کد خبر : 55199
تاریخ : 1401/2/21
گروه خبری : زیست بوم

تراژدی تلخ جنگل‌های زاگرس

کاهش 13 میلیون هکتاری عرصه‌های جنگلی زاگرس!

طبق اسناد و اخبار موجود، کوهستان زاگرس با وسعت بیش از 32 میلیون هکتار از بهترین نواحی زیستی ایران به‌شمار می‌رود که دربرگیرنده 6 میلیون هکتار جنگل‌های زاگرس است، این ناحیه زیستی بین 40 تا 55 درصد آب کشور را تأمین می‌کند و خاستگاه کشاورزی دنیا با قدمتی بیش از 6 هزار سال است.

ناحیه زاگرس حداقل 25 درصد از گونه‌های گیاهی کشور را دربرمی‌گیرد که 850 گونه آن منحصر به زاگرس و هزار و 500 گونه آن انحصاری کشور است جالب‌تر اینکه در زیستگاه جنگلی زاگرس حداقل 80 درصد از جمعیت عشایر کشور در حدود چهار هزار آبادی پراکنده شده‌اند که عمدتاً معیشت آن‌ها متکی بر منابع طبیعی است.

آنچه مسلم است اینکه متأسفانه در دهه‌های اخیر این زیست‌بوم حساس و با ارزش کشور به دلیل بهره‌برداری ناپایدار، طرح‌های توسعه‌ای ناموزون، تخریب و تغییر کاربری اراضی، دچار زوال شده و آن را در معرض بسیاری از مشکلات و بیماری‌ها ازجمله خشکیدگی و نابودی جنگل بلوط قرار داده و علی‌رغم اقدامات دستگاه‌های مختلف برای صیانت از این زیست‌بوم حیاتی کشور، در نتیجه به دلیل نبود هماهنگی و برنامه‌ریزی بالادستی و جزیره‌ای کار کردن متولیان، حال زاگرس مناسب نیست و اقدامات و هماهنگی‌های فوری در سطوح کلان مدیریتی باید انجام شود.

با توجه به اهمیت موضوع برآن شدیم تا گفت‌وگویی را با دو تن از مختصصان آب و خاک دکترحمیدرضا پیروان؛ دانشیار زمین‌شناسی و عضو هیئت‌علمی پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری کشور و نیز دکتر یحیی پرویزی؛ دانشیار سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمانشاه ترتیب دهیم که در ادامه می‌خوانید:

عضو هیئت‌علمی پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری کشور با اشاره به مسائل کلان خاک‌شناسی مؤثر بر محیط زیست منطقه زاگرس، گفت: این منطقه را می‌توان به لحاظ ویژگی‌های زمین‌شناسی خاص، فوق‌العاده حساس به فرشایس خاک قلمداد کرد.

حمیدرضا پیروان با تأکید بر اینکه در این منطقه ما با سازندهای گروه فارس که شامل سازند گچساران، میشان و آقاجاری را شامل می‌شود ابراز کرد: این سازندها در کوهپایه‌ها کوهستان زاگرس برون‌زد زیادی دارند.

وی با اشاره به اینکه این سازندها بسیار فرسایش‌پذیر هستند، تصریح کرد: دراین‌بین سازند گچساران علاوه بر فرسایش‌پذیری و تولید رسوب در سطح حوزه‌های آبریز منطقه زاگرس و تبدیل شدن به عاملی برای پر شدن سد‌های احداث در پایین‌دست این رودخانه‌ها، به‌دلیل داشتن مقادیر متنوعی از املاح، گچ و نمک باعث می‌شود که اراضی پایین‌دست کوهپایه‌های زاگرس به‌شدت تحت تأثیر شوری و نمک قرار بگیرند.

وی ادامه داد: از طرفی متأسفانه به دلیل اینکه سدسازی در حوزه زاگرس رونق زیادی دارد این روزها علاوه بر سد‌سازی در ارتفاعات بالاتر یعنی سازندهای آهکی برای این امر به پایه‌های زاگرس نیز به دلیل بهره‌برداری بیشتر در زمینه استحصال آب هجوم برده‌اند.

عضو هیئت‌علمی پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری کشور با بیان اینکه گتوند ازجمله این سدها است تصریح کرد: متأسفانه این سد بر روی سازندهای گروه فارس زده شده و به‌طور مستقیم روی گنبد نمکی ازند گچساران قرار گرفته است.

پیروان، افزود: بر این اساس چشمه‌ها و رودخانه‌هایی با آب بسیار شور در سد گتوند در حال تخلیه است زیرا گنبد‌های نمکی سازند گچساران از انحلال‌پذیری بالایی برخوردار هستند بنابراین مقادیر زیادی از نمک را وارد دریاچه سد گتوند می‌کنند.

وی با اشاره به اینکه سد‌های روی رودخانه زهره که در نزدیکی منطقه هندیجان زده شده نیز از دیگر نمونه‌های هجوم به کوهپایه حوزه زاگرس در عرصه سدسازی است اظهار کرد: این مهم منجر به آن شده که این منطقه زمانی که زیر سیلاب‌های رودخانه زهره قرار داشت امروز تبدیل به کانون ریزگرد شده است.

