کد خبر : 62921
تاریخ : 1401/9/3
گروه خبری : جامعه

«علی‌آقا» در کلام هم‌رزمان و دوستانش:

درخشش شهید چیت‌سازیان به‌واسطه شجاعت، تدبیر و معنویت او بود

محسن جام‌بزرگ: هیچ‌گاه به نیروهایش دستور نمی‌داد، در همه کارها پیشگام و همراه بچه‌ها بود/ حجت‌الاسلام حمید ملکی: 90 درصد کار او در جبهه انسان‌سازی بود و10 درصد در جبهه نظامی؛ بااین‌حال شجاعتش زبانزد بود/ علی‌اکبر امیرپور: کوره جهاد آهن وجود علی‌آقا را آبدیده کرد و محبوبیت و شهادت او مزد اخلاصش بود

شهید «علی چیت‌سازیان» در سال 1341 در همدان متولد شد. شجاعت، تیزهوشی و توانایی جسمی از خصوصیات بارز دوران کودکی او بود و علاقه بسیاری به ورزش‌های رزمی داشت؛ پُرتلاش و با روحیه بود و ورودش به هنرستان با پیروزی انقلاب اسلامی مقارن شد و او هم مانند میلیون‌ها ایرانی در راه پیروزی انقلاب اسلامی تلاش‌های فراوانی کرد.
هم‌زمان با فرمان امام راحل مبنی بر تشکیل ارتش 20 میلیونی، از طریق هنرستان وارد بسیج شد و در پادگان آموزشی قدس همدان دوره آموزش‌های نظامی را گذراند. هوش و ذکاوت او در کسب فنون نظامی به‌قدری بود که در مدت کوتاهی به‌عنوان فرمانده نیروهای آموزشی انتخاب شد و بعد از آن فرمانده مرکز آموزش نظامی شد. با آغاز جنگ تحمیلی و تجاوز دشمن بعثی به خاک وطن، با تشکیل و قبول فرماندهی گردان انصارالحسین (ع) و به عهده گرفتن مسئولیت آموزش جنگ‌های کوهستانی در این گردان به منطقه عملیاتی رفت و سپس با تشکیل لشکر انصارالحسین (ع) به‌عنوان فرمانده اطلاعات و عملیات این یگان برگزیده شد و نامش به‌عنوان یکی از شاهکارترین عناصر مکتب خمینی کبیر با امتزاج شجاعت و اخلاص ماندگار شد. درنهایت، در روز چهارم آذرماه سال 1366 در حین انجام یک مأموریت گشت شناسایی داغ او تا ابد بر دل انقلاب ماند.
با ذکر این مقدمه آنچه در ادامه می‌خوانید، گفت‌وگو با سه تن از نیروها و هم‌ر‌زمان شهید علی چیت‌سازیان است که به ابعاد مختلف شخصیت و زندگی او پرداخته‌اند.
   در میدان جنگ سرسخت بود، اما وقتی اسیر می‌آوردیم، طوری برخورد می‌کرد که افسر عراقی دلش نمی‌آمد از او جدا شود!
محسن جام‌بزرگ با اشاره به آشنایی خود با شهید علی چیت‌سازیان که باهم عقد اخوت بسته بودند، گفت: ارتباط ما به اوایل انقلاب برمی‌گردد، ایشان در زمره تظاهرات‌کنندگان علیه رژیم طاغوت بود و همدیگر را می‌دیدیم. بسیج که تشکیل شد، آنجا باهم حشر و نشر داشتیم، درواقع شهید چیت‌سازیان زیر نظر شهید حسن مرادی آموزش می‌دید و اغلب افرادی که در این گروه بودند، شهید شده یا در زمان جنگ مسئولیتی برعهده داشتند.
وی ادامه داد: سال 1362 بنده به‌عنوان یکی از نیروهای شهید چیت‌سازیان به قرارگاه اطلاعات عملیات تیپ انصارالحسین (ع) رفتم و تا سال 1365 کنار او بودم؛ بعد که غواصی تشکیل شد، به آنجا رفتم.
هم‌رزم شهید چیت‌سازیان تشریح کرد: یکی از خصوصیات بارز او شجاعت و نترسی بود، ضمن اینکه خودش مرد عمل بود و در هر کاری که می‌خواست در آموزش‌ها و نظایر آن انجام دهد، پیشتاز بود و بعد از نیروهایش می‌خواست آن کار را انجام دهند؛ این‌طور نبود که فرمان بدهد این کار انجام شود و خودش دور بایستد.
