کد خبر : 7302
تاریخ : 1398/1/26
گروه خبری : شهر

مطالبه شهروندان از مدیریت شهری همدان

موتورسواران را مهار کنید

سپهرغرب، گروه اجتماعی - عباس سریشی: نظم و احترام به قانون موضوعی است که عمده موتورسیکلت‌سواران با آن بیگانه بوده و آشکارا سلامت و امنیت جامعه را در معرض تهدید قرار می‌دهند.


نداشتن کلاه ایمنی، حرکت در مسیر مخالف، گذر از چراغ ‌قرمز، حمل بار و مسافر، صدای بوق‌های ناهنجار، انجام حرکات نمایشی، حرکت در پیاده‌روها، فقدان بیمه‌نامه و در یک‌کلام دهن‌کجی تمام‌عیار به قانون، ایمنی و سلامت جان عابران پیاده و حتی خود راکبان شاید تنها گوشه‌ای کوچک از رفتار مخاطره‌آمیزی باشد که توسط راکبان موتورسیکلت در شهرها به نمایش گذاشته می‌شود صرفاً به این دلیل که هنوز برخی معتقدند موتورسیکلت یک وسیله نقلیه نیست و مشمول رعایت قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی و یا نظام ترافیکی شهر نمی‌شود!
بدتر اینکه حتی در حال حاضر از تعداد واقعی موتورسیکلت‌ها نیز آمار درستی در دست نیست و برخی گمانه‌زنی‌ها خبر از تردد بیش از هفت میلیون دستگاه موتورسیکلت در شهرها و حتی جاده‌ها می‎دهند، اگرچه بازهم این ارقام خیلی دقیق به نظر نمی‌رسد؛ اما بعضی مسؤولان می‌گویند که از این تعداد چهار میلیون دستگاه فاقد پلاک بوده، حدود 90 درصد موتورسیکلت‌ها نیز بیمه مسؤولیت در برابر اشخاص ثالث ندارند، مضاف بر اینکه بیشتر موتورسواران نیز فقط گواهینامه رانندگی با خودرو را دارا بوده و فاقد گواهینامه رانندگی با موتورسیکلت هستند.

همچنین آمارها نشان می‌دهد که عامل بیش از 68 درصد تصادف‌ها، موتورسواران هستند و حدود یک‌چهارم تلفات رانندگی نیز مربوط به این قشر است. آمار پزشکی قانونی نیز حکایت از این دارد که 25 درصد تلفات رانندگی در کشور به موتورسواران اختصاص دارد که با این اوصاف باید دید چه مقرراتی بر عبور و مرور موتورسیکلت‌ها حاکم است.
در حال حاضر وضعیت به‌گونه‌ای شده که معاون اجتماعی و فرهنگ ترافیک پلیس راهور ناجا صراحتاً عنوان می‎کند که موتورسواری در شهرها به یک معضل جدی تبدیل‌شده و هم‌اکنون موتورسواران در رتبه دوم حوادث قرار دارند؛ و بدتر اینکه اغلب کشته‌شدگان موتورسواری نیز جوانانی هستند که از کلاه‌ ایمنی استفاده نمی‎کنند. شاید دیگر وقت آن شده تا برای برون‌رفت از این معضل، یک کار فرهنگی و فرهنگ‌سازی تمام‌عیار در حوزه رانندگی در دستور کار قرا گیرد.
به گفته کارشناسان، در حال حاضر مهم‌ترین چالش در خصوص موتورسواران کشور، ضعف آموزشی و فرهنگی است که باید در سطح کلان به آن پرداخته شود زیرا اشکال اساسی در نحوه استفاده از موتور توسط نوجوانان و جوانان و نبود نظارت کافی از سوی خانواده‌ها است.
