کد خبر : 56742
تاریخ : 1401/3/29
گروه خبری : درهای دری

ارائه هفت‌ونیم درس و اصلاح باورهای اشتباه درباره مغز در بازار نشر

لیزا فلدمن برت نویسنده این‌کتاب، روان‌شناس و عصب‌پژوه است که به تدریس در دانشگاه نورث‌ایسترن و طبابت در بیمارستان عمومی ماساچوست و دانشکده پزشکی هاروارد اشتغال دارد. او سال 2019 برنده کمک‌هزینه تحقیقاتی بنیاد گوگنهایم شد و در حال حاضر عضو آکادمی هنر و علوم آمریکا و انجمن سلطنتی کانادا است. برت، کتاب‌هایی چون «هیجانات چگونه ساخته می‌شوند: حیات اسرارآمیز مغز» را نیز در کارنامه دارد و در بوستون ساکن است.

کتاب پیش‌رو شامل نتایج تحقیقات و بررسی‌های نویسنده‌اش در زمینه عصب‌پژوهی است و مقاله‌هایی عمومی را شامل می‌شود که به‌گفته نویسنده با هدف برانگیختن حس کنجکاوی و توجه مخاطب نوشته شده‌اند. هر مقاله‌اش هم دربرگیرنده مباحث علمی و قانع‌کننده درباره مغز است. لیزا فلدمن برت توصیه کرده مقالات کتاب به‌ترتیب خوانده شوند.

 «هفت‌ونیم درس درباره مغز»، هشت‌فصل یا درس دارد که به‌ترتیب عبارت‌اند از:

«درس نیم‌: مغز شما برای تفکر نیست»، «درس 1: شما یک مغز دارید (نه سه‌تا)»، «درس 2: مغز شما یک شبکه است»، «درس 3: مغزهای کوچک، خود را به جهان‌شان سیم‌کشی می‌کنند»، «درس 4: مغز شما (تقریبا) هرعملی را که انجام دهید، پیش‌بینی می‌کند»، «درس 5: مغز شما مخفیانه با مغزهای دیگر کار می‌کند»، «درس 6: مغز بیش از یک‌نوع ذهن ایجاد می‌کند» و «درس 7: مغز ما می‌تواند واقعیت را خلق کند». این‌مقالات یا درس‌ها اشتباهات رایج مردم درباره مغز و کارکردش را تصحیح می‌کنند.

 در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

مثال سوم ما درباره تنظیم و هرس، نحوه رشد حس‌های شماست. در چند ماه اول زندگی، کودکان در احاطه انواع صداها ازجمله صدای صحبت‌ افراد قرار دارند. کودکان تازه‌متولدشده با فانوس توجهشان، به هر صدایی در اطراف توجه می‌کنند. کودکان در آزمایشگاه می‌توانند گستره وسیعی از صوت‌های زبان را تشخیص بدهند، ازجمله مواردی که زیاد نمی‌شنوند. 

اما با گذشت زمان، تنظیم و هرس، مغز کودک را براساس صداهای آوایی بیشتر شنیده‌شده، سیم‌کشی می‌کنند. صداهایی که تکراری می‌شوند، اتصال‌های عصبی خاصی را تنظیم می‌کنند و از آن پس، مغز کودک آن‌صداها را به‌عنوان بخشی از کنجش می‌شناسد. صداهایی که کمتر تکرار می‌شوند، به‌عنوان صداهای قابل چشم‌پوشی در نظر گرفته می‌شوند و در نهایت، اتصال‌های عصبی مربوط به آن‌ها بدون استفاده می‌مانند و هرس می‌شوند.

از نظر دانشمندان این نوع هرس، یکی از دلایلی است که کودکان نسبت به بزرگسالان، راحت‌تر زبان‌ها را می‌آموزند. زبان‌های گفتاری مختلف، مجموعه‌صداهای متفاوتی را به‌کار می‌گیرند. برای مثال، زبان‌های یونانی و اسپانیایی، حروف صدادار اندکی دارند، در حالی‌که زبان دانمارکی بیش از بیست حرف صدادار دارد (بسته به اینکه چگونه شمرده شوند). 

اگر در دوران کودکی، افراد با چندین زبان با شما تعامل برقرار کنند، مغز شما احتمالا به‌نحوی تنظیم و هرس می‌شود تا صداهای آن زبان‌ها را بشنود و تشخیص دهد. اگر در زمان کودکی تنها یک‌زبان را بشنوید، به بازآموزی قابلیت شنیدن و تشخیص صداهای خارج از زبان خود نیاز دارید که دشوار است.

  لینک
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/56742