توسعه شهری و هنجارهای اجتماعی در اغلب نقاط دنیا ایجاد شهرهایی را به دنبال داشته است که در آنها فضاها و معابر شهری تعلق زیادی به کودکان و افراد جوان ندارد چراکه سازگار با نیازهای کاربران وسایل نقلیه طراحی شده است. بسیاری از منتقدان در توجیه این گرایش توسط مدیران شهری، کودکان را به دو دسته «فرشتهها» و «شیاطین» تقسیمبندی کردهاند و بر این باور هستند که در طراحی شهری از یک سو، کودکان به عنوان افرادی آسیبپذیر مورد توجه مدیران قرار گرفته شدهاند که حضور آنها در فضاهای عمومی به واسطه ترافیک سنگین بسیار تهدیدآمیز است و از سوی دیگر، به عقیده آنها نوجوانان با اهداف شیطنتآمیز از طریق دوچرخهها و اسکوترهای خود در معابر شهری حضور پیدا میکنند که این امر میتواند تهدیدی جدی برای سایر کاربران فضاهای عمومی بهشمار رود، بنابراین مدیران باید در طراحی شهری موانعی جدی را پیش روی آنها قرار دهند. این نگرشهای اشتباه، محرومیت کودکان و نوجوانان را از حضور در فضاهای عمومی به دنبال داشته و حتی به وقوع مشکلات روانی مانند انزوای اجتماعی در میان آنها منجر شده است. البته بسیاری از کارشناسان و والدین نسبت به چنین شرایطی سکوت نکرده و در عوض کوشیدهاند شرایطی را به وجود بیاورند تا هرچه بیشتر فرزندان خود را به حضور در بیرون از منازل دعوت کنند و از این طریق، آنها را به انجام فعالیتهای جسمی، دستکم به واسطه پیادهروی یا دوچرخهسواری، سوق دهند. بدیهی است که کودکان بهعنوان اعضایی از جامعه و بزرگسالان آینده از حق شهروندی برابر با سایر مردم شهرهای خود برخوردار هستند و در نتیجه باید زمینه حضور فعال آنها در محیطهای محل سکونت این افراد فراهم بیاید. در این راستا، تاکنون جنبشهای اجتماعی بیشماری در سراسر جهان شکل گرفته که در ایجاد شهرهای دوستدار کودک و به دنبال آن، شهرهایی زیستپذیر برای تمام مردم بسیار اثربخش عمل کرده است. جنبشهای قدیمی برای ایجاد شهرهای دوستدار کودک امروزه نمونه شهرهای بسیاری در سراسر جهان وجود دارد که مدیران آنها با طراحیهای ویژه خود مانع از حضور کودکان و نوجوانان، بدون وجود والدین در کنار خود، در فضاهای شهری شدهاند. «پیشگیری از مرگ کودکان» یکی از جنبشهای مدرن طراحی شهری بود که در دهه 1970 با هدف پیشگیری از مرگ کودکان و نوجوانان بهواسطه ترافیک خودرویی در معابر شهری سراسر هلند اعمال شد به این امید که مرگومیرهای ناشی از سوانح خیابانی برای این افراد به حداقل برسد. در این راستا، برنامهریزان شهری مقررات جدیدی بر عبور و مرور کودکان و نوجوانان در فضاهای شهری اعمال کردند، ضمن اینکه شهرسازی تاکتیکی در بسیاری از مناطق با هدف ایجاد معابری امن برای عبور و مرور این افراد پیاده شد. به دنبال پیادهسازی این رویکرد، ایمنی کودکان و نوجوانان در سراسر شهرهای هلند بهبود قابلتوجهی را تجربه کرد و مرگهای ناشی از سوانح خیابانی برای آنها به حداقل رسید. اثربخشی این جنبش به سرعت در سراسر جهان ترویج یافت و بهدنبال آن، مدیران در بسیاری از کشورهای دنیا به اعمال اقدامات مشابه پرداختند و همین امر، ایجاد را در بسیاری از نقاط دنیا در پی داشت. البته پیادهسازی این رویکرد در بعضی از شهرهای جهان، به حضور کمتر کودکان و نوجوانان در سایر معابر شهری منجر شد و همین امر، افزایش عبور و مرور وسایل نقلیه در خیابانها را بهدنبال داشت و در نهایت، ترافیک خودرویی را تشدید بخشید و یک بار دیگر، نرخ مرگومیرهای ناشی از تصادفات افزایش قابل توجهی را تجربه کرد. اثربخشی جنبش شهرسازی تاکتیکی در ایجاد شهرهای دوستدار کودک در دنیای مدرن امروزی، مدیران بسیار بیشتر از گذشته از اهمیت حضور کودکان و نوجوانان در فضاهای عمومی آگاه هستند و همواره میکوشند رویکردهایی برای تشویق آنها به گذراندن اوقات فراغت خود در بیرون از منزل ارائه دهند. یکی از اثربخشترین تدابیر اعمال شده در این زمینه، شهرسازی تاکتیکی بوده است که با صرف کمترین هزینه و زمان، به ایجاد شهرهایی دوستدار کودک در بسیاری از نقاط دنیا منجر شده است. در این راستا، برنامهریزان به سادگی و با استفاده از ابزارهای ارزانقیمت مانند رنگ، به ایجاد فضاهایی اختصاصی در معابر شهری برای تردد امن کودکان و نوجوانان پرداختهاند که البته چنین اقداماتی ایمنی عبور و مرور را برای سایر افراد جامعه مانند سالمندان و افراد دارای اختلالات حرکتی نیز به دنبال داشته است. جنبش Kidical Mass از دیگر رویکردهای تقریباً تاکتیکی بهشمار میرود که امروزه در بسیاری از شهرهای جهان با هدف ایجاد مناطق دوستدار کودک پیاده شده و اثرات مطلوبی بر ایمنی عبور و مرور تمام افراد جامعه بهجا گذاشته است. رویکرد نوعی جنبش دوچرخهسواری سازمانیافته برای کودکان محسوب میشود که در آن، اغلب از معابر عمومی در شهرها برای دوچرخهسواری کودکان بهره گرفته میشود و والدین نقش اصلی را در حفظ ایمنی فرزندان خود، از طریق دوچرخهسواری در کنار آنها ایفا میکنند. در این جنبش، والدین تحت حمایت مدیران شهرهای خود، قبل از دوچرخهسواری، یک مسیر را برای حرکت مشخص میکنند و در آن با فرزندان خود به دوچرخهسواری مشغول میشوند. جنبش تاکتیکی دیگری که در بسیاری از شهرهای جهان، به ویژه اروپا در حال ترویج است، Bike Bus نام دارد که در آن، یک راهنما مسئولیت هدایت ایمن دانشآموزان دوچرخهسوار را در یک مسیر از قبل تعیین شده به سمت مدرسه و خانه به عهده میگیرد. این جنبش اغلب در هر هفته تنها یک بار و با هدف تشویق خانوادهها به اتخاذ تردد سبز و همچنین دعوت کودکان به حضور فعال در فضاهای عمومی انجام میشود.
|