درواقع وضعیت تصادف‌ موتورسواران و تخلفات آن‌ها دیگر رسماً از خط قرمز عبور کرده و در مرز بحران قرار دارد، پس ناگزیر به خاطر شهر، مردم و جوانان باید فکری شود چراکه بنا بر آمار، بیشترین گروه سنی که مرگ موتورسوارها در آن اتفاق افتاده، 18 تا 24 سال بوده که با وجود توصیه‌های مکرر و سخت‌گیری‌های پلیس برای استفاده از کلاه ایمنی، اما بازهم 54.1 درصد موتورسواران به علت ضربه به سر، جانشان را از دست داده‎اند و شاید دوباره‎گویی باشد اگر بگوییم که عامل بیش از 68 درصد تصادف‌ها، موتورسواران هستند و در کشور ما اعزام اورژانس بیشتر برای تصادفات و بیشترین آمار تصادفات نیز مربوط به موتورسواران است. نکته دیگر دراین‌بین اینکه برخی خانواده‌ها هنوز باور نکرده‎اند که موتورسیکلت تا این حد خطرناک باشد و این عدد و رقم‌ها در باورشان نمی‌گنجد.
امروزه پلیس راهور حدود صدها هزار دستگاه موتورسیکلت را در شهرها به دلیل تخلفات حادثه‌ساز توقیف کرده و بسیاری از افراد به دلیل خلافی زیاد حتی برای ترخیص وسیله نقلیه خود مراجعه نکرده‎اند. پلیس معتقد است که به علت استفاده بی‌رویه از این وسیله نقلیه، آماری از تعداد کسانی که دارای گواهی‌نامه رانندگی موتورسیکلت هستند وجود ندارد و تا زمانی که راکبان همکاری لازم را نداشته باشند آمار تصادفات بالا می‌ماند.
از منظر این کارشناسان، استفاده از این وسیله نیازمند برخی الزامات از قبیل داشتن گواهینامه، بیمه‌نامه و از همه مهم‌تر تعهد و تقید به رعایت قوانین ترافیکی است، بااین‌حال امروزه این روند در بسیاری از روستاها و شهرهای کشور به‌‎خصوص کلان‌شهرها به یکی از مهم‌ترین و سخت‌ترین مشکلات اجتماعی و چالش‌هایی تبدیل‌شده که به دلیل تبعات منفی خود، روزانه انرژی و توان زیادی را از دستگاه‌های امدادی و راهور می‌گیرد.
البته در این میان پخش تصاویر ناگوار از تصادف‌هایی که عده‌ای در صحنه تصادف و یا بیمارستان‌ها فوت می‌کنند یا گروهی دست‌وپاشکسته و زخمی شده و یا برخی با آسیب‌های نخاعی مشاهده می‌شوند و روی تخت بیمارستان‌ها و زیر دستگاه مدت‌ها زندگی نباتی دارند نیز ظاهراً بازدارندگی خاصی را به همراه نداشته و همین امر می‌طلبد تا در زمینه فرهنگ موتورسواری یک عزم قاطعی از سوی همه مردم، مسؤولان و هر نهاد حقیقی، حقوقی و سازمان دولتی و غیردولتی وارد عمل شوند تا به داد جامعه برسند.
     قانون؛ واژه‌ای بی‌معنا برای موتورسیکلت‌سواران
و اما در حال حاضر و بر اساس اعلام پلیس راهور همدان، رقمی معادل با 200 هزار دستگاه موتورسیکلت در استان تردد دارند که در تابعی از کل کشور، رانندگی بدون گواهینامه، استفاده نکردن از کلاه ایمنی، حرکت خلاف جهت، حرکت‌های نمایشی و تک‌چرخ، تجاوز به حریم پیاده‌راه و غیره را می‌توان از عمده تخلفات موتورسواران نام برد.
گو اینکه پلیس نیز به‌منظور افزایش ایمنی عابران پیاده، رانندگان وسایل نقلیه و به‌ویژه خود موتورسیکلت‌سواران طرح تشدید برخورد با تخلفات راکبان موتورسیکلت‌ را هر از چند گاه در دستور کار قرار می‎دهد و حتی اقدام به توقیف متخلفان می‌کند که بعضاً به مزاج برخی خوش نیامده و به‌نوعی این اقدام را گیر دادن بی‌مورد و شُل کن سفت کن‌های الکی قلمداد می‌کنند؛ اما واقعیت پشت پرده و هدف اصلی از اجرای چنین طرح‌هایی در اصل حفظ جان خود موتورسیکلت‌سواران و مردم است.
