کد خبر : 72118 تاریخ : 1402/5/14 گروه خبری : جامعه |
|
حجتالاسلام سجاد کرمی، پژوهشگر حوزه حکمرانی و انقلاب اسلامی: پیام مهم قرآنسوزی استیصال صهیونیزم در برابر جریانهای اسلامی است |
آزادیخواهی در کشورهای غربی بیش از آنکه یک حقیقت متعالی باشد، یک ابزار خطرناک است |
بازهم قرآنسوزی در سوئد؛ اینبار در مقابل محل قانونگذاری این کشور! بازهم جریحهدار کردن احساسات دو میلیارد مسلمان و البته همه مردم آزاده جهان. بهتآورتر از این حرکت غیر انسانی، آن است که دولتمردان سوئد میگویند بهدلیل ضرورت صیانت از آزادی بیان، نمیتوانند کاری انجام دهند! این درحالی است که روزنامه اکسپرسن به نقل از سلوان نجم نوشته، مومیکا چندینبار قرآن را آتش خواهد زد تا این عمل را در سوئد ممنوع کنند!
البته بعد از آنکه سوئد طی هفتههای اخیر چندین مرتبه مجوز هتک حرمت قرآن را داده، روابط دیپلماتیک سوئد و تعدادی از کشورهای منطقه و جهان اسلام متشنج شده و مسلمانان و غیر مسلمانان بسیاری در سراسر جهان اعتراض خود را با اقدامات گوناگون، نشان دادهاند. اما از آنجایی که این کار یک اقدام ساده و واکنش احساسی نبوده بلکه تحت تدابیر امنیتی و حفاظت کامل و با تکرار چندینباره رخ داده، بنابراین ماجرا فراتر از یک کار احمقانه است و به نظر میرسد این اقدام در پشت پرده اهداف دیگری را دنبال میکند.
با ذکر این مقدمه کوتاه آنچه در ادامه میخوانید، گفتوگوی خبرنگار سپهرغرب با حجتالاسلام سجاد کرمی، پژوهشگر حوزه حکمرانی و انقلاب اسلامی درباره ابعاد این حادثه و پاسخ به چند سؤال مهم در این رابطه است:
* جناب آقای کرمی لطفاً ابتدا بفرمایید با توجه به تکرار چندباره قرآنسوزی، این اقدام چه پیامی دارد؟ و نسبت آن با مقوله اسلامهراسی از سوی کشورهای غربی چیست؟
پیرامون قرآنسوزی، مخصوصاً در کشور سوئد، باید به نکاتی توجه کرد؛ شاید مهمترین نکته، خاستگاه عامل این اقدام شنیع است. به نظر میرسد انتخاب یک فرد از تبعه یک کشور مسلمان با سبقه مسلمانی، نخستین پیامی است که در فرامتن این اقدام باید درک، دریافت و تحلیل شود. سیاستگذاران مقوله قرآنسوزی شاید در خیال خود تصور میکنند که اگر یک فرد سابقاً مسلمان بر چهره تابناک قرآن خاک بپاشد، افکار عمومی دنیا این عمل را حاصل دافعه قرآن میداند؛ چراکه به زعم آنها این قرآن است که یک پیرو خود را به آستانه انزجار از دین و کتاب آسمانی رسانده است. با صورتبندی چنین انگارهای در ناخودآگاه بینندگان غیر مسلمان، میخواهند ذهنیتی منفی نسبت به قرآن برای آنها بسازند.
دومین فرامتن این اقدام، پیشگیری از تبعاتی است که ممکن است متوجه غیر مسلمانان افراطی باشد. پیش از این سوزانندگان و اهانتکنندگان به قرآن شخصیتهای افراطیِ سیاسی یا مذهبی پیرو سایر ادیان بودند و دیدیم که در موارد مشابه سالهای قبل، از دو جبهه نسبت به افراطیون سیاسی و مذهبی در غرب، واکنش منفی صورت گرفت. یکی از سوی مسلمانها و دیگری از سوی خود غربیها، بهویژه جوانهای آگاه غربی و شاهد بودیم که در اقدام اخیر، کمتر از هر کسی، جریانهای اسلامستیز مذهبی در غرب تحت فشار قرار گرفتند.
