کد خبر : 52478 تاریخ : 1400/11/27 گروه خبری : جامعه |
|
خشونت آشکار و پنهان سایبری علیه زنان؛ چه باید کرد؟ |
|
در جوامع کنونی اینترنت به عنوان یک ابرابزار برای تمامی قشرها، طبقات و گروههای مختلف برای ارتباطات محسوب میشود. هر فردی به فراخور نیازها و شرایط خود از آن استفاده میکند. از جمله امکاناتی که به مدد اینترنت رشد و توسعه یافته، شبکههای اجتماعی و به تبع آن عضویت مردم از نقاط مختلف جهان در آنهاست. برای مثال در ایران، طبق نظرسنجیهایی که ایسپا در سال 1400 انجام داده است، 71.4 درصد از مردم از واتساپ،53.1 درصد از اینستاگرام، 40.4 درصد از تلگرام، 8.6 درصد از روبیکا، 5.1 درصد از سروش، 4.4 درصد از بله، 4.1 درصد از فیس بوک، 3.1 درصد ایتا، 3 درصد توئیتر، 2 درصد آی گپ، 1.3 درصد کلاب هاوس، 0.8 درصد تیک تاک، 0.8 درصد سیگنال و 0.3 درصد از گپ استفاده میکنند. همچنین طبق این نظر سنجی، 37.2 درصد از زنان از تلگرام، 70.8 درصد از واتساپ و 50.9 درصد از اینستاگرام استفاده میکنند. جهانگیرشدن اینترنت و سهولت استفاده از آن، سبب شده هر فردی از این امکان و شبکههای اجتماعی که در فضای آن ایجاد شده، بهرهمند شود که از جمله آنها، زنان هستند. زیرا اینترنت با اختصاص فضای مجازی، امکان حضور زنان را بدون محدودیت زمانی و مکانی در عرصههای مختلف فرهنگی- اجتماعی و اقتصادی فراهم کرده است تا حوزه عمومی مربوط به خود را در این فضا شکل داده و مشارکت خود را در امور افزایش دهند. اما همیشه این فضا، سرشار از فواید و جنبههای مثبت نیست و در شرایط کنونی شاهد مسائل نوپدید در این فضا هستیم. یکی از مسائلی که چند صباحی است مورد توجه اندیشمندان رسانه و جامعهشناسان قرار گرفته، خشونت علیه زنان در فضای مجازی است. خشونتی که چندان آشکار نیست و به دلایل مختلف نظیر حفظ آبرو و حیثیت، از سوی زنان ابراز نمیشود. با این حال این نوع از خشونت در کنار خشونتهای دیگر نظیر جسمی، جنسی، روانی و مالی رسمیت یافته و همه کشورها اعم از توسعه یافته و درحال توسعه نسبت به این موضوع و رشد آن ابراز نگرانی و ناراحتی میکنند. پژوهشهایی که در این کشورها منتشر میشود، حاکی از اهمیت این موضوع و پرداختن مسئولان و سیاستگذاران این کشورها به مساله خشونت سایبری است. طبق گزارشهای منتشره سازمان دیدهبان زنان سازمان ملل متحد، میزان تاثیرات مخرب خشونت مجازی در مورد زنان کمتر از خشونت فیزیکی نیست و با گسترش اینترنت در نقاط مختلف دنیا، آسیبپذیری زنان از خشونت مجازی افزایش یافته است. این نهاد بینالمللی برآورد کرده است که 73 درصد زنان کاربر اینترنت در جهان، در معرض خشونت در فضای مجازی قرار دارند و زنان و دختران 18 تا 24 ساله، بیشترین قربانیان خشونت در فضای مجازی هستند. دانشگاه مریلند آمریکا نیز در پژوهشی در سال 2014 عنوان کرد که کاربران زن به طور متوسط 25 برابر بیشتر از کاربران مرد با پیامهای تهدیدگر، ناسزاگویی، پیامهایی با کلمات رکیک و جنسیت زده و خشونت کلامی مواجه میشوند و قربانیان این آزار بیشتر در زنان میان 18 تا 30 ساله بودهاند. براین اساس در بسیاری از کشورها زنان به دلیل ترس از عواقب اجتماعی، مایل به گزارشدهی درمورد ارتکاب خشونت سایبری علیه خود نیستند. زنان به علت ترس از آبرو و حیثیت درباره این تجربه ناخوشایند حرفی نمیزنند و در نتیجه فضا را برای مردانی که در این فضا اعمال خشونت میکنند، امنتر کردهاند. در ایران نیز موضوع خشونت علیه زنان در فضای مجازی به ویژه مورد توجه محققان و اندیشمندان علوم اجتماعی به عنوان یک مساله قرار گرفته و در چند سال اخیر حتی شاهد تحقیقاتی هر