کد خبر : 47648
تاریخ : 1400/8/8
گروه خبری : ایران و جهان

باید با ارعاب، از تهران امتیاز موشکی و منطقه‌ای گرفت

دنیس رأس در مقاله‌ای که در «فارن پالیسی» منتشر شد؛ این ادعا را مطرح می‌کند از آنجا که تهران دیگر واشنگتن را جدی نمی‌گیرد؛ برای احیای توافق هسته‌ای، خطر تشدید تنش نظامی باید روی میز باشد.

وی در این مقاله که تحت عنوان «تهدید جنگ تنها راه رسیدن به صلح با ایران است»، می‌نویسد: رویکرد دولت بایدن در قبال ایران، بر مبنای مهار برنامه هسته‌ای این کشور از راه احیای توافق 2015 و محدود کردن زیرساخت‌های هسته‌ای این کشور تا سال 2030، پیش بینی شده بود تا گام بعدی، مذاکره در باب توافقی طولانی‌تر و محکم‌تر باشد که به تمدید بند غروب آفتاب منجر می‌شود که مربوط به زمان خاتمه محدودیت‌ها در باب ابعاد و کیفیت برنامه هسته‌ای ایران است؛ حال آنکه مسائل دیگر نظیر برنامه موشک‌های بالستیک و همچنین رفتارهای منطقه‌ای این کشور را نیز پوشش می‌دهد.

اما این رویکرد مستلزم همکاری طرف ایرانی هم بود حال آنکه آنها نشان دادند که شریک اجرای طرح‌های دولت واشنگتن نمی‌شوند اما در مقابل، (به زعم دنیس رأس) ایرانی‌ها برنامه هسته‌ای خود را تهدیدآمیزتر کردند که از آن جمله می‌توان به محدود کردن دسترسی آژانس به سایت‌های هسته‌ای، غنی سازی اورانیوم تا سطح 60 درصد و تولید اورانیوم فلزی اشاره کرد.

مدیر سیاست‌گذاری وزارت خارجه آمریکا در دوره جورج دبلیو بوش، هماهنگ کننده ویژه مسائل خاورمیانه در دوره بیل کلینتون و مشاور سیاست خارجی دولت باراک اوباما، در ادامه این مطلب می‌نویسد؛ رفتار ایران واکنشی بود به خرابکاری اسرائیل در تأسیسات هسته‌ای نطنز و کرج حال آنکه دولت بایدن هم اگرچه توجیه ایران را نپذیرفت اما به تل آویو گفت که از نظر واشنگتن، دو نوع فشار «خوب و بد» وجود دارد که خرابکاری در نطنز و کرج از نوع بد محسوب می‌شود چرا که ایران از آن به عنوان فرصتی برای افزایش غنی سازی استفاده کرد و به سمت تولید اورانیوم فلزی پیش رفت.

اما دنیس رأس در ادامه بررسی رفتار ایران و رویکرد دولت بایدن در قبال آن، این ادعا را مطرح می‌کند که واشنگتن یک نکته حیاتی را نادیده گرفته و آن این است که «طرف ایرانی به اهمیت آنچه که انجام می‌دهد واقف است اما ترسی از آن ندارد».

رأس می‌نویسد: آنها می‌دانند که رفتارشان از جانب آمریکا یا هر یک از طرفین برجام، با هر نوع واکنشی اعم از دیپلماتیک یا غیره مواجه نخواهد شد و «فقدان حس ترس از جانب ایران خطرناک است» چرا که به همان اندازه که آنها را از باب توسل آمریکا به گزینه نظامی دچار سو محاسبه می‌کند؛ شانس حصول نتیجه دیپلماتیک را هم کمرنگ‌تر خواهد کرد.

رأس در ادامه مدعی می‌شود که هدف ایران از تشدید برنامه هسته‌ای، می‌تواند اعمال فشار برای امتیازگیری از واشنگتن در مسئله احیای برجام و یا حتی رسیدن به مدل ژاپن (آستانه ساخت تسلیحات هسته‌ای در هنگام ضرورت) باشد؛ اما در هر صورت، این روند می‌تواند توسل به زور (گزینه نظامی) را افزایش دهد.

دنیس رأس در توجیه درستی این فرضیه، به گزافه گویی‌های رژیم صهیونیستی درباره آمادگی برای رویارویی نظامی با ایران اشاره می‌کند و به دولت بایدن پیشنهاد می‌دهد که اگر می‌خواهد خطر درگیری نظامی را کاهش و در مقابل، به دیپلماسی فرصت توفیق بدهد؛ باید «ترس ایران از واکنش آمریکا را احیا و فشار را به گونه‌ای مؤثرتر اعمال کند» که البته این امر می‌تواند بر صهیونیست‌ها هم تأثیرگذار باشد و احساس نیاز آنها را به اینکه مستقل از آمریکا وارد عمل شوند؛ کاهش دهد.

