کد خبر : 48895 تاریخ : 1400/9/4 گروه خبری : استانها |
|
زنان دستفروش؛ ایستاده در غبار ناملایمات زندگی |
از دستفروشی برای سیر کردن شکم فرزندان تا قطع ارتباط اعضای خانواده به دلیل کار مادر |
همهچیز از یک سوژه شروع شد، دقیقاً همان شبی که سردبیر اعلام کرد باید با دستفروشان خانم صحبت کنم. کار گزارش و مصاحبه را شروع کردم. به یاد دارم آن شب در یکی از بازارهای اصلی قدم میزدم و صدای فریاد دستفروشان مرد از هر طرف به گوش میرسید اما کمی آنطرفتر در گوشه خیابان، خانمی لیف به دست منتظر آمدن مشتری بود و به هر رهگذری بهآرامی میگفت «لیف نمی خوای؟ خودم بافتمش» نزدیک او که شدم گفت: خدا کند سفیدبخت شوی امروز اصلاً فروش نداشتم لطفاً یک لیف از من بخر. لیف فروش دلی پر داشت و به دلیل تنهایی و بیپناهی از غم و غصههایش برای مشتریها میگفت. خانم لیف فروش با ابراز اینکه برای اینکه بتوانم در این مکان امرار معاش کنم هر ماه مبلغی به شهرداری پرداخت میکنم گفت: از سر ناچاری به این کار روی آوردم یعنی بعد از فوت همسرم برای امرار معاش و تسویه بدهکاریهای وی کارهای زیادی انجام دادم اما بهناچار به لیف بافتن پناه آوردم نمیگویم درآمدم عالی است اما در حدی است که از گرسنگی نمیرم. وی در ادامه با بیان اینکه دو پسر بزرگ دارم، اظهار کرد: اهل یکی از شهرستانهای همدان هستم و برای اینکه کسی از اهالی فامیل و روستا متوجه دست فروشی من نشود به همدان آمدهام و در اینجا اقامت کردم اما از شانس بد من یک بار عروسم من را دید و همین موضوع باعث شد که از پسرم بخواهد با من قطع ارتباط کند. او آه بلندی کشید و گفت: یکی از پسرانم نیز کارگر فصلی است و در حد گذارندن امور روزمره خود درآمد دارد. این خانم شریف با بیان اینکه سختی روزگار باعث نشده دست از شکرگذاری خدا بردارم، اظهار کرد: سرد و گرم، این خیابان باعث شده که من آدمها فقیر اما خوشحال و یا پولدار اما افسرده را بیینم. وی در ادامه گفت: در کنار لیف گاهی به سفارش مشتریان ترشی، سبزی و یا رب انار درست میکنم اما کمردرد و پا درد اجازه نمیدهد بیشتر سفارش بگیرم. زن میانسال در جواب خبرنگار ما مبنی بر توقعاش از مسئولان میگوید: آنقدر بانوانی هستند که وضعشان بدتر از من است، چه توقعی میتوانم داشته باشم، این هم قسمت زندگی من و بچههایم است دیگر! پس از گفت وگو با این بانو در یکی از کوچههای شهر خانمی را دیدم که به گفته اهالی منطقه از صبح زود تا آخر شب به فروش محصولات خود میپردازد. به دلیل دستفروشی تاکنون به مدرسه دخترم مراجعه نکردهام! زن دستفروش که به فروختن جوراب و زیورآلات مشغول بود، گفت: من مصاحبه نمیکنم تاکنون بارها صحبت کردم اما نتیجهبخش نبوده است. این زن جوان که دل پری از وضعیت خیابانها داشت، اظهار کرد: مسئولان حتی روشنایی خیابانهایی که دستفروشان بساط میکنند را حق آنها ندانسته و با خاموش کردن برق این مناطق اوضاع زندگی و درآمد را برای دستفروشان سخت کردهاند. وی با بیان اینکه تا چند سال گذشته اصلاً فکرشم را هم نمیکردم که دستفروش شوم اما دست تقدیر و روزگار باعث شده که برای سیر کردن شکم فرزند و همسرم دستفروشی کنم، خاطرنشان کرد: همسرم کارمند پیمانی یکی از ارگانهای شهر بود، اما یک روز که از محل کار برمیگشت تصادف شدیدی کرد و زمینگیر شد. این خانم جوان دستفروش گفت: راننده فرار کرد و همسرم نیز بیمه نداشت و از آنجایی که زمینگیر شده بود نتوانست مخارج زندگی را تأمین کند، من هم بیسوادم و حرفه و مهارتی ندارم و مجبور شدم که دستفروشی کنم. وی با بیان اینکه یک دختر 9 ساله دارم و سال گذشته برای تهیه گوشی هوشمند برای ادامه تحصیلش بسیار سختی کشیدم، اذعان کرد: به دلیل خرید گوشی 6 ماه تمام خوراک ما نان و پنیر و غذاهای ساده بود. این خانم دستفروش با بیان اینکه هیچکدام از اعضای خانواده حتی دخترم هم نمیداند که دستفروشی میکنم، اظهار کرد: به همین دلیل تاکنون در هیچ یک از جلسات اولیا و مربیان مدرسه شرکت نکردهام و هربار که برای دستفروشی به این محل مراجعه میکنم هراس دارم که آشنایی من را نبیند. وی در پاسخ به سؤال خبرنگار ما درمورد آزار و اذیتهای احتمالی که ممکن است برای یک زن فروشنده، در نیمههای شب اتفاق بیفتد، گفت: چارهای ندارم، از دزدی اجناسم گرفته تا پیشنهادهای