براساس آخرین اطلاعات حاصل از سرشماری سال 1395 در کشور، میزان باروری زنان در کشور به کمتر از حد جایگزینی رسیده است؛ یعنی هر خانواده یک و یا دو فرزند دارد، اگر وضعیت به همین صورت ادامه یابد، طی 30 سال آینده رشد جمعیت کشور منفی خواهد شد و از آن به بعد هرساله از جمعیت کشور کاسته میشود. یکی دیگر از عواقب ناگوار کاهش باروری، سالمند شدن جمعیت است؛ بهطوری که پیشبینی میشود تا سال 2050 حدود یکسوم جمعیت کشور را سالمندان تشکیل دهند، زیرا طبق مستندات موجود کشور ما ازنظر سرعت پیر شدن رتبه سوم را در جهان خواهد داشت. بر این اساس از آنجا که همواره زنان در عرصه خانه و خانواده از جایگاه ویژهای برخوردار بوده و به نحوی خاص دارای نقش محوری هستند، پس بر آن شدیم تا دراینباره گفتوگویی را با عاطفه خادمی، مشاور اجتماعی وزیر و دبیر ستاد جمعیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ترتیب دهیم که در ادامه میخوانید: مشاور اجتماعی وزیر و دبیر ستاد جمعیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه نکته نخست این است که هیچگاه در موضوع جمعیت و نقش زنان در این بحث در کشور با چالش مواجه نبودهایم، گفت: یعنی نگاه به جامعه زنان و نسبت آن با موضوع جمعیت محلی از تأمل به جهت آنکه آیا زنان نقش مادر شدن و یا همسر شدن را میپذیرند یا خیر، نبوده و این مهم چالش ما نیست. عاطفه خادمی با بیان اینکه زنان ایرانی همواره پذیرای نقش مادری و همسر بوده و هستند، تشریح کرد: این مهم از آنجا نشأت میگیرد که اساساً خانه و خانواده در فرهنگ ایرانی ریشهدار بوده و دارای اصالت است. وی با تأکید بر اینکه همین ریشهدار بودن خانواده در فرهنگ ایرانی باعث شده که جامعه زنان ایران نسبت به پذیرش نقشها همسری و مادری در ایدهآلترین شرایط ممکن قرار گیرند، افزود: بنابراین آنچه اتفاق افتاد و باعث شد امروز ما با موضوعی با عنوان بحران جمعیت مواجه شویم، به جهت سیاستها و راهبردهایی است که طی دهههای گذشته اعمال کردیم و درواقع به فرآیند کنترل جمعیت در کشور پرداختیم. خادمی ادامه داد: بنابراین کار فرهنگی و اقداماتی که در جنبههای مختلف همچون در مباحث کنترل بهداشت و سلامت انجام شد، همگی دست به دست هم داد تا یک گزاره اصلی در کشور شکل بگیرد و آن چیزی نبود جز «فرزند کمتر، زندگی بهتر»! حال آنکه جامعه زنان مخاطب این گزاره قرار گرفتند و این سیاست کنترل جمعیت با محوریت زنان تقریباً اعمال شد. این کارشناس حوزه زنان و فرهنگ با بیان اینکه طی فرآیند مذکور این گزاره پشتوانه فرهنگی و اجتماعی نیز پیدا کرد، ابراز کرد: به نحوی که بحث سلامت زنان، هویت آنها، اوقات فراغتشان و مسائلی از این دست با موضوع فرزند کمتر داشتن گره خورد. خادمی با اشاره به اینکه متأسفانه این مهم تبدیل به یک انگاره ذهنی در جامعه زنان شد، اظهار کرد: مسئله این است که درحال حاضر در نقطه عکس این انگاره ذهنی ایستادهایم و متوجه شدهایم که سیاست قبل درست نبوده؛ پس باید اساساً به سمت عکس این سیاست حرکت کنیم. مشاور اجتماعی وزیر و دبیر ستاد جمعیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود: انگارههای ذهنی بدی در جامعه زنان ایجاد شده که توجه به تغییر و تحول آنها نیازمند نگاه موشکافانه و عمیقتری است و بیشتر باید در کانون توجه قرار گیرد. خادمی ادامه داد: این نگاه موشکافانه از آن جهت حائز اهمیت است که با تغییر و تحولاتی که طی دهههای گذشته شکل گرفته، ما با قشری از زنان مواجهایم که اساساً فضای زیست آنها در یک دوره مشخص تحصیل و اشتغال تعریف شده و حتی در بحث ازدواج و فرزندآوری هم خیلی با اطمینان نمیتوان گفت که این مهم همچون دهه 60 اولویت نخست برای دختران جوان ما که از دهه 90 در عرصه اجتماع ورود کردهاند، هست یا خیر. وی با اشاره به اینکه عدم اطمینان کار را با چالش مواجه میکند اما کماکان جای امیدواری است با همه تحولاتی که در این حوزه