمارد، ناگفته پیداست هیچ کرامت از قبل تعیین شدهای برای هیچ یک از جنس زن و مرد نمیشناسد و تنها میزان و حدود تقوی در هر فرد را ملاک و میزان کرامت و بزرگی در انسان تعیین میکند. باتوجه به نگاه درخشان اسلام به زن، زنان مسلمان در فرایند جهانی شدن با گرفتن ابتکار عمل میتوانند امکان دستیابی به اهداف اصیل اسلام را فراهم نمایند، که همانا ابلاغ رسالات الهی، عدالت جویی، پیکار با ظلم، هدایت مردم به سوی رستگاری و آشنایی مردم جهان با حقایق اسلام و... است. این ویژگیهای مهم میتواند آنان را پیشتاز جنبشهای عدالت خواهانه نماید. در این راستا ارتباط کانونهای زنان مسلمان سراسر جهان در بستر جهانی شدن میتواند این نقش مهم را برجسته تر نماید. سازمانهای غیردولتی زنان مسلمان یکی از مهمترین ابزارهایی که در دنیای جهانی شده مدنظر است، کارکرد سازمانهای غیردولتی است. این سازمانها بهصورت خودجوش و با توجه به قابلیتها و کارآییهای ذاتی خود به فعالیت میپردازند و بدون اتکا به بودجه دولتی اهداف مورد نظر خود را دنبال میکنند. در این میان زنان کاراترین و مؤثرترین اعضای سازمانهای غیردولتی را تشکیل دادهاند. این قابلیت مهم زنان، متأسفانه بیشتر درجنبشهای فمینیستی نمود عینی داشته است. امروزه حضور گسترده سازمانهای غیردولتی زنان مسلمان در کنفرانسها، نشستها، همایشها و سمینارهای بینالمللی بر روند شکلگیری مصوبات بینالمللی تأثیر چشمگیری داشته است. از آنجاییکه ابقای صلح و امنیت بینالمللی عامل مهمی در رشد و توسعه اقتصادی و توانمندسازی زنان است، بسیاری از سازمانهای غیردولتی زنان مسلمان خواستار کاهش هزینههای نظامی در سراسر جهان و همچنین کاهش تجارت، خرید و فروش و تکثیر بینالمللی اسلحه شدهاند. در اکثر کشورها هزینههای زائد بر نیاز از جمله هزینههای نظامی جهان و سرمایهگذاری در راستای تولید و تحصیل اسلحه، منابع موجود برای توسعه اجتماعی را کاهش داده است، که فشار ناشی از آن بیشتر بر زنان و کودکان تحمیل میشود. همچنین حمایت از مذاکرات بیدرنگ جهت انعقاد پیمان جامع و عام، منع آزمایشهای سلاحهای اتمی و... از دیگر خواستههای سازمانهای غیردولتی زنان در سراسر جهان است. برطرف کردن تمامی این خواستهها تقویت تلاشهای جهانی برای ترویج فرهنگ صلح، عدم خشونت و تحقق دکترین گفت و گو را میطلبد. زنان مسلمان و سازمانهای تشکلیافته آنان در کنار هنرمندان، متفکران و اندیشمندان و شاید پیشروتر از آنان، قهرمانان حقیقی و راستین میدان گفتو گویند. اما نکته مهم در دقت نظر فعالان سازمانهای غیر دولتی بانوان مسلمان، ارائه چهرهای دقیق از وضعیت موجود زنان در جهان، بحرانها و چالشها و طرح سئوال بزرگی در اذهان جامعه جهانی است که: «چه باید کرد؟».( قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ.) بگو ای اهل الکتاب بیائید از آن کلمه حق که میان شما یکسان است و همه حق میدانیم) پیروی کنیم و آن کلمه این است که به جز خدای یکتا هیچ کس را نپرستیم و چیزی را با او شریک قرار ندهیم... دقت در مضمون آیه شریفه روشن میسازد که نمایندگان سازمانهای غیردولتی زنان مسلمان باید با دقت نظر بر مشترکات ادیان و ملل و کشف زبان مفاهمه یکسان در جهت ایجاد همدلی زنان در نظام بین الملل کوشا باشند. رتبه بندی اولویتها در امر رسیدگی به مشکلات زنان در جهان، بحث وحدت زنان، بازگشت به تعالیم الهی، برقراری عدالت و بازگشت به اخلاق در کنار ظلم ستیزی و کشف نقاط اصلی علل سقوط منزلت بانوان در جهان از جمله محورهای کلیدی برای ارائه زبان مشترک و ادبیات یکسان گفت و گو در نظام