کافی است تا سفر کوتاهی به اطراف شهر داشته باشید. از جاده حیدره و امامزاده محسن گرفته تا جاده عباسآباد، گنجنامه، بلوار ارم، مناطقی از سعیدیه، استادان، پردیس، بخشهای شهرک ولیعصر، شهرک مدنی و غیره با انبوهی از سگهای ولگرد مواجه خواهید شد که به فاصلهای کمتر از یک متر در گوشهای از جاده لم دادهاند و حمام آفتاب میگیرند! سگهایی که هر از چندگاه خبر حملهشان به یکی از گونههای حفاظتشده حیاتوحش رسانهای میشود و خیلی وقتها هم انسانها طعمه آنها قرار میگیرند، از کودک گرفته تا بزرگسال و مرگ تلخی که با دندانهای تیز و حملهای وحشیانه رقم میخورد. این در حالی است که طبق آمارها سالانه حداقل 50 نفر بر اثر حمله سگها جان خود را از دست میدهند و آمارهای سگگزیدگی 250 هزار مورد در سال است و دستکم 15 تا 20 نفر هم بر اثر بیماری هاری جان خود را از دست میدهند. با این وجود در کشور سالانه نزدیک به 100 میلیارد تومان برای تأمین غذا، رسیدگی، جمعآوری و عقیمسازی سگهای ولگرد از طریق شهرداریها هزینه میشود. زمانی بهتر متوجه بزرگی این رقم خواهید شد که بدانید کل بودجه اختصاصیافته برای حمایت از یوز ایرانی دو میلیارد تومان در سال است! تأسفبارتر اینکه سگهای ولگرد رتبه نخست تخریب محیطزیست و بیشترین تأثیر را بر جمعیت یوزپلنگها دارند. این درحالی است که در کشورهای توسعهیافته رویکرد مواجهه با سگهای ولگرد معدومسازی به روشهای بدون درد است. در ایران، اما شبکهای در برابر این ماجرا موضعگیری عجیبی دارد؛ شبکهای که در حال تبدیل شدن به یک فرقه است و پشت پردهاش به شبکههای فارسی زبان خارجی میرسد و پولهای طلایی که در این بین رد و بدل میشود. به گونهای که طرفداران افراطی سگ که به سگهای رهاشده یا ولگرد غذا (اسکلت مرغ، پسماند کشتارگاه و مانند اینها) میرسانند، گذشته از آسیب جدی که به وضعیت بهداشت نقاط مختلف وارد میکنند، سبب افزایش بنیه سگها و بیشتر شدن زاد و ولد آنها میشوند جالبتر اینکه این افراد، غالباً به «دستورالعملهای جهانی» درباره مدیریت حیوانات رهاشده اشاره میکنند و با برداشت دلخواه از این مقررات یا شیوهنامههای غیر الزامآور، با حذف سگ ولگرد، سرسختانه مخالفت میکنند. براین اساس با توجه به اهمیت موضوع برآن شد یم تا با یک کنشگر محیط زیست گفتوگویی را ترتیب دهیم که در ادامه میخوانید: عباس محمدی در واکنش به این موضوع که برخی از دوستداران حیات وحش در مواجهه با سگهای «ولگرد» عنوان میکنند که آنها را سگهای «بلاصاحب و رهاشده» بنامید گفت: این کار تعارفی بیش نیست چراکه ما حتی برای افراد بیجا و مکان که از خود حرکات و رفتار نامعقول نشان دهد از واژه ولگرد استفاده میکنیم چه برسد به سگ؛ بنابراین کلمه ولگرد واژه بدی نیست بلکه به نوعی از رفتار اطلاق میشود؛ اینکه چه واژهای برای سگها بهکار ببریم بیشتر بازی با کلمات است. وی با تأکید بر اینکه سگی که در کوچه و محلههای شهر و یا در طبیعیت رها است و از طریق سگپروران غذارسانی