کد خبر : 62443 تاریخ : 1401/8/21 گروه خبری : کافه کتاب |
|
روایت دختر آمریکایی از پاسخش به چرایی حجاب در «ستارهها چیدنی نیستند» |
|
کتاب «ستارهها چیدنی نیستند»، یک مقالهرمان و تلفیقی است از داستان و واقعیت از چند شخصیت حقیقی چون مسیح علینژاد، فریبا داوودی و حجتالاسلام آقاتهرانی تا شخصیت اصلی داستان یعنی سارا. کتاب با روایت جلسات و فعالیتهای یک مؤسسه آمریکایی بهاصطلاح مدافع حقوق زنان آغاز میشود. مؤسسهای که زیر نظر وزارت امور خارجه این کشور، مسیح علینژاد، سارا، ماشا و غیره را گِرد هم آورده تا با تخریب چهره اسلام و سیاهنمایی علیه نگاه و رویکرد جمهوری اسلامی نسبت به زن، به زعم خودش زنان مسلمان را نجات دهد. سارا اما در میان فعالیتهایش در این مؤسسه، گرفتار تعارضات فکری و سؤالات هویتی میشود و ذهن جستجوگرش پای او را به مرکز مطالعات اسلامی نیویورک میکشاند. مرکزی که در بدو ورودش او را متوجه عکسنوشتهای از آیتالله بهجت میکند، با این مضمون که «ما به این دنیا آمدهایم تا قیمت پیدا کنیم، نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم». او در ادامه خانمی چادری را میبیند که به اذعان دوستش سارا، حجابش زبان بدنش را لال کرده است. سارا با این تعارضات فکری و سؤالات هویتی و غیره با دوستش ماشا وارد سلسلهنشستهای «برای همه خانمهای دنیا» که در این مرکز تدارک دیده شده است، میشود. سخنران در نخستین جلسه نشست، از نگاه سیاه به زن میگوید؛ نگاهی که از قبل مسیحیت آغاز شده و تا قرون وسطی و عصر صنعتی و هماکنون، بیمحابا ادامه دارد. او سپس از نگاه سفیدی میگوید که آنهم به قدمت نگاه سیاه، اما کمرمقتر از آن ادامه داشته است؛ اما در عصر پس از ظهور اسلام، از آن مهجوریت خارج شده و حالا در عصر انقلاب اسلامی، با تهاجمی به تقابل با نگاه سیاه برخاسته است. خانم مجیدیِ سخنران، در این جلسه و جلسات بعدی، مستند به نظرات فیلسوفان، علما و اندیشمندان کشورهای مختلفِ شرق و غرب و مسیحی و مسلمان و غیره از زوایای مختلف، مقوله پوشش و حجاب را بررسی و تبیین میکند. او حتی از مشارکت مدعوین جلسه نیز بهره میبرد؛ مثل پروفسور ادیب که نتیجه بررسیاش در مورد پوشش و حجاب در اشعار و ادبیات فارسی را برای شرکتکنندگان با بیانی گیرا مطرح میکند. یک داستان عشقیِ پاک هم در این بین شکل میگیرد که خواننده مشتاق فهمیدن عاقبت آن است. |
لینک | |
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/62443 |