کد خبر : 37036 تاریخ : 1399/12/3 گروه خبری : استانها |
|
استاد فوقممتاز خوشنویسی و نقاشیخط: آینده خوشنویسی را در همدان بسیار روشن و امیدوارکننده میبینم |
|
سپهرغرب، گروه فرهنگی - سمیرا گمار: نسل قدیم خوشنویسان معتقد بودند که هنرمندان این رشته در کهنسالی به درجه استادی در زمینه این هنر میرسند و خوشنویس باید سالهای سال قلم بزند تا سرآمد روزگار خود شود، اما در این میان هنرمندانی نیز هستند که در عین میانسالی به درجه ممتازی از درک و شعور هنری رسیدهاند که نام استاد زیبنده آنان میشود. استاد رحمان غلامی خوشنویس برجسته استان همدان نیز از این دسته هنرمندان بوده که دارای رتبه فوقممتازی خط نستعلیق است. برگزاری نمایشگاههای انفرادی در همدان و تهران، شرکت در بیش از 30 نمایشگاه گروهی و جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی که رهاورد آن کسب چندین رتبه در جشنوارههای استانی و کشوری بوده، تنها گوشهای از افتخارات وی است. اهم سخنان وی در این مصاحبه این بود «هنرمندان به اقتصاد هنر متکی نبوده و آن را در کنار یک کار ثابت دنبال کنند/ اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی با شناسایی هنرمندان و بیمه آنان میتواند بخشی از مشکلات آنها را کاهش دهد/ درک نقاشیخط در جامعه جهانی سادهتر و اقبال از آن بیشتر است» متن زیر مشروح گفتوگوی خبرنگار سپهرغرب با این هنرمند همدانی است که میخوانید: برای شروع بحث لطفاً ضمن اینکه خودتان را معرفی میکنید بفرمایید چه زمانی و چهطور وارد دنیای خوشنویسی شدید؟ در حال حاضر در چه زمینهای فعالیت میکنید و تحصیلاتتان در چه زمینهای بوده است؟ رحمان غلامی هستم، متولد سال 1355؛ علاقهمندی و تصمیم برای آینده تا حدودی در مدرسه اتفاق میفتد و گاهی ممکن است یک همکلاسی، مدیر، معاون و مهمتر از همه اینها یک معلم در آینده شغلی و یا تعیین سرنوشت ما نقش ایفا کند. بههرحال بنده هم متأثر از این مسئله بودم و در دوران راهنمایی تحت تأثیر معلمی باذوق، هنرمند و هنردوست به نام آقای محمد خالوندپور قرار گرفته و با راهنماییهای او علاقهمند به خوشنویسی شدم. از سالهای 67 و 68 خوشنویسی؛ رفیق، همراه و مونس من در خلوت و تنهاییها بود و حدود 30 سال است که در دنیای خوشنویسی شاگردی کرده و میآموزم و هنوز هم در اول راه هستم چراکه دنیای هنر اقیانوسی ناشناخته است که گویا عمقی ندارد و مانند آبی است که هرچه از آن میچشی تشنهتر میشوی. بعد از دوران راهنمایی در آزمون دانشسرای تربیتمعلم شرکت کرده و پس از قبولی و اخذ مدرک دیپلم در سال 73 در این دانشسرا به کسوت معلمی درآمدم. پس از یک سال تدریس در روستاهای گلتپه، در سال 74 در رشته گرافیک شهید رجایی پذیرفته شدم و همزمان با هنر خوشنویسی در تهران (که مقدمات آن را در همدان و نزد اساتید بزرگی چون استاد احمد تیموری، شادروان استاد حسین رنجبران و استاد عطاءالله سرمدی فراگرفته بودم) نزد استاد یدالله کابلییگانه هنرمند و احیاکننده خط شکستهنستعلیق این هنر را ادامه دادم؛ هماکنون فارغالتحصیل رشته گرافیک با مدرک فوقممتاز از انجمن خوشنویسان هستم و در آموزشوپرورش نیز بهعنوان دبیر هنر انجاموظیفه میکنم. ازآنجاییکه حضرتعالی در نقاشیخط دستی بر آتش دارید بفرمایید این هنر بهطور ویژه دارای چه شاخصههایی است؟ نقاشیخط یک هنر تقریباً جدید است که از ترکیب دو هنر نقاشی و خوشنویسی به وجود آمده؛ در خوشنویسی سنتی سروکار هنرمند با کاغذ و مرکب بوده و هنرمندان این رشته وقتی میخواستند خیلی خلاقیت به خرج دهند با رنگهای طبیعی و یا شیمیایی کاغذهای خود را رنگآمیزی کرده و یا از مرکبهای رنگی استفاده میکردهاند، ولی در نقاشیخط علاوه بر ابزارهای مرسوم خوشنویسی مانند قلم، کاغذ و مرکب از ابزارهای نقاشی مانند بوم، کاردک، قلممو و سایر ابزار نقاشی از انواع رنگها و فنهای رایج در نقاشی (مانند انواع بافتها) استفاده میشود. درواقع نقاشیخط تلفیقی از هنر نقاشی و خوشنویسی بوده و هنرمند محدودیت خاصی در انتخاب ابزار و وسایل لازم برای خلق اثر خود ندارد. چرا شما نقاشیخط را انتخاب کردید؟ خوشنویسی سنتی با تمام زیباییهای بالقوه و بالفعل، محدودیتهایی دارد که بههیچوجه نمیتوان از آنها عدول کرد، درواقع مثل شعر کلاسیک چارچوب و قواعد خاصی دارد که هنرمند باید به آنها پایبند باشد؛ اما در نقاشیخط طبق تعریفی که دارد هنرمند میتواند ضمن پایبندی به این قواعد، گاهی هم خارج از قواعد و اصول تعریفشده دست به فضاسازیهای جدید زده و آثار بدیع، تازه و نویی را خلق کند. اگر به زبان سادهتر بخواهم بگویم فکرها و ایدههای جدیدی به ذهنم میآید که با خوشنویسی سنتی و ابزارهای رایج آن قادر به بیان آنها نیستم. هنوز در میان بسیاری از هنرشناسان جهان خاستگاه هنر نقاشیخط مورد تردید است. بسیاری ایران را خاستگاه این هنر میدانند و برخی با این موضوع بهطورکلی مخالفاند. نظر شما دراینباره چیست؟ این موضوعی است که نیاز به تحقیقات گسترده و وسیع دارد و اینکه ما نقاشیخط را چگونه تعریف کنیم؛ مثلاً اینکه ما شکلسازیهایی با حروف خوشنویسی (مخصوصاً با خط ثلث در کشورهایی مثل ترکیه، کشورهای عربی یا ایران سراغ داریم) حال اینکه کدامیک تقدم و تأخر دارند بحث وقتگیری است که مثلاً با یک سری از حروف خوشنویسی شکل حیواناتی مثل اسب را درآوردهاند یا تصویر بعضی از پرندگان که به مرغهای بسمالله معروفاند. البته در این کارها بهجز مرکب و کاغذ مواد دیگری به چشم نمیخورد که این موضوع با تعریف نقاشیخط منافات دارد اما با تعریفی که ما از نقاشیخط داریم عناصر دیگری مثل انواع رنگها و یا مواد دیگری که در نقاشی کاربرد دارند، وارد فضای نقاشی شده و خط را به دنیای نقاشی نزدیکتر میکند که در این تعریف بدون تردید میتوان گفت خاستگاه این هنر ایران بوده است. برخی از هنرشناسان معتقدند نقاشیخط به وجود آمد تا بهنوعی از زوال خوشنویس بهصورت سنتی جلوگیری کند. این عقیده حتی در بین بسیاری از هنرمندان خوشنویس نیز رایج شده است. با این امر موافقید؟ با این بحث موافق نیستم؛ بشر در همه زمینههای زندگی از قبیل فرم زیستن، خانهای که در آن زندگی میکند، ماشینی که سوار میشود تلویزیونی که تماشا میکند، لباسی که میپوشد و بسیاری از موارد دیگر، همیشه بهدنبال نوآوری بوده و این خصلت آدمی است؛ خوشنویسی هم از این قضیه مستثنی نبوده و به جرأت میتوان گفت هر چیز جدیدی که در جامعه به وجود میآید درواقع ناشی از یک نوع نیاز است، پس میتوان گفت دو مسئله مهم یکی خلاقیت و نوآوری و دیگری نیاز جامعه به این هنر باعث به وجود آمدن آن شده است. اینکه این هنر باعث شده یا شود خوشنویسی سنتی حفظ شود جای تردید دارد و بنده اعتقادی به آن ندارم! درست مثلاینکه بگوییم شعر نو باعث بقای شعر کلاسیک میشود، درحالیکه شعر نو یک نیاز بود که در جامعه احساس میشد اگرچه مخالفانی هم داشت اما اکنون هرکدام از شاعران چه سنتگرا و چه نوپردازان راه و مسیر خود را میروند. در نقاشیخط کدام هنر بر دیگری ارجحیت دارد، نقاشی یا خوشنویسی و درواقع مبنای اصلی کار بر کدام هنر است؟ اعتقاد بنده بر این است که نقاشیخط فرزند جدیدی است که از زوجی به نام خوشنویسی و نقاشی متولدشده و مسیر خود را میرود؛ لازم است برای روشن شدن مطلب این توضیح را بدهم که بنده شخصاً هنرمندان این حوزه را به دو دسته تقسیم میکنم؛ دستهای از این هنرمندان از دنیای خوشنویسی هستند یعنی ابتدا خوشنویس بوده و بعدها بر اساس علاقه وارد این حوزه شدهاند که در یک بررسی میدانی متوجه این موضوع میشویم کارهای آنها بیشتر به فضای خوشنویسی نزدیک است و بهوضوح میشود فرمهای رایج خوشنویسی را در کارهای آنان دید و دسته دیگر هنرمندانی هستند که از دنیای نقاشی وارد این فضا شدهاند و کارهای آنها به فضاهای نقاشی نزدیکتر است که بنده طبق تعریف خودم کارهای گروه اول را «خط نقاشی» و گروه دوم را «نقاشیخط» مینامم یعنی تقدم و تأخر این دو کلمه تا حدودی باید حسابشده باشد. اکنون رویکرد جهانی به هنر خوشنویسی و بهخصوص نقاشیخط چگونه است؟ در حراجیهای معتبر همیشه میبینیم که وقتی قرار است کاری از هنرمندان ایرانی در آنجا فروخته شود حتماً یکی از آن کارهای نقاشیخط است. این موضوع را چگونه میبینید؟ علیرغم اینکه در همه زمینهها فضاهای مدرن و نو مطرح شده؛ خوشبختانه در جامعه ما و در خیلی از جوامع دیگر میبینیم که مردم یک بازگشتی به گذشته و ریشههای خود دارند و در این راستا رویکرد به هنر خوشنویسی چه در سطح جهانی و چه در سطح جامعه ما بسیار عالی است و تعداد زیادی خوشنویس جوان در حال فعالیت بوده که مایه خوشدلی و مباهات هستند. اما اینکه در حراجیها اقبال از کارهای نقاشیخط بیشتر است باید گفت؛ یکی از دلایل میتواند این باشد که کارهای نقاشیخط میتواند حالت عمومیتری پیدا کنند و کسانی که زبان فارسی را نمیدانند درک بهتری از آن دارند، یعنی فرم و فضای این کارها به هنر جهانی و نقاشیهای انتزاعی و مدرن شباهت بیشتری دارند به عبارت سادهتر درک آن سادهتر است، مثل موسیقی که گاهی اوقات مرزها و تفاوتها را از بین میبرد و تبدیل به یک زبان جهانی فارغ از قومیتها، ملیتها و زبانها میشود. اگر بدون هیچ علقه شخصی بهعنوان یک کارشناس بخواهید میان خط نستعلیق و ثلث یکی را انتخاب کنید کدام کدامیک را برمیگزینید؟ انتخاب من بدون تردید خط نستعلیق خواهد بود. به اقتصاد هنر هم بپردازیم؛ وضعیت فروش آثار هنری بهخصوص خوشنویسی را در ایران چگونه میبینید؟ خوشبختانه برخلاف گذشته که حتی هنرمندان صاحبنام و پایتختنشین بهسختی موفق میشدند کارهای خود را به فروش برسانند امروزه با تمام مشکلات اقتصادی که وجود دارد هنرمندان جوان و گمنام هم میتوانند کارهای خود را هرچند با قیمتهای پایین به فروش برسانند که این خود از دو مسئله نشأت میگیرد اول آنکه هنرمندان جوان و بسیار موفقی پا به عرصه گذاشتهاند که کارهای بسیار درخشانی را پدید آورده و دوم اینکه هنر جای خود را در جامعه باز کرده است، البته موضوع سومی هم وجود دارد و آن استفاده از فضای مجازی برای عرضه و فروش کارهاست که به نظر بنده بسیار مؤثر بوده و بنده با اطمینان میگویم که وضعیت اقتصاد هنر در آینده بسیار بهتر و امیدوارکنندهتر خواهد بود البته دراینبین از آموزش مردم و افراد جامعه برای سرمایهگذاری در اقتصاد هنر نباید غافل شد. مشکلات هنرمندان بهویژه اهالی خوشنویسی در استان چیست؟ بنده شخصاً هنرمندان را به دو دسته تقسیم میکنم؛ هنرمندانی که دارای شغل دولتی و آزاد بوده و از طریق هنر ارتزاق نمیکنند چون درآمد ثابتی دارند خیلی مشکلی در زندگی آنها وجود ندارد اما دسته دوم هنرمندانی هستند که درآمدشان صرفاً از راه هنر است و غیرازآن درآمد دیگری ندارند که اکثر این افراد از طریق آموزش امرارمعاش میکنند و مشکلات و سختیها عموماً متوجه این دسته از هنرمندان است که اداره و فرهنگ ارشاد اسلامی با شناسایی این افراد میتواند حداقل از طریق بیمه آنها هرچند اندک اما مقداری از مشکلات آنها را کاهش دهد. آینده همدان و هنرمندان همدانی را چگونه میبینید؟ همانطور که اشاره کردم آینده را بسیار روشن و امیدوارکننده میبینم هنر و هنرمندان همدانی هم از این قاعده مستثنی نیستند و این استان هنرمندان بسیار قابل و توانمندی را در رشتههای مختلف هنری در دامان خود پرورش داده که برخی مشهور و پرآوازهاند و هنرمندان جوان و با استعدادی نیز سراغ دارم که چراغ راه آینده خواهند بود و این مایه خوشبختی و امیدواری است. توصیه شما به هنرمندان این رشته چیست؟ بهعنوان تجربه، نهتنها به خوشنویسان بلکه به همه هنرمندان میگویم که تا حد امکان سعی کنید هنر را وسیله امرارمعاش قرار نداده و آن را در کنار یک شغل ثابت با درآمد پایدار دنبال کنید. البته هستند هنرمندانی که از این طریق روزگار میگذرانند و وضع خوبی دارند اما تعداد آنها کم است و اکثر هنرمندان با مشکلات مالی دست به گریباناند. ممنون از وقتیکه در اختیار ما قرار دادید با آرزوی توفیق، لطفاً در پایان اگر نکتهای هست بفرمایید. از شما و مجموعه سپهرغرب به خاطر وقتیکه به بنده دادید سپاسگزارم و امیدوارم در مسئولیت خطیر اطلاعرسانی که بر عهده گرفتهاید همواره موفق و سربلند باشید. |
لینک | |
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/37036 |