میشود برای خود، انسان و حیاتوحش آسیبزاست، گفت: این امر از آنجا نشأت میگیرد که با افزایش تولیدمثل و زاد و ولد، در چرخه زندگی سگها دور باطلی ایجاد میشود و یک نسل سرگردان، تحت ستم و آسیبپذیر در سرما و گرما و در محیطهای شهری و طبیعی بهوجود میآید که مصداق بارزی از حیوانآزاری است. این فعال محیط زیست با بیان اینکه هیچ تولهای از سگ نباید در عرصههای طبیعی رها شود، و نباید با کمک به زیاد شدن جمعیتِ آنها، گروههایی از این حیوان را در شرایط سخت همچون گرما و سرمای طبیعت و گرسنگی افزایش دهیم اظهار کرد: بگذریم که تولید، تکثیر و فروش این حیوان در بیشتر مجموعههای مربوط به این کار، بهشکلی بیرحمانه انجام میشود و از نظر انسانی که واقعاً دوستدار حیوانات باشد، در چارچوب کارهای غیراخلاقی قرار میگیرد. محمدی ابراز کرد: اینکه عدهای در کوی و برزن و محیط طبیعی در اطراف شهرها و روستاها با ریختن آشغال گوشت و اسکلت مرغ نسبت به غذارسانی اقدام میکنند، به معنای غذارسانی منظم به این حیوان نیست زیرا غذارسانی منظم به حیوان ولگرد امکانپذیر نیست و این اتفاق بهصورت موردی و گاهگداری انجام میشود؛ همین امر منجر به وابسته شدن حیوان شده و بیشتر تحت ستم قرار دادن آن حیوان است زیرا پیرو این غذارسانی غلط دیگر این حیوان نه مهارتهای طبیعی خود را خواهد داشت و نه در حمایت یک فرد بهعنوان صاحب خود قرار دارد؛ نتیجه این حمایتها کارها چیزی جز آزار همیشگی این سگ نیست. وی با اشاره به نحوه آسیب رساندن سگها به حیات وحش و انسان گفت: شاید در ظاهر حیوان ساکت، مظلوم و آرامی باشد اما تحقیقات مفصلی که در این زمینه انجام شده و مشاهدات عینی نیز بیانگر آن است که همینها که رام در خیابانهای شهر و طبیعت آرام خوابیدهاند یا برای افرادی که برایشان اسکلت مرغ و استخوان میریزند، دم تکان میدهند؛ در برخی مواقع بهدنبال شکار دیگر حیوانات هستند به طوری که برای انواع خزندگان و دوزیستان و هر حیوان دیگری روی زمین زیست میکند، بهنوعی تهدید به حساب میآیند زیرا آنها حتی به تخم و جوجه پرندگانی همچون کبک که روی شاخ و برگ در محیطهای طبیعی تخمگذاری میکند نیز رحم نکرده و آنها را میخورند. این کنشگر محیط زیست با بیان اینکه حتی استرسی که سگ و گربه به محیط طبیعی وارد میکند خود یکی دیگر از معضلات تحمیلشده به حیات وحش است، اظهار کرد: برای مثال وقتی گربه به سرشاخه درختی برای شکار حمله میکند، پرنده مادر به هنگام ترس از روی تخم خود برخاسته و همین برخاستن چندساعته منجر به سرد شدن تخم شده و فرایند زادآوری را مختل میکند. محمدی با بیان اینکه سگ و گربهها ناقل انواع انگلها و بیماریهای مختلف هستند، تشریح کرد: درواقع هاری تنها یکی از بیماریهای بسیار خطرناکی است که از این سگها منتقل میشود، علاوه بر این بیماری این حیوان ناقل انواع انگلهای خطرناک است. برای مثال گربه انگلی به نام توکسوپلاسموز را منتقل میکند که منجر به عفونتهای حاد در انسان شده و حتی در