کد خبر : 67597
تاریخ : 1402/1/20
گروه خبری : جامعه

نحوه آموزش برقراری روابط اجتماعی و عاطفی به نوجوانان

سجاد بهرامی گفت: ما انسان‌ها سال‌های زیادی را صرف آموزش نحوه حل مسائل ریاضی، مقاله نویسی، زیست شناسی یا فیزیک به نوجوان می‌کنیم اما در مقابل زمانی که صرف تدریس مهارت‌های موردنیاز برای برقراری و حفظ روابط دوستانه به این قشر می‌کنیم بسیار کم است.

بهرامی تصریح کرد: گویا تصور می‌کنیم نوجوانان خودشان نحوه انجام این کار‌ها را می‌دانند. فرضیه ما آن است که دوستی، عشق و روابط اجتماعی به قدری مهم هستند که نباید نتیجه شانس و اقبال درنظر گرفته شوند.

وی افزود: نتایج تحقیقات انجام شده حاکی از آن است که انسان‌ها به خوبی می‌توانند احساسات و افکار یکدیگر را حدس بزنند. به عنوان مثال، پژوهش‌ها نشان داده انسان‌ها به خوبی می‌توانند شخصیت، تمایلات جنسی، سطح مهارت و موقعیت اجتماعی-اقتصادی یکدیگر را با مشاهده رفتار هم برای مدت کمتر از پنج دقیقه حدس بزنند. با این حال، حدس و گمان‌های ما در مورد یکدیگر گاهی هم غلط است مخصوصا اگر در آن لحظه دچار هیجانات خاص مانند خشم، ناراحتی یا اضطراب و یا عشق هورمونی باشیم.

این روانشناس بیان کرد: به عنوان مثال، افراد غمگین توانایی کمتری برای شناسایی منظور و احساسات دیگران دارند و یا کودکان پرخاشگر بیشتر رفتار دیگران را پرخاشگرانه تعبیر می‌کنند. به همین ترتیب، احتمالا اعتقاد نوجوانی که از اختلال اضطراب اجتماعی رنج می‌برند به پایان تلخ روابط اجتماعی بیشتر است.

بهرامی عنوان کرد: نوجوان باید با دیدگاه اجتماعی انعطاف پذیری توانمند شوند تا برای عبور از دنیای خانواده و دوستان دوران کودکی خود و ورود به دنیایی جدید با روابط، همکاران و شبکه‌های اجتماعی آماده باشد.

وی ادامه داد: نوجوان در سنین نوجوانی کمتر خواستار برخورداری از حمایت والدین خود هستند و بیشتر مایلند از حمایت دوستان خود بهره‌مند شوند و اغلب به جایی می‌رسند که متوجه می‌شوند حمایت هر دو گروه شبیه به یکدیگر است و در اواخر دوران نوجوانی، تغییر مسیر دیگری در دریافت حمایت اجتماعی رخ می‌دهد و افراد از رابطه با همتایان خود به روابط عاشقانه و رمانتیک روی می‌آورند.

این روانشناس افزود: در حال حاضر میزان یادگیری به قدری بالا است که هم نگران کننده و هم خوشحال کننده است. نوجوان به سرعت می‌آموزند که عمیق‌ترین درد‌ها ناشی از تلاش آن‌ها برای کنار آمدن با دیگران، شنیده شدن صدایشان، تامین نیازهایشان توسط نزدیکانشان، دوست داشته شدن، تجربه حس مهم بودن و تجربه حس موفقیت در زندگی است. به همین ترتیب، مهمترین عامل شادی آن‌ها در روابط آن‌ها است مثلا برقراری رابطه چشمی برای انتقال یک راز با بهترین دوست خود، قدم زدن با فرد مورد علاقه، یا در آغوش کشیدن والدین نهفته است. همه نوجوان آرزوی تجربه این لحظات را دارند.