سومین پیام این اقدام، ضعف و استیصال دشمنان اسلام و عزم جدی آنها برای جریحهدار کردن احساسات مسلمانها با کمترین هزینه است. اساساً اهانت، راهکار انسانهای ضعیف و زبون در مقابله با معارضانشان است. پیام مهم قرآنسوزی، این بوده که صهیونیزم با استیصال در برابر جریانهای اسلامی، رو به توهین به مقدسات آورده و وقتی در تقابل گفتمانی و تمدنی، راه به جایی نمیبرد، احساسات مسلمانها را جریحهدار میکند.
نکته مهم چهارم، تلاش همیشگی دشمن برای جابهجایی اولویتها در اذهان عموم مردم دنیا، بهویژه امت اسلام است. تقلیل نزاع تاریخی و تمدنی میان اسلام و نظام کفر جهانی، به تقابل حاصل از امور شنیعی مانند قرآنسوزی، شاهدی است دال بر اینکه دشمن از هر ابزاری برای دستکاری ذهنها و ذهنیتها استفاده میکند تا امت اسلام نتواند حتی به اولویتها و مسائل فوری خود بپردازد. اما در باب ارتباط این اقدام با اسلامهراسی، باید به یک حلقه واسط برای تکمیل پازل دشمن توجه کنیم؛ چیزی که ممکن است این اقدام شنیع را به اسلامهراسی بدل کند، واکنش مسلمانها به آن بوده؛ تحلیل بنده این است که حرکت بعدی دشمن، شکلدهی اهانت متقابل از سوی مسلمانها به مقدسات سایر ادیان و یا اقدامات تروریستی در اروپا خواهد بود. کما اینکه تا امروز هم اخباری با این مضمون در رسانهها منتشر شده است. نفس تکرار قرآنسوزی، تلاشی بود برای اینکه مسلمانها در زمین دشمن بازی کنند، بار نخست چنین اتفاقی نیفتاد، بار دوم هم در این امر ناکام ماندند، بار سوم هم ظاهراً توفیقی در این زمینه برای آنها حاصل نشده است.
* رهبر انقلاب در پیام خود بیان کردند که این یک حادثه توطئهآمیز و خطرآفرین است؛ شواهد و انگارههای نشاندهنده توطئهآمیز بودن این حرکت چیست؟
نخستین شاهد توطئهآمیز بودن این اقدام، بیعملی دولتها و جامعه غربی در مواجهه با آن است. نهتنها بیعملی، بلکه همراهی و بسترسازی برای آن، ازجمله مجوز دادن پلیس سوئد برای برپایی برنامه اهانت به قرآن، خبر از یک توطئه علیه قرآن کریم و امت اسلام میدهد.
دومین شاهد، ارتباط تنگاتنگی است که عامل قرآنسوزی با رژیم نجس صهیونیستی دارد. همه دیدیم که مستندات ارتباط و علقه میان فرد هتاک به قرآن و محافل امنیتی رژیم صهیونیستی منتشر و آبشخور این اقدام مشخص شد.
بد نیست به وجه خطرناک بودن چنین اقدامی هم که در پیام رهبر انقلاب آمده، بهصورت گذرا اشاره کنم؛ توهین به مقدسات یک امت اگر باب شود، راه برای توهینهای متقابل و گسستهای متعاقب آن باز خواهد شد. در سایه این گسستها، زمینه برای هرگونه اقدام مخرب اجتماعی، فرهنگی، فکری، نظامی و غیره از سوی دستهای پشت پرده، فراهم خواهد شد.
* این قبیل اتفاقات با ادعای آزادیخواهی کشورهای اروپایی چگونه قابل جمع است؟
آزادیخواهی در کشورهای غربی بیش از آنکه یک حقیقت متعالی باشد، یک ابزار خطرناک است. مثل آنچه در مورد زنان میبینیم که زن را به بهانه آزادی و برابری با مرد، به کارخانهها کشاندند تا از نیروی کار ارزان هم بهره اقتصادی ببرند و هم لذت جنسی، سایر ابعاد آزادیخواهی در غرب هم، ابزارهای برای سوء استفاده از جوامع مختلف در موقعیتهای متفاوت است.
آنچه که امروز ناظر به جریان قرآنسوزی درحال اتفاق بوده، دستکاری مفهوم آزادی است؛ مطلقالعنان گذاشتن فرد یا جامعه بهنحوی که مقدسات دو میلیارد انسان را به بازیچه بگیرد و احساسات آنها را جریحهدار کند، به ابتذال کشاندن مفهوم آزادی است. سالهای گذشته فرانسه در مواجهه با اهانت مجله شارلی ابدو، زیر پوشش آزادیخواهی، از هرگونه برخورد با آن مجله کذایی خودداری کرد. امروز هم دولت سوئد به بهانه تأمین آزادی شهروندان، بسترهای لازم برای این اقدام را فراهم و امنیت عامل آن را نیز تأمین میکند.