بسیاری از موارد کشنده است. وی با اشاره به اینکه این انگل از طریق مدفوع گربه و خاک آلوده به آن، میتواند به انسان منتقل شود و روی سیستم عصبی تأثیرگذار بگذارد گفت: مقالات علمی بیانگر آن است که این انگل بر روی جنین مادران باردار تاثیرگذار بوده و آنها را مبتلا به اوتیسم میکند. این کنشگر محیط زیست با بیان اینکه تحقیقات اخیر نشان میدهد توکسوپلاسموز با بروز و تسهیل انواع نارساییهای عصبی مرتبط است، تشریح کرد: در عمل بهدلیل دشوار و هزینهبر بودن و ناکارآمدی کافی طرح عقیمسازی اینکه بگوییم میتوان با این کار این معضل را کنترل کرد، ناممکن است. عقیمسازی فقط برای جلوگیری از تکثیر آنها در مواردی است که سگهای مورد نظر تحت سرپرستی شخص نگهداری میشود در غیر این صورت ناکارآمد است. محمدی عنوان کرد: من مخالف این حیوان نیستم و حتی آن را دوستداشتنی میدانم اما نکته این است که سگ توسط انسان برای خدماترسانی اهلی شده؛ بنابراین کسی که آن را رها کرده و یا به سگ رهاشده غذارسانی میکند یک انسان بیمسئولیت است؛ چراکه وقتی صحبت از نگهداری حیوانات اهلی همچون اسب، قاطر، مرغ و خروس است باید تمام نیازهای آن مرتفع شود زیرا طی چندین هزار سال این حیوانات اهلی دستآموز انسان شدند و دیگر در طبیعت و محیطهای شهری رها نمیشوند بنابراین اگر مسئولیتی را در قبال سگی پذیرفتیم باید به طور کامل سرپرستی آن را بپذیریم و آنها را در منازل شخصی خودمان نگهداری کنیم نه اینکه غذارسانی کرده و آنها را رها در طبیعت و کوی و برزن رها کنیم. وی ادامه داد: از این گذشته، پژوهشها و مشاهدههای چشمی پرشمار نشان داده که سگهای عقیم تمایل به ایجاد گله پیدا میکنند و برای حیات وحش خطرناکتر از معمولیها هستند. این دوستدار محیط زیست با بیان اینکه اگر هم قرار باشد، صدها هزار سگ را عقیم و سپس نگهداری کنیم، توجیه اقتصادی این کار پرهزینه که خلافِ خوی و طبیعت سگ و گربه هم هست، چیست؟! ابراز کرد: این حیوان در همه محیطهای عمومی ما به تعداد بسیار زیادی دیده میشود، البته من آمار ندارم اما شنیدهام نزدیک به سه میلیون سگ سرگردان در ایران داریم. حال این را هم در نظر بگیرید که در سال دو تا سه بار زایمان میکند و تا 20 توله میتواند بهدنیا بیاورد و از نظر ژنتیکی میتواند یک موجود مهاجم باشد، یعنی جای حیوانات دیگر را بگیرد. محمدی با بیان اینکه وقتی دستگاههای دولتی از جمعآوری سگ عقبنشینی کردهاند نتیجه این شده که طی چند سال اخیر تعداد آنها بهشدت افزایش یافته خاطرنشان کرد: امروز حتی در مناطق حفاظتشده نیز علیرغم امکان شلیک مستقیم محیطبانان به این گونه جانوری اما شاهد افزایش آنها هستیم. وی افزود: عدهای نیز از سر ندانمکاری و یا سازمانیافته به سگها غذارسانی میکنند، این کار باعث شده سگ در کوهستان زیاد شود و وقتی غذا به آنها نرسد به حیات وحش آزار میرساند. مدیرگروه دیدهبان کوهستان در خصوص لزوم برخورد با سگهای ولگرد بر انعکاس قوی و مطالبهگری از سوی