کد خبر : 39214 تاریخ : 1400/1/25 گروه خبری : جامعه |
|
تکدیگری کودکان؛ ضعف قانون حمایتی یا جسارت مجرمان |
|
سپهرغرب، گروه اجتماعی - عباس سریشی: کودک متکدی تنها پسماند فقر خانوادهها و اقتصاد ضعیف جامعه نیست بلکه قربانی دستبسته خلأهای حمایتی و قانون، ضعف در رسیدگی نهادها و سازمانهای متولی و سوءاستفاده والدین ناصالح و بدسرپرست است. تکدیگری یا به زبان عامیانه گدایی از آن دست مقولاتی است که از زمانهای بسیار دور و در همه جوامع وجود داشته و همچنان نیز وجود دارد و حتی در برخی کشورها هم بهعنوان یکی از راههای ارتزاق و شغل محسوب میشود. عمده کارشناسان با اشاره به اینکه بهطور حتم فقر اولین و مؤثرترین عامل تکدیگری است و زمانی که در جامعه بحث از آسیبهای اجتماعی به میان میآید، باید توجه داشت که تمامی آسیبهای اجتماعی بهنوعی مرتبط به هم و قابلتعمیم هستند. تصریح میکنند: در جوامع پیشرفته که دولتها وظیفه اصلی خود یعنی پایین آوردن آمار بیکاری را بهدرستی انجام میدهند، بهطور حتم آسیبهای اجتماعی و در رأس آن تکدیگری نیز کاهش مییابد، درعینحال بالا رفتن نرخ تورم و افزایش آمار نرخ بیکاری خود میتواند دلایلی برای افزایش فقر و متعاقباً بروز تکدیگری در جامعه باشد، چراکه باید در نظر داشت، اگر فرصتهای شغلی به میزان کافی در کشور وجود داشته باشد. بهطور حتم بسیاری از آنها از این کار دست خواهند کشید. هرچند شکی نیست که با این تفاسیر باید فقر را یگانه عامل اصلی گرایش به تکدیگری قلمداد کرد اما به اذعان بسیاری از مطلعین بخش عمدهای از این متکدیان اساساً نه فقیر هستند، نه نیازمند و مستمند واقعی بلکه عموماً افراد مسئلهدار کلّاش و حقهبازی محسوب میشوند که مدتهاست از سر سادگی و یا بیتوجهی مردم به موضوع شناخت و راههای صحیح کمکرسانی به نیازمند واقعی به تکدیگری عادت کرده و حتی از این راه درآمدهای خوبی راهم کسب کرده و میکنند. البته این موضوع هم در حالی رو به افزایش است که اگر مردم به درخواستهای این افراد توجه نکنند آنها بهمرور فعالیت و حضور خود را در سطح شهر کم خواهند کرد. در این خصوص برخی کارشناسان جدا از بحث فقر و کاهش فرصتهای شغلی، و علت گرایش به تکدیگری تأکید دارند که اگر با دقت به زوایای پنهان در این موضوع نگاه کنیم بهوضوح میتوان فهمید که در بخش عمدهای از این فرآیند این خود مردم هستند که با تشخیص و عملکرد اشتباه در خصوص نحوه کمک به عامل اصلی افزایش و گسترش این ناهنجاری تبدیل شدهاند که البته این مبحث هم ریشه در اعتقادات و باورهای مردم در لزوم کمک به فقرا دارد. موضوع اینجاست که تکدیگری چه در کوتاهمدت و چه بلندمدت بار منفی روانی سنگینی را به جامعه و شاکله آن تحمیل میکند زیرا جدا از بحث تعریف ناهنجاری اجتماعی، جرم انگاری وارد آوردن خدشه و زشت شدن سیمای فرهنگی شهرها قلمداد شده و در برخی از موارد نیز این پدیده بهصورت جدی و نگرانکننده زمینهساز ورود و یا ارتکاب جرایم دیگری هم محسوب میشود که نباید از آنها غافل بود. بنابراین برحسب نظر قضات مرتکبین به این عمل به مجازاتهایی مانند حبس، جریمه نقدی، مصادره اموالی که از این راه به دست آوردهاند و یا ارجاع به کانونهای اصلاح و تربیت، کار اجباری در سیستمهای خدماتی محکوم میشوند. تکدیگری از شبکهسازی تا ترفندهای کثیف هرچند قُبح و ناشایستی عمل تکدیگری آنقدر اظهر منالشمس هست که دیگر نیازی به توضیح و تبیین بیشتر