عضو هیئت‌علمی پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری کشور با اشاره به اینکه به دلیل فرسایش‌پذیری بالای این سازندها می‌توان گفت منطقه زاگرس از منظر زمین‌شناسی یک حوزه کاملاً شکننده است، ابراز کرد: پس هرگونه برداشت بی‌رویه از منابع آبی و خاکی این منطقه می‌تواند مسائل و مشکلات فراوانی را به‌دنبال داشته باشد.

پیروان با تأکید بر اینکه گنبدهای نمکی موجود در حوزه زاگرس در پی این سدسازی‌ها مقادیر زیادی نمک را به منابع آبی منطقه زاگرس وارد کرده و این مهم یقیناً مشکلات زیادی را برای این حوزه ایجاد می‌کنند اذعان کرد: به‌تبع این مهم ما در این منطقه شاهد پوشش گیاهی فقیری هستیم.

وی با اشاره به اینکه یکی دیگر از مسائلی که در حوزه زاگرس در حال حاضر به‌عنوان معضل محیط زیستی مطرح شده کشت و وجود مزارع نیشکر است بیان کرد: این مزارع خود آب‌های با ای‌سی و شوری بالا ایجاد می‌کنند که اراضی پایین‌دست را تحت تأثیر شوری خود قرار می‌دهند.

دانشیار زمین‌شناسی سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمانشاه نیز در ادامه با بیان اینکه جنگل‌های زاگرس بخش وسیعی از نوار غربی ایران را دربرداشته و باوجود تخریب زیاد حدود 5.5 تا 6 میلیون هکتار آن باقی مانده که نقش مهمی در پایداری محیط زیست، کشاورزی و زندگی نیمی از جمعیت ایران ایفا می‌کند گفت: دلیل این امر نقش کلیدی این جنگل‌ها در مهار فرسایش، سیل، بیابان‌زایی، آلودگی هوا و معیشت ساکنان محلی است. از همه مهم‌تر، حدود 41 درصد منابع آب ایران از این منطقه تأمین می‌شود.

یحیی پرویزی با تأکید بر اینکه وضعیت تخریب و تغییر کاربری این جنگل‌ها و پیامدهای آن رقت‌بار است به‌طوری که به‌دلیل تخریب جنگل در اراضی مارنی و حوضه‌های شهری ایلام، کوهدشت و بخش‌هایی از استان‌های کرمانشاه و خوزستان، بارندگی‌های بهار سال 95 موجب تلفات انسانی‌، از بین رفتن میلیون‌ها تن خاک ارزشمند و خسارات به اراضی کشاورزی و تأسیسات شهری و اماکن مسکونی شد ابزار کرد: با این وجود، وقوع سیل در فروردین 98 گستره وسیعی از کشور را با خسارات جبران‌ناپذیر جانی و مالی درنوردید که قطعاً اگر جنگل‌ها و مراتع منطقه زاگرس و استان گلستان که غالباً روی سازندهای حساس مارنی و لسی قرار دارند، حفظ شده بودند، علاوه بر کاهش چشمگیر خسارات و ذخیره در آبخوان‌ها، رس و سیلت به شکل قالب‌های خشت ضخیم در خانه، جویبار، اراضی کشاورزی و دریاچه سدها جای نگرفته بود.

وی با اشاره به اینکه بی‌شک بدون حفظ باقیمانده جنگل‌های زاگرس مهار پیامدهای ناشی از تغییرات اقلیمی ازجمله سیل، فرسایش، رسوب و گرد و غبار غیر ممکن است و با روند فعلی تخریب این جنگل‌ها دامنه بیابانی شدن منطقه زاگرس گسترش خواهد یافت اذعان کرد: دلیل این امر صرفاً به محروم شدن از مزایای معمولی یک جنگل نیست، بلکه به موقعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی نیز بازمی‌گردد.

این استاد زمین‌شناسی با اشاره به اینکه تغییر کاربری و تبدیل جنگل‌ها به دیمزار از بدترین اقدامات بشری در تغییر اکوسیستم و یکی از عوامل اصلی تخریب جنگل‌های زاگرس است بیان کرد: بر اساس نتایج پژوهش‌های مختلف این روند موجب آسیب جدی به ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی خاک جنگل می‌شود که در منطقه زاگرس به دلیل توسعه اراضی دیم کشاورزی، نمود بیشتری دارد.

پرویزی ادامه داد: جنگل‌های زاگرس که طبق اسناد موجود دارای وسعت 19 میلیون هکتار بوده‌اند به‌دلیل قطع بی‌رویه به کمتر از هفت میلیون هکتار در دهه 50 کاهش یافته و در سال 84 به‌وسیله سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری حدود 6 میلیون هکتار تخمین زده شد و یقیناً با توجه به حجم تخریب‌ها این عدد طی چند سال اخیر بازهم کاهشی بوده است.

