کد خبر : 51364
تاریخ : 1400/10/29
گروه خبری : درهای دری

مردی که جرمش را نمی‌دانست اما محاکمه شد

داستان کتاب «محاکمه» درباره مردی است که قدرتی خارج از صحنه و دور از دسترس او را بازداشت می‌کند، بی آن‌که خودش یا خواننده خبر از ماهیت جرمش داشته باشند.

داستان از همان جمله‌ آغازین این نکته را روشن می‌کند: «بی‌شک کسی به یوزف کا تهمت زده بود، زیرا بی‌آن‌که از او خطایی سرزده باشد، یک روز صبح بازداشت شد.»

خواننده گمان می‌کند که بازداشت یوزف کا اشتباهی قضایی است و این خطا به‌زودی برطرف می‌شود، 

اما این انتظاری بیهوده است. یوزف کا هم که اثبات بی‌گناهی‌اش را کاری ساده می‌پنداشت، هر چه پیش‌ رفت آن را ناممکن دید.

«محاکمه» هم مانند دیگر آثار فرانتس کافکا کامل نشد؛ اگرچه فصلی دارد که در آن داستان به سرانجام می‌رسد. 

کافکا این رمان را در سال 1915 نوشت، ولی اولین‌بار پس از درگذشتش در سال 1925، به همت مکس برود منتشر شد.

  لینک
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/51364