ندارد اما موضوع اینجاست که این عمل زوایا و لایههای پنهان نگرانکنندهتر دیگری هم دارد که نباید از آنها غافل بود و آن روایت بهرهکشی، استثمار و انواع سوءاستفاده از افراد نیازمند، سازماندهی شبکههای خلاف، بسترسازی برای بروز ناهنجاریهای و... است که متأسفانه در چند دهه اخیر هم بهشدت گسترش و تعمیق یافته است. این بدان معناست که جدا از آندست افرادی که بهدلیل نیاز واقعی و بهتنهایی دست به عمل تکدیگری میزنند اما بر اساس اطلاعات موجود تأیید شده توسط برخی مبادی رسمی، بخش بزرگی و قابلتوجهی از متکدیان (خواسته یا علیرغم میل باطنی) جزو باندها و تشکیلات ریزودرشت مجرمانهای هستند که آنها را بهصورت سازماندهی شده وادار و یا هدایت به این کار میکند که متأسفانه این معضل در بسیاری از کشورهای جهان و حتی برخی از شهرهای ایران نیز مشاهده میشود، البته موضوع آن طیف افرادی که بهصورت خانوادگی، خویشاوندی یا قومی در کلانشهرها حضور پیدا کرده و به فعالیت میپردازند و تکدیگری دیگر به مثابه یک شغل خانوادگی و موروثی برای آنان محسوب میشود بهجای خود. اما بااینحال شاید غیرانسانیترین نمایه تکدیگری در جوامع امروزی استفاده ابزاری از نوزادان شیرخوار و کودکان و خردسالان بیپناه و بیگناه است که بهعنوان بهترین و مؤثرترین دستمایه و شگرد برای اقناع و مجاب کردن مردم به دادن پول به متکدیان مورداستفاده قرار میگیرند. زیرا درحالیکه گاهی بسیاری از مردم با بیتفاوتی از کنار درخواستهای متکدیان بزرگسال رد میشوند اما برعکس دیدن صحنه تکدیگری کودکان (اعم از دختر یا پسری که عموماً با لباسهای مندرس و سر و صورتی کثیف بهتنهایی و یا با بزرگتری که ممکن است والدین و یا حتی غریبه باشد) بهطور طبیعی برای هر کسی دردناک خواهد بود و بار منفی روانی و روحی ناخوشایندی را بر فرد بهجای میگذارد.چه رسد به دیدن نوزادی شیرخوار که در هوای سرد یا زیر تیغ آفتاب، کنار جاده یا لب خیابان در آغوش زنی بهعنوان مستمسک جهت دریافت پول مورد سوءاستفاده قرار میگیرد که جدا از بحث جرم آشکار کودکآزاری میتواند بیانگر اوج سقوط و اضمحلال شخصیت انسان تا پایینترین ورطه ممکن باشد. البته تلخترین قسمت این ماجرا نیز اینجاست که هیچگاه آن صدقه، اعانه و یا پول در قالب غذا، پوشاک، البسه و یا دیگر ملزومات به آن اطفال معصوم نمیرسد و عموماً به جیب سر شبکهها رفته یا هزینه اعتیاد و خرید مواد مخدر و هزار کوفت و زهرمار دیگر والدینشان میشود. بر اساس گزارشهای اعلامی از سوی حوزههای قضائی و انتظامی و نیز بهزیستی نوزادان و اطفالی که توسط بزرگسالان و شبکههای غیرقانونی به تکدیگری گرفته میشوند عموماً مشتمل بر کسانی هستند که توسط زنان متکدی در باندهای مذکور بهدنیا آمدهاند و یا از پدران و مادرانی که بهدلیل فقر شدید مالی، از دست دادن یا فقدان سرپرست خانواده یا سایر عوامل، توان نگهداری از اطفال خود را نداشته و یا معتاد شدهاند خریده میشوند. البته گاهی نیز این نوزادان ماحصل روابط نامشروع، بچه دار شدن کولیهایی که به قصد کسب درآمد و فروش اطفال به باندهای تکدیگری اقدام میکنند و یا نوزادان و اطفال دزدیده شده، بچههای سرراهی که توسط والدینشان در اماکن و رهگذرها رها میشوند و نیز کودکانی که توسط خانوادههای بدسرپرست بهدلیل فقر اقتصادی یا فرهنگی، فروخته یا اجاره داده میشوند و حتی گاهی توسط این خانوادهها به تکدیگری گمارده میشوند، هستند. به