وی با تأکید بر اینکه توسعه اراضی دیم کشاورزی در منطقه زاگرس به بهای نابودی جنگل‌ها و مراتع میسر شده و به‌دلیل فراوانی تراکتور در محیط‌های روستایی به همراه فعالیت‌های غیرکشاورزی ازجمله شبکه‌های گاز، راه، معدن و ایفای مؤثر نقش حفاظتی ادارات مسئول، با شتاب بیشتری ادامه دارد تشریح کرد: خاک کف جنگل نیز از نقطه نظر ماده آلی، پایداری، حاصلخیزی و ظرفیت جذب و نگهداری آب دچار نقصان شدید شده است.

وی با اشاره اینکه حاصل این تخریب و تغییر کاربری در وهله نخست فرسایش‌های سطحی، خندقی، تونلی و لغزشی و نهایتاً سیل و کم‌آبی شدید به همراه تشکیل کانون‌های محلی گرد و غبار است ابراز کرد: شخم غلط در نواحی زاگرس به شکل موازی شیب انجام می‌شود که موجب تولید رسوب، هدررفت مواد غذایی خاک و آلودگی آب‌های سطحی به دلیل به کار بردن گاوآهن می‌شود.

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه افزایش وزن مخصوص ظاهری خاک بر اثر تردد زیاد ماشین‌آلات کشاورزی، کاهش نفوذپذیری خاک نیز یکی از پیامدهای این روند است اذعان کرد: تغییر کاربری، به‌ویژه تبدیل جنگل‌های زاگرس نیز پیامدهای جبران‌ناپذیری به‌دنبال دارد.

پرویزی با بیان اینکه کمیت و کیفیت این جنگل‌ها به طور شتاب‌داری در حال کاهش است که تأثیرات زیانبار آن، زندگی در این نواحی را نشانه گرفته اذعان کرد: مهم‌ترین ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی خاک مرتبط با پایداری، حاصلخیزی و ظرفیت نگهداری آب بر اثر تغییر کاربری زمین آسیب جدی دیده است.

وی با بیان اینکه همانطور که پیش‌تر عنوان شد پیامد نهایی این روند ظرفیت زیاد فرسایش، زمین لغزش، سیل، کم‌آبی، کاهش محصول و نهایتاً تشکیل کانون‌های گرد و غبار و بیابان است اذعان کرد: دلایل اصلی این روند علاوه بر حذف پوشش گیاهی جنگل به‌عنوان منبع کلیدی کربن آلی مورد نیاز خاک، شخم موازی شیب، سوزاندن باقی مانده کلش و تردد ماشین‌آلات در دیم‌زارهای حاصل از تخریب جنگل است.

مع‌الوصف با توجه به آنچه گفته شد درست است که بیشترین ظرفیت تولید چوب کشورمان در سه استان شمالی است اما جنگل‌های زاگرس نیز به‌دلیل وسعت زیاد و اینکه 40 درصد جنگل‌های ایران را تشکیل می‌دهند نیز باید به‌عنوان کانون اصلی برای زراعت چوب در دستور کار مؤسسه تحقیقات سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری ایران قرار گیرد.

از سوی دیگر با توجه به عوامل تخریب انسان‌ساز علاوه بر سیاست‌گذاری‌ها در عرصه محدود کردن سدسازی ایجاد فرصت‌های شغلی جدید، درآمدزایی برای جوامع محلی، استفاده از زمین‌های بایر، تنفس واقعی‌تر جنگل و طمع کمتر برای قطع درختان جنگلی از دیگر راهکارهای پیش‌رو است که می‌بایست از سوی ارگان‌هایی همچون سازمان حفاظت از منابع طبیعی و آبخیزداری و نیز سازمان حفاظت از محیط در سطح کشور برای استان‌های ذی‌نفع مورد توجه قرار گیرد تا این آگهی‌بخشی حداقل پایانی بر تراژدی تلخ نابودی عرصه‌های جنگلی به‌صورت روزافزون باشد زیرا در غیر این صورت چنان‌که گفته شد عرصه 6 میلیون هکتار جنگلی زاگرس در دل فلات ایران رو به اضمحلال پیش خواهد رفت، به طوری‌که در صورت عدم چاره‌جویی برای شرایط فعلی ممکن است تا چند دهه ‌آتی با چنین روند تخریبی دیگر اثری از جنگل‌های بلوط زاگرس نباشد البته در این بین نباید از راهکارهای علمی در عرصه جلوگیری از فرسایش خاک همچون جنگل‌کاری مصنوعی و البته بر اساس زیست‌بوم و نیز آموزش مردم محلی منطقه در خصوص پاسداشت میراث طبیعی این منطقه غافل شد زیرا در حال حاضر یکی از اصلی‌ترین اولویت‌ها برای به ثمر رسیدن برنامه و طرح‌های ترویجی جلب مشارکت مردمی به‌صورت حداکثری است.

  لینک
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/55199