وی گفت: او به حدی با بچه‌ها مأنوس بود که خیلی‌ها علی صدایش می‌کردند، آن‌قدر محبوب بود که نیروهایش شیفته او می‌شدند و برایش جان می‌دادند؛ من گاهی اعتراض می‌کردم بگویید برادر علی یا علی‌آقا، اما خودش به حدی متواضع و افتاده بود که اصلاً این مسائل برایش مطرح نبود. در مقابل خانواده شهدا و کسانی که به انقلاب خدمت می‌کردند نیز بسیار افتاده‌حال بود، اما با وجود این روحیه در مقابل دشمن بسیار سرسخت و جسور بود. به‌طوری که در یکی از سخنرانی‌هایش خطاب به کسانی که گاهی شیطنت می‌کردند، می‌گفت ما اگر قرار بود از این کارها بکنیم، آمریکا را از این کشور بیرون نمی‌کردیم. درواقع می‌توانم بگویم که این شهید عزیز نمونه واقعی آیه «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» بود.
این مبارز انقلابی ادامه داد: این عزیز بزرگوار براساس الگوهای اسلام عمل می‌کرد؛ وقتی با دشمن می‌جنگید أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ بود و اگر همان دشمن اسیرش می‌شد، با او مثل یک برادر رفتار می‌کرد. خاطرم است که یکی از افسران عراقی را به او داده بودند که اطلاعات بگیرد، آن‌قدر با علی‌آقا و بچه‌هایش مأنوس شده بود که وقت رفتن گریه می‌کرد. یعنی علی‌آقا این‌طور بود که دشمنی که با او در میدان جنگ می‌جنگید، با دشمنی که اسیر او بود، تفاوت داشت و این‌ها براساس دستور اسلام بود.
جام‌بزرگ تصریح کرد: شهید چیت‌سازیان بسیار ریزبین بود، ایشان در یکی از سخنرانی‌های معروف خود گفته «کسی می‌تواند از سیم خاردارهای دشمن عبور کند که در سیم خاردارهای نفس خود گیر نکرده باشد»؛ این جمله ناظر به تزکیه است. این حرف یک بسیجی و پشتوانه آن اعتقاد داشتن به خداوند متعال بوده، چراکه خدای متعال فرموده است «إِن تَتَّقُوا اللَّهَ یَجعَل لَکُم فُرقانًا» وقتی شما تزکیه نفس داشته باشید، خداوند تشخیص حق و باطل را برایتان راحت می‌کند. این خودسازی و تزکیه نفس باعث ماندگاری شهید چیت‌سازیان شده است.
   خشم و خنده شهید چیت‌سازیان برای رضای خدا بود
وی توضیح داد: البته گاهی هم در مورد این شهید بزرگوار مسائلی عنوان می‌شود یا وقتی در قید حیات بود عنوان می‌شد که خودش می‌گفت راضی نیستم این موارد را بگویید؛ مثلاً می‌گفتند او می‌رود سر عراقی‌ها را می‌برد! اصلاً کار ایشان این نبود. اگر افتخار کردن به این کار مهم و اصل باشد، داعشی‌ها که بیشتر این کار را کرده‌اند! هدف شهدا کشتن آدم نبود، پیروزی بر کفر بود. بر همین اساس خشم و خنده شهید چیت‌سازیان برای رضای خدا بود.
   مثل یک ابر بهار برای فرزند شهید گریه می‌کرد
این رزمنده دوران دفاع مقدس اذعان کرد: بعد از عملیات والفجر پنج که در چنگوله انجام شد، به همراه شهید چیت‌سازیان و آیت‌الله فاضلیان به خانه شهید منصوری‌پور رفتیم، او یک فرزند نوزاد داشت، علی‌آقا این نوزاد را بغل کرده بود و مثل ابر بهاری گریه می‌کرد و تا چندروز حال خوبی نداشت. کسی که در مقابل کفر آن‌طور شجاع و سخت است، ببینید در مقابل فرزند یک شهید چقدر لطافت دارد؛ همه این‌ها نشان می‌دهد رفتارهای او برای رضای خدا بود.
