کد خبر : 46425 تاریخ : 1400/7/6 گروه خبری : جامعه |
|
مشکلات نوجوانان با والدین از کجا نشات میگیرد؟ |
|
نوجوانان در دوره جدید زندگی خود هویت تازه و شخصیت جدیدی به دست میآورند و خانوادهها با آگاهی و با کمک از روانشناس میتوانند کمک شایانی به نوجوانان خود کنند. آنها ممکن است با والدین سر ناسازگاری داشته باشند. کودکان به تدیج بزرگ میشوند و به دوره شیرین نوجوانی قدم میگذارند و به دنبال استقلال و آزادی هستند، اما در مقابل، والدین هر روز نگرانتر از دیروز میشوند، مدام فرزندانشان را زیر نظر میگیرند. یا نوجوانان برای رسیدن به استقلال و اثبات تواناییهای خود کارهایی را انجام میدهند که گاه مورد پسند خانوادهها نیست. این کار ممکن است تبعاتی را به همراه داشته باشد. زمانی که نوجوانان پا در این دوره میگذارند، فکر میکنند بزرگ شدهآند و همه کارها را خودشان باید انجام دهند و اینجاست که اولین جدال بین پدر و مادر و نوجوان شروع میشود. نوجوانی یک دوره حساسی است که بسیاری از رفتارها و ویژگیهای شخصیتی تغییر میکند و به صورت دیگر شکل میگیرد. نبود رابطه دوستانه بین والدین و فرزند، ترس نوجوانان از والدین و برخی محدودیتهای دیگر ممکن است باعث فاصله گرفتن نوجوانان از پدر و مادرها شود. در دنیای امروز با توجه به پیشرفت تکنولوژی و آمدن موبایل در زندگی، باعث شده که پدر و مادرها سرشان به گوشی و فضای مجازی گرم باشد و از نوجوانانشان دور شوند. این امر سبب میشود که نوجوانان هم به فضای مجازی روی بیاورند، به جای اینکه وقت خود را در کانون گرم خانواده سپری کنند. کمرنگ شدن روابط و کم صحبت کردن عواقبی هم در پیش دارد و ممکن است نوجوان را به بیراهه بکشاند. با توجه به آنچه گفته شد، با علیرضا مهدویان عضو هیئت علمی دانشگاه علم و فرهنگ و روانشناس تربیتی به گفتگو پرداختیم. علیرضا مهدویان گفت: اگر بخواهیم با ابعاد موضوع بیشتر آشنا شویم، مشکلات به صورت زنجیره ای و پلکانی بهم وصل هستند. در واقع مشکلات نوجوانان یک دفعه به وجود نمیآید که بگوییم ناگهان در سن 18 یا 20 سالگی با والدینشان دچار مشکل شدهاند. اگر بخواهیم بهتردرک کنیم که جوان امروز، ویژگیها و مشکلاتش چه چیزی است؟ باید ببینیم در کودکی به چه صورت با خانواده در تعامل بوده است، درک این شرایط کمک میکند که مشکل نوجوانان را بهتر درک کنیم. وی افزود: در سالهای اول تولد، چیزی که بسیار برای کودک مهم است، تعاملی است که با مادر دارد. مادر نسبت به فرزندش احساس مسئولیت، علاقه و محبت ویژه ایی دارد و آن را در آغوش میگیرد و با نوازش و محبت رفتار میکند. هروقت کودکش مشکل و نیازی دارد به سرعت به او توجه میکند و مشکلش را حل میکند و به اینصورت مادر با فرزند خود یک رابطه ایمن را برقرار کرده است. این روانشناس تربیتی گفت: درواقع کودک در ذهن خود تصور میکند که دنیا جای امنی است و من در پناه حمایت کسی هستم که والدین مشکلم را رفع میکند، اگر بیماری یا رنجی داشته باشم زمانی نمیگذرد که مشکل مرا حل میکنند. محبت افراطی یا تفریطی والدین چه بلایی بر سر نوجوانان میآورد؟ مهدویان گفت: بعضی از مادران دائماً به فرزندانشان توجه میکنند و مراقبتهای زیادی میکنند، همه این رفتارها به خاطر این است که نمی خواهند کوچکترین اشکال یا کمبودی در فرزندشان به وجود بیاید و بهترین شرایط را برای فرزندانشان تدارک ببینند. این توجه افراطی باعث میشود که فرزند پرتوقع بار بیاید. یعنی نوجوانان انتظار دارند همه چیز بر وفق مرادشان باشد و هیچ چیزی به تاخیر نیفتد و با مشکل رو به رو نشوند. وی اظهار کرد: درواقع نوجوانان تحملشان در مقابل ناکامی و سختی بسیار کم است و روحیه شکننده ایی دارند. وقتی در زندگی با کمبود و مشکلات مواجه میشوند فکر میکنند که دنیا روی سرشان خراب شده است و همه چیز به پایان رسیده است. توجه افراطی و محبت زیاد والدین باعث این وضع میشود. این روانشناس تربیتی ادامه داد: اما برعکس، والدینی که نسبت به مشکلات کودک خود کم توجه باشند، برای مثال اگر کودکشان گریه میکند یا گرسنه است و کودک در عذاب و رنج باشد اهمیتی ندهند و به او توجه نکنند، کودک احساس ناامنی میکند. وی گفت: ناامنی به این صورت که کسی حواسش به من