کد خبر : 48580
تاریخ : 1400/8/27
گروه خبری : متن‌زندگی

زوجینی که حرفی برای گفتن ندارند؛

با هم حرف بزنید حتی بحث کنید، اما سکوت نه!

یک: چند وقتی بود که خیلی دعوایشان بالا گرفته بود، کار داشت به جا‌های باریک می‌کشید که تصمیم گرفتند یکبار برای همیشه بروند پیش مشاور! گفتند هر چه که مشاور گفت همان کار را می‌کنیم، حتی اگر گفت طلاق، طلاق می‌گیریم! هردو موافق بودند و بالاخره بعد از کلی پرس‌وجو مشاور خانواده‌ای را پیدا کردند که باب میل هردویشان باشد. روز مشاوره فرا رسید و با هم سر وقت آنجا حاضر شدند، مشاور خواست که هردو در اتاق باشند ولی نوبتی حرف بزنند، صحبت‌هایشان را که شنید گفت به شما تبریک می‌گویم شما جزو معدود زوج‌هایی هستید که احساس می‌کنند اختلافشان آنقدر زیاد است که باید از هم جدا شوند ولی کاملاً در اشتباهند! شما جزو معدود زوج‌هایی هستید که طی روز دایم با هم صحبت می‌کنید و یکدیگر را در جریان کار‌های روزمره‌تان می‌گذارید! شما هر دویتان شاغلید و صبح با هم از خانه می‌زنید بیرون و شب با هم به خانه برمی‌گردید، اگر قرار باشد در طی روز با هم صحبت نکنید شبیه تعداد زیادی از زوج‌هایی می‌شوید که درگیر زندگی ماشینی امروز شده‌اند و بعد از یک روز کاری وقتی که به خانه می‌رسند شامی می‌خورند و می‌خوابند و دوباره فردا روز از نو و روزی از نو! شبیه زوج‌هایی می‌شوید که دیگر بلد نیستند با هم صحبت کنند و، چون با هم حرف نمی‌زنند موضوعی هم برای به وجود آمدن اختلاف بین‌شان به وجود نمی‌آید و شاید دیگران و حتی گاهی خودشان احساس کنند که چقدر زندگی آرامی دارند ولی این آرامش نیست، این یکجور طلاق عاطفی است؛ مشاور بهشان گفت به همین خاطر به شما تبریک می‌گویم، چون در این دورانی که آدم‌ها به خصوص مرد‌ها خیلی کم همسرانشان را در جریان کار‌های روزمره‌شان قرار می‌دهند شما با هم صحبت می‌کنید و از احوال هم با خبرید! ولی فقط حواستان باشد همین صحبت کردن زیاد اختلاف نظر به وجود می‌آورد و اگر نشود این اختلاف نظر را در مسیر درستی هدایت کرد تبدیل به مشکلات جدی می‌شود! شما باید یاد بگیرید اختلاف نظرتان را به خوبی حل و فصل کنید.

حرف‌های مشاورآبی شد بر آتش! مشاور درست می‌گفت. آن‌ها در طی روز بار‌ها وبار‌ها با هم تماس می‌گرفتند و یکدیگر را در جریان کار‌های هم قرار می‌دادند. از دغدغه‌هایشان می‌گفتند. از مشکلات پیش آمده و سعی می‌کردند همدیگر را آرام کنند، ولی گاهی هم اختلاف نظر پیدا می‌کردند و همین باعث دعوایشان می‌شد! مشاور خانواده بهشان گفت آیا می‌دانید که چند پرونده اینجا دارم که خانم‌ها از اینکه همسرشان باهاشان صحبت نمی‌کند گلایه دارند، از اینکه حرف زیادی بین‌شان رد و بدل نمی‌شود ناراحتند و احساس پوچی می‌کنند، حق هم دارند، زندگی زمانی گرم است که گفتگو در آن جریان داشته باشد اگر نه که زندگی نمی‌شود، می‌شود دو هم خانه که صبح‌ها به سرکار می‌روند و شب‌ها برای استراحت به خانه می‌آیند و شامی می‌خورند و می‌خوابند! حالا که شما زندگی گرمی دارید پس به دنبال راهکار‌هایی هم باشید که این گرما را برایتان آرامش‌بخش کند نه اینکه آتشی بر زندگیتان بشود!