   گل کرد و صاحب نام شد
جام‌بزرگ ابراز کرد: وقتی او به مرخصی می‌آمد، فقط یک شب در خانه خودش بود و بقیه روزها را یا بیمارستان بود یا در مناطق پایین شهر به خانواده محرومان سرکشی می‌کرد. یادم می‌آید بعد از والفجر دو که در حاج‌عمران عراق انجام شده بود، آبان‌ماه بود و هوا سرد؛ صبح زود از حاج‌عمران حرکت کردیم و همه پشت تویوتا بودیم، به غیر از راننده دو نفر هم می‌توانستند جلو بنشینند، علی‌آقا دید بچه‌ها عقب نشسته‌اند، خودش هم آمد نشست و گفت وقتی بچه‌ها اینجا هستند، من چرا جلو بنشینم؟ از کردستان رد شدیم و به کرمانشاه رسیدیم که نیروهای تأمین امنیت جاده‌ها از ساعت پنج به بعد به پایگاه‌هایشان می‌رفتند، در آنجا پلیس جلوی ما را گرفت و گفت احتمال اینکه گروه‌های کومله دمکرات حمله کنند، هست و ما به طرف همدان برگشتیم. در سه‌راهی همدان- صالح‌آباد باران می‌آمد، شب شده و هوا سرد بود که پتو کشیدیم روی سرمان و گفتیم شب را به همدان برویم و در خانه‌هایمان استراحت کنیم. تا ما این مسئله را عنوان کردیم، ناراحت شد و گفت همین‌جا می‌مانیم. ما به خانه‌هایمان برویم، بچه‌های شهرستان چکار کنند؟ گفتیم آن‌ها را هم می‌بریم، گفت شما خانواده هایتان را می‌بینید این بچه‌ها چه کنند؟ تا این حد دقیق بود و توجه داشت و همین هم باعث شد گل کند و صاحب‌نام شود.
   سربگیر شوخی‌ها هم خودش بود!
وی در ادامه سخنانش با اشاره به اینکه حق و باطل از زمان هابیل و قابیل بوده، هست و ادامه خواهد داشت و شهدا ستاره‌های نجات بوده و بهترین الگو هستند، افزود: البته این‌طور هم نبود که شهدا تمام اوقاتشان به عبادت و راز و نیاز بگذرد، خنده و شوخی هم داشتند، اما به‌جا و قطعاً در همه‌جا خدا را می‌دیدند. جالب است بدانید که خود علی‌آقا سربگیر شلوغ‌کاری‌ها در جبهه بود، محیطی هم برای بچه‌ها آماده کرده بود که مسابقات تیراندازی، دو، ورزش باستانی، گل کوچک و والیبال برگزار می‌شد و خودش پیش‌قدم بود؛ این‌طور بود که در تمام ابعاد خودش و بچه‌ها را پرورش می‌داد.
   او یک انسان زمینی بود که روی خودش کار کرده و مورد توجه خداوند قرار گرفت
علی‌اکبر امیرپور نیز با اشاره به اینکه سال 1361 با شهید آشنا شده و حدود پنج سال با او بوده است، بیان کرد: پیش از تشکیل یگان انصارالحسین (ع) و قبل از آغاز جنگ، علی‌آقا مسئول آموزش سپاه همدان بوده، چون جوان جسور و خوش‌فکری به حساب می‌آمده و مؤلفه‌های مسئول اطلاعات را داشته؛ شهیدهمدانی یگان انصارالحسین (ع) را که تشکیل می‌دهد، او را به‌عنوان مسئول اطلاعات یگان انتخاب می‌کند.
وی افزود: هر کسی را که خدا عزیز کند، هیچ‌کس نمی‌تواند خوارش کند؛ خداوند به‌خاطر اخلاصی که او در عمل داشت، مزدش را در این دنیا محبوبیت بین خلق‌الله قرار داد.
نیروی شهید چیت‌سازیان گفت: شهدا افراد عادی بودند که روی خودشان کار کردند، آن‌ها نه آسمانی بودند و نه زمینی که به آسمان برسند، هر دوی این حرف‌ها غلط است، آن‌ها زمینی بودند که روی خودشان کار کرده و مورد توجه خداوند قرار گرفتند و به آن‌ها عزت داد.
امیرپور تصریح کرد: ما این را نباید از یاد ببریم که شهید چیت‌سازیان در کوره‌ای مثل جهاد ساخته شد؛ آهن زمانی شکل می‌گیرد که به داخل کوره برود، کسی که به یاد مرگ است و ایثار دارد، تربیت می‌شود. امثال ما چون ایثار نمی‌کنیم، تربیت هم نمی‌شویم؛ بنابراین اینکه فکر کنید شهید رفته سطوح مختلف حوزه و دانشگاه را خوانده که به شهادت رسیده، این‌طور نیست. اگر آدمی در کوره‌های مختلف حوادث رفت و آبدیده شد، مورد لطف خداوند قرار می‌گیرد و خداوند او را عزیز می‌کند، مثل علی‌آقا که بعد از 30 سال گردوغبار کنار می‌رود و دوباره معرفی می‌شود.