نامربوط، همه جورهاش را دیدهام ولی به پول این کار احتیاج دارم. این خانم در خصوص توقع و خواسته خود از مسئولان، اظهار کرد: ایجاد یک مکانی سرپوشیده و روشن خواستِ تمام دستفروشان است چراکه امرار معاش در همدان با آب و هوای سرد و بسیار خشک در روزهای زمستان بسیار سخت و طاقتفرسا است. دیوارهای فرصت شغلی برای زنان دستفروش کوتاهتر از همیشه یکی دیگر از زنان دستفروش با اشاره به اینکه سرپرست خانواده است، اظهار کرد: همسرم به دلیل بیماری و سن زیادی که دارد قادر به انجام کار نیست. این زن دستفروش بیان کرد: از سالها قبل در بازار همدان با دستفروشی توانستم هزینه تحصیل چهار فرزندم را درآورم، اما همه آنها بیکار هستند، به ناچار بازهم به تنهایی مخارج زندگی را با دستفروشی تأمین میکنم. وی افزود: با توجه به اینکه سرمایهای برای به راه انداختن کاسبی جدید ندارم، اگر شهرداری کاسبی در این مکان را برای ما ممنوع کند و مکانی برای استقرار دستفروشان در نظر نگیرد با کدام سرمایه و شغل میتوانم امورات زندگی را اداره کنم؟ این دستفروش با اشاره به اینکه شهرداری در بازار برای اجاره این مناطق نامنویسی میکند، خاطرنشان کرد: دستفروشان مشکلات زیادی دارند و هرکدام با امیدی مبلغ 300 تومان را به شهرداری پرداخت کردند. وی با اشاره به اینکه تأمین مخارج زندگی را به عهده دارد، افزود: با وجود اینکه درآمد دستفروشی آنقدر زیاد نیست اما به همین میزان نیز قانع هستیم زیرا هیچکدام از زنان سرپرست خانواده تمایلی ندارند و نمیتوانند از فامیل و یا دوستان خود بخواهند هزینه زندگی آنها را تأمین کنند. این خانم جوان ضمن اشاره به رفتار رهگذران، دستفروشان مرد با زنان دستفروش گفت: خوشبختانه در سالهای اخیر نوع تفکر و رفتار مردم، با دستفروشان تغییر کرده است و در حال حاضر همه افراد جامعه رفتار خوبی با ما زنان دستفروش دارند. وی با تأکید براینکه مسئولان باید به فکر مردم باشند، خاطرنشان کرد: 6 سال است که در این بازار مشغول به کار هستیم و اگر شهرداری بخواهد مکان جدیدی در نظر بگیرد قطعاً زمان زیادی نیاز است تا مردم بازار جدید را بشناسند. وی افزود: به دلیل سرما و ایستادن طولانیمدت دچار دیسک کمر شدم و نمیدانم مخارج درمانی خود را چگونه تأمین کنم؟ حال با توجه به آنچه گفته شد در میان کوچه پسکوچههای باریکی که در کنار مجتمعهای بزرگ تجاری قرار دارند، زنانی را میبینیم که پارچهای را کف بازار پهن کرده و چشم به راه آمدن مشتری هستند تا با اندک درآمدی که کسب میکنند چرخههای اقتصادی زندگیشان را به حرکت درآورند. این زنان که اکثرشان سرپرست خانواده هستند برای تأمین نیازهایشان همت کرده و با وجود مشکلاتی که روزگار بر سر راه آنان قرار داده، برای کسب روزی جهت گذران امورات زندگی خود و فرزندانشان همچون مردان شبانهروز مشغول کار هستند. بانوان دستفروش به دلیل نداشتن درآمد ثابت و سرمایه، دستفروشی را تنها راه کسب روزی میدانند و گاهی برخی از آنان که توانایی مالی کمی برای به راه انداختن دستفروشی دارند خود اقدام به فروش اجناس دستساز خودشان میکنند. دستفروشان که اغلب آنها از جوانی در این بازارها حضور دارند، اکنون با وجود بیماری و نداشتن توان برای ادامه کار، ساعتها مشغول دستفروشی هستند. در سالهای اخیر شاهد افزایش زنان دستفروش در خیابانهای شهر هستیم که نشان از وضعیت اقتصادی اسفناک مردم در این شرایط شیوع کرونا دارد، زنانی که ریسک بیمار شدن را به جان میخرند و برای امرار معاش خود در گرمای تابستان و سرمای بیرحمانه زمستان بساط میکنند و برای اندکی درآمد بیش تر روزگار میگذارند. تأمین روشنایی معابر و یا قرار دادن مکانی مسقف تنها خواسته زنان دستفروش است چراکه فروش در سرمای بیرحمانه همدان کاری طاقت فرساست. نگاه معنیدار برخی از افراد خانواده و یا فامیل دومین رنجی است که متوجه زنان دستفروش میشود، آنها علاوه بر استرس فروش محصولات از دیده شدن هم بترسند در حالی که دستفروشی در دنیا یک شغل پذیرفته شده است و میبایست برای حمایت این قهرمانان و دلیر زنان قدم برداریم. شایان ذکر این این گزارش تنها روایت بخشی از درد زنان دستفروش بوده و حکایتهای این چنینی بسیار است. |
لینک | |
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/48895 |