مهارتی که باید یاد بگیریم شاید یکی از مهمترین مشکلات پیشروی مادرانی که به ناگهان تبدیل به سرپرست خانواده شدهاند و باید بهصورت تک والد، والدگری کنند، نداشتن مهارت است. مهارتی برای مدیریت دوجانبه خانه و بیرون از خانه که واقعا هم کار بسیار سخت و دشواری است. درواقع مادرانی که تنها سرپرستان خانواده محسوب میشوند، علاوهبر مسؤولیتهای مادری، فشار زیادی برای تامین هزینههای زندگی تحمل میکنند که پیشبردن هردوی این مسائل در کنار همدیگر، طبیعتا به گذشت زمان و آموختن مهارت نیاز دارد. این افراد باید خیلی زود خودشان را پیدا کنند و بدانند که چطور میتوانند از پس چنین مدیریت پرفشاری بربیایند؛ آنوقت است که به مرور زمان و با کمکگرفتن از متخصصان و مشاوران، حجم این فشار روی شانههایشان کم و کمتر میشود و بهتر میتوانند خودشان را با شرایط پیشآمده وفق بدهند. تربیت یک نفره تربیت کودک سخت است؛ موضوعی که هیچکس منکر آن نیست و این اتفاق زمانی سختتر میشود که باید یکنفره آن را به سرانجام برسانیم. روانشناسان حوزه کودک معتقدند که در بسیاری از موارد، مادران سرپرست خانوار، برای اینکه در تربیت فرزندشان کوتاهی نکنند، به افراط روی میآورند و در مسیر حمایت بیشاز حد از آنها قدم برمیدارند درصورتیکه این راه درستی نیست و در آینده برای کودکان آنها دردسرساز میشود. گاهی هم مادر سرپرست خانوار از طرف دیگر بوم میافتد و برای اینکه بتواند فرزند و فرزندانش را از نظر مالی حمایت کند، کمتر از مقدار طبیعی برای بودن در کنار فرزندش وقت میگذارد. مشکلاتی که البته طبیعی است و مدیریت هزینههای یک خانواده و رشد و پرورش فرزندان بهطور همزمان واقعا کار سخت و دشواری است اما یکی از راههای کاربردی که برخی روانشناسان از آن بهعنوان برگ برنده والدگری در چنین مواقعی یاد میکنند، نشاندادن میزان عشق و علاقه است. درواقع ممکن است حضور شما کم باشد اما در همان مدت کم هم او را تشویق کنید، با همدیگر همکلام شوید، با او بازی کنید و برایش کتاب بخوانید. درواقع این موضوع را در ذهن او جا بیندازید زمانهایی که کنار تو هستم، به تو اختصاص دارد و همینقدر هم میتواند بسیاری از نیازهای کودک را تامین کند. او را بدبین نکنید اجازه ندهید حضور نداشتن پدرش در زندگی به هر دلیلی، باعث شود او نسبت به مردان و پسران دیگر بدبین شود. برای چنین هدفی، بهتر است الگوهای مناسبی برایش پیدا کنید تا ذهنیاتش نسبت به همجنسهای پدرش مثبت و خوب باشد. ضمن اینکه اگر پدر خانواده فوت کردهاست، از خوبیهایش بگویید تا چنین تصوری در ذهن فرزندتان از پدرش نقش ببندد. با این حال، حواستان باشد افرادی که به عنوان الگو انتخاب میکنید، سنجیده و حساب شده انتخاب شدهباشند تا بعدا پشیمانی به بار نیاید. کمک بگیرید لازم نیست یک ابرقهرمان باشید، چرا که در نهایت فرسوده و خسته میشوید. مهدکودک یا جایی شبیه به این، میتواند کمی از بار دغدغههای مادران سرپرست خانوار بکاهد. البته این فرصت هم نیازمند پیش مقدماتی است، مانند اینکه مادر بتواند از پس مخارج و هزینههای مهد بربیاید اما بهطور کلی موضوع کمکگرفتن از هر فرصت و امکانی است که در اختیار مادران وجود دارد. در واقع بهتر است همه بار را خودشان به تنهایی به دوش نکشند و حتی به اندازه چند ساعت هم از امکاناتی مانند مهدکودک یا افرادی که تمایلی به کمک کردن دارند، کمک بگیرند. چرا روانشناسان معتقدند که ادامه این مسیر سنگین به تنهایی، مادر را خسته میکند و ممکن است در ادامه دادن مسیر با مشکلاتی مواجه شود. پس میتوانید با افرادی که موقعیتی شبیه به شما دارند ارتباط