   بسیار صادق بود و مراقبه داشت
وی اذعان کرد: نکته‌ای که درخصوص شخصیت ایشان در خاطرم مانده این است که وقتی صحبت می‌کرد که شوخی و مبالغه‌ای (مثل همه ما که شوخی و اغراق در کلاممان هست) در آن بود، بلافاصله به حرفش اضافه می‌کرد که اینجا غلو کردم و این‌طور نبود! ببینید داشتن این خصوصیت یک‌روزه و یک‌شبه نیست، انسان باید روی خودش کار کند تا چنین خصوصیتی داشته باشد، وقتی این‌طور شد، مورد توجه خداوند اعلی قرار می‌گیرد.
این رزمنده دفاع مقدس با تأکید بر اینکه عزت و ذلت دست خداوند است و خداوند گفته ما به لقمان حکمت دادیم، توضیح داد: شخصیت‌هایی مثل شهید چیت‌سازیان این‌طور بودند که خداوند سینه‌هایشان را وسیع می‌کرد. سینه‌ای که دنیایی است، نمی‌تواند به جایگاه شهید برسد؛ خداوند آن‌ها را را انتخاب و نگاهشان کرده بود و درنهایت هم مزد اخلاصشان را گرفتند.
   ویژگی ممتاز او جذب حداکثری جوان‌ها بود
حجت‌الاسلام حمید ملکی نیز گفت‌وگوی خود را این‌طور آغاز کرد: علی‌آقا از نیروهای شهید حسن مرادی بود که در عملیات 11 شهریورماه با جمعی از نیروهایش به شهادت رسید و برخی از نیروهایش هم اسیر شدند. یکی از کارهای خوب شهید مرادی تربیت فردی مثل شهید چیت‌سازیان بود و او در عرصه جنگ به‌دلیل داشتن چند ویژگی، خیلی درخشید.
وی بیان کرد: علی‌آقا قبل از اینکه یک چریک مبارز و شجاع باشد که به دل خطر می‌زد و کم نمی‌آورد، یک مربی اخلاق بود؛ او از حیث تحصیلات و شهرت، فرهنگی نبود، اما از بسیاری از شخصیت‌های فرهنگی تأثیرگذاری بیشتری داشت. ویژگی ممتاز او جذب حداکثری جوان‌ها بود و خداوند این جوهر را درون او گذاشته بود که با نگاه، سکوت، فریاد، سخنان و اقداماتش دیگران را جذب می‌کرد و کاملاً هم متوجه بود چه کاری می‌کند. او به مراکزی که نوجوان‌ها و جوان‌ها حضور داشتند می‌رفت، با آن‌ها رفیق می‌شد و درنهایت رفاقت تا جایی پیش می‌رفت که آن‌ها هم با علی‌آقا عازم منطقه می‌شدند، بعد در منطقه ارتباطشان استاد و شاگردی بود.
معاون تهذیب و تربیت حوزه‌های علمیه کشور گفت: ما آن زمان جزء نیروهای انقلابی و فرهنگی بودیم و دورادور حرکات علی‌آقا را می‌دیدیم، تا اینکه یکی از رفقای ما به‌نام نادر فتحی به شهادت رسید که از نیروهای آقای چیت‌سازیان بود. ما در منزل او برای مراسم جمع شده بودم که من سر سفره به شهید سعید اسلامیان که شهید چیت‌سازیان خود را شاگرد او می‌دانست، گفتم بعد از نادر ما حال‌وهوای درس خواندن نداریم باید پیش نادر برویم، شهید اسلامیان گفت بروید پیش آقای چیت‌سازیان. گفتم خیلی خوب، اگر شما می‌فرمایید، می‌روم.
حجت‌الاسلام ملکی ادامه داد: من خیلی شهید اسلامیان را دوست داشتم، او شخصیت ویژه‌ای بود، به ما طلبه‌ها می‌گفت موقع عملیات به جبهه بیایید، بعد از عملیات به درس و مشقتان برسید. یعنی یک جوان بیست و یکی و دو ساله این‌قدر نگاه عمیقی داشت، او ما را با شهید چیت‌سازیان رفیق کرد و به علی‌آقا گفت الان نگویید که به جبهه بیایند، عملیات که شد خبر بدهید بیایند شهیدشان کنید! آنجا رفاقت ما با علی‌آقا شروع و قرار شد به قم برویم و نزدیک عملیات خبر بدهند که یک ماه هم طول نکشید و گفتند وقتش رسیده، بیایید.
