کد خبر : 53331
تاریخ : 1400/12/19
گروه خبری : جامعه

جامعه را برای پرخاشگران و قانون‌ستیزان ناامن کنید

موضوع این است که امروزه به‌واسطه لزوم ارتباط اجتماعی، با انواع و اقسام انسان‌های متفاوت‌الاخلاق می‌طلبد تا ما نیز با هرکس به زبان خودش صحبت کنیم و یا حداقل در مورد خود با رفتاری ثابت و قابل پیش‌بینی برای طرف مقابل برخورد و مراوده نموده تا در این فرایند ضمن ایجاد و حفظ ارتباط اجتماعی پایدار به‌نوعی به خواسته‌ها، حقوق و نیازهای خویش رسیده و یا نیازهای طرف مقابل را به‌صورت معقول و مطلوب تأمین کنیم.

و البته این نیز در حالی است که متأسفانه شرایط و مشکلات زندگی امروز در حوزه‌های مختلف به‌خصوص اقتصادی با وجود خلقیات و مزاج‌های متفاوت مملو از لحظاتی است که می‌تواند خواسته یا ناخواسته بستر مناسبی را برای بروز تنش، برخورد، تعارض و... محیا نماید گو آنکه برخی از این گونه اصطکاکات نیز می‌توان موجبات بروز برخی مخاطرات و پیامدهای سوء جدی جانی، مالی و قانونی نیز گردد.

اینکه ممکن است بسیاری از ما گاهی و در موقعیت‌های مختلف با انسان‌هایی مواجه شویم که خارج از همه قواعد، ارزش‌ها، هنجارها و مقبولات و شاکله جوامع انسانی متمدن تنها به دلیل زیاده‌خواهی، بی‌فرهنگی و به‌صورت خاص نفع شخصی تمامی این ساختارها را به‌هم‌ریخته و با ایجاد جوی متراکم از توهین، تهدید، پرخاشگری و زیاده‌خواهی نه‌تنها به حریم و حقوق دیگران تجاوز می‌کنند بلکه ساختار عقلانی و اخلاقی یک جامعه را به چالش می‌کشند از راننده تاکسی که بی‌تفاوت به همه مقررات هرجا دوست دارد توقف یا پارک می‌کند.

موتورسواری که در پیاده‌راه با سرعت می‌رود لایی می‌کشد و در صورت اعتراض و یا تذکر با کمال وقاحت و گستاخی و حتی و تهدید با ملت گلاویز می‌شود.

آدم‌هایی که در مجتمع‌ها و محلات بی‌توجه به‌اندازه حریم قانونی خویش خواب، زندگی و آسایش یک محله را فدای زیاده‌خواهی، گردن‌کشی و بزن‌بهادری خود می‌کنند در حالی که گوش و عقلشان هم اساساً بدهکار هیچ قانون و منطقی نیست.

کارمندان و رؤسای اداراتی که در ادارات، ارگان‌ها و... به‌مانند طبل توخالی فقط غوغای همه‌کاره بودن را دارند و با ایجاد جوسازی و تشنج دیگران را منع کرده و به قولی ادعای آقایی و سروری بر همگان دارند.

کسبه‌هایی که به بهانه کسب و کار مسیر ملت را می‌بندند، برای خود قانون وضع کرده و بی‌توجه به حقوق شهروندان از در توهین به مشتری و تهدید و ارعاب او برمی‌آیند یا افراد بیماری که اساساً یقه‌گیری، شرخری و یا عربده‌کشی جزئی از خون و گوشتشان شده است.

و مواردی ازاین‌دست که متأسفانه گاهی از سر بدبیاری به تورشان می‌خوریم. جماعتی که به نظر روان‌شناسان، گذشته از تأثیرات مخرب عقد‌ه‌های دوران کودکی، عمدتاً در محیط‌هایی بزرگ شده و تربیت یافته‌اند که شاکله شخصیتی‌شان را ناخواسته بدین‌گونه طراحی نموده است.

هرچند به‌زعم برخی، عمده این افراد در طبقه و قشر متوسط و رو به پایین جامعه جای گرفته که متأثر از شرایط اقتصادی، فرهنگی و روحی آمادگی بیشتری برای خشونت و پرخاشگری دارند (که شاید تا حدودی درست باشد) اما نباید غافل بود که در این میان استثنا‌هایی نیز وجود دارد که شامل افراد توانمند متمول جامعه می‌گردد.