بین الملل است. به نظر میرسد، آنچه بیش از همه اذهان شرکتکنندگان مسلمان زن را در نشستهای بینالمللی به خود معطوف نموده است، ارائه پاسخهای مناسب و قابلتوجه به شبهات وارده به احکام اسلامی (از جمله قانون ارث، دیه و..) است. اگر چه لزوم اهتمام به این مهم بر کسی پوشیده نیست، لیکن ایستایی اعضای سازمانهای غیردولتی و فعالان سیاسی زنان مسلمان در این جایگاه و عدم تلاش برای حضوری مؤثر و ارائه طرح برتر جهانی میتواند از نقاط ضعف جهت گیری اعضای سازمانهای غیردولتی به شمار رود. هدف اصلی زنان مسلمان از شرکت در نشستهای بینالمللی، جریانسازی در نظم بیقاعده جهانی است و برگ برنده بانوان مسلمان، بیان مقاومت در مقابل زور و استکبار جهانی، رشادتهای زنان مسلمان فلسطین و طرح شعار مبارزه با مستکبران و همدلی با مستضعفان عالم است. هوشیاری سازمانهای غیردولتی زنان مسلمان در استفاده از فرصتهای پیشآمده به منظور تأثیر بر اذهان بیدار و آزادیخواه جهان، حادثهآفرینی و ارائه طرح برتر الگوی زنان عالم در نظام بین الملل وارائه شاخصههای نوین جهت ارزیابی منزلت زنان از نقاط کلیدی موفقیت در ارائه چهره اسلام عزیز به جهانیان به شمار میرود. امروزه جهان بیش از هر زمان دیگر خواهان منادیانی است که آوای عدالت و حقطلبی را خارج از چهار چوب بیقاعده نظام جهانی طرح نمایند. زنان مسلمان و بازگشت دین به عرصه بینالملل در قرون اخیر، توجه به مسائل زنان، عمدتا از دو ناحیه مختلف، با اهداف متفاوت و گاه متضاد دنبال شده است؛ گروه اول، زنانی که باور دارند در طول تاریخ، جایگاهشان فرودست است و باید مسیر حرکت تاریخ را به سمت رشد و اقتدار زنان، هدایت کنند و گروه دوم، نظام سرمایهداری است که با استفاده از فرصت، سعی دارد جنبش اجتماعی زنان را در مسیر اهداف خود به خدمت بگیرد. «تجدد» در دوران معاصر فریبنده در جهان دیگر وارد شده و سلطه امپریالیسم را حاکمیت میبخشد. فرانسیس فوکویاما Francis fukuyama، انقلاب فاجعهآمیز جنسی و اقتصادی را «فروپاشی بزرگ» نام داده، فروپاشی که بیتردید هم اکنون به وقوع پیوسته است. (fox-gelovefe-2002)به قولی دیگر نظریه سود حداکثر و استیلا بر بازارهای جهانی، زمینهساز فرهنگ عجیب و مبتذلی است که همه چیز را در خود فرو میبرد. مشکل اصلی بعضی کشورها و به خصوص کشورهای اسلامی جدا نمودن این دو محور یعنی تجدد از اهداف توسعه و دیدگاه سرمایهداری است. تصور تجددی که بر پایه فلسفه مادی بنا شده باشد و از جانبی به هویت و ارزشهای پایدار جامعه و به خصوص دین و دیانت اصالت دهد، پوچ و بیهوده است. جدایی دین از سیاست که از دیر باز به عنوان راه چارهای جهت نفوذ در کشورهای دینمدار پیریزی شده، خود گویای این واقعیت است در دکترین مادیگرایی، کلیه آحاد جامعه اعم از زن و مرد در بحران هستند و بزرگنمایی مشکلات قشر زن که بعضی ریشه در تاریخ خاص تمدن غربی دارد تزویر دیگری جهت سرپوش نهادن براین سیل ویرانکننده است خانم بتی فریدان وضعیت آرمان گرایی زنان را در جوامع غربی چنین طرح میکند: «اکنون زنان به یک بحران جدید هویت مبتلا شده اند که اسم خاصی ندارد. چطور ممکن است زنانی که در چنین مشکلات و بحرانهای بغرنج و خطر آفرینی به سر میبرند، خوشبخت نامیده شوند. اگر زنان به آنچه میخواستند رسیده اند، پس دیگر مشکل چیست؟ جواب این معما یک چیز بیشتر نیست و آن همان برابری حقوق مرد و زن است که موجب همه این بلایا شده است. زنان افسرده و غمگین هستند چون آزادند، زنان اسیر و برده آزادی خود شده اند... حرکت و نهضت زنان برای کسب آزادی و برابری که بارها در گوش ما زمزمه میشد، دشمن سرسخت خود زنان شده است.» به گفته شهید استاد مطهری: «در این نهضت به این نکته توجه نشده که مسائل دیگری هم غیر از تساوی و آزادی هست. تساوی و آزادی شرط لازم اند نه شرط کافی، تساوی حقوق یک مطلب است و تشابه حقوق مطلب دیگر. برابری حقوق زن و مرد از نظر ارزشهای مادی و معنوی یک چیز است و همانندی و همگنی و همسانی چیز دیگری. در این نهضت سهوا یا عمدا تساوی به جای تشابه به کار میرود و برابری با همانندی یکی شمرده میشود و کیفیت، تحت الشعاع کمیت قرار میگیرد و انسان بودن زن موجب فراموشی زن بودن وی میگردد. بدبختیهای قدیم غالبا معلول این جهت بود که انسان بودن زن به فراموشی سپرده شده بود و بدبختیهای جدید از آن جهت است که عمدا یا سهوا زن بودن و موقعیت طبیعی و فطری اش، رسالتش، تقاضاهای غریزه اش، استعدادهای ویژه اش به فراموشی سپرده شده است.» لذا طرح احقاق حقوق بانوان در جوامع غربی به تدریج با شعارهایی مبنی برحذف اعتقادات، ارزشها و به خصوص مذهب توأم شد و این نقطه سرآغازی بود جهت تفکیک حوزههای آرمانی زنان معتقد به مکاتب و مذاهب و زنانی که مذهب و اخلاقیات را به عنوان سدی در مقابل ارتقاء وضعیت خویش میدیدند. جنبشهای زنان در جوامع اگرچه براساس ظلم تاریخی صورت گرفته بر آنها ظهور نمود، لیکن به دلیل حذف ارزش ها، سنتها و به خصوص اعتقادات مذهبی به بیراهه رفت. امروزه فمینیستها نمیتوانند پیامی را بپذیرند که بویی از مسیحیت داشته باشد. در حقیقت کلیسا از نظر آنان یک نهاد پدرسالار است که در فرهنگ جامعه جایی ندارد. متأسفانه این اعتقاد اکثر سخن گویان فرهنگی امروز است که در واقع تفسیر پست مدرن از واقعیت است.پستمدرنها عقیده دارند که همه ارزشها نسبی هستند و اخلاقیات یک انتخاب فردی است. از نظر آنان مفهوم وجود یک قدرت مطلق حاکم (خدا)، یک (فکر کهنه) است و کسانی که اعتقاد به حقیقت مطلق دارند به عنوان افرادی نابردبار تلقی میشوند. در سال 1963، کتاب بتی فریدان با عنوان رمز و راز زنانگی، فمینیسم را تبدیل به جریانی کاملا غیردینی کرد. اما نگاه اسلام به زن، فارغ از نگاه مادی و سودجویانه، براساس انسانیت و به دور از نگرش ابزاری و تمایلات وی شکل میگیرد. زنان براساس تعالیم اسلامی با قابلیتها و توانمندیهای فطری و ذاتی خود در تکامل نظام الهی جایگاهی ویژه دارند. در منظر فرهنگ توسعه اسلامی، انسان دارای کرامت ذاتی الهی است و همین احترام برکرامت انسان، نخستین اصلی بود که شعلههای هدایت و ایمان را در دل آحاد مردم برافروخت و سبب گردید انسانها، اعم از زن و مرد فوج فوج به دامان پرمهر اسلام، پناه آورند. از این منظر دسترسی بشر به آگاهی و علم یکی از راههای شناخت هستی و در نهایت شناخت الهی توصیف میشود. در دیدگاه توسعه اسلامی، زنان با آموزش و دستیابی به اندیشههای خلاق، مطابق با مقتضیات زمان و مصالح نظام، جایگاه خود را در جامعه اسلامی بدست خواهند آورد. شواهد تاریخی و روایی بسیاری در دست است که نشان میدهد، زنان در آغاز دوران تمدن اسلامی فضای خوبی برای فراگیری علوم داشته اند و لذا در رشتههای مختلف همانند: علوم قرآن، حدیث، فقه و بسیاری دیگر از معارف و دانشهای درخشیده اند و حتی بسیاری از شخصیتهای مرد و زن در محضر ایشان آموزش میدیدند. بنابراین شیوع جهل و بی سوادی در میان زنان برخی از ملل اسلامی ناشی از نظام تربیتی اسلام نبوده است، بلکه به سبب انحراف مسلمانان از قواعد اصیلی بوده که اسلام در شئون تعلیم و تربیت بنیان نهاد. توصیه و پیشنهادها در امر توانمندسازی زنان مسلمان در ابعاد اقتصادی و فرهنگی 1- نقش زنان مسلمان در ایجاد و انتقال فرهنگ عمومی اقتصاد بسیار با اهمیت است. هدایت مازاد مصرف به پس انداز مولد و سوق دادن آن به مبادی سرمایه گذاری در کشورهای اسلامی از اهم فعالیت بانوان در مباحث اقتصادی است. سازمانهای بینالمللی از موفق ترین پروژهها در تجهیز پس انداز زنان و حضور ایشان در بازارهای مالی از سه پروژه بانک (گرامین) در بنگلادش، طرح (سواد) در هند و پروژه (اختیار) در مالزی نام میبرند. 