کد خبر : 55551 تاریخ : 1401/3/1 گروه خبری : کاردانش |
|
نایب رئیس انجمن اقتصاددانان ایران؛ تولید دانشبنیان در گرو حکمرانی اقتصادی دانشبنیان |
|
اقتصاد کشور در حال تغییر ماهیت و شکل از منبعمحوری به دانشبنیانی است بنابراین در این برهه شاهد شکلگیری کسب و کار دانشبنیان نوظهور مبتنی بر فناوری هستیم که بیشترین نرخ رشد را به خود اختصاص داده و بهدنبال جذب بیشترین سهم از بازار اقتصادی کشور هستند و به شکلگیری اقتصاد دانشبنیان و جایگاه اقتصاد دانشبنیان میپردازد دراینبین انتخاب شعار سال از سوی رهبری بر مبنای اقتصاد دانشبنیان اهمیت پرداختن به چنین فضایی را دوچندان میکند. بر این اساس با توجه به اهمیت موضوع برآن شدیم تا در خصوص الزامات و اقتضائات رسیدن به اقتصاد دانشبنیان گفتوگویی را با فرشاد پرویزیان؛ نائب رئیس انجمن اقتصاددانان ایران ترتیب دهیم که در ادامه بهصورت پرسش و پاسخ میخوانید: تولید دانشبنیان چیست و چه مزایایی دارد؟ اجازه دهید مفهوم را در بستری گستردهتر توضیح دهم، تولید دانشبنیان اساساً در فضای اقتصادی دانشبنیان رخ میدهد، به همین منظور بهتر است اقتصاد دانشبنیان را توضیح دهیم تا مفهوم تولید دانشبنیان بیشتر مشخص شود. بهمنظور همافزایی علم و ثروت، توسعه اقتصاد دانشمحور، تحقق اهداف علمی و اقتصادی (شامل گسترش و کاربرد اختراع و نوآوری) و تجاریسازی نتایج تحقیق و توسعه (شامل طراحی و تولید کالا و خدمات) در حوزه فناوریهای برتر و با ارزش افزوده فراوان بهویژه در تولید نرمافزارهای مربوط تشکیل میشود. اقتصاد دانشبنیان در واقع بهکارگیری دانش برای ایجاد کالاها و خدمات است. ذکر این نکته ضروری است که اقتصاد دانشبنیان، اقتصادی نیست که در آن صرفاً از فناوریهای سطح بالا استفاده شود، بلکه اقتصادی که در آن، تمامی کسب و کارها و صنایع به فراخور نیاز خود، از توزیع و کاربرد دانش در پیشبرد اهداف خود بهره میبرند. اقتصاد دانشبنیان حاصل بهکارگیری دانش و بخشهای دانشمحور در افزایش بهرهوری همه بخشهای اقتصادی از طریق نوآوری است. به لحاظ تعریف سیستمی، در اقتصاد دانشبنیان، از ظرفیتهای دانشی بازیگران مختلف اقتصادی، یعنی افراد، بنگاهها، دولت و تعاملات بین آنها در بخشها، بنگاهها و مناطق مختلف برای بالا بردن بهرهوری فعالیتهای اقتصادی از طریق نوآوریهای فرآیند و محصول-خدمت به نحوی کارا استفاده میشود. در چنین اقتصادی نوآوری عامل اصلی افزایش کارایی و ارزش افزوده فعالیتهای اقتصادی در بخشهای مختلف صنعتی و فناورانه است. جالبتر اینکه این ارزش افزوده و کارایی باید در قالب رقابتپذیری در گذر زمان در بخشهای مختلف قابل مشاهده باشد، اقتصاد دانشبنیان اقتصادی است که در آن دانش و نوآوری عامل اصلی ایجاد ارزش افزوده اقتصادی و دستیابی به رقابتپذیری، فارغ از سطح فناوری فعالیتها است، چنانکه نوآوریهای غیر فناورانهای که موجب ارزش افزوده اقتصادی و رقابتپذیری شوند نیز از مصادیق اقتصاد دانشبنیان هستند. البته شاید در ایران، اقتصاد عموماً در اختیار بخشهایی با فناوریهای با سطح پایین و متوسط و گاه غیر فناورانه باشد بنابراین گذار به اقتصاد دانشبنیان، فرآیندی جامع و عمیق است که طی آن عناصر