بگیرید و همه به همدیگر کمک کنید. از خدمات اجتماعی که به خانمهای سرپرست خانوار داده میشود هم غافل نشوید. به طور کلی، دست کمکی را که به سوی شما در این مسیر دراز شده است، رد نکنید. برنامهتان را نظم ببخشید در روزها و ماههای اول، مدیریت زندگی به صورت تکنفره چیزی فراتر از حد تصور سخت به نظر میرسد اما بهتر است خیلی زود خودتان را پیدا کنید و یک برنامه روتین و منظم برای خودتان و فرزندتان، مشخص کنید. درواقع در چنین روالی، باید ساعت کار، ساعت وعدههای غذایی و همچنین زمان خواب بهطور حدودی مشخص باشد تا کودک شما از سردرگمی خارج شود؛ حتی خود شما. البته این اتفاق زمانی رخ خواهد داد که مادر سرپرست خانوار، شغل مناسبی داشته باشد و خیالش از بابت مخارج راحت باشد و بتواند به برنامهریزی مشخصی روی بیاورد اما بههرحال، بهدلیل موقعیتی که در آن قرار گرفتید، راه هرچه پیش آید خوش آید را در پیش نگیرید و از نظم در خانه غافل نشوید. قوانین مشخص کنید اما یکی از اساسیترین چالشهایی که یک مادر سرپرست خانوار و تنها والد فرزندان با آن روبهروست این است که ممکن است به دلیلی شرایطی که دارد، اختیارات بیحد و حدودی به فرزندانش بدهد که طبیعتا او را با مشکل روبهرو خواهد کرد. پس بهتر است که خیلی زود قوانین خانه را مشخص کند و اجازه ندهد موقعیتی که در آن قرار گرفته است، دستخوش تغییراتی شود که دیگر نتوان آن را به حالت عادی برگرداند. در چنین مواقعی، باید قانون را بهطور جدی اعمال کنید و اجازه ندهید احساسات مادرانه و شرایط خاصتان روی تصمیمگیری شما تاثیر بگذارد. البته کمی انعطافپذیری در زمان اجرای قانون، ایرادی ندارد اما یک قانونی که کم و بیش اجرا شود بهتر از بیقانونی است. به خودتان برسید حالا به خاطر قرار گرفتن در موقعیتی که شما تنها والد و سرپرست خانه و خانواده هستید، نیاز نیست احساس گناه یا مدام خودتان را سرزنش کنید. این کار نهتنها به کودک شما کمکی نمیکند بلکه باعث میشود این انرژیهای منفی را از شما دریافت کند و در روحیهاش تاثیر بگذارد. واقعیت را بپذیرید و خودتان را دوست داشته باشید. به تواناییهایتان ایمان داشته باشید و روی پاهایتان بایستید و این احساس قدرت را به فرزندتان هم منتقل کنید. آنوقت است که میتوانید فعالیتها و برنامههایتان را به شکل بهتری پیش ببرید. از رژیم غذایی سالم برای خود و فرزندتان غافل نشوید، ورزش کنید و خواب کافی داشته باشید. بهطور کلی خودتان را در نظر بگیرید و هر کاری که میتواند خوشحالتان کند، انجام دهید. فراموش نکنید زمانی میتوانید بهترین والد برای فرزندتان باشید که پیش از هرچیز حال خودتان خوب باشد. احساساتتان را بروز بدهید همه افرادی که کوچکترین درکی داشته باشند، میدانند خانمهای سرپرست خانوار که به تنهایی فرزندانشان را بزرگ میکنند، روزهای سختی را میگذرانند. پس اگر کمی احساساتتان دچار لغزش است و ممکن است اشکی از گوشه چشمتان رها شود، خودتان را سرزنش نکنید. این کار باعث میشود بهموقع خنده هم بر لبتان بیاید. از طرف دیگر به همان اندازه که ممکن است احساس غم و نیز حس شوخطبعی و شادابیتان را هم بروز دهید. حتی در مواجهه با فرزندانتان که به سنین نوجوانی رسیدهاند. با آنها حرف بزنید و درباره مسائل پیشآمده، برایش توضیح دهید. در واقع او را هم در زندگی شریک کنید و اجازه دهید که مسؤولیتی مناسب سنش حس کند. البته این را فراموش نکنید، مسؤولیتی مناسب سن او. تصورات غلط را دور بریزید هر آنچه تا بهحال راجع به مادرانی که به تنهایی فرزندانشان را بزرگ کردهاند، دیده یا شنیدهاید، کنار بگذارید. این