به‎عنوان مثال و فقط در یک مورد اینکه بیش از 93 درصد قربانیان حوادث موتورسیکلت به دلیل ضربه به سر جان خود را ازدست‌ می‎دهند، یعنی فقط استفاده از کلاه ایمنی در میان موتورسیکلت‌سواران احتمال مرگ در پی تصادف را به بیش از یک‌دهم کاهش می‌دهد اما...!
البته نفس وجود موتورسیکلت هیچ‌گاه منفی نیست و چه‌بسا به‌عنوان یک وسیله نقلیه با قدرت مانور بالا می‌تواند کاربری‌های متعدد و خوبی نیز داشته باشد اما بسیاری از کارشناسان معتقدند که موتورسواران در کشور ما دیگر رسماً پا را از خط قرمز فراتر گذاشته و در مقابل دیدهگان مأموران راهنمایی و رانندگی اقدام به تخلف می‌کنند بنابراین تأکید بر ضرورت برخورد و اعمال مجازات سنگین برای راکبان متخلف موتورسیکلت که البته روزبه‌روز نیز در حال افزایش هستند دیگر نه به‌عنوان یک فرض، بلکه به یک ضرورت اجتماعی تبدیل‌ شده‌است.
اینکه چرا امروزه موتورسیکلت‌سواران نظم عمومی و حریم خصوصی را رعایت نمی‌کنند و آشکارا اقدام به انجام تخلفات گوناگون مثل تردد در معابر، ورودممنوع و عبور از چراغ‌قرمز، انجام حرکات نمایشی مخاطره‌آمیز و غیره می‌کنند قطعاً ریشه در این موضوع دارد که امروزه در کشور ما قانون به‌صورت صحیح و به معنای واقعی اجرا نمی‌شود.
البته این بدان معنا نیست که قانون و یا مجریان توان برخورد با متخلفان را ندارد، بلکه مشکل در عدم اجرای صحیح قانون است که این موضوع نیز متأثر از علل گوناگونی است. برای نمونه، تنبیه‌های در نظر گرفته‌شده برای متخلفان رانندگی در قوانین فعلی کشور کافی نبوده و در بسیاری موارد همین میزان تنبیه نیز به‌خوبی اجرا نمی‌شود؛ یا حتی نوع برخورد‌ها نیز ادواری و موقتی بوده و ریشه‌ای نیست و اینکه نوع نگاه ما به موتورسیکلت به‌عنوان وسیله نقلیه چندان جدی نیست؛ پس شاید وقت آن رسیده که برای موتور سورانی که تکرار تخلفات حادثه‌ساز برایشان عادی شده مجازات و محرومیت‌های اجتماعی جدی‌تری در نظر گرفته شود.
کارشناسان حقوقی تصریح می‌کنند که کاهش تخلفات نیازمند اجرای صحیح قانون و افزایش مجازات‌ها است و در صورت نیاز به اصلاح قانون نیز اقدامات لازم باید در دستور کار قرار گیرد گو اینکه انتظار می‌رود نیروهای راهنمایی و رانندگی نیز در نحوه برخورد با متخلفان در سطح شهر به شکل قاطعانه‌تری عمل کنند که البته تحقق این امر نیز منوط به وجود حمایت‌های جامع و قاطع از طرف دست‌اندرکاران و مجریان نظم است.
درواقع مسؤولان قانون‌گذاری نیز موظف‌اند که با توجه به حجم تخلف‌ها و تصادفات موتورسیکلت‌ها و اینکه بخش اعظمی از کشته‌های تصادف‎های رانندگی به‌خصوص در کلان‌شهرها به آن‎ها اختصاص دارد، نسبت به تدوین قوانین سخت‌گیرانه و بازدارنده در خصوص موتورسوارها اقدام کنند.