بهرامی اظهار داشت: اگر نحوه برخورداری از دیدگاه اجتماعی به نوجوان آموزش داده شود خواهند توانست بهترین روابط دوستانه و عاشقانه واقعی را برقرار کنند و شبکه‌های اجتماعی قدرتمندی را بسازند که سبب شود بالاترین سطح عملکرد ذهنی و تحصیلی خود را به نمایش بگذارند و جوامع دلسوز و مهربانی را شکل دهند.

وی خاطر نشان کرد: نوجوانان با دو چالش مهم روبه رو هستند که احتمال تنهایی آن‌ها را افزایش می‌دهد. اولین چالش آن است که به لحاظ اجتماعی خود را از والدین خود جدا می‌کنند و از ناحیه امن روابط خانوادگی خارج می‌شوند. دومین مشکل آن‌ها به همتایانشان مربوط است، زیرا نوجوان مایلند به روابط مبتنی بر فعالیت، وفاداری، حمایت، صمیمیت و ارزش‌های مشترک روی آورند. مشکلی که در این رابطه وجود دارد آن است که بسیاری از نوجوان از مهارت‌های کافی برای شروع یا حفظ این قبیل روابط برخوردار نیستند و در نتیجه ممکن است از روابط خود راضی نباشند و به نظرشان روابط موجود، سطحی و دروغین باشند. به علاوه، ممکن است به صورت ناخواسته روابط خود را به دلیل سوء برداشت از منظور و احساسات دیگران خراب کنند.

این روانشناس گفت: عوامل زیست محیطی دیگری نیز وجود دارند که می‌توانند سبب کاهش فرصت و تمرین برای برقراری روابط اجتماعی شوند. به عنوان مثال، کودکان دیگر ناچار نیستند با کودکان دیگر بازی کنند و می‌توانند وقت خود را با تبلت و موبایل و یا تلویزیون پُر کنند. کودکان اغلب اجازه بازی کردن در خارج از خانه را به دلیل مشکلات امنیتی ندارند و این درحالی است که در خانه ماندن و دور شدن از جامعه خطرات بیشتری دارند. نوجوان هم دیگر برای معاشرت اجتماعی نیازی به نگاه کردن به چشمان طرف مقابل خود ندارند و تنها کافی است در مورد وضعیت و احساسات لحظه‌ای خود در شبکه‌های اجتماعی جمله‌ای بنویسند و به تعداد «دوستان» خود در این شبکه‌ها افتخار کنند! در دنیای امروز فرصت تفریحات رودر رو و برقراری ارتباط در حال کاهش است.

بهرامی تصریح کرد: همچنین رسانه‌هایی که از فردگرایی و موفقیت فردی حمایت می‌کنند مشکل را دوچندان می‌کنند و در نتیجه، در دو دهه گذشته تعداد افرادی که تنها زندگی می‌کنند از 17 درصد به 27 درصد افزایش یافته است و تعداد خانوار‌های خانوادگی هم از 81 درصد به 66 درصد کاهش داشته است. همچنین طی سال‌های گذشته، میانگین تعداد افرادی که مدعی بودند برای صحبت کردن در مورد مسائل مهم زندگی خود کسی را ندارند تقریبا سه برابر شده است.

وی ادامه داد: بزرگسالان اغلب رفتار کلیشه‌ای با نوجوانان دارند و آنان را متوحش، خودخواه و تنبل می‌بینند و چنین برداشت کلیشه‌ای و اشتباهی باعث می‌شود نوجوانان رفتار‌های مشارکتی و اجتماعی را به اندازه کافی تقویت کننده و مهم درک نکنند در صورتی که رفتار مشارکتی و خیرخواهانه ویژه نوع بشر است و در هیچ گونه‌ دیگری به این شکل تقویت کننده و خودانگیخته نیست. عصب شناسان نشان داده اند که مراکز لذت مرتبط با دوپامین در مغز زمانی فعال می‌شوند که ما فعالیت‌های خیرخوهانه و عاشقانه انجام می‌دهیم. برای مثال بخشیدن پول به دیگران تاثیر مثبت بیشتری روی شادمانی می‌گذارد نسبت به زمانی که پول را برای خودمان نگه داریم. اما سوال اینجاست چگونه آن‌ها را تشویق به این رفتار‌ها کنیم؟ قاعدتا با دشنام ایجاد فشار روانی و سخنرانی کلیشه‌ای نمیتوانیم بلکه باید بستر و بافتار مناسبی ایجاد کنیم تا وی در این بستر امن دست به رفتار‌های جدید و هیجان انگیز بر اساس ویژگی‌های خاص خود بزند.‌

