در اینجا به چند روایت که در این زمینه وارد شده است، اشاره میکنیم: ابو بصیر خطاب به امام صادق (ع) عرض میکند: «ابوجعفر [حضرت باقر](ع) میفرمود که برای قائم آل محمد(ص)، دو غیبت است که یکی از دیگری کوتاهتر است. [نظر شما در این مورد چیست؟]» امام در پاسخ ابوبصیر میفرماید: «آری ای ابوبصیر! [چنانکه گفتی،] یکی از این دو غیبت از دیگری طولانیتر خواهد بود». امام صادق (ع) میفرمایند: برای صاحب این امر دو غیبت است که یکی از آنها چنان به درازا میکشد که بعضی میگویند: [آن حضرت] دیگر مرده است و بعضی دیگر میگویند: او به قتل رسیده است و بعضی هم میگویند: او دیگر رفته است…. نعمانی در کتاب الغیبة به تعریف غیبت صغرا و غیبت کبرا پرداخته است؛ نخستین غیبت آن حضرت، غیبتی است که در آن، نمایندگانی از طرف امام به عنوان واسطه میان مردم و آن حضرت منصوب شدهاند که در میان مردم آشکارا به سر میبرند و به واسطه آنها مشکلات علمی مردم حل و پاسخ پرسشها و معضلهای آنها داده میشود. این غیبت، غیبت کوتاهی است که مدت آن به سر آمده و زمان آن گذشته است. غیبت دوم، غیبتی است که در آن، واسطهها و نمایندگانی [که میان مردم و امام عصر وجود داشتند]، به دلیل مصلحتی که خداوند اراده کرده است، برداشته شدهاند. یکی از پرسشهای مطرح درباره غیبت امام عصر(ع) این است که چرا آن حضرت دو غیبت داشته است؛ یکی غیبت صغرا و دیگری غیبت کبرا؛ چرا از همان ابتدا، غیبت کبرا آغاز نشد و آن حضرت پس از یک دوره غیبت هفتاد ساله، غیبت کبرای خود را شروع کرد؟ در پاسخ این پرسش، باید گفت: غیبت آخرین امام معصوم(ع) در روایات پیشبینی شده بود، ولی زمانی که امام حسن عسکری(ع) به شهادت رسید، شیعیان به دلیل پیشینه 250 سالهای که از حضور یازده امام معصوم(ع) در جامعه داشتند، به راحتی نمیتوانستند غیبت کامل امام از جامعه را بپذیرند. به همین دلیل، برخی شیعیان پس از شهادت آن حضرت تا مدتی دچار حیرت و سرگردانی شدند. بنابراین، لازم بود قبل از آغاز غیبت کبرا و قطع کامل ارتباط امام با جامعه، برای مدتی، رابطه امام با مردم به واسطه نایبان خاص ادامه داشته باشد، تا مردم به تدریج، آماده پذیرش غیبت کامل امام و مراجعه به فقها ـ به عنوان نایبان عامّ امام زمان(ع) ـ شوند. به بیان دیگر، دوران غیبت صغرا، دوران تمرین و آماده سازی شیعیان برای ورود به دوران غیبت کبرا بود. گفتنی است آماده کردن مردم برای ورود به دوران غیبت از سالها پیش از غیبت امام مهدی(ع) یعنی از زمان امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) آغاز شده بود. آماده کردن مردم برای غیبت کبری امام هادی(ع) و امام حسن عسکری مأموریت داشتند به تدریج رابطه خود را با مردم کم کنند و آنها را در امور مختلف اعتقادی و فقهی، به فقها و محدّثان شیعه که در مراکز شیعهنشینی چون « قم» حضور داشتند ارجاع دهند تا به تدریج، مردم با این رویه خو بگیرند. در کتب تاریخی آمده است: امام هادی(ع) خود را از بسیاری از شیعیان پوشیده میداشت و جز تعداد اندکی از یاران خاص آن حضرت، ایشان را نمیدیدند و هنگامی که امر [امامت] به امام حسن عسکری(ع) منتقل شد، ایشان چه با یاران خاص خود و چه با مردم عادی از پشت پرده سخن میگفت. اینها همه مقدمهای برای غیبت صاحبالزمان(ع) بود تا مردم با این شیوه خو بگیرند و غیبت را انکار نکنند. از امام مهدی(ع) نیز درباره رفع سرگردانی مردم در توقیعی نقل شده است: … و امّا در رویدادهایی [ که در آینده] پیش میآید، به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنها حجت بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشان. مفهوم غیبت، ناپیدا بودن امام یکی از مفهومهای