و اجزای فعالیتهای اقتصادی بهگونهای اساسی متحول میشود. در سالهای اخیر، اهمیت فزاینده صنایع مبتنی بر دانش موجب جلب توجه زیادی حول موضوعات یادگیری و دانش بهعنوان هسته رشد کشورها شده است که در سطح ملی بهعنوان اقتصاد مبتنی بر دانش (اقتصاد دانشبنیان) یاد میشود. از شاخصها و ویژگیهای اقتصاد دانشبنیان بگویید. از دیدگاه سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه بهعنوان سازمان مطرحکننده این مفهوم، اقتصاد دانشبنیان بهطور مستقیم بر پایه تولید، توزیع و استفاده از دانش و اطلاعات بنا شده است. در چنین اقتصادی، دانش، محرک بهرهوری و رشد اقتصادی و اطلاعات، فناوری و آموزش در عملکرد اقتصادی نقشی ویژه دارند. پایههای اصلی اقتصاد دانشبنیان در چارچوب سازمان همکاری اقتصادی آسیا و اقیانوسیه بر چهار عنصر نظام نوآوری، توسعه نیروی انسانی، زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات و محیط کسب وکار استوار است. بر اساس تعریف اپک، در اقتصاد دانشبنیان، تولید، توزیع و بازدهی دانش، محرک اصلی رشد اقتصادی، خلق ثروت و اشتغال در تمامی سطوح صنایع است و به این ترتیب، تمامی بخشهای اقتصادی میتوانند دانشبر باشند. البته اقتصادی که تنها به چند صنعت با فناوری بالا برای دستیابی به رشد اقتصادی و تولید ثروت متکی است، لزوماً دانشبنیان نیست. در اقتصاد دانشبنیان، تمامی بخشها دانشبر و بسیار فراتر از دانشهای فنی هستند و شامل دانشهای فرهنگی، اجتماعی و مدیریتی نیز میشوند. اقتضائات رسیدن به اقتصاد دانشبنیان چیست؟ همانطور که پیشتر عنوان شد اقتصاد دانشبنیان بحث پیچیدهای نیست زیرا این امر به مفهوم استفاده از دانش در تولید است. نکته این است که این امر لزوماً به این معنا نیست که از فناوری فضای پیشرفته و آنچنانی بهره ببریم بلکه بدین معناست که مبنای تولید ما بر پایه دانش باشد. این مفهوم در معنای سادهتر به این معنا است که تولید ماحصل ترکیب منابع یعنی نیروی کار و سرمایه است حال اگر در این ترکیب دانش را نیز به کار گیریم قطعاً محصولی با کیفیت بهتر و کارایی بیشتر و درعینحال قیمت کمتر خواهیم داشت که میتواند در تولید هر نوع کالا و خدمات و فعالیتی در اقتصاد معنا پیدا کند. دراینبین نخستین الزام تحقق این مفهوم این است که باید بدانیم در چه زمانی در فضای عمومی اقتصاد میتوان از دانش بهره برد که در پاسخ به این مسئله میبایست گفت این مفهوم زمانی قابل تحقق است که حکمرانی اقتصاد دانشبنیان باشد. اگر حکمرانی اقتصادی دانشبنیان نباشد تولید دانشبنیان بیمعنا است زیرا از صرفه لازم برخوردار نیست. الزام بعدی به اصلاح فضای کسب و کار بازمیگردد زیرا تولید دانشبنیان همانطور که پیشتر عنوان شد یعنی بهبود کیفیت و درعینحال کاهش قیمت که این مفهوم، معنی جز رقابت در اقتصاد ندارد حال در نظر بگیرید وقتی فضای تولید در اقتصاد بهگونهای است که نیازی به رقابت وجود ندارد و بنگاه اقتصادی در بستر انحصار محصول خود را بهراحتی به فروش و حتی خود نسبت به نوبتبندی و پیشفروش محصول برای سالهای آتی از طریق قرعهکشی اقدام میکند چه نیازی به دانش خواهد داشت. بنابراین برای بهبود فضای کسبوکار در بستر تبدیل