کد خبر : 52819
تاریخ : 1400/12/5
گروه خبری : اندیشه

توجه جدی و لازم به حوزه‌های علمیه نمی‌شود

اصالت و انقلابی بودن دو ویژگی خاصی است که حضرت امام(ره) در منشور روحانیت برای تمایزروحانیت تراز و جریان نفوذ از آن بهره برده و فرمودند:«علمای اصیل اسلام هر گز زیر بار سرمایه داران و پول‏ پرستان و خوانین نرفته‏ اند و همواره این شرافت را برای خود حفظ کرده ‏اند.... واقعاً روحانیت اصیل در تنهایی و اسارت خون می‏ گریست که چگونه امریکا و نوکرش پهلوی می‌‏خواهند ریشه دیانت و اسلام را برکنند و عده‌‏ای روحانی مقدس‌نمای ناآگاه یا بازی خورده و عده ‏ای وابسته که چهره‏ شان بعد از پیروزی روشن گشت، مسیر این خیانت بزرگ را هموار می‏ نمودند.» تلاش شد در میزگردی که به مناسبت سالگرد صدور منشور روحانیت توسط حضرت امام (ره) با حضور حجت‌الاسلام مهدی جوادی دبیر جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان همدان، حجت‌الاسلام سید حسین موسوی مدرس حوزه علمیه و حجت‌الاسلام امین عباسی مدرس حوزه علمیه به بررسی محورهای این منشور پرداخته که جمع‌بندی بخشی از مطالب در شماره نخست این نوشتار ارائه و اینک در قسمت پایانی مشروح میزگرد سپهرغرب به بحث درباره نقش راهبری روحانیت در میان امت اسلامی خواهیم پرداخت

   با توجه به اهمیت مردمی بودن روحانیون بفرمایید نهاد روحانیت در این راستای تقویت این تعامل به ویژه بعد از انقلاب اسلامی چه اقداماتی کرده‌است؟

حجت‌الاسلام جوادی: در ابتدا لازم است به نقش‌آفرینی طلبه‌ها در عرصه‌های گوناگون به روایت اعداد و ارقام بپردازیم اگر بخواهیم فقط به موضوع شهادت بپردازیم باید بگوییم 26 شهید نماینده مجلس،20 روحانی شهید که جزء مسئولین قوه قضاییه، 115 شهید از ائمه جماعت یا امام جمعه، 23 شهید روحانی که در سوانح هواپیمایی در دوران دفاع مقدس و پس از جنگ در حین ماموریت به درجه رفیع شهادت رسیدند، 72 شهید غواص، 1047 مبلغ روحانی، دوهزار552 روحانی بسیجی داوطلب که به عنوان آرپیچی‌زن وتک تیرانداز در جبهه‌ها حضور داشتند 50 فرمانده شهید روحانی، 15روحانی که از خواهران مبلغه بودند،93 روحانی مفقودالاثر و 43 شهید روحانی مدافع حرم که جمعا جامعه روحانیون 4056 شهید تقدیم انقلاب کردند که نسبت آن‌ها نسبت به سایر اقشار که برای دفاع از این امت جان خود را فدا کردند بیش از هفت برابر است با توجه به این که قصد بزرگنمایی در این خصوص را نداریم و مقصود این است که نقش راهبری روحانیون در انقلاب را نشان بدهیم که بیانگر این است که روحانیون همانطور که موظف بودند در مسیر راهبری جانفشانی کنند به وظیفه عمل کردند که تا به امروز نیز این مسیر ادامه دارد و از این جهت امام (ره) فرمود:« اسلام بدون روحانیت مساوی است با کشور بدون طبیب» و دشمن برای بی‌اثر کردن این نقش در یک مقطع زمانی با شروع ترور فیزیکی در جهت خالی کردن جامعه اسلامی از روحانیت تلاش کرد زیرا اگر کشوری طبیب نداشته باشد آیا مرض هم درآن وجود نخواهد داشت؟ پاسخ این است که چرا مرض هم وجود دارد و ممکن هم هست مرض واگیر داشته باشد و چون پزشک درمان‌کننده مناسب برای آن وجود ندارد پس فاتحه جامعه خوانده خواهد شد، این بیان فاتحه خواندن در بیان خود امام(ره) هم موجود است، بعد از آن که دیدند این ترور‌های فیزیکی دیگر پاسخگو نیستند پس به ترورهای شخصیت روی آوردند که این نوع ترور هم امروزه جواب نداده زیرا با پرداختن به موضوعاتی مثل اختلاس با بیان اینکه برخی درست و برخی نادرست است پس این نوع مقابله هم پاسخگو نبود و دشمن به دنبال نقشه سوم و ایجاد خط انحرافی در بدنه جامعه روحانیت رفت. برای تبیین این موضوع مثالی مطرح می‌کنم همه ما بدحجابی را مصداق تهاجم فرهنگی می‌دانیم اما باید بگوییم تهاجم به روحانیت بسیار سخت‌تر از تهاجم به پوشش است چراکه وقتی جامعه در موضوع حجاب و پوشش دچار آسیب شود طبیب جامعه حضور فعال دارد و مرض را درمان می‌کند اما وقتی خود طبیب مورد هجمه قرار بگیرد و آسیب ببیند جامعه دو چندان آسیب می‌بیند.

