کد خبر : 62152
تاریخ : 1401/8/14
گروه خبری : جامعه

دست یابی آرزوهای دست نیافتنی والدین در فرزندان

اجازه بدهید خودشان باشند

والدینی که بچه‌های خود را وادار می‌کنند مثل آن‌ها بیندیشند، عقیده‌‌ایی نظیر آن‌ها داشته و هدف‌های مورد نظر ایشان را دنبال کنند، باعث می‌شوند که بچّه‌ها به درستی انتخاب خود و علایم درونی‌ایی که دریافت می‌کنند، شک کنند.
هر یک از فرزندان شما انسانی‌ست ویژه، با مشخصات کاملاً جدا و متفاوت از برادرها و خواهرها یا هر کس دیگری که بخواهید او را با وی مقایسه کنید. این واقعیّت را بپذیرید که او مخلوقی‌ست ویژه، با توانایی‌های بالقوّه ی نامحدود و می‌تواند به هر هدفی که در زندگی آرزوی رسیدن به آن را دارد، نایل آید. بچه‌ ایی که آزاد گذاشته می‌شود تا خودش باشد، به نحوی که دوست دارد، بازی کند و به علت همسان نبودن با دیگران به باد انتقاد گرفته نمی شود، بچه ایی که اجازه دارد تا آن‌جا که به حقوق دیگران لطمه ایی وارد نشود از آزادی‌های خود استفاده کند، از عزت نفس خوبی برخوردار خواهد شد.
وحید یعقوبی مدیر آموزش و پرورش ناحیه یک کرج با اشاره به اینکه اولیا از اجبار کردن فرزندان خود به انتخاب یک رشته خاص پرهیز کنند، گفت: دانش‌آموزان باید بر حسب وضعیتی که در فرم هدایت تحصیلی دارند اقدام به انتخاب رشته تحصیلی کنند.یکی از دلایل بیکاری امروز جامعه ما را عدم انتخاب رشته صحیح در دوره دبیرستان و دانشگاه تشکیل می‌دهد که این روند نامناسب نیاز به تغییر نگرش افراد به ویژه دانش‌آموزان و اولیای آنان نسبت به فرآیند انتخاب رشته دارد.
  فرزندتان را به حال خودش بگذارید
اگر فرزند شما ورزشکار بودن را به موسیقیدان خوبی شدن ترجیح می‌دهد، به او فشار نیاورید و اجازه دهید رشته ی مورد علاقه‌ی خود را دنبال کند. اگر او به گرافیک علاقه مند است و شما آرزو داشتید که رشته حقوق را دنبال نماید، از عقیده‌ی خود چشم بپوشید. بچه‌ها را آزاد بگذارید تا همان که می‌خواهند، باشند. از آنها انتظار نداشته باشید که توقّعات شما را برآورده سازند و آنها را با بچه‌های دوستان و بستگان مقایسه نکنید. اینکه شما به عنوان مربّی، آنها را برای آنچه هستند قبول دارید و از وجود آنها لذت می‌برید، عامل بسیار مهمی در ساختن تصویر ذهنی سالم در ایشان به شمار می‌رود.
والدینی که بچه‌های خود را وادار می‌کنند مثل آنها بیندیشند، عقیده‌ ایی نظیر آنها داشته و هدف‌های مورد نظر ایشان را دنبال کنند، باعث می‌شوند که بچه‌ها به درستی انتخاب خود و علایم درونی ایی که دریافت می‌کنند، شک کنند. سالم ترین کاری که می‌توانید انجام دهید این است که، در مورد هدفی که انتخاب کرده اند، ذهن آنها را روشن نموده و هدایتشان کنید؛ اما همواره این نکته را یادآور شوید که، شخصاً از انتخاب نهایی آن‌ها ناراحت نمی شوید و از کوره در نمی روید. نباید راضی شوید فرزندانتان به خاطر رضایت خاطر شما خود را با دیگران همرنگ سازند؛ زیرا اینها در آینده افرادی خواهند شد که رضایتی از زندگی و انتخاب خود نخواهند داشت و شاید در انتخاب تجدیدنظر کنند.
