با فرا رسیدن سالروز ولادت حضرت عیسی مسیح (ع) که بنابر روایات اهلبیت (ع) نقشی ویژه در دولت کریمه امام زمان (عج) دارند و بهمنظور بررسی قرابت حضرت عیسی (ع) با حضرت مهدی (عج)، با حجتالاسلام موسی جوانشیر، کارشناس مرکز تخصصی مهدویت و مولف «مقایسه شخصیت منجی موعود شیعه و مسیحیت» گفتگو کردهایم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان میشود: بین حضرت عیسیبن مریم(ع) و امام مهدی (عج) از نظر غیبت از انظار و دوری ظاهری از امت و پیروان، چه شباهتهایی وجود دارد؟ تولد هر دو معجزهگونه بوده است. حضرت عیسی (ع) بدون پدر و با عنایت خداوند متعال متولد شد و در مورد حضرت مهدی(عج) نیز آثار حمل در مادرشان مخفی ماند؛ هر دو منجی مورد تأیید ملائکه الهی هستند. علاوه بر این، سنتی از عیسی (ع) در امام مهدی (عج) وجود دارد: امام صادق(ع) در اینباره فرمودند: «در قائم شباهتی است به عیسی(ع)؛ همچنان که در او یهود و نصاری عقیدههای خلاف پیدا کردند همچنین درباره قائم نیز عقیدههای خلاف پیدا خواهند کرد. پس بعضی منکر او شوند و بعضی گویند متولد نشده و بعضی گویند یازدهم عقیم بوده و بعضی گویند امامت منحصر به دوازده نیست بلکه به سیزده و بیشتر نیز تجاوز کند و بعضی گویند روح قائم در هیکل غیر او نطق کند». هر دو منجی زندهاند و عمر هر دوی آنها طولانی است. کتابهای آسمانی درباره هر دو منجی بشارتهایی داده و اوضاع بهبود یافته جهان با آمدن آنها را به امتهای گذشته نوید دادهاند. بین دو منجی از نظر ویژگیها و خصوصیات فردی و نوع نجات بخشی چه شباهتهایی وجود دارد؟ هر دو شخصیت از جایگاه ممتازی برخوردار بوده و دارای مقام عصمت و پرهیز از خطا و گناه آبرومند در پیشگاه حضرت حق هستند؛ خداوند به هر دوی ایشان اذن تصرف در نشئه طبیعت را عطا کرده لذا صاحب معجزه و کرامتاند؛ تکلم کردن حضرت مهدی(عج) در کودکی، شباهت زیادی با سخن گفتن حضرت عیسی(ع) در گهواره دارد. علاوه بر این، القاب هر دو اشاره به رسالت آنها در بحث نجات جهانی دارد. هر دو دارای غیبتاند اما یکی آسمانی و دیگری زمینی از نظر اعتقاد به منجی بین اسلام و مسیحیت چه قرابتهایی وجود دارد؟ بشارت ادیان الهی مبنی بر پیروزی حق و نابودی باطل تاکنون در تاریخ تجربه نشده و صرف ادعاست. اما اعتقاد به مهدویت نقش مهمی در حل این شبهه دارد؛ زیرا قرآن به صراحت میفرماید: «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ»؛ و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد. «وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ»؛ و خواستیم بر کسانى که در آن سرزمین فرو دست شده بودند منت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم، و ایشان را وارث [زمین] کنیم. در فرهنگ مسیحی نیز همین اعتقاد غلبه حق بر باطل به وضوح و روشنی وجود دارد. در مزامیر داوود آمده است: «و مسیح میآید و جهان پس از ظهور آن منجی در صلح و صفای کامل به سر خواهد برد». نسبت به زمان ظهور منجی آیا در مسیحیت و اسلام تصریح و پیشگویی هست، قرابت این ادیان در این مسئله چگونه است؟ زمان ظهور مخفی است و هیچ یک از این دو دین وقت خاصی را برای ظهور مشخص نکردهاند. چنانکه کتاب مقدس از قول حضرت عیسی(ع) بیان میدارد: «اما از آن روز و ساعت، هیچ کس اطلاعی ندارد حتی ملائکه آسمان جز پدر من و بس » یا میگوید: «پس بیدار باشید زیرا که آن روز و ساعت را نمیدانید». در حوزه تفکر شیعی نیز توقیت زمان ظهور رد شده است و تعیینکنندگان وقت ظهور متهم به کذب شدهاند و تصریح شده که امر فرج ناگهانی بوده و هر آن باید منتظرش بود. حضرت رضا(ع) در این باره میفرماید: زمان قیام موعود مانند قیامت است که کسی جز خداوند آن را نمی داند و فرا نمیرسد مگر ناگهانی. درباره علائم ظهور نیز میتوان نشانههایی نظیر آنچه در اسلام و تشیع تصریح شده، یافت؟ در کتاب مقدس و در عرصه تفکر مسیحی، برای ظهور منجی و آمدن عیسی(ع) علائم و نشانههایی ذکر شده است. همچون؛ فراگیری ظلم و جرم، ذلت قوم یهود، خروج دجال و بروز نشانههایی در آسمان و ماه و ستارگان. روایات شیعی نیز برای ظهور منجی نشانههایی را ذکر مینماید. همچون؛ خروج دجال،خروج یمانی، سفیانی، نداء آسمانی، خسف بیداء و قتل نفس زکیه. هر دو دین بیان میدارند که با ظهور منجی موعود، صلح و صفا تمام کره زمین را فرا میگیرد، نعمت فراوان میشود، فقر و بیچارگی از بین میرود، امنیت کامل برقرار میشود، زمین آباد میشود، عدل وداد همه جا سایه افکن میگردد. منجیگرایی در مسیحیت در عصر غیبت چه کارکردهایی دارد؟ در میان سنتها و آداب و رسوم مذهبی مسیحیان، به برخی آیینها و مراسم برمیخوریم که در صورت باورداشت و اعتقاد به رستاخیز و رجعت دوباره عیسی (ع) دارای معنا و مفهوم هستند و الا مبنای معقول و منطقی برای پذیرش و باور ندارند. به برخی از آنها اشاره میکنیم؛ «تعمید» نشانه ورود به جامعه مسیحیت و بر عهده گرفتن رسالت کلیسا است. این رسالت عبارت است از گواهی دادن به کارهای نجاتبخش خدا به وسیله عیسی، «تعمید» چیزی است که هنگام بازگشت عیسی (ع) روی خواهد داد. براین اساس اگر اعتقاد به بازگشت عیسی (ع) نباشد، این آیین بیمعنا و مفهوم خواهد بود. دوم عشای ربانی، در آیین «عشای ربانی» که اتحاد مقدس خوانده میشود مسیحیت با فرو بردن تکهای نان –که نمادی از جسم عیسی(ع) است در کاسههایی از شراب که نمادی از خون عیسی (ع) است- به صورت نمادین بدن خود و عیسی(ع) را در هم میآمیزند و با او متحد میشوند تا آن گاه که عیسی (ع) باز گردد آنان نیز –که در گوشت و خون با مسیح شریک شده اند- با او باز گردند. روشن است که این اسرار مسیحی تنها در این صورت قابل فهم اند که در کنار آموزه بازگشت مسیح قرار گیرند. دعا برای بازگشت عیسی(ع)، در میان دعاهای مسیحی که در مراسم خاص میخواندند، دعا برای تسریع در بازگشت عیسی(ع) جایگاه ویژهای دارد. آنان در بخشی از دعای سال نو میخوانند: ای خداوند قدرت خود را ظاهر ساز و بیا. بیا که با حمایت تو ما نجات مییابیم و با نجات تو از خطراتی که به واسطه گناهانمان ما را تهدید میکند، رهایی مییابیم. بین منجی شیعی و منجی مسیحیان چه تفاوتهایی وجود دارد؟ نکته قابل ذکر اینکه اولا جایگاه امام مهدی (عج) بالاتر از جایگاه حضرت عیسی(ع) است. ثانیا منجی موعود مسیحیت رجعت کننده است. هر چند مسیحیان معتقدند که حضرت عیسی(ع) بعد از مصلوب شدن، زنده گردید و به نزد خدا رفت: «بالاخره مرا میکشند اما من روز سوم دوباره زنده میشوم»؛ و یا «بعد از مصلوب شدن در حالی که ایشان را برکت میداد، از روی زمین جدا شده به طرف آسمان بالا رفت.» به اعتقاد مسیحیان منجی موعود در میان مردم و روی زمین حضور ندارد و در آخرالزمان بر زمین نازل میشود تا صلح و نجات را بیاورد. اما از نظر شیعه منجی موعود، در میان مردم است و در میان مردم حضوردارد و غیبت او به معنای عدم حضور نیست. بلکه او حضوری کارآمد و فعال در جامعه دارد و به علاقه مندان و مریدانش هر گرفتار در بند مشکلاتی که او را بخواند عنایت و توجه دارد. امام عصر (عج) در توقیعی شریف به شیخ مفید فرمود: از سرپرستی و رسیدگی کارهای شما کوتاهی نورزیده و یاد شما را از صفحه خاطر نزدوده ایم.بنابراین منجی موعود شیعه در متن جامعه بوده و هم اکنون هم در حال انجام وظائف خطیر امامت است.
|