اینجا استان همدان است، دیاری که در دامان مادران آن مفاخر بزرگی برای تاریخ ایران زمین و جهان اسلام پرورش یافتهاند. با این حال از آنجایی که نرخ رشد جمعیت همدان پایینتر از میانگین کشوری است شاید ضرورت باشد برای زنان و دختران همدان، مادران الگوی امروزی را هم معرفی کرد. هرچند پیش از هر چیز مسئولان همدان باید به این ضرورت که برای جوانی جمعیت مشکلات ازدواج و مسکن جوانان باید حل شود واقف و در مسیر تسهیل مشکلات اقدامات جدی داشته باشند. در این نوشتار، بُرشی از زندگی بانویی را میخوانید که صاحب سه فرزند است و همزمان به کار بیرون از خانه اشتغال دارد: لیلا رمضانی، هستم، متولد 28 آذرماه سال 1362؛ در سال 1381 با کسب رتبه 52 در دانشگاه آزاد اسلامی تهران در رشته دندانپزشکی عمومی پذیرفته و مشغول به تحصیل شدم. در سال 87 در رشته دندانپزشکی عمومی فارغالتحصیل شدم و در سال 1388 ازدواج کردم که همسرم نیز از نخبگان کنکور با رتبه 17 در رشته دندانپزشکی و در حال حاضر نیز در شهرستان ملایر در حال خدمترسانی به مردم در این حوزه است. بعد از فارغالتحصیلی یکی از بزرگترین برنامهها و اهدافم خدمت به مناطق کمبرخوردار و محروم بود، در این راستا از سال 88 تا 94 در شهرستان فامنین همدان مشغول به خدمات دندانپزشکی عمومی شدم و در این مدت در روستاهای مختلف بخشهای شیرینسو، کبودرآهنگ و… اقدامات جهادی داشتم. خدمت در مناطق کمبرخوردار را دوست دارم، در این راستا خدمات آموزشی، پیشگیری و درمان به خانوادههای محروم از امکانات و نیازمند را ارائه کردم. در حال حاضر، دارای سه فرزند هستم. سال 1390 خدوند به من دو فرزند دو قلو عطا کرد که یک فرزند دختر و یک فرزند پسر هستند که با وجود دو فرزند مشکلات زندگی در فامنین، دوری از خانواده و اقوام آشنایان بر مشکلات غلبه کردم. در سال 94 تصمیم به ادامه تحصیل گرفتم و شروع به خواندن کتب درسی کردم که در آزمون تخصصی در رشته رادیولوژی دهان، فک و صورت همدان پذیرفته شدم و با همه سختی، زندگی با بچههایم برایم لذتبخش و زیبایی خاص خود را داشت. از سال 94 تا سال 97 توانستم دوره تخصص را بگذرانم و در این سه سال بهعنوان دانشجوی برتر در دانشکده انتخاب و در این مدت علاوه بر چاپ مقالات مختلف داخلی 6 مقاله نیز در مجلات خارجی به چاپ رساندم. در همان زمانی که دانشجوی تخصص بودم، فرزند سوم را در سال 96 باردار شدم، اما این امر مشکل و لطمهای به ادامه تحصیل و علم و پیشرفت من وارد نکرد، و در شهریورماه سال 97 در آزمون دانشنامه تخصصی شرکت کردم و با رتبه عالی این مرحله را گذراندم و بهعنوان هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی همدان در رادیولوژی انتخاب شدم. با توجه به اینکه شهرستان ملایر مرکز تخصصی رادیولوژی دهان، فک و صورت نداشت، تصمیم گرفتم که یک مرکز را در این شهرستان راهاندازی کنم و به همین خاطر از عضویت هیئت علمی خارج شدم و نخستین مرکز را در این شهرستان راهاندازی کردم که خودم و همسرم در این مرکز فعالیت داریم و برای 10 نفر نیز اشتغالزایی داشتیم. فرزندانم نعمت و هدیه خدا هستند وجود سه فرزند کوچک برای زندگی و پیشرفت مانعی ایجاد نکرده؛ من تمام مراحل کار و زندگی را در کنار مشکلاتش با عشق و علاقه طی کردم و در این راه ذرهای به خود شک و شبههای راه ندادم که موفق نمیشوم. وجود فرزندانم به من آرامش میداد و آنها را مایه برکت و پیشرفت زندگیام میدانم؛ آنها نعمت و هدیه خدا هستند و هزاران بار خدا را به خاطر داشتن فرزندانم شاکرم. *یک نصیحت خواهرانه به بانوان جوان به اعتقاد من کسانی که فرزند را مانع موفقیت و پیشرفت میدانند و یا اینکه مشکلات و موانع اقتصادی را سد راهی برای فرزندآوری تلقی میکنند از این برکت و نعمت بزرگ محروم میکنند، در اشتباه هستند، من این لذت را در زندگی تجربه کردهام. داشتن یک یار و همراه خوب یکی از مهمترین عوامل موفقیت یک زن متأهل است، در زندگیام بهترین یار و همراه همسرم دکتر فلاحی بوده و در طی 15 سال گذشته