چند اندک در این زمینه بودهایم. در این گزارش به نتایج برخی از تحقیقات توجه میشود. برای مثال زینب جعفری و همکارانش (1398) در تحقیق خود با عنوان «تحلیل محتوای پیامهای خشونتآمیز علیه زنان در کانالهای تلگرامی استان اردبیل» به این نتیجه رسیدند که زنان بیشتر در معرض خشونت غیرجنسی قرار گرفتهاند. از میان پیامهای خشونتآمیز غیرجنسی علیه زنان، بیشترین خشونت مربوط به خشونت عاطفی و روانی بوده است. بنابراین با مدرنشدن جوامع و شدت یافتن مصرفگرایی، شاهد این هستیم صورتهای کلاسیک خشونت جای خود را به انواع نوین، آن هم به شکل مجازی و سایبری داده است. امری که نرخ آن رو به افزایش بوده و اکنون تبدیل به یک دغدغه جهانی شده است. از این رو، اهمیت این بحث و واکاوی دلایل آن سبب شد پژوهشگر ایرنا با «امیرمسعود امیر مظاهری» دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه آزاد و «معصومه نصیری» معاون باشگاه مدیریت رسانه و توسعه سواد رسانهای یونسکو ایران، گفتوگو کند. نقش رسوبات جنسیتی در بروز خشونت در رابطه با علل خشونت علیه زنان در فضای مجازی میتوان دلایل مختلفی را برشمرد که یکی از عوامل موثر، تاثیر ساختارهای اجتماعی و فرهنگی است که از طریق جریان جامعهپذیری به افراد منتقل میشود. طی سالیان، خشونت نسبت به زنان و کودکان از نشانههای ساختارهای اقتداری «پدرسالاری» در جامعه شناخته میشد. واقعیتی که تصور میشود با گذشت زمان، هنوز این ویژگیهای فرهنگی از بین نرفته و همچنان در بسیاری از خانوادهها مشهود و محسوس است. ای بسا که بسیاری از محققان یکی از دلایل خشونت علیه زنان در فضای واقعی را همین امر یعنی تداوم نظام پدرسالاری در جامعه میدانند. تاثیر نظام مردسالاری بر خشونت علیه زنان را میتوان در فضای مجازی هم مشاهده کرد، زیرا این تصور که مردان فراتر، بهتر و قدرتمندتر از زنان هستند، هنوز در جامعه و در میان بسیاری از فرهنگها وجود دارد و ورود تکنولوژیها سبب شده این خرده فرهنگها و باورها به عرصه رسانه هم وارد شود که که نتیجه آن بروز خشونت علیه زنان در فضای سایبری است. مظاهری دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه آزاد میگوید: در سطح کلان با نظام اجتماعی سروکار داریم که بخشی از آن به زمان حاضر برمیگردد و بخشی از آن با فرهنگ و تاریخ گره خورده است. در بحث فرهنگ و تاریخ میبینیم که اگر زنان در گذشته در معرض خشونت مردان قرار میگرفتند، به واسطه هژمونی که مردان داشتند، در ساخت روابط اجتماعی امری هنجارمند و یا امری پذیرفته شده تلقی میشد. در چنین نظام و ساختی اصلا خشونت علیه زنان تصوری منفی ایجاد نمیکرد و حتی در برخی از نظامهای اجتماعی به عنوان امری که دارای کارکرد هم بود تلقی میشد؛ زیرا در مواردی باعث تنظیم روابط اجتماعی میشد. تجویزهای هنجاری هم اغلب از این نوع بود که خشونت روا شناخته میشد. امیر مظاهری میافزاید: با رشد و گسترش مدرنیته، این نوع سلطه و هژمونی مردان بر زنان هم در شهرها جایی که تحصیلات و آموزش وجود دارد و رسانهها گسترش یافته، ادامه یافته است. زیرا نظام رسانهای سبب میشود که زنان بیش از پیش از این طریق در فضاهای اجتماعی شرکت داشته باشند، چرا که حضورشان سبب رشد و تعالی آنها میشود اما از سوی دیگر همواره به دلیل بقایا، ته نشستها و رسوبات جنسیتی که از گذشته باقی مانده، مورد آزارها و اذیتها در این فضا قرار میگیرند. کم و کیف سواد رسانهای در بروز خشونت در سطح میانی نیز باید به شبکهها و گروههای اجتماعی و همچنین عضویت افراد در این شبکهها اشاره کرد. عصر مدرنیته که با ویژگیهایی مثل گسترش فضای ارتباطات شناخته