دو: تا به حال تعداد کلماتی که طی روز با همسرت حرف زده‌ای را شمرده‌ای؟ معمولاً خانم‌ها بیشتر از آقایان صحبت می‌کنند، ولی وقتی می‌بینند واکنش همسرشان نسبت به حرف‌هایشان سکوت است کم‌کم سرد می‌شوند و ترجیح می‌دهند دیگر خیلی از روزمرگی‌هایشان حرف نزنند. یک‌روز تعداد کلماتی که با همسرت صحبت می‌کنی را بشمار، شاید خودت تعجب کردی، گاهی باورمان نمی‌شود ولی آنقدر درگیر کار و مشغله و روزمرگی‌هایمان می‌شویم که فراموش می‌کنیم زندگی کنیم؛ بخشی از زندگی همین دوست داشتن و دوست داشته شدن است و زمانی که کلامی در میان نباشد دوست داشتن هم کم‌کم رنگ می‌بازد و مفهومش را از دست می‌دهد. کلمات خیلی قدرتمندند و زمانی که وجود نداشته باشند انگار زندگی هم وجود ندارد. گاهی زن یا مرد از ترس قضاوت شدن، غر شنیدن یا دعوا و مرافعه ترجیح می‌دهند همسرشان را در جریان کار‌های روزمره خود قرار ندهند و به همین خاطر جز چند کلمه معمول روزانه حرف دیگری بین‌شان رد و بدل نمی‌شود، در حالیکه اگر چه زن و چه مرد درست شنیدن را یاد بگیرند و بدانند می‌شود بدون قضاوت کردن و نقد کردن شنونده بود، به طرف مقابل جرئت حرف زدن و تعریف کردن را می‌دهند و همین دلیلی می‌شود برای گرمی زندگی‌شان! گاهی مرد موضوعی را تعریف می‌کند و زن بلافاصله شروع می‌کند به نصیحت کردن و نقد کردن و راهکار دادن، مرد نظر مخالفش را اعلام می‌کند و دعوا شروع می‌شود، پس دفعه بعد و در شرایط مشابه مرد ترجیح می‌دهد سکوت کند تا حداقل آرامش بین‌شان حفظ شود! یا برعکس خانم مسئله‌ای را با همسرش در میان می‌گذارد و سریعاً محکوم می‌شود پس دفعه بعد برای حفظ اعتماد به نفسش سکوت را ترجیح می‌دهد.

سه: فرزندان هر چه ببینند را می‌پذیرند نه هر چه را که بشنوند؛ وقتی کودکی در فضایی رشد می‌کند که فضای گرمی نیست، مهر و عشق و علاقه‌ای وجود ندارد. پدر سرگرم کار خودش هست و مادر پیگیر مسائل خودش نمی‌تواند معنای واقعی خانواده را درک کند. حالا 100 بار هم برایش توضیح دهیم که خانواده جایی است که پدر و مادر در آن به هم عشق می‌ورزند و فرزندانشان را خیلی دوست دارند او باور نمی‌کند، چون چیزی دقیقاً مخالف آنچه می‌گوییم را در خانواده خودش می‌بیند.

گاهی به اشتباه فکر می‌کنیم، چون فرزندان طلاق دچار آسیب روحی می‌شوند، پس چه بهتر که اگر با همسرمان اختلاف داریم به خاطر فرزندمان هم که شده به زندگی‌مان ادامه دهیم ولی کاری به هم نداشته باشیم؛ ولی این یعنی همان طلاق عاطفی! ما می‌خواهیم با این سبک زندگی به فرزندمان آسیب نزنیم در حالیکه بیشتر از ضربه‌ای که از طلاق می‌خورد داریم به او صدمه می‌زنیم، چرا که در بحث طلاق می‌داند پدر و مادرش نتوانسته‌اند با هم کنار بیایند و جدا شده‌اند و خانواده از هم پاشیده، ولی در بحث طلاق عاطفی روابط سردی را می‌بیند که با معنا و مفهوم واقعی خانواده منافات دارد پس در سنین بالاتر صدمه بیشتری می‌خورد و حتی ممکن است در روابط خودش هم تأثیرگذار باشد.

بنابراین بهتر است زن و شوهری که به فکر فرزندشان هستند قبل از تصمیم برای جدایی شناسنامه‌ای یا جدایی عاطفی به مشاور خانواده مراجعه کنند، چون ممکن است برخلاف آنچه تصور می‌کنند مشکل‌شان سطحی و قابل حل باشد و بتوانند بعد از آن یک زندگی عالی و بدون دغدغه‌های جدی را تجربه کنند و فرزندشان را هم در محیطی که مملو از عشق و آرامش است پرورش دهند.

  لینک
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/48580