غیبت این است که امام مهدی(عج) در طول مدت غیبت خویش, از نظر جسمی از نظر مردم دور است و اگرچه آن حضرت در این مدت، مردم را میبینند و از حال آنها باخبر میشوند، ولی کسی توان دیدن ایشان را ندارد. نعمانی در کتاب الغیبة، چهار روایت نقل میکند که همه بیانگر همین صورت اول است. از جمله این روایات چهارگانه، این روایت امام صادق(ع) است که میفرماید: «[در زمان غیبت] مردم، امام خویش را نمییابند. با اینکه او در موسم [ حج] حاضر میشود و مردم را میبیند، ولی کسی او را نمیبیند.» امیرمؤمنان علی(ع) نیز در روایتی میفرماید: «حجت خدا بر روی زمین بر آن ایستاده است. در راههای آن حرکت میکند و در قصرها و خانههای آن داخل میشود. او شرق و غرب زمین را در مینوردد. سخنان مردم را میشنود و بر جماعت آنها سلام میکند. او مردم را میبیند، ولی کسی او را نمیبیند تا زمانی که وقت ظهور در رسد…» حاصل روایات بالا این میشود که در طول زمان غیبت امام عصر(عج) به کلی از دیدگان مردم غایب است و جز در موارد بسیار اندک و آن هم در مقابل بندگان خاص خداوند حاضر نمیشود. مفهوم غیبت، ناشناس بودن امام یکی از مفهومهای غیبت این است که اگرچه آن حضرت در طول زمان غیبت در میان مسلمانان حضور مییابد و با آنها برخورد میکند، ولی کسی آن امام را نمیشناسد و به هویت واقعی ایشان پی نمیبرد. امام صادق(ع) درباره غیبت آن حضرت چنین میفرماید: «چگونه این مردم، این موضوع را که خداوند با حجتش همان گونه رفتار میکند که با یوسف رفتار کرد، انکار میکنند؟ همچنین چگونه انکار میکنند که صاحب مظلوم شما… در میان ایشان رفت و آمد میکند… ولی او را نمیشناسند، تا زمانی که خداوند به او اجازه دهد که خودش را معرفی کند، همچنانکه به یوسف اجازه داد، آن زمان که برادرانش از او پرسیدند: «آیا تو یوسف هستی؟» پاسخ دهد که «بلی، من یوسف هستم». بنابراین فرض، برای حفظ امام مهدی(عج) از شر دشمنان لازم نیست که آن حضرت از نظر جسمی از جامعه دور و از دیدگان پوشیده باشد، بلکه همین قدر که ایشان در میان مردم شناخته نشود و هویت حضرتش بر آنها پوشیده بماند، کفایت میکند. شاید از همین روست که ائمه اطهار(ع) از مردم میخواستند نام و عنوان مهدی(عج) را پوشیده دارند و در پی شناسایی حضرتش نباشند. آنچه معنای دوم را تأیید میکند، سخنان کسانی است که در زمان غیبت کبرا آن حضرت را دیده و حالات مختلفی را برای حضرتش برشمردهاند. گاه در موسم حج و با لباس احرام؛ گاه در لباس تجار و شمایلی که مخصوص تجارتپیشگان است؛ گاه در صورت یک عرب معمولی که در بیابانها راه را بر گمشدگان مینمایاند و نظیر آن. این موضوع حکایت از این دارد که حضرت مهدی(عج) از نظر ظاهری، با انتخاب پوششهای مختلف، هویت واقعی خود را از دیدارکنندگان پنهان داشته است. سرّ غیبت پنهان است در روایات معصومین(ع) و سخنان دانشوران بزرگ شیعه از موضوعهای مختلفی به عنوان حکمت، فلسفه یا علت غیبت امام عصر(عج) یاد شده است؛ امّا بیشتر اموری که در روایات از آنها به عنوان علت یا سبب غیبت، یاد شدهاند، بیان کننده فواید، آثار و نتایج غیبت هستند و با وجود برطرف شدن برخی یا حتی همه این علتها نیز استمرار غیبت قابل تصور خواهد بود. از همین روست که در برخی روایات آمده است که غیبت، یک راز از رازهای خداست و این راز تا زمان ظهور ناگشوده خواهد ماند. آیت الله صافی گلپایگانی، از صاحبنظران حوزه مهدویت در این زمینه چنین مینویسد: آنچه بگوییم راجع به اسرار غیبت، بیشتر مربوط به فواید و آثار آن است؛ و الا علت اصلی آن بر ما مجهول است. و این است معنای احادیث شریفهای که در آنها تصریح شده به اینکه سرّ غیبت آشکار نشود؛ مگر بعد از ظهور.
|