کد خبر : 40198 تاریخ : 1400/2/15 گروه خبری : جامعه |
|
سندروم ضربه عشـــق را چگونه مهار کنیم؟ |
|
سپهرغرب، گروه اجتماعی: رابطه عاشقانه، رابطهای است که خاطرات شیرینی را میتواند به همراه داشته باشد، خاطراتی که یادآوری آن نیز بسیار هیجانانگیز است اما همیشه این رابطه عاشقانه دوام ندارد و گاه به شکست منجر میشود. ادبیات کهن ما مملو از داستانهای عاشقانه است، داستانهایی که فرد عاشق در فراق یار نوحهسرایی میکند و از بیوفایی محبوب شکایت دارد. به بیانی دیگر یکی از سختترین و فراگیرترین تجربههای فقدان را میتوان ناشی از فروپاشی روابط عاشقانه دانست. به دلیل فراگیر بودن آن در سنین نوجوانی و جوانی از دو نفر از متخصصان حوزه سلامت روان دکتر امید رضائی روانپزشک، فلوشیب بیماریهای روان تنی و عضو دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی و دکتر معصومه محسنی کبیر روانشناس سلامت، زوج درمانگر و درمانگر تحلیلی توضیحاتی را در اینباره جویا شدیم. آقای دکتر! سوگ عاطفی چیست و چه علائمی دارد؟ نشانگان «ضربه عشق» درد هیجانی ناشی از تجربه شکست عشقی و فقدان فردی است که دیگر در زندگی ما حضور ندارد. از دست دادن فرد مورد علاقه یکی از شدیدترین ضربههایی است که ممکن است برای افراد جوان رخ دهد و شامل مجموعهای از علایم و نشانههای شدیدی است که پس از فروپاشی یک رابطه عاشقانه بروز میکند و عملکرد فرد را در زمینههای متعدد مختل کرده و مدت زیادی ممکن است باقی ماند. علائم سوگ ناشی از شکست عاطفی شباهت زیادی با علائم سوگ پس از مرگ عزیزان دارد و از لحاظ هیجانی ممکن است حتی بیشتر از سوگ نیز ادراک شود چون فرد مورد علاقه زنده است ولی در زندگی فرد سوگوار حضور ندارد و چه بسا با فرد دیگری رابطه رمانتیک جدیدی را آغاز کرده است. در دوران سوگ ناشی از مرگ عزیزان هیجانهای منفی خشم، غم و اضطراب به شدت افزایش مییابد. فرد دچار گیجی، سردرگمی وناامیدی است. فروپاشی عاطفی نیز با افسردگی، نامیدی، خشم، بیاعتمادی احساس درماندگی، گناه، هراس، ناامیدی، بدبینی، بیقراری، افکار خودکشی و حتی اقدام به خودکشی همراه است. همچنین نشانههای جسمی مانند سردرد و آشفتگی در خواب، کابوسهای شبانه، بیاشتهایی یا پرخوری ایجاد میکند. تجربه شکست عاطفی را در افراد متفاوت میدانید؟ بسته به اینکه فرد از چه روشهای مقابلهای استفاده میکند، چه ویژگی شخصیتی دارد، ارتباطش با خانواده چگونه است و داشتن یا نداشتن منابع حمایتی توان فرد برای مقابله با شکست عاطفی متفاوت است. اگر فرد قدرت مقابله ضعیفی داشته و نتوانند خود را بخوبی باشرایط موجود تطبیق دهد، ممکن است دچار مشکلاتی مانند افسردگی، اضطراب و استرس شود. بهطورکلی فرد شکست خورده اغلب با احساساتی مانند شرم، خشم، افسردگی، اضطراب، حس قربانی شدن و نشانههایی مشابه آنچه که در اختلال استرس پس از سانحه مانند بیقراری، اجتناب از روبروشدن با هر نشانهای که شکست عشقی را تداعی میکند، مرور مکرر خاطرات و بیحسی عاطفی دیده میشود و حتی در بعضی از موارد ممکن است تا حد نشان دادن نشانههای اسکیزوفرنی هم پیش رود. در مورد علت نیاز به درمان در این افراد توضیح دهید. ضربه عشقی اکنون به عنوان بخشی از موقعیتهای روانپزشکی، مانند افسردگی یا اختلال انطباقی در نظر گرفته میشود. این تغییرات هیجانی شدید میتواند توانایی فرد را برای درست اندیشیدن و رفتار کردن مختل کند و هر لحظه امکان دارد آنها کنترل خود را از دست داده و رفتارهای مخربی مانند اعتیاد به مواد مخدر و روانگردانها، سوء مصرف الکل و خودکشی یا دیگرکشی را نشان دهند بنابراین برای جلوگیری از چنین رفتارهای پرخطر و کم شدن علائم و نشانههای ناتوانکننده این افراد نیاز به کمکهای روانپزشکی و روانشناختی دارند و از دارو و روان درمانی برای بهتر شدن حال خود میتوانند بهره ببرند. نشانگان ضربه عشق از دیدگاه روانشناسی چگونه تحلیل میشود؟ دکتر معصومه محسنی کبیر از دیگر ویژگیهای روانشناختی شکست عشقی یا نشانگان ضربه عشق را مشابه سوگ میداند و میگوید افرادی که دچار فروپاشی در رابطه عاشقانه خود میشوند مراحلی مشابه سوگ را طی میکنند. حتی این سوگ ممکن است شدیدتر نیز تجربه شود زیرا معمولا به تنهایی و در سکوت طی میشود و خانوادهها یا بیخبر هستند یا نقش حمایتی ندارند یا از آن بدتر فرد را سرزنش میکنند. انکار واقعیت اولین واکنش فرد شکستخورده است. قسمتهای دردناک رابطه انکار میشود و فقط به قسمتهای خوشایند در رابطه پرداخته میشود و از روبرو شدن با هر نشانهای که پایان رابطه را تداعی میکند خودداری میکنند. بنابراین باور ندارند که این رابطه تمام شده و در ذهن خود احتمال بازگشت و ایجاد دوباره رابطه را نوید میدهند. خشم مرحله بعدی است این خشم میتواند معطوف به هر کسی شود از طرف مقابل گرفته تا خود، دنیا و هر کسی که به شکلی در این اتفاق تاثیر داشته است. گاهی خشم به تنها کسی که معطوف نیست معشوق از دست رفته است در واقع فرد خشم به معشوق را سرکوب میکند و مایل است او را مبرا از اشتباه بداند. برای فرد سوگوار راحتتر است که خود را مسئول این شکست بداند و این نشان میدهد که طرد شدن از جانب معشوق آنقدر دردناک است که فرد اینگونه برایش راحتتر است که خود را مقصر بداند. گاه این خشم باعث میشود فرد اقدام به خودکشی کند. اما گاه خشم به طرف مقابل کاملا آشکار است و میتواند اشکال متفاوتی داشته باشد از پرخاشگری کلامی تا صدمه جسمی وبردن آبرو و برانگیختن حسادت میتواند گسترده باشد. مرحله بعد چانهزنی است که با انکار مرز بسیار باریکی دارد در این مرحله فرد دوباره میخواهد رابطه را شروع کند و ممکن است از هر راهی برای شروع رابطه اقدام کند. افسردگی مرحله دیگراست و آن زمانی است که فرد درمییابد رابطه برای همیشه تمام شده است و امیدی برای احیای آن وجود ندارد. غم هیجان پایدار این مرحله است ممکن است فرد گرایش به تنهایی و انزوا پیدا کند و سبک زندگیاش محدود شود و از موقعیتهای اجتماعی اجتناب کند و در نتیجه در روابط اجتماعی و حرفهای کمتر موفق باشند و مرحله آخر پذیرش است در این مرحله فرد پذیرفته است که گرچه رابطه به پایان رسیده ولی زندگی همچنان ادامه دارد. هر چند ممکن است گهگاه به یاد معشوق و خاطراتش بیفتد اما دیگر برایش خیلی آزار دهنده نیست و کمکم فعالیتهای اجتماعی و روابط خود را از سر میگیرد. تفاوت هیجانهای تجربه و ابراز شده در شکست عاطفی چگونه است؟ شاید بتوان گفت عشق از جمله نیازهایی است که ارضا یا عدم ارضای آن میتواند بر سلامت روان هر دو طرف در یک رابطه تاثیر بگذارد. از نظر روانشناختی فردی که رابطه را خود قطع کرده با فردی که رابطه علیرغم میلش پایان یافته ممکن است عواطف و هیجانات گوناگونی را تجربه که میتواند متفاوت باشد این به معنای آن است که پایان رابطه در هر صورت آن تجربه ناخوشایندی برای هر دو طرف در یک رابطه عاشقانه است. فردی که خود رابطه را تمام کرده است هیجاناتی مثل احساس گناه، عذاب وجدان، دلسوزی و احساس منفی در مورد خود مثل بیمعرفتی، بیوفایی، سنگدلی و خشم را تجربه میکند و اما فردی که رابطه را به اجبار به پایان برده عواطفی مثل تحقیر شدن، طرد شدن، دوست نداشتنی بودن، خشم، تنفر، غم و عشق را تجربه میکند و البته به دلیل تنیدهشدن هیجانات متفاوت اینکه دقیقا فرد چه حسهایی را تجربه میکند برایش واضح نیست و فقط شاید غم و عشق را با وضوح بیشتری ادراک کند در واقع پس از جدایی فرد آشفتگی فراوانی را تجربه میکند. در مورد لزوم درمان توضیح دهید. بسته به میزان فراگیری، پایداری علائم ومیزان تخریبی که این علائم ایجاد میکند شکست عاطفی یا سندرم ضربه عشق میتواند اولویت متفاوت برای درمان داشته باشد. بهطورمثال فراگیری مرتبط بامرحله افسردگی میتواند بهطور فزاینده و آزاردهندهای در جنبههای مختلف زندگی در افراد دچار این نشانگان دیده شود. پایدار بودن و مقاوم بودن علایم میتواند در موارد حاد روزها و هفتهها و در موارد مزمن ماه ها و حتی سالها ادامه یابد حتی فرد تا آخر عمر ممکن است هیج رابطه عاطفی دیگر را تجربه نکند. این علائم اغلب در طول زمان افت و خیز دارند و بیماران پس از یک دوره بهبودی با برگشت شدید علائم روبرو میشوند بنابراین ممکن است از بهبودی کامل ناامید شوند و اینگونه تصور کنند که هیچ گاه از آن رهایی پیدا نخواهند کرد. میزان تخریب هم بستگی دارد که تا چه حد فرد در عملکرد اجتماعی یا حرفه ایی خود دچار مشکل شده است. بنابراین اگر نشانگان ضربه عشق فراگیر و پایدار باشد و همچنین عملکرد اجتماعی و حرفهای فرد را تخریب کند نیاز است که از درمان دارویی و روان درمانی کمک بگیرد. |
لینک | |
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/40198 |