زندگی مشترکم در بزرگ کردن بچهها، امور خانه و همه کارهایم کمکم کرده و از او بینهایت سپاسگزارم. در مقوله ازدواج مهمترین اصل که باید به آن توجه شود آسان گرفتن این امر مقدس است. آسان گرفتن از منظر و دیدگاه افراد مختلف متفاوت است اما یک اصل کلی دارد. برای تشکیل یک خانواده دو نفر از دو خانواده متفاوت با هم ازدواج میکنند که باید از همه لحاظ یکدیگر را بسنجند؛ در واقع، باید اخلاق و فرهنگها به هم نزدیک باشد تا یک زندگی موفق شکل گیرد و در جامعه امروز اگر مرد بتواند تأمین مالی یک زندگی را داشته باشد، تقریباً زندگی خوب پیش میرود. البته باید گفت اخلاق مرد و زن باید به هم نزدیک باشد و از نظر اعتقادی هم تا حدودی مثل هم باشند تا مشکلی برایشان بهوجود نیاید. برای تشکیل یک خانواده موفق باید یک سری مسائل از جانب بانوان و آقایان کمرنگ دیده شود، مواردی ازجمله مهریه، جهیزیه بالا، جشن ازدواج و مراسمها پرهزینه و… از این دست مسائل است. وقتی رابطهها بر پایه و اساس محبت باشد نه بر اساس معامله میتوان به این زندگی امیدوار بود؛ وقتی زندگی بر پایه مهر و محبت باشد و تقابل نباشد قطعاً در آینده ماندگاری آن بیشتر و بیشتر خواهد بود. اینها شعار نیست و من خودم این موارد را در زندگی رعایت کردم؛ من برای ازدواج با همسرم در حقیقت با حداقل چیزهای ممکن که برای شروع یک زندگی بود شروع کردیم و در این مسیر، نکته مهمی که وجود داشت این بود که هر دوی ما تحصیلکرده و امکان اشتغال داشتیم که با آن شغل بتوانیم زندگی خوبی داشته باشیم. با این حال سختگیری نکردیم که باید همهچیز مثل مراسمهای پرهزینه و… را داشته باشیم. در یک سوئیت 35 متری زندگیمان را با مهر و محبت و تعامل شروع کردیم و تاکنون که 15 سال از زندگی مشترکمان میگذرد؛ همین مهر و عطوفت و تعامل را در زندگی حفظ کردهایم. توصیهای به جوانترها زندگی مرکزی برای معامله نیست؛ بلکه محلی برای رسیدن به تعامل مثبت و آرامش روحی و روانی و معنوی است که بتوانیم در کنار هم در یک چارچوب به خوبیها دست یابیم. در واقع، در یک زندگی مشترک باید از اختلاف سلیقهها فاکتور گرفت و به یک نقطه مشترک رسید و نباید نداشتههای یکدیگر را دید. اینکه ما از طرف مقابل انتظار داشته باشیم که همه خوبیها را داشته باشد اشتباه است؛ برای تکمیل کار باید ما هم کاملاً مثبت باشیم. ما در زندگی از ابتدا همه چیز نداشتیم و زندگیمان را از صفر شروع کردیم؛ ما برای رسیدن به موفقیت آهسته جلو رفتیم دنبال این نبودیم که یک شبه بخواهیم ره صد ساله را طی کنیم. هر دویمان تلاشمان را میکردیم و خداوند نیز مسیر را برایمان باز میکرد. در ابتدا شاید فراهم کردن محل کار برایمان سخت بود و در اثر گذر زمان کم کم این هم فراهم شد و پلههای ترقی از یکی پس از دیگری طی کردیم؛ انتظار اینکه بخواهیم جهشهای فوقالعاده داشته باشیم را هم هیچکدام نداشتیم. از دوره دندانپزشکی عمومی و بعد از آن من با همسرم ازدواج کردم و در خانه همسر درس را ادامه دام و درس خواندم و کار کردم همهچیز برای من در زندگیم لطف خدا است. خداوند وعده کرده و وعده خدا همیشه حق است و کسی که صبر کند خداوند او را از دیگران بینیاز میکند. 15 سال پیش شرایط الآن را نداشتیم، سخت بود ولی چون میخواستیم در کنار هم یک زندگی خوب داشته باشیم و خداوند هم به تلاش ما نگاه میکرد و پاسخ میداد. برای زندگی خوب و زیبا هر چقدر با قلبمان وارد شویم و تلاش باشد و از اطرافیانت توقع بیجا نداشته باشی، موفقتر میشوی و آرامش بیشتری کسب میکنی، بهترین راه این است که با همدیگر بسازیم و صبور باشیم. حامد فلاحی؛ همسر خانم رمضانی میگوید: من و همسرم با داشتن سه فرزند زندگی را کم کم ساختیم. آرام آرام شروع به کار کردیم. در ابتدا محل و وسایل کار مربوط به خودمان نبود؛ من و همسرم با داشتن سه فرزند زندگی را کمکم ساختیم و هر آنچه که میخواستیم با توکل به خدا و اراده و تلاش به دست آوردیم. اگر از همان ابتدا میخواستیم سخت بگیریم، نمیتوانستیم ادامه دهیم.
|