امروزه روحانیت در معرض یک جنگ ترکیبی است از حجم عظیم شبهاتی که هر لحظه از طریق فضای مجازی به ذهن جامعه تزریق می‌شود و او مرجع پاسخگویی به تمام این سوالات و شبهات است گرفته تا این مسئله مهم که انقلاب اسلامی نسخه اولی ندارد و باید برای تمامی مسائل از احکام و اصول دینی قواعدی برای موضوعات مصداقی امروز استخراج کرد از مسئله بانک گرفته تا آموزش و پرورش و مسائل پزشکی و غیره در واقع انقلاب اسلامی الگوی قبلی نداشته تا ازآن کپی برداری کنیم و باید خودمان خلاقانه حاکمیت را پیش ببریم ولایت فقیه و اندیشه اسلامی مبتنی بر اندیشه ولایی آن هم ولایت مطلقه نمونه‌اش در طول تاریخ وجود نداشته و حتی در زمان ائمه علیهم السلام نیز وجود نداشته است زیرا معصومین (ع) با بهره‌بردن از یک نیرو به نام علم الهی و علم لدنی جامعه را مدیریت می‌کرده‌اند که درحال حاضر ما به آن علم دسترسی نداریم پس آن‌ها هم اگر موفق به حاکمیت می‌شدند آن علم بر اساس استنباط نبود در حالیکه علمای ما بر اساس استنباط و مطالعات خودشان در این مسیر قرار گرفته‌اند وپیش می‌روند.

در این میان مناسب است به سخنان مقام معظم رهبری اشاره کنیم که دو اشکال اساسی حوزه را بیان می‌کنند که یکی از آن‌ها احتمالا در گذشته نبوده و ایراد عصر حاضر است و دیگری هم به احتمال زیاد این‌گونه است اما اشکالی که حوزه ما دیروز آن را نداشت و امروزآن را دارد این است که حوزه دیروز از زمان خود عقب‌تر نبود بلکه جلوتر هم بود که این یکی از نکات حائز اهمیت است با دقت به این موضوع که علمای آن روز چه میزان محصول علمی فقهی برای مردم زمان خود بیان می‌کردند و عده کمی که در گذشته در این عرصه بودند کارهای بزرگی انجام داده‌اند اما امروز اینگونه نیست ما نمی‌گوییم مشکل از حوزه است زیرا علاوه بر محدودیت علوم، موضوعات و استنباط‌ها در زمان گذشته و حداقلی بودن آن‌ها، امروزه با افزایش گستره موضوعات و شبهات مواجه هستیم و باید ببینیم آیاحوزه علمیه نیز به همین اندازه پیش رفته‌است؟ پاسخ این سوال منفی است چراکه به همین اندازه مورد حمایت مدیریت جامعه قرار نگرفته است در واقع باید بگوییم حوزه‌ها و بالطبع طلاب نتوانسته‌‌اند همپای رشد جامعه پیش بروند اما این چالش در حال حاضر وجود دارد که اگر حاکمیت بخواهد حوزه علمیه را به عنوان یک قشر متفکر در نظر بگیرد و حمایت کند زیر ذره‌بین‌ها و زیرتشدید‌های مختلف منتقدین قرار می‌گیرد و به بودجه و تامین اعتبار آن توجه ویژه‌ای خواهد شد امروزه چون در حاکمیت هم تمرکز جدی بر بدنه حوزه وجود ندارد نمی‌توان انتظار حداکثری را داشت اما نمی توان شانه از زیر بار مسئولیت خالی کرد وتکلیف معین و مشخص است اما انتظار‌ها باید منطقی باشد.