میشود، امکان دسترسی به این ابزارها و برنامهها را برای همگان فراهم کرده است. در این دوران کمتر کسی وجود دارد که از انواع پلتفرمها، شبکهها و کارکرد آنها اطلاع نداشته باشد. اما با وجود همه کارکردها، بعضا شاهد کژکارکردهایی نیز در این فضا هستیم که از آن جمله کلاه برداریها، تجاوز به حریم شخصی دیگری و انواع خشونتها است. ناآگاهی کاربران و بعضا سواد رسانهای اندک خود میتواند زمینه ساز بروز چنین خشونتهایی باشد؛ زیرا گاه فرد بدون هیچ آگاهی تمامی اطلاعات خود را در اختیار دیگری قرار میدهد حال آنکه آن دیگری ممکن است به سوءاستفاده از این منابع و اطلاعات بپردازد و آن را وسیله ای برای زورگیری، انتقام گیری و مواردی از این دست قرار دهد. مظاهری، دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی میگوید: در برخی موارد پدران، برادران و دیگر اعضای خانواده به دلیل رسوبات جنسیتی مطرح شده، ممکن است مخالف حضور زنان در فضای اجتماعی باشند و آن را نوعی بدنامی و رسوایی برای خود بپندارند، در نتیجه در این زمان آنها این حق را به خود میدهند تا دخالت کرده و از این رو زن را مورد خشونت خود قرار دهند. بنابراین، بخشی از شبکه روابط اجتماعی ممکن است به نظام خویشاوندی برگردد، بخشی به گروه همسالان و بخشی هم به دیگرانی که به واسطه تصورات ذهنی که از حضور زنان در فضاهای اجتماعی دارند و اینطور تصور میکنند که زنان باید در فضاهای مشخصی شرکت کنند، بازمیگردد. زنان هم با توجه به مشارکت خود در این فضا و در گروههای مختلف ممکن است با انواع قضاوتها و برچسبها رو به روشوند و از این رو دچار مسائل و مشکلاتی شوند. معصومه نصیری معاون باشگاه مدیریت رسانه و توسعه سواد رسانهای یونسکو ایران نیز در این باره میگوید: بحث تعریف انگارهها و کلیشههایی که زن را در موقعیتی قرار میدهد که بروز و ظهور و مطلوبیت آن برساخته از شبکههای اجتماعی شود و او فشارهای روحی، روانی و حتی اقتصادی را در خودش تحمل کند، بدین منظور که وی به نظام مطلوبیت و کلیشههای ذهنی که شبکههای اجتماعی برایش ساختهاند، نزدیک شود، بسیار مهم است؛ زیرا عدم مطابقت با این انگارهها سبب میشود که فرد خود را دارای عیب و نقص بداند. نکته دیگر تعریف هویتهای جدید از زن و در واقع جابهجایی هویتهای مبتنی بر اتفاقات در سطح و مولفههایی در سطح است که باز از نوع خشونت علیه زنان محسوب میشود. زیرا اگر زنان نتوانند آن موقعیت ذهنی و یا واقعی را به دست آورند و یا به خوبی از عهده آن برآیند، احساس تحقیرشدگی و نامطلوبی به آنها دست میدهد که این موارد از مصادیق نوین خشونت علیه آنها در فضای اجتماعی و شبکههای اجتماعی است. نصیری افزود: شبکههای اجتماعی در ذات خود گونههای خاصی از فرهنگ را ترویج میکنند که این گونه جدید فرهنگی مبتنی بر مصرف بیشتر و ارائه الگوهایی است که جوامع را یکدست و یکسان میسازد. بنابراین ناخودآگاه در پلتفرم و اتفاقاتی که در آن اتفاق میافتد، جامعه زنان را به سمت دیده شدن و جلب توجه کردن و مورد تایید واقع شدن، سوق میدهد تا زنان بتوانند در آن بستر، موقعیت بهتری را برای خود تعریف کنند. وی گفت: البته خود زنان هم از این قاعده مستثنی نیستند. زنانی که نظام مطلوبشان به سرعت تحت تاثیر شبکههای اجتماعی تغییر مییابد، ناشی از تربیتهایی است که پیش از این باید برای آنان و از طریق خانواده اعمال میشد، اما متاسفانه چنین بستری فراهم نشده است. چگونگی کنشگری زنان در فضای مجازی و خشونت علیه آنها در سطح خرد میتوان کنشگران و نحوه کنشگری آنها در فضای مجازی را از عوامل موثر خشونت علیه زنان دانست. ناآگاهی زنان، ورود