هر صورت تجربه و سوابق موجود نشان میدهد که در این ساختارها، سرپرست و یا رئیس گدایان از هیچ خلافی چشمپوشی نکرده و از هر طریقی سعی در استفاده حداکثری و ابزاری از کودکان دارد که همین امر موجب میشود بعدها شاهد بروز موضوعات دیگری از قبیل آموزش سرقت و جیببری، اعتیاد و یا فروش مواد مخدر، بهرهکشی جنسی و تجاوز و حتی فروش اعضاء... در میان آنان باشیم. همچنین و بهصورت خاص متأسفانه اعتیاد در بین کودکان گروههای تکدیگری شیوع داشته و سن، سال و جنسیت نمیشناسد گو اینکه اکثر کودکان فعال در این باندها نیز بهدلیل عدم رعایت بهداشت و تغذیه مناسب در کوتاهمدت دچار بیماریهای پوستی، قارچی و داخلی نیز میشوند که بهدلیل عدم رسیدگی و درمان بعدها موجب بیماریهای وخیمتر و مزمنی میشود. روانشناسان براین نکته تأکید دارند که جدا از مباحث جسمی بسیاری از کودکان فعال در باندهای تکدیگری بنا به دلایل مختلفی همچون تجاوز یا وجود تبعیضهای اجتماعی در آینده با احساس خشم و تنشهای روانی بیشتری همراه خواهند بود که این خود مشکلات عدیدهای را برای آنها رقم خواهد زد. از خلأهای قانون تا متخلفان جسور... اما با توجه به تبعات و برآیندهای بسیار زشت؛ ناهنجار و حتی نگرانکننده در خصوص بهرهکشی از کودکان در امر تکدیگری بسیاری از جوامع و منجمله سیستم قضایی کشور ما نیز مجازاتهای صریح و شفافی را برای مرتکبین و عاملان این پدیده در نظر گرفتهاند بدین معنا که هرگونه بهرهکشی اقتصادی و انجام هرگونه کاری که ممکن است زیانبار بوده یا در تحصیل کودک خللی وارد آورد، یا به سلامتی کودک یا رشد جسمانی، ذهنی، اخلاقی یا اجتماعی او آسیب رساند کودکآزاری محسوب میشود و مرتکبین آن باید بهشدت مورد مجازات واقع شوند. درعینحال در ماده 1173 اصلاحیه قانون مدنی کشور ما چندین بند به سرپرستی کودکان و وظایف والدین اختصاص دارد. که در آن بهصراحت اعلام شده که والدینی که فرزندانشان را به تکدیگری و شغلهای خیابانی وادارند و مورد استثمار اقتصادی قرار دهند، حضانت کودک از آنها گرفته میشود. همچنین با توجه به آنکه موضوع بهرهکشی از کودکان در بحث تکدیگری از جمله مقولاتی است که تبعات بسیار عمیقی را در مباحث اخلاقی، اقتصادی، بهداشتی، فرهنگی، امنیتی و... بهدنبال دارد بنابراین مستند به (مواد 712 و 713) رسیدگی به جرایم تکدیگری و سوءاستفاده از کودکان برای این امر نیازمند تقاضای شاکی خصوصی نیست و ضابطان دادگستری و دادستان مکلفاند بهمحض رؤیت اینگونه جرایم بهعنوان جرم مشهود از ادامه انجام آن ممانعت نموده و شخص یا اشخاصی را که از کودکان در بزه تکدیگری بهرهبرداری میکنند در اجرای ماده 713 قانون مجازات اسلامی تحت پیگرد قانونی و مجازات قرار دهند. با دقت در این ماده مشخص میشود که نیروی انتظامی و دادسراها برابر قوانین و مقررات پیشگفته مکلف به برخورد قانونی با متکدیان و افرادی که از کودکان برای این موضوع بهرهبرداری میکنند هستند و اجرای بهموقع و سریع قانون در این رابطه نقش قابلتوجهی در کاهش این پدیده شوم در شهرهای کشور ما خواهد داشت. بااینحال اما برخی کارشناسان با اشاره به افزایش تعداد کودکان و نوزادانی که توسط باندها و شبکههای خلافکار و یا والدین بد سرپرست به این عمل وادار و یا مورداستفاده قرار میگیرند معتقدند بهرغم وجود همه قوانین و الزامات اعلام شده در خصوص مبارزه و برخورد با این رویه اما متأسفانه وجود خلأهای قانونی