مردم و رسانهها تأکید کرد و افزود: متأسفانه گرچه سازمان حفاظت از محیط زیست متولی حفاظت از تمامی عرصههای طبیعی در کشور است اما طی چند دهه اخیر در بین نهادها و ارگانهای دولتی بسیار عقب نگهداشته شده و تعداد نیرو، تجهیزات و امکانات لازم را ندارد اما در این زمینه ترس از سگپرورها نیز بیتأثیر نبوده زیرا مسئولان شهرداری و محیط زیست در لاک دفاعی رفتهاند و از سگپرورها میترسند؛ بنابراین انتظار میرود رسانهها کاری کنند تا آنها وظیفه خود را انجام دهند و سگها را جمع کنند. محمدی با اشاره به اینکه پیشنهاد من این است که شهرداریها و ادارههای محیط زیست تسلیم جوسازیهای سگپروران جنجالآفرین نشوند و به دستورالعملهایی که در کشورهای پیشرفته راجع به سگ وضع شده، عمل کنند، خاطرنشان کرد: در این زمینه، وظیفه سازمانهای مردمنهاد طرفدار محیط زیست و نهادهای مدافع بهداشت همگانی هم این است که از مجریان جمعآوری سگهای رهاشده دفاع کنند. وی افزود: بدیهی است که معرفی شیوههای انسانی و بدون زجر جمعآوری و معدومسازی سگ و گربههایی که برایشان سرپرست پیدا نمیشود نیز از وظیفههای طبیعتدوستان است. وی در تشریح مسئله فوقالذکر، افزود: نگهداری چند میلیون سگ رهاشده در کوه، دشت، شهر و روستاهای کشور اصلاً امکانپذیر و درست نیست و هیچگاه دوستداران پرهیاهوی این حیوان هم حاضر و قادر به انجام این کار یا عقیمسازی (که خود مشکلآفرین است) نیستند، آنان حداکثر میتوانند چند صد یا چند هزار سگ را در «پناهگاه»هایی که غالباً زندانهایی نامناسب برای نژادهای متفاوت و ناسازگار با هم هستند، نگهداری کنند. این فعال محیط زیست با بیان اینکه جمله «سگها حق دارند زندگی کنند»؛ گزارهای است جعلی است که از سوی این سگپروران در برابر گفتههای مدافعان محیط زیست و بهداشت قرار میگیرد؛ گفت: مخالفان ولگردیِ سگ و گربه، دوستداران واقعی حق حیات و مخالف حمایت از چرخه نکبتبار تکثیر حیوانات دستآموز و رهاسازی آنها در سرما، گرما، کوه و دشت هستند. محمدی با اشاره به اینکه هر سگ و گربه ولگردی که میبینیم، حاصل بیمسئولیتی انسانهایی است که در یک زمان حیوانی داشتهاند (چه بهعنوان سگ گله، نگهبان یا حیوان خانگیِ همدم) و بعد از آن حیوان یا تولههایش را رها کردهاند ابراز کرد: غذارسانی به حیوان رهاشده فقط سبب ادامه این روند آزاردهنده و غیرانسانی میشود. وی اذعان کرد: نباید این حرف نادرست را زد که «سگ هم زیستمندی است مانند زیستمندان دیگر!» چراکه حساب این حیوان، مانند گاو و گوسفند و دیگر دامها، بهکلی از حساب طبیعت جدا است و همانطور که ورود دام به طبیعت باید تابع مقررات باشد، برای سگ و گربه هم باید همینطور باشد با این تفاوت بزرگ که گاو و گوسفند علفخوار بوده و مهاجم نیستند و نقش اساسی در اقتصاد و تغذیه آدمیان دارند اما سگ و گربه موجوداتی بهشدت مزاحم برای طبیعت هستند و جای آنها فقط در داخل املاک خصوصی است و در محیطهای عمومی باید تحت کنترل دائمی صاحبانشان باشند.
|