بنابراین قرآنسوزی کاملاً با آزادیخواهی غربیها قابل جمع است. چرا؟ چون آنها از آزادی همین را میخواهند؛ تبدیل شدن فرد به یک عنصر مخرب ویرانگر، بدون توجه به حقوق دیگران و بیگانه با مسئولیتهایی که در قِبال جامعه دارد. اگرچه در مدیریت جامعه خود و در تزاحم با منافعشان، هرگز چنین چیزی را برنمیتابند، اما در مواجهه با پدیدههایی اینچنینی، تمایل دارند این انگاره از آزادی در اذهان شکل بگیرد.
* آیا اهانت به قرآن تنها اهانت به یک کتاب و دین و مسلمانان است؟ واکنش غیر مسلمانان چگونه بوده؟ آیا این اقدام در همزیستی مسالمتآمیز مردم جهان تأثیری دارد؟
اینکه اهانت به قرآن را فقط در زیستبوم مسلمانی تفسیر کنیم یا سادهاندیشانه است و یا از ذهن بیمار مغرضین و طراحان این صحنه کریه برمیآید؛ اهانت به کتاب آسمانی، توهین به همه مقدسات و توهین به روح دینداری است. کتابی آسمانی که تمام آموزههای آن معطوف به مهندسی زیست سعادتمندانه و شریف انسانی است، وقتی مورد اهانت واقع میشود، تمام انسانیت زیر سؤال میرود. قرآنی که بخش مهمی از آیاتش به تأیید و تبیین آموزههای انبیای پیشین اختصاص دارد، اگر به آتش انداخته شود، گویی آموزههای تمام ادیان را به آتش انداختهاند.
از سوی دیگر، همانگونه که در پاسخ سؤالهای قبلی عرض کردم، به نظر میرسد زنجیره طراحی دشمن به اینجا ختم نخواهد شد. دشمن با عبور از فتنه مذهبی، درصدد فتنهانگیزی بین ادیان و ایجاد بحرانهای جهانی است. بحرانی که کانون شکلگیری آن، نزاع بین ادیان و درگیریهای کینهآلود پیروان آنها است و شاید جنگ صلیبی دیگری را در خواب میبیند.
* و در پایان بفرمایید وظیفه نخبگان جهان اسلام و ملتهای مسلمان در مواجهه با چنین توطئههایی چیست؟ واکنشهای صورتگرفته درخور این حادثه دردناک بوده است؟
در چند سطح باید به موضوع واکنشها توجه شود؛ اولاً نخبگان باید به ارائه راهبردهای روزآمد و کارآمد برای اقدامات سیاسی علیه دولتهای میزبان قرآنسوزی مبادرت بورزند و در این زمینه، دولتهای خود را تجهیز کنند. به نظر میرسد راهبردها و راهکارهای فعلی آنچنان که باید، پاسخگو نیست. ثانیاً تجربه نشان داده که چنین تهدیدهایی، بستر رویش فرصتهای بینظیری برای تبلیغ قرآن و دین مبین اسلام هستند. ریختن این محتوای متعالی در قالب هنر و اشاعه سخن قرآن در میان ملتهای غیر مسلمان، قطعاً فرصتی است که امروز بیش از هر روز دیگری باید آن را مغتنم شمرد. ثالثاً نخبگان باید به مبانی فکری بسترساز چنین اقداماتی توجه کرده، به آن حملهور شوند. رفتار دولتهای غربی در مواجهه با این اقدام، تکیه بر مبانیای دارد که امروز بهترین فرصت برای حملهور شدن به آن مبانی غلط است.
ملتهای مسلمان نیز در وهله نخست باید بتوانند صحنه را درست تشخیص دهند؛ البته مسئولیت تشریح صحنه برای ملتها، متوجه نخبگان است، اما خود ملتها نیز باید هوشیار باشند و مانع تعبیر خوابهای آشفته دشمن شوند.
در رابطه با این پرسش که آیا واکنشهای صورتگرفته درخور این حادثه دردناک بوده یا خیر، نمیتوان چیزی گفت، جز آنکه حتی اگر جان هم از کالبدمان برود، کمکاری کردهایم. درعینحال به نظر میرسد نخبگان، ملتها و دولتها با ابتکار عمل و قاطعیت، میتوانستند مؤثرتر ظاهر شوند.
|
لینک | |
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/72118 |