2- حمایت از تولیدات کشورهای اسلامی در افزایش اشتغال و ارزشی نمودن مصرف کالاهای خودی به عنوان یکی از زیر مجموعههای سرمایه اجتماعی باید به عنوان یک مهم مد نظر زنان مسلمان قرار گیرد. ٣- دولتمردان و نهادهای اجرایی باید زمینه ساز فرهنگ تحصیل و فراگیری دانش به عنوان محوری ترین نیاز هر انسان اعم از زن و مرد در کشورهای اسلامی باشند. دراین راستا باید از اهرمهای حمایتی به گونه ای استفاده کرد تا بتوان برخی از باورها و آداب و رسوم جاهلانه را که مانع ارتقاء آموزش زنان است از میان برداشت. ٤- با وجود اینکه زنان متأهل با نقش خود به عنوان عنصر مولد و یاریدهنده اقتصاد خانواده میتوانند مؤثر واقع شوند، بیشتر آنها نگران پیامدهای کار خارج از خانه هستند. انعطاف قوانین اشتغال در کشورهای اسلامی از قبیل: ایجاد شغلهای نیمه وقت، انعطاف در کاهش ساعات کار و تأکید بر بهره وری و کارایی علیرغم عدم حضور در محل کار، ایجاد و تعریف مشاغلی که بانوان بتوانند در کنار مسئولیت خانواده در محیط منازل به انجام آن مبادرت ورزند، همه از سرفصلهایی است که با دقت و برنامه ریزی میتوان از حضور اقتصادی زنان همراه با تأمین امنیت روانی ایشان در ایفای نقش مادری و همسری بهره جست. 5- از مهم ترین ویژگیهای کشورهای اسلامی در بحث فرهنگ، حاکمیت ارزشهای الهی بر کلیه شئون جوامع به خصوص بانوان مسلمان است. در این میان نقش بانوان کشورهای مسلمان در احیاء و حفظ ارزشهای دینی به عنوان راویان هویت اسلامی بسیار شگفت انگیز است. زنان مسلمان در سراسر جهان با پیوستن به این هویت مشترک جهانی در حقیقت «فرهنگ اسلام» را در ساختار بینالمللی تعریف کرده اند. 6- در کشورهای اسلامی علیرغم بالا بودن امید به زندگی، افزایش درآمد سرانه و آموزش نسبتا خوب زنان، فرصتهای کمی برای حضور در تصمیم سازی و مدیریت جوامع مسلمان برای آنان ایجاد شده است. این نقصان در توانمندسازی زنان به خصوص کشورهای مسلمان امری است که باید با برنامهریزیهای ملی و اهتمام دولتهای اسلامی مرتفع گردد. 7- با توجه به ساختارهای اقتصادی ممالک اسلامی به ویژه کشورهای خلیج فارس و صادرات تک محصولی نفت، حضور اقتصادی زنان نه به عنوان مصرف کنندگان کالاهای وارداتی بلکه در امر تولید و ایجاد ارزش افزوده در جلوگیری از بحران تخریب منابع تجدید نشدنی حائز اهمیت است. رویکرد ارتقاء صادرات غیر نفتی با تکیه بر توانمندی اقتصادی بانوان مسلمان در افزایش صادرات غیرنفتی محوریت دارد. 8- بازنگری در ساختار سازمان کنفرانس اسلامی به عنوان محوری ترین نهاد بینالمللی هماهنگ کننده کشورهای اسلامی و ایجاد بخشی مستقل در رابطه با مسایل مربوط به زنان که دارای زیربخشهای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی- اجتماعی و... است، ضروری میکند. 