کد خبر : 55990 تاریخ : 1401/3/9 گروه خبری : جامعه |
|
اعظم باقری از همسر خود گفت: دوست داشتن نادر اصلاً کار سختی نبود |
|
اعظم باقری با اشاره به آشنایی خود با مرحوم نادر طالبزاده، بیان کرد: نهم اردیبهشتماه سال 1380 زمانی که من برای تست نقش اول سریال بشارت منجی به دفترش رفتم، با او آشنا شدم. البته مستندات ایشان را دیده بودم، اما خودش را تا آن زمان ندیده بودم که در آن تست قبول و برای نقش انتخاب شدم. مسیح نقطه اتصال ما بود وی توضیح داد: نقطه اتصال من و نادر، کار مسیح بود؛ جالب اینکه من همان زمان کار نمایشی میکردم و پیشنهاد کاری زیادی داشتم، اما کار جلوی دوربین قبول نمیکردم و علاقهای به دیده شدن نداشتم. وقتی یکی از دوستانم برای احوالپرسی زنگ زد و گفت برای تست کار حضرت مسیح میرود، گفتم مرا هم معرفی کن، چون من به حضرت مسیح ارادت دارم و کلیسا میروم، کار در این پروژه هم بهآرامی و بهمرور جلو رفت. باقری اضافه کرد: از آنجایی که من کار تئاتری و نمایشی میکردم، در فیلمبرداری، انتخاب بازیگر یا کارهای دیگر در کنارش بودم و کموبیش در جریان کارهای رسانهای او نیز قرار داشتم. نادر همیشه تلاش میکرد حتی در اوج سختیها و مریضیها هم لحظهای بیکار نباشد. همسر مرحوم طالبزاده ادامه داد: از دیماه همان سال زندگی مشترکمان آغاز شد و هشت سال بعد از ازدواجمان یعنی مهرماه 1388 خداوند به ما یک دختر داد که اکنون 13 ساله است؛ نادر همسر و پدر با محبتی بود که رفتارهای او از روح بلندش نشأت میگرفت. باقری گفت: من 21 سال زندگی پُرفرازونشیب اما پُربار با ایشان داشتم و بدون اغراق افتخار میکنم که در کنار او زندگی کردم. وی با اشاره به ویژگیهای اخلاقی برجسته مرحوم طالبزاده، توضیح داد: چیزی که از ایشان برای من به یادگار مانده، قلب مهربان اوست؛ او به قدری مهربان بود که در همه آدمها فقط خوبیها و زیباییها را میدید و معتقد بود همین خوبیها و زیباییها حقیقت وجودی انسانها است. همیشه به او میگفتم قلبت مسیحایی است باقری افزود: بهتر است بگویم او در وجود آدمها به دنبال حقیقت بود، حتی اگر میدید برخیها نیات دیگری دارند، به روی خودش نمیآورد؛ من همیشه به او میگفتم قلبت مسیحایی است. همسر مرحوم طالبزاده یادآوری کرد: هرجا که میرفتیم مثلاً محافل علمی یا کنار مردم، نادر بسیار متواضع بود؛ مثلاً همیشه میدیدم همانطور که در دانشگاه با یک پرفسور ایتالیایی صحبت میکند، با یک پیرمرد روستایی در شمال هم صحبت میکند و عاشقانه حرفش را گوش میدهد، با همان عشق و تواضع و با همان رفتار، هیچوقت تفاوتی بین آدمها نمیگذاشت. وی با بیان اینکه آقای طالبزاده از کودکی با قلب وسیع و روح بلند بزرگ شده بود، ابراز کرد: او در مدارس مسیحی درس خوانده بود، زبان انگلیسی را خوب میدانست و به اناجیل مختلف مثل یک مسیحی مؤمن مسلط بود؛ همین ارتباطگیری با ادیان و افراد مختلف از او یک آدم حقیقتجو و مهربان ساخته بود. هنگام بیماری هم دست از کار نمیکشید باقری با اشاره به یک سال پایانی حیات مرحوم طالبزاده، اذعان کرد: نادر از ماه رمضان سال 1400 در منزل بستری بود و ما از او مراقبت میکردیم؛ در این یک سال که کنارمان بود، با اینکه مریضاحوال بود و قلبش درد میکرد، همچنان مشغول کار بود. البته من فقط میتوانم بخش پرداختن به ساخت فیلم مسیح را مثال بزنم، چون خودم به آن مسلط هستم، بخشهای دیگر را نمیدانم، اما میدانم که او لحظهای بیکار نبود. بهراحتی قلب هر کسی را تصرف میکرد همسر مرحوم طالبزاده گفت: ما باهم دوست بودیم و زندگیمان را با دوستی گذراندیم، او تا آخرین لحظه زندگی مهربان و دلسوز بود؛ یک مرد استثنایی که البته همچنان هم همینطور است، حتی بعد از مرگش! وی با تأکید بر اینکه آقای طالبزاده انسان کاملی بود، افزود: دوست داشتن ایشان، جذب او شدن و در کنارش زندگی کردن اصلاً کار سختی نبود؛ وجود او آنقدر پُر از عشق و محبت و دانایی بود که بهراحتی قلب هر کسی را تصرف میکرد. آنقدر محبت او زیاد بود که وقتی نبود هم خلأ حضورش پُر میشد همسر مرحوم طالبزاده متذکر شد: نادر وقتی که بود، کامل بود؛ وقتی که کار داشت هم مانند همه انسانهای خاص که روحهای بزرگ دارند، حاضر بود. آنقدر عشق و محبت او زیاد بود که وقتی نبود هم خلأ حضورش پُر میشد و وجودش آنقدر نازنین و عزیز بود که وقتی نبود، بیصبرانه منتظر دیدنش بودیم و آن عشقی که در وجودش بود، همهچیز را جبران میکرد؛ اکنون اما بدون او همهچیز خالی و برهوت است. باقری گفت: او شب تا صبح کار میکرد، مینوشت، نماز میخواند، عبادت میکرد، اصلاً مثل یک آدم عادی و معمولی که استراحت کند و پا روی پا بیندازد، نبود؛ حتی درحال غذا خوردن کار میکرد. من همیشه میگویم که او 68 ساله نبود، دو برابر این عدد بود سنش، همیشه درحال تکاپو بود. وی نادر را یک انسان حقیقتجو خواند و افزود: نخستینبار که همدیگر را دیدیم، 9 اردیبهشتماه بود؛ روزی هم که آخرینبار پیشانی او را بوسیدم، 9 اردیبهشتماه بود. ما نهم اردیبهشتماه و روز نخست دیدارمان را تاریخ زندگیمان قرار داده بودیم و تقدیر این بود که آخرینبار هم نهم اردیبهشتماه او را ببینم. رفتن او خیلی زود بود... باقری با بیان اینکه رفتن او خیلی زود بود، تصریح کرد: او با عزت و عشق رفت و خداوند برایش این رفتن را درنظر گرفت؛ خواست خدا هرچه باشد، ما راضی هستیم. میدانیم هنوز زنده بوده و در کنار عزیزانش است. من هنوز رفتنش را باور نکردهام، ایشان عاشق همه بود و دوستداران زیادی هم داشت، انسان والا با روح بزرگ که به این دنیا آمد، یک دورهای پیش ما بود و حالا نبودنش برای ما سخت بوده؛ اما ایمان دارم که جای او بسیار سبز و آرام است. |
لینک | |
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/55990 |