و یا حتی شیوه جمعآوری و سرپرستی و اصلاح باعث شده تا نهفقط این ناهنجاری کماکان ادامه یابد بلکه باندهای تبهکاری نیز با تغییر رویه در فعالیتهای خود به اشکال گوناگون بهدنبال جذب کودکان و نوجوانان بیشتری به این موضوع باشند، زیرا بر اساس قانون، شهرداری تنها مسئولیت جمعآوری متکدیان بزرگسال را دارد و ساماندهی متکدیان کودک بر عهده بهزیستی و نیازمند اخذ دستور قضایی است در حالی بهطور منطقی برای برخورد با جرائمی که در این فضا رخ میدهد و مقابله با سوءاستفاده از کودکان نیازمند عزم جزم، کمک و تلاش همهجانبه ارگانهای مسئول هستیم، قطع یقین هیچکدام از دستگاههای ذیربط حتی با تلاش شبانهروزی بهصورت مجزا و متکثر بهتنهایی قادر به سروسامان دادن به این موضوع نخواهد بود. روایت پیدا و پنهان یک شهر در همدان چه تعداد کودک متکدی و یا مورد سوءاستفاده در این موضوع وجود دارد؟ شاید همه پاسخهای موجود به این مسئله در این چند جمله کلی مسئولان خلاصه میشود و آن اینکه تعدادی بسیار کمتر از 20 نفر، که البته بیشتر آنها هم غیربومی هستند؛ مضاف بر آنکه هنوز هم شواهدی دال بر وجود شبکههای سازمانیافته جهت سوءاستفاده از این کودکان در شهر ما مشاهده نشده و البته هر از چندگاه نیز با اجرای طرحهایی از سوی بهزیستی این کودکان از سطح شهر جمعآوری ولی بعداً با اخذ تعهد از والدینشان رها میشوند درعینحال نکته مهم اینجاست که با توجه به تعداد کم هنوز موضوع کودکان متکدی در شهر ما به مانند برخی کلانشهرها و حتی برخی استانهای مجاور به مرحله خطر و حاد نرسیده که این امر جای خوشحالی دارد. حالا سؤال اینجاست که باید به همین عبارات کلی دلخوش بود و حتی بهبه و چهچهی را هم از سر دلخوشی سر داد؟ آیا باید وجود همین بهاصطلاح چند بچه را هم که یا به تنهایی و یا در آغوش والدین بهجای رفتن به مدرسه، تفریح و بازی با هم سن و سالان خود در حال آموزش و یا تکدیگری در عالم بزرگترها هستند نادیده گرفت و آنها را هم جزء ضایعات فرهنگی و پساب اقتصاد ضعیف جامعه قلمداد کرد و یا با تلاش در جهت کمک به آنها سعی کرد تا همین چند رخنه و منفذ کوچک هم قبل از بزرگ و خطرساز شدن اصلاح شوند؟ راستی این امر وظیفه کدام نهاد، ارگان و یا سازمان است؟ اینکه بهرغم آنهمه قانون و سازمان تاکنون چند کودک در طول این مدت به مسیر درست زندگی برگشته و یا از حقوق اولیه خود برای یک زندگی سالم برخوردار شدهاند؟ چند نفر از مجرمان و افرادی که از این کودکان سوءاستفاده میکنند به کیفر مجازات رسیده تا درس عبرتی برای دیگران شوند!؟ سهم و وظیفه مردم در قبال این موضوع به چه میزان و چه شکل است؟ شکی نیست که تلاشها بسیار بوده و هماینک نیز ادامه دارد بااینحال باید باور کنیم که وجود حتی یک کودک نیز در این فضا همان تبعات و خطراتی را در پی دارد که وجود تعداد بیشتری از این اطفال ممکن است داشته باشد بنابراین موضوع اینجاست که نباید اجازه داد این پدیده با هر شکل و وسعت و یا بهانه در شهر ما دیده شود،درعینحال توجه به این امر نیز بسیار ضروری است که هرگونه کمک به این افراد (چه خود کودک و چه والدین و بزرگسالانی که از آنها استفاده ابزاری میکنند) بیشتر از یک صدقه و عمل نیک در اصل مشوقی است غیر عامدانه برای تعمیق و گسترش این ناهنجاری که تبعات و صدمات حداکثری آن نیز هیچکس جز کودک را مورد هجمه و تأثیر قرار نخواهد داد. البته وجود یک سازوکار قانونی بسیار