کد خبر : 51464 تاریخ : 1400/11/2 گروه خبری : اندیشه |
|
علامه حسنزاده معتقد بود قرآن برهان و عرفان از یکدیگر جدا نیستند |
|
روزهای نخست مهرماه امسال بود که خبر تلخ رحلت آیت الله حسن حسنزاده آملی در رسانههای کشور منتشر شد. آیت الله علامه حسنزاده آملی، در سال 1307 شمسی، در یکی از روستاهای لاریجان آمل در استان مازندران متولد شد. در 6 سالگی خواندن و نوشتن را در مکتبخانه آموخت و در سال 1323 شمسی آموختن دروس حوزوی را آغاز کرد. ادبیات عربی و درسهای مقدماتی را در آمل نزد محمد غروی، عزیزالله طبرسی و دیگران آموخت. آیتالله حسنزاده در شهریور 1329 شمسی برای ادامه تحصیل، وارد تهران شد. سیداحمد لواسانی، یکی از اساتید او در تهران بود که علامه بخشهایی از کتابهای شرح لمعه و قوانین الاصول را نزد وی فرا گرفت. او از جمله فیلسوفان و عارفان شیعی بود که آثار بسیاری در فلسفه، عرفان، ریاضی، نجوم، ادبیات فارسی و عربی از خود به جای گذاشت. همچنین برخی از مهمترین آثار فلسفی و عرفانی، چون اشارات، شفا و شرح فصوص الحکم را تصحیح و بر آنها شرح و حاشیه نوشته است. در همین خصوص و برای بررسی دیدگاههای عرفانی مرحوم علامه حسنزاده آملی با حجتالاسلام والمسلمین هادی عباسی خراسانی از شاگردان مرحوم علامه حسنزاده آملی و استاد اخلاق و عرفان به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید: از چه زمانی با مرحوم آیتالله حسنزاده آملی آشنا شدید؟ آشنایی من با مرحوم علامه حسنزاده آملی به دهه 50 برمیگردد، تقریباً 4 دهه بنده در محضر ایشان بودم که دو دهه اخیر یعنی 25 سال را مستمر حتی در سفرها نیز در محضر ایشان بودم. نظریات عرفانی علامه حسنزاده آملی مبتنی بر چه اصولی بود؟ نظریه و اندیشههای عرفانی ایشان را طی یک مصاحبه نمیشود مطرح کرد و باید حوزهها و دانشگاهها به صورت گسترده به آن را بپردازند و پایاننامههای سطوح عالی برای آن اختصاص بدهند. یکی از نظریههای عرفانی علامه حسنزاده آملی این است که قرآن، برهان و عرفان از یکدیگر جدا نیستند و هر سه وحدت دارند بر اساس همین تا کنون قریب 200 اثر از ایشان نشر پیدا کرده و برخی نیز هنوز منتشر نشده است که امیدواریم طی هماهنگیهای لازم با فرزندان مرحوم حسنزاده نوشتههای ایشان در دسترس جهان علم و دانش قرار گیرد. دستاورد این نظریه عصاره حکمت متعالیه و عرفان اسلامی است، تفسیر انفسی قرآن همان عرفان و عرفان تفسیر انفسی قرآن است. با مطالعه معارف عرفانی مرحومحسنزاده آملی متوجه میشویم که عرفان ایشان خمود یا منزوی نبود بلکه یک عرفان میدانی و حماسی بود. تمام سخن ایشان تفسیر انفسی قرآن و عرفان ایشان میدانی بود؛ عرفان میدانی یعنی عارف در تمام قضایا و حوادث اجتماعی و سیاسی حضور دارد، ایشان کسی بودند که در زمان حمله منافقین به آمل به لحاظ علمی از اسلام و مسلمین دفاع کرده و نفاق، التقاطیگری، ماتریالیسم و کمونیسم را نفی و با آنها مبارزه میکردند. وقتی آمل در حمله و هجوم نفاق قرار میگیرد ایشان شهر را به شهر هزار سنگر تبدیل میکنند، این سنگر علم، معرفت و عرفان ایشان به معنای وحدت برهان، عرفان و قرآن است که رهبر معظم انقلاب هم به همین دلیل ایشان را عالم ربانی و سالک توحیدی مینامیدند، سالک توحیدی هرچه دارد برای خدا است از نزد خود سخن نمیگوید، اگر کسی مرید بازی کرده و خود را منتسب به ایشان میکند از عرفان ایشان بویی نبرده چرا که علامهحسنزاده اهل مرید بازی نبود اما دنیا به او متوجه بود. فرق است بین اینکه جهان علم و معرفت به انسان رجوع کنند و شخص دنبال آنها نباشد، امام راحل دنبال مسائل رهبری نبودند اما رهبری و مرجعیت به سراغ ایشان آمد رهبر معظم انقلاب هم این شیوه را داشتند، علمای سرآمد که به عرفان حقیقی رسیدند به لحاظ معرفتی در درجات بالا هستند اما به خود توجه ندارند و خودبین نیستند. نظریه دیگر مرحوم علامه حسنزاده آملی که بسیار مهم است و حکم اصل و بنیان را در نظریات عرفانی و سیر و سلوکی ایشان دارد، معرفت نفس است که آن را به لحاظ علمی پرورش دادند یعنی همه شفاء، اشارات، اسفار، فصوص، مصباح را یک جا جمع کردند و بر اساس ادعیه، آیات و روایات فرمودند قدم اول سیر و سلوک معرفت نفس و قدم دوم رسیدن به رب است، این ترسیم فرمایشات ائمه (ع) است که در چندین روایت این جمله را فرمودند که «هر کس نفس خود را بشناسد پروردگار را خواهد شناخت»؛ این مبنای