نیست، کسی درک نمیکند که چه مشکلی دارم و کودک احساس میکند این دنیا جای امنی برایش نیست و تصور میکند که دنیا مثل یک جنگل است که هیچ حساب و کتابی ندارد؛ بنابراین فرزند این احساس دستش میآید که من نمیتوانم به کسی تکیه کنم و از فردی حمایت دریافت کنم. این باعث میشود که به شخصی اعتماد نکند و از دیگران فاصله بگیرد و دوست دارد بقیه را طرد کند قبل از آنکه خودش طرد شوند. روابط پایین اجتماعی از همینجا شروع میشود. مهدویان افزود: براساس یکی از نظریههای روانشناسی، نظریه اریکسون، که در هر مرحلهای از زندگی هر فرد بحرانهایی دارد. یعنی باعبور موفقیتآمیز از آن بحرانها است که، اگر قدم اول سالم برداشته شود قدمهای بعدی هم به خوبی برداشته میشود. وی گفت: اولین بحران، بحران امنیت در برابر ناامنی است. این پایه اولیه که در سال اول تولد میباشد، اگر به خوبی شکل بگیرد برای سال دوم و سوم پایهریزی درستتر میشود. یعنی بحران دوم بچهها این است که دوست دارند خودشان از عهده کارهایشان بربیایند، خودشان غذا بخورند چیزی که خیلی اوقات والدین این اجازه را نمیدهند. اگر در این مرحله والدین سختگیرانه رفتار کنند و اجازه ندهند کارها را خودشان انجام بدهند عدم اعتماد به نفس به وجود میآید و در آینده مشکلاتی را ایجاد میکند. مشکلاتی که در دوره نوجوانی به این خاطر ایجاد میشود، این است که خودش را ناتوان میبیند. پس اگر این پایه مرحله دوم با اعتماد ایجاد شود و بداند که از پس کارهای خود برمیاید و مشکلی برای انجامش ندارد دیگر مشکلی در نوجوانی رقم نمیخورد. بحرانهای دوران نوجوانی به چند دسته تقسیم میشود؟ این روانشناس تربیتی افزود: یکی از بحرانهایی که مربوط به دوره نوجوانی است و خیلی از خانوادهها با فرزندانشان در این زمینه مشکل پیدا کرده اند، بحران هویت است. اینکه من کی هستم، علایق و سلیقههایم به چه صورت است. نوجوانان در یک مدتی یک مدل لباس میپوشند یا موهای خود را بصورت خاصی آرایش میکنند و با یک عدهای خاص از دوستان ارتباط برقرار میکنند. تا بداند که کدام شیوه لباس، کدام افراد را میپسندند. مهدویان اظهار کرد: خیلی اوقات والدین آزرده میشوند که فرزندشان از زندگی چه چیزی میخواهند؟ هدفشان چیست؟ این سردرگمیها را، والدین درک نمیکنند. در صورتی که این سردرگمیها یکی از آن مراحل بحرانی زندگیشان است که باید بتوانند از این بحران سرافراز بیرون بیایند. هویت خودشان را پیدا کنند و بدانند که چطور آدمی هستند و در تعامل با دیگران تشخیص دهند که با چه کسانی میتوانند ارتباط برقرار کنند. وی تأکید کرد: این سردرگمی حتی تا سالهای بالاتر مثلا در 25 سالگی هم ممکن است ادامه داشته باشد، زیرا هنوز فرد نمیتواند جایگاه و مسیر زندگی خود را پیدا کند، در نتیجه در همه ابعاد زندگی به عنوان مثال ازدواج، شغل و... به مشکل بر میخورند. این سردرگمیها باعث میشود که خیلی از فرصتها و موقعیتهای مناسبی که پیش رویشان بوده را از دست بدهند. این روانشناس تربیتی افزود: مسئله اصلی این است که والدین نسبت به مسائل روانشناسی کودک و نوجوان و مسائل رشد وتحول و تغییراتی که فرزندان در هر دوره سنی دارند آگاه باشند و با شناخت و آگاهی نسبت به فرزندانشان برخورد کنند، چون هر نوع مداخله ناآگاهانه و نسنجیده ممکن است واکنشهایی را بعدها ایجاد کند که فرصت جبرانش نباشد. یکی از مشکلاتی که والدین با نوجوانان دارند عدم آگاهی از روانشناسی و بیتوجهی به فرزندانشان است. اگر موفق در این راه عمل کنند مثل یک اسکلت ساختمانی است که پایههایش درست شکل گرفته و بقیه چیزها هم خوب اتفاق میفتد ولی اگر این بحرانها به خوبی اتفاق نیفتد یک بنای متزلزل و ضعیفی در شخصیت کودک و نوجوان شکل میگیرد و در آینده مشکلات و اتفاقات ناسالمی برایشان رقم میخورد. مهدویان در پایان تصریح کرد: دوره نوجوانی، یک دوره بحرانی است و والدین با فرزندان خود باید ارتباط دوستانه برقرار کنند و در شبانه روز ساعاتی را مقرر کنند و به درددلهای نوجوانان خود گوش کنند و وقتی را به نوجوانان خود اختصاص دهند. والدین باید طوری رفتار کنند که اعتماد فرزندان خود را جلب کنند. |
لینک | |
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/46425 |