شدن به اقتصاد دانشبنیان نباید فضای رانت و انحصار و فرصتهای خاص وجود داشته باشد. البته این بدان مفهوم نیست که این شرکتها و کارخانههای انحصاری نسبت به بهرهمندی از دانش تمایلی نداشته باشند بلکه مسئله این است که باید برای بهرهمندی از دانش هزینه کند بنابراین وقتی بهراحتی بدون بهرهمندی از دانش در فضای اقتصادی امکان انحصار در فروش وجود دارد چه نیازی بهصرف هزینه است. الزام بعدی اینکه تولید دانشبنیان مبتنی بر تحقیق و توسعه است بدان معنا که تولیدکننده مدت طولانی را برای افزایش کارایی و بهرهوری محصول صرف تحقیق و توسعه در مسیر تولید میکند تا یک محصول جدید را به بازار عرضه کند، حال این سؤال مطرح میشود که آیا این محصول با استقبال در خرید مواجه خواهد شد یا خیر؟ این خود به معنای پذیرش ریسک بالاست حال در نظر بگیرید که وقتی فضای اقتصادی کشور کلاً فضای ریسکی (بیثبات اقتصاد، تغییر نرخ ارز و تورم به بهصورت روزانه) است باید دید پذیرش ریسک جدید منطقی و بهصرفه است که باید در پاسخ گفت اینگونه نیست. با توجه به آنچه عنوان شد بهنظر میرسد اقتصاد دانشبنیان در چنین شرایطی یعنی فراهم نبودن حکمرانی اقتصاد دانشبنیان، فراهم نبودن در فضای کسب و کار بهدلیل انحصار و رانت و درعینحال بیثباتی اقتصاد کلان محلی برای رشد نخواهد داشت که نتیجه آن فراهم نبودن بستر برای تولید دانشبنیان خواهد بود. البته این به معنای نداشتن محصول دانشبنیان نیست زیرا محصول دانشبنیان با تولید دانشبنیان متفاوت است چراکه در این نوع محصول یکسری از شرکتهای ما خود مصرفکننده دانش وارداتی هستند؛ بدان معنا که یک قطعه و یا دانش پیچیده را وارد کرده و یک محصول را سرِهم میکنند یعنی در حال حاضر همه تولیدات دانشبنیان ما همگی به معنای واقعی دانشبنیان نیستند بلکه محصول دانشبنیان تولید میکنند زیرا تولید دانشبنیان یعنی اینکه صفر تا 100 تولید محصول را تولیدکننده خود بر پایه دانش و تخصص بر عهده داشته باشد. مسئله بعدی این است که همانقدر که فضای رقابتی لازم است تا تولید دانشبنیان شکل بگیرد بعدازاینکه این شرکتها با همه خطرها، اتفاقات و مسائل و مشکلات متعدد به یک محصول دانشبنیان جدید رسیدند نیازمند حمایت انحصاری هستند زیرا این شرکتها سالها وقت و هزینه صرف میکنند تا یک محصول خاص را تولید کنند؛ بنابراین در صورت انحصاری نکردن این محصول و امکان کپی کردن چرا باید شرکت برای رسیدن به یک محصول دانشبنیان سالها تلاش کرده و هزینه کند اما اگر حمایت لازم بهدرستی انجام شود انگیزه حرکت در مسیر تولید دانشبنیان برای دیگر شرکتها نیز ایجاد خواهد شد. لازمه رسیدن به اقتصاد دانشبنیان چیست؟ گام نخست رسیدن به اقتصاد دانشبنیان اعتقاد به دانش اقتصاد و عمل به اصول اقتصادی علمی است بنابراین این امکان وجود ندارد که حکمرانی و سیاستهای اقتصادی کشور دانشبنیان نبوده و مبتنی بر دانش اقتصاد نباشد و ما بهدنبال تولید دانشبنیان باشیم که در این مسیر تنها راه رسیدن به این فضا شکستن انحصار، حذف امضاهای طلایی، اعتقاد به دانش اقتصاد و حذف بروکراسی اداری از سوی دولت است. |
لینک | |
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/55551 |