عرفان استاد در معرفت نفس بود که آن را به لحاظ علمی پرورش دادند. نظریه معرفت نفس ایشان تنها نظریه علمی نبود بلکه عملی بود؛ یعنی خود ایشان شناسنامه معرفت نفس بودند، اگر رهبر معظم انقلاب ایشان را سالک توحیدی معرفی میفرمایند به این دلیل است که سیر و سلوک ایشان بر اساس «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ» ترسیم شده بودند. نظریه دیگر ایشان اتحاد عقل، عاقل و معقول؛ علم، عالم و معلوم حتی حس، حاس و محسوس است که به نظر ایشان همه یک وحدت عینی پیدا میکنند زیرا شاید در مفهوم دوتا باشند اما در مقام عینیت و وجود یکی هستند. ایشان در سیره عرفانی خود چه تأکیدی روی میراث مکتوب شیعه داشتند؟ یکی از نظریات دیگر ایشان این بود که میفرمودند اگر میخواهید بالاترین کتاب عرفانی را بخوانید ادعیه ائمه (ع) را بخوانید، بزرگترین نظریه عرفانی ایشان عرفان ناب توحیدی و بر اساس آیات و روایات و به خصوص بر اساس دعاهای صحیفه سجادیه است و آخرین مرحله سیر و سلوک را دعاهای صحیفه سجادیه معرفی کردند. دست نوشتههای ایشان یکی از اسناد و منابع علمی و ملی است، عالمان، حوزویان و اهل تخصص میدانند که ایشان دایرةالمعارف سیار علوم بودند. ایشان منازل متشخص، متعین و حقیقی منازل سیر و سلوک بودند یعنی تمام منازل و قلههای معرفتی سیر سلوک را بسیار عالمانه و عارفانه پیموده بودند. ایشان در دنیا قلهنشین عرفان و پس از رحلت و ارتحال هم قله نشین هستند. یکی دیگر از نظریات ایشان بحث تکامل برزخی است که بسیار به دقت و تعامل نیاز دارد، یعنی انسان هست که هست، چگونه انسان در این دنیا هر روز یک روز دیگری دارد در آخرت هم اینگونه است و هر روز ما در یک شانی هستیم. امیرمومنان امام علی (ع) فرمود هرکس دو روز او یکسان باشد ضرر کرده است. ما برای مدیریت دیروز و فردا باید اهل عمل صالح در امروز باشیم. مرحوم علامه حسنزاده قائل به تکامل برزخی هستند یعنی در عالم برزخ همین تکامل ادامه دارد؛ اما تکامل به حسب آن عالم است. همانگونه که عالم رحم نسبت به دنیا محدودیت فراوان دارد این دنیا هم نسبت به عالم آخرت به مراتب محدودیت بیشتری دارد، دنیا مزرعه آخرت است هر کس در این دنیا بکارد در آخرت برداشت میکند و نظر ایشان بود که شاکله انسان از ولادت شروع شده و در دنیا و عالم برزخ هم ادامه دارد. آیتالله حسنزاده آملی در خصوص مباحث عرفانی نزد چه اساتیدی تلمذ کردند و نظرات ایشان بیشتر به نظرات کدام یک از عرفا نزدیک بود؟ ایشان نزد اساتید گوناگونی تلمذ کردند؛ اما مباحث عرفانی را در محضر بزرگانی نظیر مرحوم آیت الله سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، علامه شعرانی، مرحوم آشتیانیها (مرحوم میرزا احمد هم میرزا محمد مهدی آشتیانی) و مرحوم فاضل تونی بودند. این اواخر هم وقتی به قم آمدند خود به فعلیت رسیده و یک عارف، فیلسوف و حکیم توانایی بودند و با مرحوم علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان و برادر مرحوم علامه طباطبایی آقا سید محمد حسن الهی طباطبایی نشستهایی را داشتند. عرفان ایشان یک عرفان میدانی بر مبنای معرفت نفس بود یعنی هر چه میگفتند به آن عمل کرده بودند برخلاف برخی از عرفانها که تنها دنبال مرید بازی هستند علامه حسنزاده آملی تنها به خدا توجه داشتند در اثر همین معرفت نفس همه دنبال ایشان بودند و ایشان قله و پیشوای سیر و سلوکی دیگران شدند. مسئولان حوزوی، دانشگاهی و رسانهها برای شناساندن مرحوم علامه حسنزاده آملی چه وظایفی بر عهده دارند؟ رسول گرامی اسلام (ص) فرمودند هرکس یک دانشمند، بزرگ و علامهای را تکریم کند گویا که خدا را تکریم کرده است. رهبر معظم انقلاب میفرمایند آثار ایشان منبع پرفیض و فاخر دوران است؛ مسئولیت مجامعی نظیر حوزهها، دانشگاهها و رسانهها در این زمینه سنگین است؛ بنابراین باید با امکاناتی که دارند به معرفی و نشر آثار ایشان بپردازند. امید که ما هم بتوانیم کمک کنیم که نظریات ایشان منتشر شود. وظیفه همه ما است که سیره علمی و عملی ایشان در جامعه نهادینه کنیم. استقامت ایشان در علم و عمل نمونه همه حوزهها است، آیت الله بهاءالدینی میفرمودند علامه حسنزاده آملی امید حوزهها است. ایشان در زمان حیات خود امید حوزهها و دانشگاهها بودند پس از رحلت هم در عالم برزخ دستشان باز است. |
لینک | |
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/51464 |