9- اگرچه نباید از نقش حیاتی بانوان در ایجاد فرصتهای شغلی بیشتر در زمینه توسعه اقتصادی کشورهای مسلمان غافل ماند، لیکن در بسیاری از حوزههای اجتماعی صرف تساوی بین دو جنس راه حل نهایی نبوده و معضلات را به گونه ای بحرانی پیچیده مینماید. اگرچه معاهدات بینالمللی سعی در برطرف نمودن خلأهای قانونی جهت مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی دارند، لیکن مشکلات ساختاری کشورهای در حال توسعه به دلیل فقدان سرمایههای لازم، غارت منابع و نابرابریهای جهانی شدن اقتصاد وعدم زمینه مناسب فرهنگی در پذیرش بهبود منزلت بانوان، وسیع تر از مشکل عدم فعالیت اقتصادی زنان در اینگونه کشورها است. 10- ایجاد تشکلهای غیردولتی و حمایت دولتهای اسلامی از مدیران و مجریان زن در این راستا امری خطیر به حساب میآید. برنامههای توسعه منطقهای در کشورهای مسلمان باید با درایت خاص درباره بانوان و تأکید بر سر فصل مهم عدالت زمینه ای جهت حضور و بروز استعدادهای بالقوه زنان مسلمان را مهیا سازد. 11- امروزه در سیستم استعماری اقتصاد، خانواده و در نهایت هویت زنان نیز قربانی منافع بنگاههای اقتصادی و سودآوری شرکتهای چند ملیتی شده است. شایان ذکر است که زنان مسلمان در فرآیند توسعه و جهانی شدن اقتصاد با بهره گیری از تجربه تلخ زنان کشورهای صنعتی در حوزه اقتصاد و تأثیر آن بر فروپاشی خانواده و شکست بینش فمینیستی هیچگاه در انتخابهای خود، خانواده و هویت خویش را فدای منافع چرخهای صنعتی اقتصاد نخواهند نمود. 12- رشد فناوری اطلاعات به عنوان یکی از فرصتهای ایجاد شده جهانی شدن میتواند به نوعی مفید، در فرایند تجارت بانوان مسلمان مؤثر واقع گردد. به طور مثال در هندوستان، از طریق بازاریابی با استفاده از عکسهای دیجیتالی تولیدات بیش از 6000 زن روستایی به بازار عرضه شد. چنین فرایندی به عرضه مستقیم تولیدات با حذف واسطهها انجامیده و منافع بیشتری از فروش محصولات به زنان اختصاص مییابد. 13- در احتساب درآمد ملی کشورها با توجه به تعاریف رایج اقتصادی، کار خانگی زنان به علت غیر قابل فروش بودن و مصرف اعضای خانواده، کاری فاقد ارزش اقتصادی ارزیابی میگردد. احتساب این نرخ در تولید ناخالص ملی و ارزیابی دقیق تر از فعالیتهای زنان در کشورهای مسلمان اذهان عمومی جهان را به طور چشم گیری تغییر خواهد داد. 14- کشورهای اسلامی با بهرهگیری از تعالیم الهی اسلام در خصوص شاخصههای امنیت اجتماعی و روانی به مزیتهایی دسترسی دارند که بسیاری از کشورهای به اصطلاح توسعه یافته فاقد آن هستند. توصیه زنان مسلمان به مجامع بینالمللی بر تعریف و تاکید شاخصههای فراگیر که علاوه بر دستیابی به منافع مادی در برگیرندۀ امنیت، توازن و اعتدال اجتماعی باشد، میتواند موج جدیدی در جریان ساختارهای بینالمللی ایجاد نماید. ضروری است براساس توسعه با محوریت دانش، نقش زنان کشورهای اسلامی را دولتهای مسلمان مورد توجه قرار دهند و از توانمندیهای ویژه بانوان در عرصه تکامل جامعه جهانی و در راستای برقراری توازن، تعادل و امنیت بینالمللی یاری جست. در این بین تعاملات کشورهای مسلمان، به ویژه حضور زنان مسلمان در رایزنیهای بین کشوری، خود باعث همگرایی بیشتر نظرات و تأثیرگذاری قوی تر در سیستم جهانی و اتخاذ استراتژیهای محوری در نظام بینالمللی میگردد.در نهایت امید است که براساس الگوی بنیادین اسلام بتوان از تواناییهای بانوان در ارتقاء و بهبود وضعیت ایشان در راستای جهانی شدن ایدئولوژی اسلامی با توجه به زیرساختهای بومی و ملی حاکم بر جوامع مسلمان کوشش لازم را به عمل آورد. منبع: مجموعه مقالات حقوق و مسئولیتهای زن در نظام اسلامی، جلد دوم، نویسنده: لیلا سادات زعفرانچی، ناشر: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1386 ش، صص 146-113 |
لینک | |
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/36262 |