به هر حال، انسان‌ها بالآخره روزی به دنبال فعّالیت دلخواه خود خواهند رفت و این ممکن است سال‌ها به طول انجامد و مانع پیشرفت آنها بشود. همه ساله دانشجویانی را می‌بینیم که قصد تغییر رشته دارند یا به علّت بیزاری از رشته ی خود ترک تحصیل می‌کنند، چرا دچار احساس بی‌کفایتی می‌شوند؟ شما فرزندانتان را بزرگ نمی‌کنید تا موجبات خشنودی و رضایت خاطر شما را در زندگی فراهم سازند. آن‌ها را به علت پیروی از حسّ استقلال‌طلبی و بارقه‌های درونی، انتقاد و سرزنش نکنید. این حق را به آن‌ها بدهید که آنچه می‌خواهند، بشوند. در غیر این صورت بچه‌ها عمری با احساس گناه و تردید به خود، به دلیل برآورده نکردن خواسته‌های شما زندگی خواهند کرد.
  بچه‌ها را متناسب با سن خودشان بپذیرید
وقتی با بچه‌ها صحبت می‌کنید، از گفتن جملاتی که نشان می‌دهد شما هنوز آنها را نا آزموده می‌پندارید، خودداری کنید. انتظار و توقّع بیجا نداشته باشید. کودک دو ساله، در حدّ سنّ خودش صحبت می‌کند و شما نباید از ترس اینکه مبادا یک کلمه غلط تا بزرگسالی در ذهنش بماند، مرتّب حرف‌های او را تصحیح کنید. از دو ساله بودن آنها لذت ببرید. اگر در سه سالگی جای خود را خیس می‌کند، دستپاچه نشوید و فکر نکنید که این یک مسئله جدّی اجتماعی‌ست که وقتی به مدرسه برود، عواقب آن گریبانگیر او خواهد شد. هر سنّی عادات و رفتاری خاص را اقتضا می‌کند و بر همان اساس باید با او برخورد کرد. بچه‌های چهار ساله دوست دارند این و آن را اذیّت کنند و خود را به نفهمی بزنند. بچه‌های هشت ساله دوست دارند خود را کثیف کنند و یازده ساله‌ها از مشت بازی لذت می‌برند. مادری می‌گفت: «وقتی پسر یازده ساله ام با مشت به من می‌کوبد، احساس می‌کنم مار در آستین می‌پرورانم و این ویژگی او در سال‌های بعد هم گریبان مرا خواهد گرفت و نگران آینده می‌شوم.»
این رفتارها ویژه‌ی هر سنّی‌ست که باید به اقتضای آن سن از آن لذّت برد و هرگز نباید به صورت مشکلی که در بزرگسالی گریبانگر طفل خواهد شد، به آن نگریست به سود کودک و خودتان است که خصوصیات رفتاری کودک را در هر سنّی بپذیرید و از آن لذّت ببرید. آیا شما می‌توانید از یک پیرمرد نود ساله بخواهید که دولادولا راه نرود؟ پس چه طور از کودک خود می‌خواهید که مطابق سن خود رفتار نکند؟ از این بابت خودتان را بی جهت نگران نکنید که چون زیاد مشت بازی می‌کنند، پس آدم‌های ستیزه‌جویی از آب درمی‌آیند. به جای این کار از بازی و رفتار آن‌ها لذّت ببرید و خود را در شادی آن‌ها شریک سازید.
به بچه‌های خود به چشم انسان‌های کامل و جامع نگاه کنید. انسان‌هایی که قادر هستند به همان اندازه که یاد می‌گیرند، به شما بیاموزند. تصویر ذهنی سالم در کودکانی متبلور می‌شود که خود را همان طور که هستند قبول دارند و دیگران هم آنها را مهم و محترم می‌شمارند و نگران این نیستند که چه آینده یی در انتظار آنهاست.
منابع: برگرفته از کتاب "خانواده سالم" نوشته حسنعلی میرزابیگی

  لینک
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/62152