آنها به برخی گروهها، عضویت در پارهای از شبکهها و انتشار اطلاعات شخصی و در میان گذاشتن آنها با افراد ناآشنا، میتواند زمینه بروز انواع خشونت سایبری علیه زنان را فراهم کند. در این زمینه «امیرمظاهری» دانشیار گروه جامعه شناسی واحد تهران مرکزی میگوید: میتوان در یک دسته بندی کلی میتوان گفت کنشگری زنان در فضای مجازی را در چهار گروه جای داد: 1- افرادی که به صورت آگاهانه در فضای مجازی فعالیت میکنند. آنها دانش و آگاهی لازم را دارند و فعال هم هستند و مراقبتهای لازم را هم انجام میدهند. 2- بانوانی که آگاهانه اما منفعل در فضای مجازی بوده و تنها دریافت کننده و گیرنده معناها و محتواها هستند. 3- زنانی که ناآگاهانه و فعالانه در این فضا قدم گذاشتهاند. این افراد به واسطه مُد اجتماعی وارد این فضا شده و نمیدانند چطور باید حریم شخصی خود را حفظ کنند و به راحتی اطلاعات شخصی خود را در اختیار همگان قرار میدهند. معمولا این دسته از افراد هم بیش از سایرین در معرض آسیب و خشونتهای سایبری قرار میگیرند. 4- اشخاصی که ناآگاهانه و منفعلانه در این فضا حضور دارند. امیرمظاهری همچنین افزود: میتوان به ویژگیهای زیستی و شخصیتی افراد هم اشاره کرد. اینکه فرد چه میزان درونگرا یا برون گرا است، چه میزان اعتماد به نفس دارد چه میزان دانش و آگاهی دارد،چه میزان به استعدادها و تواناییهای خود واقف است و چنانچه تصورش بر این باشد که دارای این استعداد،توانایی و دانش است و در شبکه روابطی قرار بگیرد که این دسته از روابط را تجویز کنند، ممکن است باوجود داشتن این ویژگیهای ذاتی سرکوب شود و اجازه این را ندهند تا کارش را انجام دهد. از طرفی بخشی از شرکت در این فضا و مشارکت در آن، ممکن است به شکل پنهانی و دور از اطلاع خانواده و آشنایان اتفاق بیفتد که در نتیجه انواع آسیبها و انحرافات را برای فرد به همراه داشته باشد. معصومه نصیری، معاون باشگاه مدیریت رسانه و توسعه سواد رسانهای یونسکو ایران نیز در این باره میگوید: خانواده، دوستان و نوع کنشگری افرادی که در این فضا هستند، در بروز خشونت علیه زنان نقش دارند. برای مثال ممکن است طردشدگی زنان از خانواده منجر به این شود که کنشگری نامناسبی در فضای مجازی داشته باشند که همه اینها میتواند تعمیق کننده خشونت علیه آنها شود. یعنی فرد به افراد عامل خشونت در این فضا پناه میآورد، اعتماد میکند و خود اعتماد و عدم مراقبت از حریم خصوصی و اطلاعات شخصی میتواند منجر به خشوتهای بعدی علیه زنان در شبکههای اجتماعی شود. بنابراین هم خود زنان میتوانند دامن زننده خشونت شوند و هم سایر عوامل اجتماعی. خلاء قوانین مقابله با خشونت مجازی امیرمظاهری، دانشیار دانشگاه آزاد دراین خصوص میگوید: در بحث خشونت علیه زنان در جهان واقعی هم قوانین و مکانیسمهای مشخصی نداریم که به نوعی حافظ حقوق و منافع زنان باشد، بنابراین به نوعی در جهان واقعی هم این خلا وجود دارد. برای مثال حتی اگر دختر خانواده یا زنی بیاید از حقوق خود دفاع کند و حتی اگر دادگاه هم حکم بدهد، اما در نهایت میبینیم زنان بازنده میشوند. در انواع فیلمهای تولید شده هم شاهد هستیم که زنان به جای اینکه برچسب مثبت بخورند، در نهایت برچسب مقصر و عامل میخورند که «خود تو چکار کردی که چنین رفتاری با تو شده است».