البته پلیس به‌صورت ثابت نسبت به آموزش موتورسیکلت‌سواران و برگزاری کلاس‌های آموزشی برای آن‌ها اقدام می‌کند اما متأسفانه عمده راکبان موتورسیکلت باوجود شرکت در این کلاس‌های آموزشی و حتی مواجهه با برخورد‌های چندین‌باره از سوی مأموران ترافیکی، بازهم نسبت به انجام تخلف اقدام می‌کنند و این تصور وجود دارد که این دسته از راکبان به دلیل ایجاد تهدید و خطر آشکار و جدی برای سلامت خود و دیگران به‌هیچ‌عنوان صلاحیت استفاده و هدایت موتورسیکلت را ندارند.
     صدای زنگ خطر و هشدار رسمی
اگرچه موضوع تخلفات و قانون‌شکنی‌های موتورسواران مقوله تازه‌ای نیست و حتی دیگر به‌نوعی با آن خوگرفته‎ایم اما گاهی این تصور وجود دارد که شاید لازم است تا بعضاً برای حفظ جان عابران و حتی خود راکبان هم که شده کمی به این مسئله، تأمل خاص داشت و حتی از در تحلیل و نقد و یا هشدار در خصوص پیامد‌های آن برآمد؛ زیرا این احتمال قریب‌به‌یقین وجود دارد که در صورت ادامه بی‌تفاوتی‌ها، تساهل و تسامح‌ها به‌یک‌باره و درزمانی نه‌چندان دور شاهد و متحمل بار تبلیغی و منفی رخدادی شویم که نه‌تنها در شأن جامعه ما نباشد بلکه مهر پررنگ و تأیید دیگری باشد بر ادعاهای عنوان‌شده در خصوص بی‌فرهنگی ما ایرانی‌ها در امر رانندگی و موضوعات ترافیکی به‌خصوص از نوع موتوری آن. رخدادهای ناگواری که می‌شود از هم‌اکنون و با کمی تدبیر و توجه به رعایت قانون و مقررات از وقوع آن‌ها جلوگیری کرد. اگر واقعاً گوش شنوا و چشم بیداری باشد.
و اما؛ مدت‌هاست که با همت شهرداری و صرف هزینه‎ میلیاردها تومانی، خیابان بوعلی، اکباتان و همچنین میدان امام (ره) به پیاده‌راه تبدیل‌شده‌اند تا هم مرکز شهر کمی از زیر بار ترافیک خودروها خلاص شود و هم مردم فرصت پیدا کنند کمی راه بروند و در یک فضای نسبتاً خلوت و آرام به‌دوراز بوق و ترافیک و ماشین به آرامش برسند.
هرچند به‌ظاهر قرار بر این بود که در این مسیرها به‌جز انگشت‌شماری خودروهای خاص اعم از پلیس و شهرداری، ترددی نباشد که ای‌کاش همین تعداد را هم حذف کنند تا مردم به معنای واقعی به آرامش و امنیت برسند اما ظاهراً قانون منع تردد در این پیاده‎راه‌ها (به‎خصوص اکباتان) شامل برخی خودروها و به‌صورت ویژه موتورسیکلت‌ها نشده و برحسب اتفاق نه‌تنها راکبان این وسیله مسئله‌ساز با تعداد زیاد و فراغ بال و خیال راحت در این گستره‌ها حضور پیدا می‌کنند بلکه با توجه به عرصه وسیع و صاف وسوسه‌برانگیز، گاهی حس خودنمایی و جلب‌توجه دیگران در برخی گل کرده و اقدام به انجام حرکاتی می‌کنند که به‌قول‌معروف مو را به تن بعضی سیخ و عرق سرد را بر پیشانی برخی دیگر می‌نشاند.
متأسفانه با وجود اعلام ممنوعیت‌ها، بااین‌حال بسیارند موتورسوارانی که با علم به ممنوعیت تردد یا حتی خطر احتمالی توقیف وسیله و برخورد با عابران به‌خصوص کودکانی که به خیال امنیت محیط، دست خود را از دست والدین رها کرده و به دویدن و شیطنت‌های کودکانه مشغول‌اند با سرعت زیاد و لایی کشیدن‌های متعدد در حال تردد در این پیاده‎راه‌ها هستند و چه‌بسا گاهی برای جلب‌توجه با زدن تک‌چرخ و برخی حرکات نمایشی عمق جهالت و بی‌توجهی خود را به نمایش عمومی می‌گذارند.