از اینجا به بعد، رأس به دولت بایدن توصیه می‌کند که چگونه می‌تواند اکنون که ایران آماده بازگشت به مذاکرات وین است؛ محاسبات آنها را تغییر دهد.

رأس در این باره می‌نویسد: واشنگتن باید شماری از اقدامات هماهنگ شده سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی، اطلاعاتی و نظامی را تدارک ببیند. در بُعد سیاسی و دیپلماتیک، این می‌تواند شامل تمرکز بر «منزوی کردن» ایران باشد حال آنکه اقدام یک جانبه ترامپ نتیجه معکوس داد و به منزوی شدن آمریکا منجر شده بود.

رأس به زعم خود برای همراه کردن طرفین برجام با آمریکا هم یک راهکار دارد که به ویژه روی سهیم کردن چین و روسیه روی دغدغه‌های مشترک با واشنگتن متمرکز است. مثلاً اینکه چین برای رفع نیاز نفتی خود، تأمین ثبات خاورمیانه را ضروری می‌داند و پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران، می‌تواند این روند را به مخاطره بیندازد.

در مورد روسیه هم، تشدید تنش رژیم صهیونیستی با ایران، به درگیری هرچه بیشتر حزب‌الله و گروه‌های شیعی منجر می‌شود و این موقعیت روسیه را در سوریه، به چالش می‌کشد.

بنابراین، به ادعای رأس، آمریکا می‌تواند روی علاقه مشترک 1+5 برای ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای (در راستای تأمین ثبات منطقه) و باور آنها به لزوم توسل به دیپلماسی، حساب باز کند.

همزمان، رأس مدعی است که برای برقرای توازن، واشنگتن باید بدون آنکه متحدانش را برنجاند، برای ایران روشن کند که اقداماتش تبعات سنگینی خواهد داشت. از جمله راهکار دیپلماتیک مورد نظر رأس می‌توان به همکاری آمریکا در رفع نیاز ایران به واکسن کووید 19 و تشویق اروپا به رفع مشکلات خشکسالی در ایران اشاره کرد که ابزاری با کاربری دوگانه است چراکه حتی در صورت مخالفت مقام‌های ایرانی، تأثیر خود را از بابت پیشبرد پروژه منزوی‌سازی ایران و افزایش نارضایتی‌های داخلی خواهد داشت.

از بُعد اقتصادی، رأس مدعی است که آمریکا نباید تحریم‌ها را بردارد اما می‌تواند به طور گزینشی، برخی کشورها را از تحریم‌های نفتی ایران معاف کند یا حتی دسترسی تهران به بخشی از دارایی‌های بلوکه شده را به ازای توقف غنی‌سازی بیشتر از 3.67 درصدی، امکان‌پذیر کند.

اما رأس مدعی است که در بُعد نظامی، آمریکا باید سنتکام (فرماندهی تروریست‌های آمریکایی در منطقه) را به انجام رزمایش‌های مشترک با اسرائیل و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس ترغیب کند. همزمان، محاسبه ایران درباره احتمال اقدام نظامی از سوی آمریکا و اسرائیل را به هم بریزد که در این مسیر، تجهیز رژیم صهیونیستی به بمب‌هایی که قادر به نفوذ به تأسیسات زیرزمینی هستند؛ به زعم او گزینه مناسبی است و به ایران القا می‌کند که واشنگتن به تل‌آویو ابزار حمله به تأسیسات فوردو را داده است!

رأس در نهایت مدعی است: چنانچه واشنگتن می‌خواهد استفاده از نیروی نظامی علیه برنامه هسته‌ای ایران را به حداقل برساند، ضروری است که دیوار بازدارندگی خود را احیا کند و برای رسیدن به این مقصود، ایرانی‌ها باید به این باور برسند که در صورت ادامه این روند و طفره رفتن از مذاکره، آمریکا و اسرائیل آمادگی تخریب سرمایه‌گذاری‌های کلان آن‌ها در عرصه برنامه هسته‌ای را دارند و قطعاً این نخستین بار نیست که تهدید جدی برای توسل به گزینه نظامی، ابزاری ضروری برای ممانعت از وقوع آن است.

  لینک
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/47648