پلیس را خلع سلاح کرده‌ایم!

نخست خانواده‌ای است که با رعایت نکردن هیچ هنجاری چنین شروری را پرورش می‌دهد. دوم دوستانی هستند که با این فرد نشست و برخاست می‌کنند و بر اساس تئوری یادگیری خشونت، یک فرد با همراه شدن با اراذل به فرد شروری تبدیل می‌شود. براساس مکتب جامعه‌شناسی شیکاگو، محله‌ای که این فرد شرور در آن رشد کرده است هم در این قضیه تأثیر دارد. بوم‌شناسی محله‌ای را هم که این فرد شرور در آن رشد کرده است، باید در نظر گرفت. این نکته را هم باید مورد توجه ویژه قرار داد که در شیراز حاشیه‌نشینی هم گسترش یافته و ساکنان آنجا مشکلات اجتماعی زیادی دارند. عامل چهارم هم گسترش خشونت در جامعه امروزی است. به اصطلاح جامعه‌شناسی در این اتفاق شوم، تئوری چرخش در خشونت مطرح است، یعنی از خشونت، خشونت زاده می‌شود. برخورد‌های تند و سلبی در جامعه زیاد شده است و افزایش این برخورد‌ها هم بدون تأثیر نیست. مسئله مهم دیگر در این زمینه همان قانون حمل سلاح برای پلیس است که رئیس مجلس هم مسئله اصلاح آن را مطرح کرد. پلیسی که به شهادت رسیده است، اسلحه داشته، اما به خاطر ترس از برچسب‌هایی مثل اینکه پلیس خشونت‌گراست، از سلاح خود استفاده نکرده است. نکته مهم دیگر تقییداتی است که در قانون برای استفاده پلیس از سلاح درج شده و دست پلیس را در چنین مواردی بسته است، حال آنکه طبق قانون، پلیس می‌تواند برای برخورد با متجاوزان از سلاح و لااقل برای بار اول از شلیک به کمر به پایین استفاده کند.در این حادثه شوم ما با ضعف قانون، پلیس را خلع سلاح کرده‌ایم. ما به پلیس گفته‌ایم به خیابان برو، اما پشتیبان او نیستیم. خلافکارانی هستند که از سوی پلیس دستگیر می‌شوند، اما از آن طرف خیلی زود در دادسرا حکم آزادی می‌گیرند. ما قدرت و اعتبار پلیس را کاهش داده‌ایم.

وقتی نماینده مجلس می‌آید و به گوش پلیس سیلی می‌زند، در واقع حرمت پلیس مورد حمله قرار می‌گیرد. باید حمایت جدی‌تر از پلیس از سوی همه قوا و افراد صورت پذیرد. قوه قضائیه هم با برخورد مناسب با متجاوزان باید از حرمت و جایگاه انتظامی حمایت کند. این لایحه‌ای هم که دولت قرار است به مجلس بدهد، باید هرچه سریع‌تر عملیاتی شود و با حمایت قانونگذاران در مجلس قدرت و اعتبار پلیس افزایش یابد. اقتدار پلیس یعنی امنیت عمومی و زدودن اقتدار از پلیس، یعنی خدشه وارد کردن به امنیت عمومی که در پی آن هم آسیب‌های متعدد دیگری رخ خواهد داد.