   علی تو می‌خواهی مرا شهید کنی اما نمی‌توانی!
وی اظهار کرد: من تا زمان شهادت علی‌آقا عضو تیمش بودم، یک‌بار که به دیدار آیت‌الله فاضلیان رفته بودیم آقای چیت‌سازیان گفت می‌خواهم با شما عقد اخوت ببندم. به شوخی گفتم علی تو می‌خواهی مرا شهید کنی اما نمی‌توانی! و درنهایت آیت‌الله فاضلیان عقد اخوت ما را جاری کرد.
این استاد حوزه علمیه اضافه کرد: مسئله حائز اهمیت و قابل ذکر دیگر اینکه شهادت در آن زمان روحیه‌بخش بود و نیاز نبود بعد از شهادت نیروها به هم روحیه بدهیم، برای مثال وقتی که نادر شهید شد، ما دیگر نتوانستیم در قم بمانیم و درس بخوانیم، خون پاک شهید که زمین می‌ریخت، از جوشش آن انسان‌ها رشد می‌کردند، یعنی خود شهدا در ادامه راه تأثیرگذار بودند.
   برای فرسایشی نشدن روحیه نیروهایش حساب‌شده عمل می‌کرد
حجت‌الاسلام ملکی با بیان اینکه عملکرد فرهنگی شهید چیت‌سازیان می‌تواند دست‌مایه مستند، فیلم، کتاب و رساله دکتری قرار گیرد، افزود: سؤال این است گاهی که باید چند ماه منتظر عملیات می‌ماندیم، او چه کار می‌کرد که روحیه نیروها تضعیف و روند فرسایشی نشود؟ چطور آن‌ها را مقاوم و باانگیزه حفظ می‌کرد؟ کار هنرمندانه‌اش با چه تدبیری همراه بود تا فضای آنجا را تازه نگاه دارد؟
وی ادامه داد: وقتی علی‌آقا حس می‌کرد روند فرسایشی شده و از عملیات خبری نیست، اردوی زیارتی راه می‌انداخت، ابتدا برنامه قم و دیدار با علما می‌گذاشت، با شور و شعفی که داشت در اردوها معنویت و اشک و آه را با اقتضائات جوانان ممزوج می‌کرد و شرایط به‌گونه‌ای بود که همان‌طور که دوستان دوست داشتند در منطقه و خطرناک‌ترین جاها کنار علی‌آقا باشند، دوست داشتند در اردوها نیز کنار ایشان باشند. بعد از اردوی قم بچه‌ها را خدمت آقای فاضلیان می‌برد و از محضر ایشان استفاده می‌کرد. با نیروهایش به خانواده شهدا سرکشی می‌کرد و یکی از کارهای اصلی‌اش این بود که به همه خانواده‌های شهدای واحد اطلاعات عملیات سر بزند تا هم باعث تقویت روحیه پدر و مادر شهید شده و هم تجدید عهدی برای بچه‌ها باشد، خودش سخنرانی حماسی می‌کرد و مراسم با توسل و حالات معنوی و عرفانی خاتمه پیدا می‌کرد. بعد از این برنامه‌ها نیز اردوی مشهد برگزار می‌کرد و کاملاً به اوضاع اشراف داشت.
این استاد حوزه توضیح داد: با جدیت می‌توان این را گفت که در طول جنگ 90 درصد کار علی‌آقا تربیتی، اخلاقی، معنوی و انسان‌سازی بود و 10 درصد نظامی. البته نه به این معنی که جنگ نمی‌کردند! اتفاقاً شهید چیت‌سازیان نیروهایش شجاع‌ترین افراد بودند و به دل سختی و خطر می‌زدند، اما او عقبه این کار را مهم‌تر می‌دید و روحیه ایمانی و عرفانی رزمنده‌ها برایش اهمیت بیشتری داشت.