این بدان معناست که در این گروه داشتن حس قدرت و حمایت و جایگاه مالی و اقتصادی این اجازه را به برخی می‌دهد تا مرتکب این هتاکی‌ها و گستاخی‌ها شوند اما عمده افراد ضعیف با بار عقده‌های محرومیت و محدودیت هستند که این خصیصه‌ها را در خود به نمایش می‌گذارند. چهارچوب شخصیتی که با چند قاعده محدود مانند تهدید، توهین، تحقیر، تمسخر و تهمت نظم یافته‌اند.

انسان‌هایی که در هر دو قشر علی‌الدوام از خلقی به خلق دیگر در حال استحاله‌اند و ثباتی در شخصیت آن‌ها دیده نمی‌شود، تابع هیچ قانون و دلیلی نبوده و حتی برای حرف خود نیز نیازی به دلیل و استدلال ندارند. تنها دارایی خُلقی آن‌ها روحیه جنگ‌طلبی و پرخاشگری و بزن‌بهادی بوده و احتمالاً حقانیت خود را در تأیید فرد و یا افرادی می‌بینند که با آن‌ها هم‌مسلک و مشترک‌اند؛ که البته این روابط به‌اصطلاح لوطی‌وار نیز دارای دوام چندانی نیست و همواره دستخوش همان قانون تغییر و بی‌ثباتی است.

حالا اما جدا از بحث شخصیتی این افراد سؤال اصلی این است که شما در صورت مواجهه و برخورد با این افراد چه خواهید کرد؟ آیا بی‌خیال شده و به هر قیمت به راه خود ادامه می‌دهید؟ آیا برای جنگ با این‌گونه افراد پیه همه‌چیز را به تن خود می‌مالید یا...!

متأسفانه در بسیاری از موارد مشاهده می‌شود که افراد به دلایل خاص همچون ناتوانی جسمی، ضعف روحی، مصالح همراه بودن خانواده و یا گیر افتادن در گوشه رینگ در برخورد با هتاکان، آشوب‌طلبان و عربده‌کشان از سر ناچاری، احتیاط و یا مصلحت، راهکار سکوت را در پیش رو گرفته و کظم غیظ می‌کنند حال آنکه ممکن است این رویه ناخواسته چراغ سبز ادامه و حتی تشدید هتاکی و خشونت طرف مهاجم را روشن کنند آنچنان که برخی قدیمی‌ها گفته‌اند اظهار عجز پیش ستم‌پیشگان خطاست، اشک کباب موجب طغیان آتش است.

البته برخی دیگر نیز به مقابله به‌مثل پرداخته و رفتار مشابهی را در پیش می‌گیرند و اصولاً معتقدند که جواب کلوخ‌انداز سنگ است حالا بماند که گروهی نیز پیدا می‌شوند که جواب همان برخورد را با سود اضافه به فرد هتاک برمی‌گردانند که در اینجا مصداق ضرب‌المثل دیوانه‌تر از خودش ندید بود، مصداق پیدا می‌کند هرچند در این روال و روند پاسخ‌گویی نیز عموماً کار به جاهای باریک مثل زد و خورد، پاسگاه و کلانتری، دادگاه، شورای حل اختلاف و... کشیده می‌شود که بازهم نتیجه خاصی را دربرندارد زیر ا نه متضرر به‌حق و خواسته خود می‌رسد و نه متهاجم از کرده خود نادم و پشیمان.

به‌هرحال پاسخ هرچه که باشد یقیناً نه می‌توان و نه باید که به این سادگی از کنار این افراد رد شده و به بهانه حفظ شخصیت و سلامت روح و جسم خود اجازه دهید هرگونه که می‌خواهند با شما رفتار و یا صحبت کنند فراموش نکنیم عزت‌نفس، غرور و حقوق فردی و اجتماعی فقط مخصوص انسان‌ها نیست حتی حیوانات هم دارای احساس‌های ازاین‌دست هستند؛ بنابراین اگر همین ستون‌های اخلاقی نیز تهدید و یا متزلزل گردد دیگر نمی‌توان پیش‌بینی کرد چه عاقبتی در انتظار نوع ما و در کل جوامع انسانی است.

متأسفانه امروزه متأثر از فشارهای اقتصادی، ضعف‌های فرهنگی و به‌موازات آن نواقص موجود در قانون و قضا با افزایش تعداد موارد خشونت و پرخاشگری رفته‌رفته در حال نزدیک شدن به مرحله ناخوشایندی از زندگی شهری هستیم و بدتر از همه اینکه تکلیف بسیاری از مردم نیز در این حوزه با خودشان روشن نیست زیرا نه می‌توانند با عالم و آدم درگیر شد و یقه همه را بگیرند و نه می‌توانند در برابر ظلم، تعددی و جسارتی که به آن‌ها شده سکوت کنند.