اینکه چرا این افراد برخلاف ممنوعیت تردد در این معابر حضور می‎یابند پرسشی است که ناگزیر پاسخ آن را باید در چرایی عدم برخورد و تشدید مجازات‌های بازدارنده از سوی پلیس راهور یافت، چراکه اگر قرار باشد بازهم عابران پیاده به‌صورت دائمی و حتی بیشتر و مخاطره‌آمیزتر در جایی که پیاده‌راه نام‌گرفته در تهدید تصادف با وسایل نقلیه (اعم از خودروهای مجوزدار‌ و یا موتورسیکلت‌های هنجارشکن) باشند، پس چه دلیلی داشت که میلیاردها تومان پول بی‌زبان به نام عابران و به کام موتورسواران مصروف ساخت پیاده‌راه شود؟
موتورسوارانی که بی‌هیچ ترس و نگرانی از پلیس و تصادف، کمال استفاده را از این مسیرها می‌کنند و حتی در پی بروز حادثه و احتمال برخورد و یا اعتراض مردم، به‌جای عذرخواهی و ابراز پشیمانی از این تجاوز به حریم عابر پیاده گاهی با گفتن الفاظ رکیک، متلک و درشت‌گویی، یک دنیا تلاش، زحمت و هزینه را غرقاب بی‌فرهنگی‌های خاص خود می‌کند.
شاید این سؤال برای هزارمین بار در ذهن شما نیز مطرح‌ شده که اساساً فلسفه ساخت پیاده‌راه چیست و چه شایستگی‌ها، بایستگی‌ها و یا بایدونبایدهای بر آن فرض و متبادر است که دراین‌بین اگر ورود و تردد موتورسیکلت و خودرو (به‌جز در موارد خاص، با اخذ مجوز و با رعایت احتیاط لازم) در آن ممنوع بوده، پس داستان حضور دائمی و گسترده موتورسواران در آن از کجا نشأت گرفته و چرا برخوردی با آن‌ها نمی‌شود؟
گو اینکه اگر قرار است موتورسواران نیز با خیال راحت و هرگونه که اصطلاحاً دوست دارند در بین مردم ویراژ دهند، پس تکلیف امنیت و آرامش وعده داده‌شده به مردم چه می‌شود و چه کسی در قبال تبعات و حوادث ناشی از آن حضور آن‎ها پاسخگو خواهد بود؟
     از بهشت موتورسواران تا جهنم عابران
و اما باوجود هشدارهای مسؤولان و مردم در قبال رفتار مخاطره‌آمیز بسیاری از موتورسواران در نحوه تردد و عدم تبعیت از قوانین ترافیکی، این قشر برای خود هیچ حدومرزی قائل نبوده و حتی در جایی نزدیک به میدان مرکزی شهر نیز برای خود بهشتی دست‌وپا کرده‌اند که هم دیدن دارد و هم نگرانی.
خیابان شهدا حد فاصل میدان پروانه‌ها و چاپارخانه همدان را شاید بتوان بهشت موتورسواران همدانی دانست؛ جایی که باوجود ده‌ها مغازه و فروشگاه و نمایندگی موتورسیکلت به‌عنوان آلبومی خوش‌رنگ و لعاب از انواع و اقسام مختلف این وسیله دوچرخ، بسیاری از جوانان را به خود جذب می‌کند.
گرچه فروش موتورسیکلت امر خلاف قانونی نیست و هر کس می‌تواند تا در چارچوب و قواره‌ای تعریف‌شده اقدام به خرید و یا فروش این وسیله کند بااین‌حال موضوع این است که شاید بتوان با قاطعیت هرچه تمام کلیت فرآیند‌ها و فعالیت‌های صورت گرفته در این خیابان را به‌عنوان مصداق کاملی از هنجارشکنی آشکار و تجاوز و تعددی به حقوق عابران تعریف و عنوان کرد که ظاهراً هیچ‌کس نیز بدان توجهی نکرده و از در برخورد با آن برنیامده است.