این یکی از زمینهها ودلایلی است که حتی اگر قوانین و مقرراتی هم در این زمینه باشد، اما به واسطه بسترهای فرهنگی و اجتماعی که از قبل وجود دارد، احقاق حق کامل عملیاتی نمیشود. در واقع زنان به دلیل ترس از برچسبها حتی بسیاری از این خشونتها را بازگو نمیکنند. بنابراین اگرچه در زمینه خشونت علیه زنان خلاء قانونی وجود دارد اما خلاء اجتماعی و فرهنگی مقدم بر آن است. ابتدا باید نظام نگرشی و فرهنگی اصلاح شود و بعد از آن است که میتوان در سطح قانونگذاری قدمهای محکمی برداشت. یعنی تا نگرش اجتماعی- فرهنگی درست نشود، حتی اگر قوانینی هم وضع شود، به طور کامل فایده نخواهد داشت. نصیری معاون باشگاه مدیریت رسانه و توسعه سواد رسانهای یونسکو ایران هم دراین مورد میگوید: به طور قطع، قوانین میتوانند راهگشا باشند، اما باید توجه داشته باشیم که قوانین تا به این جا منجر به پیشگیری نشده، حتی به توانافزایی یا ایجاد نگاه سلبی برای منع خشونت علیه زنان در فضای مجازی هم منجر نشده است. زیرا اکثر قوانین در این زمینه از نوع «پسینی» بودهاند. یعنی مجرمین سایبری متاثر از قوانین نبودند و برای همین میبینیم بسیار جسورانه نسبت به اقدامات خود پیش میروند و نگاه مبتنی بر ترس یا تهدید ندارند. بنابراین به نظر میرسد که قوانین، اقداماتی از نوع پسینی هستند. حتی وقتی شاهد خشونتی علیه زنان هستیم و پلیس هم وارد عمل میشود، به نظر میرسد قوانین بازدارنده یا مانع نبودند یا حتی خاصیت پیشگیرانه هم نداشتند. در رابطه با پیگیری قانونی خشونتها در فضای مجازی، بخشی از خطاها به خود زنان در این فضا بازمیگردد. از این نظر که به دلیل ترسهای اجتماعی و نگاههایی که ممکن است ایجاد شود، برخی زنان تمایل ندارند تا موضوع را قانونی دنبال کنند. بنابراین به نظر میرسد، بخشی از بحث خشونت علیه زنان به مراجع قضایی کشیده نمیشود. این در حالی است که به منظور یک اصلاح قانونی حتما باید یک اصلاح اجتماعی در بین زنان و خانوادهها اتفاق بیفتد تا سطح آگاهیها افزایش یابد و آن را مبنی بر رسوایی یا حقارت ندانند. راهکار چیست؟ اینترنت و فضای مجازی دنیای جدیدی را پیش روی زنان قرار داده است که در کنار تمامی مزایایی که با خود به همراه دارد، میتواندبه دلیل وجود خشونت سایبری، تهدیدی جدی برای آنها محسوب شود. از این رو به منظور جلوگیری از این خشونتها، راهکارهایی در دو سطح خرد و کلان پیشنهاد میشود: در سطح خرد؛ نقش خانوادهها بسیار اهمیت دارد. برای مثال، خانوادهها میتوانند از راهبرد توجه اجتماعی یعنی گوشدادن به مسائل، تاکید کردن، علاقهمند نمودن، تحسین و تشویق و اظهار برخی علائم مثبت استفاده کرده و موجب تقویت روحیه همبستگی و دوری از خشونتورزی شوند. درسطح کلان نیز دولتها باید اشکال خشونت را با استفاده از ابزارهای فناوری به عنوان شکلی از خشونت علیه زنان به رسمیت شناخته و مکانیزمهای قانونی، نظارت، پیشگیری و واکنش به این پدیده در سیاستهای عمومی را بگنجانند. دولتها همچنین میتوانند از طریق ایجاد نهادهای ویژه و کارآزموده مانند اورژانس اجتماعی کشور، شکایتهای مربوط به پدیده خشونت علیه زنان در فضای مجازی را دریافت و به آنها رسیدگی کنند. سازمانها و ارگانهای مختلف در جامعه نیز میتوانند از طریق فرهنگسازی، میزان آگاهی افراد را در رابطه با این نوع خشونت علیه زنان و نحوه پیگیری آن در مراجع قضایی، افزایش دهند و از طریق برنامههای مختلف سطح سواد رسانهای کاربران را ارتقاء بخشند. توجه به آمار شاکیان خشونت در فضای مجازی، رصد،پایش مستمر و تهیه گزارشهای هدفمند و سیستماتیک در این خصوص میتواند به کارایی دولتها برای مواجهه با این مساله نوپدید کمک کند. همچنین دولتها میتوانند با حمایت از طرحهای پژوهشی در این زمینه و استفاده از نتایج و یافتههای آنها اقدامات مناسب و درخوری در زمینه پیشگیری و تدوین و تکمیل قوانین انجام دهند. |
لینک | |
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/52478 |