این روانشناس در تشریح راهکارهایی در این زمینه اظهار داشت: می‌توانیم به نوجوانان کمک کنیم تا بدون نیاز به برخورد‌های پرخاشگرانه به نیاز‌های فردی خود برسند. آن‌ها باید تجربه کنند که رفتار‌های اجتماعی سطح بالا و نوع دوستانه همانند پرخاشگری کارایی دارد؛ و شروع می‌کنیم به ایجاد بستری که در آن صرفا رفتار‌های اجتماعی سطح بالا تقویت دریافت کنند.

بهرامی بیان کرد: زمانی که نوجوان با این مهارت‌ها توانمند شد می‌تواند گام‌هایی را به سمت روابط عاشقانه و صمیمانه بردارد و درکنار درد‌های انسانی روابط ارزشمداری داشته باشد.

وی عنوان کرد: گاهی اوقات نوجوان ممکن است بداند که می‌خواهند در موقعیت اجتماعی خاصی چه رفتاری انجام دهند، اما نحوه پیاده سازی فکر خود را ندانند. ما به نوجوانان کمک می‌کنیم تا DNA روابط اجتماعی خود را بسازند.

این روانشناس در تشریح 5 گام برای روابط اجتماعی گفت: در اولین گام از وی می‌خواهیم تا برای ما مشخص کند که در ارتباط با آن شخص خاص از چه رفتار‌های ارزشمندی استفاده می‌کرده است و رفتارهایی چون بخشیدن، حمایت، سرگرمی و... را شناسایی کند. در گام دوم افکار احساسات دشوار و ناخوشایند را شناسایی می‌کنیم و بدون هیچ قضاوتی زمانی را به یاد می‌آوریم که با وی در تعارض بودیم و از حالات بدنی، افکار، احساسات و قضاوت‌های خود نسبت به این رابطه مطلع می‌شویم.

بهرامی اظهار کرد: در گام سوم به واکنش‌های خودمان به این افکار و احساسات ناخوشایند توجه می‌کنیم و منافع و مشکلات کوتاه مدت و بلند مدت آن واکنش‌ها را در نظر می‌گیریم و در گام چهارم کارایی نوع رفتار واکنشی قدیمی و رفتار‌های ارزشمدار جدید را با هم مقایسه کرده و از آن آگاه می‌شویم. در گام پنجم نیز جسور بودن و احتمال انجام رفتار‌های ارزشمدار جدید را برسی کرده و متوجه می‌شویم که چگونه ذهن ما تلاش می‌کند دائم مارا به شیوه رفتار‌های واکنشی قدیمی سوق دهد و هم زمان شروع به انجام رفتار‌های جدید می‌کنیم.

وی افزود: خانواده می‌تواند از تمرین ایفای نقش برای کمک به وی در یافتن رفتار‌های اجتماعی جدید مانند درخواست کمک، قاطع بودن، کمک کردن، درخواست بازخورد یا دعوت کردن از کسی برای یک قرار ملاقات استفاده کند. به این صورت که پدر یا مادر، خود را در نقش نوجوان قرار دهد و از فرزند خود بخواهد نقش شخصی را بازی کند که در رابطه با وی چالش‌هایی را تجربه می‌کند. در واقع ما می‌خواهیم فرزندمان مهارت قاطع بودن و بروز هیجانات و خواسته‌های خود را به صورتی کاملا جامعه پسند و حمایتگرانه تمرین کند.

  لینک
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/67597