البته موضوع حضور و جولان موتورسیکلت‌ها در این منطقه را باید از دو منظر نگریست که بخش نخست آن شامل فروشگاه‌هایی می‎شود که در طول سال بیش از ده‌ها دستگاه موتورسیکلت کوچک و بزرگ را با نظم و ترتیب و وسواس خاص در پیاده‌رو که حالا حکم پارکینگ و ویترین شخصی مغازه‌های آنان را پیداکرده، چیده و پیاده‌رو را رسماً به تملک و تصاحب خود درآورده‌اند و بخش دوم، تعمیرگاه‌هایی است که با گستردن بساط تعمیر موتورسیکلت در وسط معبر و ریختن بنزین و روغن در کف پیاده‌رو، به این آشوب و نابسامانی دامن می‌زنند.
هرچند به اعتقاد بسیاری، این نوع کسب درآمد هیچ اشکال قانونی و یا شرعی برای صاحبان آن ندارد، بااین‌حال توجه و دقت در میزان عرصه‌هایی که توسط این صنف به تصاحب درآورده شده و یا عدم تجانس آن با نمایه‌ها و انگارهای یک شهر فرهنگی، پاکیزه و منظم نیز موضوعی نیست که بتوان از کنار آن به‌سادگی عبور کرد و نادیده گرفت.
در حقیقت موضوع و حقیقتی که باید به آن دقت داشت، درک فقدان یک مدیرت نظام‌مند و کارآمد در نظام شهری ماست که هنوز نتوانسته نسبت به ساخت و توسعه شهرک‌ها و بازارچه‌های تخصصی اقدام کند؛ نقطه‌ضعفی که قطعاً نخستین بازخورد آن چیزی جز وارد آمدن خدشه به‌ظاهر فرهنگی و هنری یک شهر نخواهد بود.
به اعتقاد بسیاری از صاحب‌نظران مسائل فرهنگی، وجود برخی مشاغل و صنوف در بطن شهر و یا مجاورت آن‌ها با مراکز فرهنگی، هنری یا اجتماعی می‌تواند به‌مثابه عوامل قدرتمند تخریب مورایث و تضعیف همین مبانی قلمداد شود و این در حالی است که می‌توان با جانمایی و انتقال این صنوف به مکانی خارج از شهر تأثیرات به‌مراتب بهتری را مشاهده و به دست آورد.
اگر از این مقوله که ظاهراً باید شهرداری و مأموران سد معبر به دنبال برخورد با آ‎ن‌ها و جمع‌کردن بساطشان باشند، بگذریم موضوع افرادی مطرح است که عموماً یا برای تعمیر موتور و یا بعد از تمرین و اصطلاحاً چک نهایی، بدون توجه به اینکه اینجا پیاده‌رو و محل تردد عابران است اقدام به موتورسواری‌های عجیب‌وغریب و مخاطره‌آمیز در طول آن می‌کنند که فقط خدا می‌داند در هرلحظه و متر آن زمین، آبستن بروز چه حادثه ناگواری برای عابران و حتی خود موتورسواران است.
متأسفانه در اینجا نیز به‌مانند تمام گستره شهر و البته با رنگ و لعابی بیشتر، راکبانی که با علم به تخلف حرکت در پیاده‌رو دیگر موضوع استفاده از کلاه ایمنی و یا حرکت با سرعت کم و معقول را هم دور از شأن حرفه‌ای خود می‌دانند فقط دسته گاز را تا چسبیدن به انتها چرخانده و به حرکت درمی‌آیند و فقط خدا می‌داند با این سرعت، خود و دیگران را با چه مخاطراتی مواجه می‎کنند؛ درحالی‌که می‌دانند در سایه بی‌تفاوتی و عدم برخورد، نه کسی به آن‎ها اعتراض می‎کند و نه از این عمل بازشان می‌دارد.

  لینک
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/7302