   علی با شاگردان خود چه کرده که به عشق او بعد از چندسال هنوز مثل همان روزها هستند؟
حجت‌الاسلام ملکی با اشاره به کار عمیق شهید چیت‌سازیان در تربیت نیروهایش، متذکر شد: نیروهای علی‌آقا بعد از سی و چند سال که از شهادت او و سال‌های جنگ می‌گذرد، همچنان آن روحیات را دارند و ایشان بنیان این قصه را به حدی محکم بنا کرده که در همبستگی شاگردان و نیروهایش مشهود است، به‌طوری که مثلاً اگر یکی از بچه‌های اطلاعات عملیات مشکل مالی پیدا کند، همه باهم بسیج می‌شوند تا مشکل او را حل کنند و مودت بین آن‌ها به عشق علی‌آقا محکم‌تر و قوی‌تر از سال‌های قبل است. ببینید این یک پدیده بوده و نیازمند کار تحقیقی است که علی‌آقا با شاگردان خود چه کرده که به عشق او بعد از چند سال همراه و مراقب همدیگر هستند.
   علی‌آقا یک انسان معمولی بود، اما معمولی‌ای که از فرصت‌ها استفاده کرد
وی در ادامه خاطرنشان کرد: ببینید با تمام کارهای بزرگی که او انجام داده، باید بپذیریم که یک انسان عادی بود، اما متفکر بود؛ او برای ماندگاری و استقامت بچه‌ها فکر می‌کرد و برنامه داشت، ایشان هیچ‌وقت واحد اطلاعات عملیات را از روحانیت خالی نکرد، همیشه تأکید می‌کرد یک روحانی کنار بچه‌ها باشد تا نماز جماعت برگزار شده و پاسخ به سؤالات و احکام شرعی داده شود، این کار ساده است، اما تدبیر، ایمان و باور می‌خواهد. ایشان به ارزش‌های الهی، ارتباط گرفتن با علمای بزرگ همدان مثل آیت‌الله تألهی، آیت‌الله موسوی همدانی، آیت‌الله فاضلیان و رشد و تزکیه باور داشت. این مسئله فوق‌العاده بودن نمی‌خواهد، خلوص و معنویت می‌خواهد که علی‌آقا این عنصر را داشت. اینکه مراقب خانواده‌های شهدایی باشد که فرزندانشان در اطلاعات عملیات به شهادت رسیده‌اند، تدبیر می‌خواهد که با برنامه‌ریزی فراموششان نکند.
معاون تهذیب و تربیت حوزه‌های علمیه کشور در ادامه عنوان کرد: علی‌آقا یک انسان معمولی بود، اما معمولی‌ای که از فرصت‌ها استفاده کرده، تدبیر می‌کرد، متواضع بوده، به روحانیت علاقه‌مند بود و نسبت به اهل‌ بیت عصمت و طهارت ارادت داشت، این‌ موارد کاملاً دست‌یافتنی است، در کنار این‌ها شجاعت هم داشت که یک امر ذاتی بوده و شاید هر کسی شجاعت ایشان را نداشته باشد. اما مابقی ویژگی‌هایش دست‌یافتنی است. همین الان در همدان افراد زیادی هستند که دارای این ویژگی‌ها هستند، اما گمنام‌اند و دیده نمی‌شوند یا فرصت به آن‌ها داده نمی‌شود. امثال شهید چیت‌سازیان جوانانی بودند که انقلاب به آنان فرصت داد خودشان را نشان دهند، نشان دادن نه به معنای خودنمایی، بلکه به این معنا که استعدادهایش را به میدان بیاورند و شکوفا کنند. امروز الگو گرفتن از علی‌آقا و علی‌آقا‌ها نیازمند این است که بزرگان ما برای جوانان فرصت‌ ایجاد کنند، افراد گم‌نام اما توانمندی که نیاز است دوربین‌ها را به سمتشان ببریم و نشانشان دهیم.
حجت‌الاسلام ملکی در خاتمه سخنان خود اذعان کرد: پیشنهادم این است در مورد شهید سعید اسلامیان که یک شخصیت ویژه خاص بود و علی‌آقا در مقابل او دوزانو می‌نشست و می‌گفتیم چرا این‌قدر تواضع می‌کنی می‌گفت من او را استاد خودم می‌دانم، یا شهید حسن ترک که یک شخصیت علمی فرهنگی بود که به جنگ رفت و شاهکار کرد، شهیدشهبازی، شهیدهمدانی و بسیاری از شهدای همدان کار کنید، مستند و کتاب و فیلم ممکن است یک‌بُعدی باشد، درحالی که این شهدا چندوجهی هستند. انسان‌های معمولی غیر فوق‌العاده که توانستند با تواضع و اخلاص کاری بکنند کارستان و برای ما الگو باشند.

  لینک
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/62921