   با توجه به آنچه که تا کنون مطرح شد به این موضوع بپردازید که ارزیابی شما از مرجعیت روحانیت در جامعه امروز چیست؟

حجت‌الاسلام موسوی: در توضیح موضوع مرجع قرار گرفتن روحانیت باید گفت این امر را به معنای محل مراجعه مردم برای به اجرا درآمدن سبک صحیح زندگی اسلامی معرفی کردند به طور مثال امیرالمومنین حضرت علی(ع) برای یک بازاری می‌فرمایند: هر کسی که بدون فقه در بازار فعالیت کند دچار ربا می‌شود و اگر این جمله را موشکافی کنیم خواهیم دید چه تبعاتی برای فرد و نسل او ایجاد خواهد کرد اما امروز در جمهوری اسلامی مرکزی را به عنوان فقه بازار نداریم تا به بازاریان بگوییم موظف به یادگیری آن هستند و بر آن نیز نظارت کنیم.

   به عنوان آخرین پرسش آیا روحانیون به آن ترازی که حضرت امام (ره) در نظر داشتند رسیده‌اند؟

حجت الاسلام جوادی: با توجه به اینکه برای مرجعیت به عنوان محل مراجعه باید ارباب رجوعی هم موجود باشد که در عصر‌های مختلف به شکل‌های مختلفی بوده است مثلا در زمان طاغوت تقاضا برای این قشر به صورت رسمی وجود داشت که با گسترش آن با آحاد مردم و تک تک خانواده‌ها بر اساس نوع تقاضا به این افراد مراجعه می‌کردند که باعث پدید آمدن مرجعیت می‌شده‌است یعنی قبل از ایجاد مرجعیت باید تقاضا درست شود در طول تاریخ بشریت مشاهده می‌شود که به مصداق «آب کم جو وتشنگی به دست آور» جامعه باید احساس تشنگی و نیاز داشته باشد در ادوار گذشته این تشنگی کاملا وجود داشت اما در عصر ما اول طلبه و روحانی باید در مردم تشنگی ایجاد کند تا بتواند بر اساس آن تقاضا پاسخگو باشد و چرا که در دوران ما رسانه با اطلاعات درست یا غلط این تشنگی را مدیریت می‌کند و ای بسا موجب تشنگی کاذب می‌شود لذا باید به این نکته توجه کنیم که اقتضاعات جامعه در تعامل ورجوع به روحانیت چگونه است.

در عین حال باید به این مسئله هم توجه کرد عرضه و تقاضا باید یکسان بوده و روحانیت فرصت کافی برای به‌روز‌رسانی خود را داشته باشد اگر ضربه‌ها و نفوذی‌ها وجود نداشتند فرصت مطالعه دقیق و پژوهش به طور کامل در طی این چهل سال بود این خودزنی‌های داخلی که باعث سرگرم شدن حوزه به رفع موانع خُرد می‌شود سبب کم شدن فرصت برای پیشرفت و تقویت آن مرجعیت می‌گردد در واقع اگر به دنبال بررسی عملکرد روحانیت در 43 سال بعد از انقلاب اسلامی هستیم باید موانع، محدودیت‌ و مشکلات پیش‌رو را نیز احصا کنیم و بعد به این قشر برای تطبیق با الگوی مورد نظر حضرت امام نمره بدهیم.

 

  لینک
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/52819