مجدانه و غیرقابل انعطاف از سوی نهادهای حقوقی و بهزیستی و حمایتی و آموزش و انتظامی نیز در این میان بسیار ضروری و اجتنابناپذیر است زیرا به فرض عدم کمک مردم به این افراد اما تا زمانی که این کودکان در دستان والدین و افراد ناصالح و غیر متعهد قرار داشته باشند دور از ذهن نیست که در مجاری ناثواب دیگری بهغیراز تکدیگری هم مورداستفاده قرار گرفته و آیندهشان تباه گردد. در واقع باور ما براین است که هرگونه سکوت، مماشات، مصالحه و مسامحه در این امر نه بخشودنی است و نه قابل جبران پس باید در همان نطفه این کجرفتاری و جرم آشکار را بدون توجه به احساسات و برخی اظهارنظرهای مغرضانه خفه کرد. مردم و همشهریان چه میگویند... در جمعبندی گفتگوهای صورت گرفته با تعدادی از شهروندان همدانی اعم از خانم و آقا در خصوص موضوع کودکان متکدی و یا والدینی که از آنها جهت این عمل سوءاستفاده میکند اینگونه برمیآید که: -صددرصد این افراد با بیان اینکه بارها شاهد حضور کودکان متکدی بهتنهایی یا همراه بزرگتری در سطح شهر بودهاند اما در مورد شبکه بودن این کار یا نژاد و اصالت و قومیت این کودکان اظهارنظر مشخصی نکردند. - همه شهروندان حاضر در گفتگو ضمن تقبیح شدت این پدیده متفقالقول آن را غیرانسانیترین کثیفترین و درعینحال مجرمانهترین شیوه تکدیگری قلمداد کردند. همین گروه با اشاره به اینکه تکدیگری در اصل متأثر از فقر و بیکاری والدین است اما عمیقاً معتقدند که نباید بههیچعنوان از کودکان بهعنوان وسیلهای برای تهیه پول استفاده کرد. -تقریباً 95 درصد گفتگو شوندگان با اذعان به این موضوعات که باور دارند این پولها به مصرف خود کودکان نمیرسد اما عموماً عنوان داشتند که فقط به خاطر دلسوزی مبالغی را به آنها و یا والدینشان دادهاند درواقع نتوانستهاند به لحاظ اخلاقی و احساسی در مقابل خواسته آنان و یا والدینشان مقاومت کنند. همین گروه وجود حتی یک کودک را هم بهعنوان متکدی و یا مستمسک تکدیگری برای وجهه فرهنگی انسانی و اخلاقی شهر زیاد دانسته و خواستار برخورد جدی مسئولان با والدین و سرپرستان آنها شدند. - 84 درصد پرسششوندگان عمیقاً براین باورند که کودکان به علت سن کم و عدمتشخیص درست یا غلط در این موضوع تقصیری ندارند و ناخواسته و نداشته قربانی رفتار والدین خود میشوند. از منظر همین گروه اینگونه پدر و مادرها مطلقاً و بههیچروی حق و صلاحیت سرپرستی این اطفال را ندارند و باید دولت آنها را به خانوادههای واجد صلاحیت سپرده و یا تحت پوشش حمایتهای خود قرار دهد این بدان معناست که پس از اثبات بد سرپرستی و یا بیسرپرستی والدین به صلاح بچههاست که به این مراکز هدایت و در آنجا موردحمایت آموزش قرار گیرند. -برخی از شهروندان معتقدند خانوادههای زیادی حاضر به قبول سرپرستی این کودکان هستند تا کمک کنند آنها به زندگی عادی برگردند اما تحقق این امر منوط به حمایت مسئولان و نهادهای قضایی، بهزیستی و... است. برخی از گفتگوشوندگان اظهار کردند در صورت ایجاد مراکز دولتی خاص این کودکان، مردم حاضرند تا کمکهای قابل قبولی را به این مراکز و بچه ارائه دهند. از دیدگاه این گروه درمان و چاره معضل تکدیگری کودکان نیازمند تلاش جمعی و بنیادین مردم و مسئولان بوده و نمیتوان با جمعآوری و اخذ تعهد از والدین و رهاسازی مجدد کودکان امیدی به بهبود شرایط داشت. |
لینک | |
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/39214 |