عباس محمدیان، مدیر کل دفتر تبلیغات و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مطلب خود آورده است: «سلیمانی، نامی بلند است که چون پرچم در اهتزاز خواهد ماند. هر غباری که برافروزند فرو خواهد نشست، هر ابری که بسازند کنار خواهد رفت. خورشید حقیقتی که سلیمانی نمادش بود تا ابد درخشنده خواهد ماند. هیاهویی که به راه انداخته اند، به سکوت خواهد کشید. ما این را از مولای حکمت و سخن، علی علیه السلام آموخته ایم که: "لْحَقِّ دَوْلَةٌ، لِلْباطِلِ جَوْلَةٌ؛ حق جریان پیوسته دارد و باطل جولان مقطعی." به این باور است که مطلب را به نام نامیرای سلیمانی شروع کردم و الا باید به هشدار آغازه مینوشتم که دارند چنین و چنان میکنند. دارند با ایجاد جنگ شناختی، در معرفت ما تردید ایجاد میکنند. دارند حق را به عنوان باطل معرفی میکنند تا صدر جایگاه را به باطل به عنوان حق بدهند. آنان همه تلاش خود را میکنند. اینکه در نهایت نمی شود و حق را خدا وعده نصرت داده است درست اما ما هم کلی ماموریت داریم برای دفاع از حق. باید به " تبیین" حقیقت، "جهاد" کنیم. با تعریف درست و دقیق مکتب سلیمانی، هم حاج قاسم را به تمامه پیش روی نسل امروز و فردا بگذاریم و هم ظرفیت تکثیر نسل سلیمانی را فراهم سازیم. نسلی که به عنوان "وارث" ماترک او را به جان بردارد و جهان را به رسم او از لوث باطل پاک کند. برای رسیدن به جایگاه وارث باید به این قاعده فقهی و حقوقی التزام داشت که وارث زمانی از پدر ارث میبرد که خود اقدام به قتل او نکرده باشد و به تیغ کینه نسبت خود را با او نبریده باشد. فکر میکنم در تعریف نسبت ما و سردار شهید سلیمانی هم این قاعده حاکم است. ما زمانی در شمار میراثداران او هستیم که به منهج او زیست خود را تنظیم کنیم. سبک زیستی او را در پیش گیریم اما اگر بخواهیم جوری رفتار کنیم که خلاف هندسه رفتاری او بود قطعا نمی توانیم ادعای ارث و میراق داشته باشیم. او خیر مطلق بود. برای همه خیر میخواست. کسی را از قطار انقلاب پیاده نمی کرد بلکه همه همت او در آن بود که دستها را بگیرد و در این قطار همراه کند. او حتی در دستگیری از کسانی همت داشت که در غیاب دست گرم و هدایت گر او میتوانستند سوژه "دستگیری" باشند. او کسانی را پای کار انقلاب میآورد که اگر نگاه گرم و گیرایش نبود در زمهریر ضدانقلاب ساخته منجمد میشدند. او یک مسلمان تمام بود که انسانها را سلمان میخواست و برای این میکوشید. او خود را ذیل مهندسی امامت و ولایت تعریف میکرد. نه به زبان که به عمل. با شناخت شهید و سلوک او میتوانم به جرأت مکتب حاج قاسم را ذیل فرهنگ رضوی تعریف کنم به این صراحت کلام امام رضا(ع) که؛ " إنّ النّاسَ لَو عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لَاتَّبَعُونا؛ اگر مردم زیباییهای سخنان ما را میشناختند، بیشک از ما پیروی میکردند." اگر ما بتوانیم مکتب حاج قاسم را درست تبیین کنیم قطعا دشمن در جنگ شناختی به شکست خواهد رسید. مردم با ادبار به بافتههای رسانه ای استکبار و جریان عبری- عربی به منطق و رفتار سرباز سلیمانی، رو خواهند کرد. نتیجه هم خواهد شد طهارت دادن منطقه از لوث وجود باطل کرداران در همه گونههای آن. چنین باد انشاالله»
|