زندگی شماست و خودتان که خوب یا بدش را مشخص میکنید. اگر کسی در چنین موقعیت مشابهی با شما، تجربه ناخوشایندی از زندگی داشتهاست یا در رابطه با فرزند یا فرزندانش، به آن چیزی که میخواسته نرسیده، ارتباطی به زندگی شما ندارد. شما میتوانید نتیجه زندگیتان را خودتان مشخص کنید. گاهی این تصور غلط وجود دارد فرزندانی که در خانه تکوالد رشد میکنند به اندازه بچههای دو والد، موفق نیستند در حالی که این نگاه اصلا عمومیت ندارد و تجربههای مختلف نشان داده اینطور نیست. پس با کمی ثبات مدیریتی و رفتاری، این بچهها از نظر رفتاری و تحصیلی هیچ کم و کاستی نسبت به دیگر همسن و سالانشان ندارند. این تصور که زندگی با دو والد سادهتر یا بهتر خواهدبود، حقیقت است اما به طور صد در صدی درست نیست. چه بسا گاهی یک والد با اعمال نظرات صحیح، بهتر بتواند کنترل زندگی را در دست داشتهباشد. فرزندانتان را اجتماعی کنید خاطره شیرین دوران کودکی بسیار از بچهها، به جمعهای دوستانهشان برمیگردد؛ به بازیهایی که هر بار در خانه یکی از آنها میکردند و یکی از مادرها، مسؤول مراقبت از آنها بودهاست. در واقع ارتباط گرفتن با دوستان، آشنایان، مادران همکلاسیها و هرکسی که بتواند در این مسیر همراهمان باشد، هم برای مادر و هم برای فرزندان، اتفاق بسیار مثبت و خوبی است؛ چرا که بچهها، برخی مهارتها را در جمع همسن و سالانشان یاد میگیرند. با این کار، یک تیر و دو نشان زدهاید. یعنی هم کودک را با محیطی اجتماعی تطبیق دادهاید و هم خودتان فرصت رسیدگی به باقی امور را پیدا میکنید؛ یک موقعیت کاملا برد، برد. به فکر روز مبادا باشید به عنوان یک والد تنها، همیشه پیشزمینهای از شرایط اضطراری داشتهباشید و خودتان را برای رویارویی با آن آماده کنید. این آمادگی هم میتواند یک منبع مالی برای روز مبادا محسوب شود و هم فهرستی از آدمهایی باشد که در شرایط اضطراری میتوانند به کمک شما بیایند. پس نهتنها ذهنتان برای چنین شرایطی آماده باشد که بتوانید شرایط کنترل کنید، بلکه این آگاهی را داشتهباشید چطور و با کمک از چه کسانی میتوانید موضوع را بهتر حل و فصل کنید؟ موضوعی که میتواند در مواقع بحرانی، تنها چارهتان باشد. صادق باشید همهچیز را برای فرزندتان عادی جلوه ندهید؛ به طوری که انگار هیچ اتفاقی نیفتادهاست. بلکه با جاهای خالی ذهن او همراه شوید و خودتان بهترین پاسخ برای سوالاتش داشتهباشید. در واقع بهتر است نخواهید شرایطی را که در آن قرار گرفتهاید، بپوشانید بلکه با در نظر گرفتن سن او، حقیقت شرایط فعلی را برایش توضیح بدهید. حقیقتی که گاهی از هرچیز دیگری شیرینتر خواهدبود البته در این میان، کارشناسان معتقدند لازم نیست درباره ستمهایی که به شما شده به طور جزئی حرف بزنید یا از والد غایب بدگویی کنید. شما شرح اتفاق پیشآمده را برایشان توضیح بدهید و باقیاش را به هوشمندی فرزندتان بسپارید که به مرور زمان، آن را تجزیه و تحلیل میکند و بهترین جواب را خواهدگرفت. البته حواستان باشد او را تبدیل به همراز نکنید و درد و دلهایتان را با او شریک نشوید؛ چرا که این توانایی را ندارد تا به عنوان تکیهگاه شما رفتار کند و بالاخره نتیجه این اتفاق، روزی عیان و دردسرساز میشود. این شما هستید که مسیر را مشخص میکنید در نهایت باید بگوییم تنها کسی که میتواند مسیر سعادت و خوشبختی خانوادهتان را تضمین کند، خودتان هستید. پس با ایجاد یک محیط پایدار و امن، اول به خودتان و بعد هم به فرزندتان فرصت رشد و پیشرفت بدهید. از افکار منفی دوری و سعی کنید جایگاه و مسؤولیتتان را خیلی خوب روشن کنید. مسیرتان هموارباد.
|