شکل گرفته و تغییراتی که در انگارههای ذهنی دختران جوان ایجاد شده بازهم نمیتوان گفت که این عزیزان نسبت به تشکیل خانواده و فرزندآوری بیتفاوت هستند، اظهار کرد: تجربه زیستی این زنان و نیز پژوهشها نشان میدهند که اتفاقاً جامعه زنان ایران با وجود همه تغییرات بازهم تمایل به این موضوع دارند که به جمع بین تحصیل، اشتغال، فرزندآوری و تشکیل خانواده برسند. خادمی افزود: بنابراین انتظار دارند سیاستگذاران و نیز کسانی که در حوزههای اجرایی و قانونگذاری دستی بر آتش دارند، تدبیری بیندیشند که جمع بین تحصیل، اشتغال، ازدواج و فرزندآوری آنها محقق شود. این بانوی تحصیلکرده در رشته سیاستگذاری فرهنگی با اشاره به اینکه اگر تدبیر مذکور محقق شود جامعه زنان همچون گذشته در موضوعی همچون جمعیت اثرگذار خواهند بود، افزود: اما نباید این پیام به جامعه زنان مخابره شود که نگاه حکمرانی در موضوع جمعیت به آنان ابزاری است و صرفاً رشد جمیعت برای حکمرانان موضوعیت دارد نه نیازمندیهای جامعه زنان. وی با اشاره به اینکه مخابره پیام گفتهشده خطری بسیار جدی است و باید اطمینان حاصل کرد که چنین شائبهای برای زنان ایجاد نمیشود، تصریح کرد: این امر مستلزم آن است که نیازها و مسائل جامعه زنان را بتوان مدیریت کرد. خادمی افزود: این درحالی است که متأسفانه درحال حاضر اگر قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت را مطالعه کنید، مشاهده خواهید کرد که پیوستهای فرهنگی آن بسیار کمرنگ است؛ بنابراین باید به سمتی حرکت کنیم که خدمات به جامعه زنان داده شود و درعینحال رفع مسائل این حوزه در اولویت قرار گیرد، نه اینکه صرف رفع نیازها با موضوع جمعیت اصل باشد. وی با بیان اینکه اگر بتوان جامعه زنان را منهای آنکه فرزندی دارند یا خیر مدیریت کرد و به رفع نیازهای آنها پرداخت بهعنوان مثال بتوان برای اشتغال زن مسلمان ایرانی مدلی را تعریف کرد که در اقتضائات زنانگی درنظر گرفته شود دیگر نگاه ابزاری بودن در ذهن زنان ما شکل نمیگیرد، تشریح کرد: وقتی همه ارائه خدمات ما به زنان معطوف به داشتن فرزند و فرزندآوری باشد این ذهنیت ابزاری را تقویت میکند بنابراین لازم است فضای مدیریتی و اجرایی ما به سمت حل مسائل زنان بهصورت کلی باشد تا در آثار آن شاهد تغییر در مباحث جمعیتی باشیم. معالوصف؛ با توجه به آنچه گفته شد، گرچه افزایش جمعیت سالمندی و کاهش نیروی جوان جامعه بحران همهگیر جهانی است و حالا این معضل برای آینده ایران نگرانکننده بوده و بر این اساس افزایش نیروی جوان و مولد جامعه یکی از موضوعات مهم سیاسی و اجتماعی قرن اخیر است و درعینحال هر کشوری با توجه به شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خود سعی در حفظ و افزایش نیروی جوان و کاهش بحران سالمندی جامعهاش دارد بنابراین بسیاری از کشورهای دنیا همچون ایران برای تشویق و ترغیب خانوادهها درخصوص فرزندآوری، امتیازات و شرایط ویژهای برای والدین درنظر میگیرند، اما به خودی خود این امتیازات نیروی محرک فرزندآوری زوجین نیست، اما در ایجاد اطمینان خاطر و اعتماد والدین به جامعه در برابر ایجاد شرایط مطلوب رشد و زندگی فرزندان تأثیرگذار است. نکته اصلی این است که هنوز حلقه مفقوده پیوستهای فرهنگی جهت تقویت جایگاه مادری پیدا نشده و همچنان ما مادر شدن را ملاک ارزشگذاری قلمداد میکنیم. این درحالی است که طی چند دهه گذشته برای اینکه خانوادهها را به داشتن فرزندان کمتر ترغیب کنند، از کوچکترین کارهای فرهنگی همچون نوشتن شعار فرزند کمتر زندگی بهتر روی کبریت و غیره نیز فروگذار نمیکردند، چه برسد به نهادینه کردن این باور؛ بنابراین فرهنگسازی برای ارتقای جایگاه مادران به این معنا است که همه این موضوع را حس کنند که به زنان و مادران مدیون هستند و اگر مادری فعالیت خود را محدودتر کرده و درحال پرورش فرزندانش است، درحال خدمت به کل جامعه بوده و نباید به وی سخیف نگاه شود.
|