گو آنکه به امید برخورد بازدارنده آنی و در لحظه‌ عوامل انتظامی نیز نمی‌توانند بنشینند چراکه پلیس هم در گیر و بند و محدودیت‌های عجیب‌وغریب، قوانین و مقررات قرار داشته و درعین‌حال سیستم قضائی ما نیز صرفاً با مدرک و دلیل تصمیم می‌گیرند که در هیچ‌کدام از این موارد هم شاهد و مدرک محکمه‌پسندی در دست فرد مورد ظلم واقع‌شده وجود ندارد و یا اگر هم شاهدی هست عموماً از سر ترس و عاقبت‌اندیشی و یا تهدید جانی و مالی شجاعت شهادت در محضر دادگاه و قاضی را ندارند که متأسفانه همین خلأ موجود باعث شده تا به‌زعم برخی جامعه ما بعضاً به بهشت متجاوزان به حقوق جامعه و متخلفان از مقررات و هنجارها تعبیر و تشبیه گردد.

البته نباید از گفته‌های فوق این‌گونه استنباط کرد که شهر و جامعه ما به حال خود رها شده و نه پلیس و نه سیستم قضائی در آن فعالیتی ندارند بلکه فهوای کلام اینجاست که به دلایل متعدد، بسیاری از افراد که مورد تعرض، جسارت و یا گستاخی جماعتی ناهنجار و پرخاشگر قرار می‌گیرند به دلیل آنکه نمی‌خواهند و یا نمی‌توانند که روزها و هفته‌ها و حتی ماه‌ها وقت خود را برای یک نتیجه نامشخص در مسیر کلانتری و دادگاه تلف کنند از کنار این ناهنجاری‌ها می‌گذرند و یا عموماً با دخالت و میانجی‌گری چند نفر قائله را خاتمه یافته فرض می‌کنند و به‌اصطلاح صورت‌مسئله پاک می‌شود درحالی‌که نه‌فقط جای این زخم‌ها بر روح و جان انسان و جامعه باقی می‌ماند بلکه به‌مرور نیز چرکی‌تر و مزمن‌تر هم می‌گردد.

بسیاری از جامعه‌شناسان و صاحب‌نظران موضوعات حقوقی بر این باورند که این احساس امنیت نسبی و مفرهای متعدد قانونی یکی از عواملی است که باعث شده در سال‌های اخیر شاهد بروز تکانه‌ها و رفتارهای خصمانه‌ای چون یقه‌گیری و نزاع‌های خیابانی در جامعه‌ای باشیم که مرتکبان این اعمال بزرگ‌ترین امتیاز و شانس خود را داشتن امنیت نسبی متأثر از عدم شکایت و پیگیری قضائی مردم می‌دانند.

بر این اساس تصور می‌شود یکی از تکالیف متصدیان و مسئولان انتظامی و قضائی در جامعه و شهر ما این باشد که با برخورد‌های متناسب و بدون غرض و مرض و صرفاً با اصل ایمن‌سازی جامعه از هم‌اکنون ریشه‌های این گیاهان هرزه را بخشکانند که لاجرم این امر نیز نیازمند قاطعیت و حمایت دستگاه قضا و متعاقباً تأمین تقویت نیروهای انسانی به خصوص افزایش حس حمایت معنوی و قانونی از امنیت جانی و مالی عاملان و ضابطان انتظامی و نظامی است.

اینکه گاهی فراموش نکنیم سرعت عمل بالای عوامل انتظامی، قاطعیت بدون گذشت دستگاه قضا در برخورد با متجاوزان به حقوق اجتماعی و متخلفان از ارزش‌ها و هنجار تنها ستون‌های امنیت جامعه ماست که به آن‌ها امید داریم شاید اگر برخی موارد گوشه و کنار شهر ما و برخی محلات مشخص، شاهد نقره‌داغ شدن این معدود جماعت افسارگسیخته باشند علاوه بر آرامش خاطر برخی داغدیدگان و متضرران، چرتکه برخی دیگر را به محاسبه کار و کردارشان وادار خواهد کرد تا از این به بعد بدانند آنان نیز مجبورند چون همگان در برابر قوانین، ارزش‌های پذیرفته‌شده جامعه و هنجارها سر تسلیم فرود آورند و فراموش نکنند اینجا شهر نظم و قانون است نه سر جالیز و عربده‌کشی.

  لینک
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/53331