کد خبر : 73735
تاریخ : 1402/6/28
گروه خبری : سیاسی

عضو اسبق شورای نظارت و شورای مرکزی اتحادیه جنبش عدالت‌خواه دانشجویی و مشاور سیاسی:

محیط دانشگاه را به فضای گفت‌وگو و تضارب آرا تبدیل کنیم

حل مسائل بحران‌آفرین کشور با استفاده از ظرفیت جوانان/ مشکلات اقتصادی باعث شده جوان نسبت به آینده کشور و زندگی خود ناامید باشد

نزدیک به 45 سال از عمر انقلاب و نظام برآمده از آن یعنی جمهوری اسلامی می‌گذرد و در این سال‌ها جریانات معارض نظام، از مجاهدین خلق گرفته تا گروه‌های سلطنت‌طلب تلاش‌های بسیاری کرده‌اند تا به‌نحوی جمهوری اسلامی را ساقط کنند و مردم را در مقابل این نظام قرار دهند. دراین‌بین اغتشاشات مسلحانه تا کودتای مخملی، تنها بخشی از برنامه‌هایی بود که با پشتیبانی دولت‌های بیگانه در دستور کار جریان معارض نظام قرار داشت و همین دست‌درازی‌ها باعث شد تا اعتراضات برحق مردم برای اصلاح ناکارآمدی‌ها نیز گاهی به محاق رفته و مصادره شود.

 

 

اغتشاشات سال گذشته نیز با همین محور و جنبشی موسوم به «زن، زندگی، آزادی» سر برآورد و بار دیگر نشان داد دشمن برای براندازی نظام از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کند. یکی از مسائل قابل توجه در این اعتراضات، حضور جوانان و نوجوانان در صحنه بود؛ درواقع اعتراضات به شکل بی‌سابقه‌ای به دانشگاه‌ها و حتی مدرسه‌ها و بین دانش‌آموزان کشیده و هنجارها و ارزش‌های بسیاری از سوی آنان نادیده گرفته شد. حال با توجه به اینکه در آستانه آغاز سال تحصیلی قرار داریم و یک‌سال از این ماجرا گذشته، در ادامه به بررسی وضعیت فعلی مدارس و دانشگاه‌ها و به‌عبارتی نوجوانان و جوانان در چند لایه می‌پردازیم. این گفت‌وگو با سیدسعید نجیبی، کارشناس سیاسی و اقتصادی، عضو اسبق شورای نظارت و شورای مرکزی اتحادیه جنبش عدالت‌خواه دانشجویی و مشاور سیاسی و اقتصادی سابق رئیس کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی انجام شده است که ماحصل را در ادامه می‌خوانید:

 

* به‌عنوان مقدمه بفرمایید ارزیابی جنابعالی از وضعیت فعلی جامعه به‌ویژه در رابطه با گروه سنی نوجوانان و جوانان با توجه به حوادث جاری کشور چیست؟

 

ما با نسلی مواجه هستیم که سال‌ها است تحت تأثیر فضای رسانه‌های اجتماعی قرار دارند؛ نحوه زندگی‌شان، هنجارهایشان، ایده‌آل‌هایشان، همه تحت تأثیر ملاک‌هایی است که می‌توان گفت الزاماً متعلق به این جغرافیای ملی نیست.

 

آن‌ها به‌واسطه انواع بازی‌ها، فیلم‌ها، محصولات فرهنگی و پلتفرم‌های مختلف سال‌ها تحت تأثیر خُرده‌فرهنگ‌های جوانان و هم‌سن‌وسال‌های خود قرار گرفته‌اند و تجربه زیسته و ارتباطاتشان در این رسانه‌ها شکل گرفته است؛ بنابراین «زندگی» را جور دیگری می‌بینند، ایده‌آل‌هایشان از جنس دیگری است و با استانداردهای دیگری آشنا شده‌اند. ازاین‌رو به نظر می‌رسد دامنه انتظاراتشان وسیع‌تر از نسل‌های قبلی است؛ وضعیت فعلی نوجوانان کشور و حضور آن‌ها در اغتشاشات سال قبل یک پدیده منحصر به کشور ما نیست، الگوهای مشابهی از حرکت نوجوانان در کشورهای دیگر هم وجود دارد. البته هر کشور ویژگی‌های خاص خودش را دارد، اما شباهت‌ها هم چشمگیر است.

 

بااین‌حال یکی از عوامل حضور این نسل در اغتشاشات، فضای زیسته آن‌ها در اینترنت بوده؛ حضور در این فضای پُر خطر و البته از دید نوجوانان پُرهیجان، به‌دلیل ویژگی‌هایی است که از دل فضاهای سایبری و قابلیت‌های اینترنت برمی‌آید. به این جهت حضور نوجوانان در اغتشاشات را نمی‌توان عدم دلبستگی آن‌ها به نظام و انقلاب تفسیر کرد؛ چراکه همان نوجوانانی که در اغتشاشات شرکت کرده‌اند را ما در مراسم‌های ملی و مذهبی نیز مشاهده می‌کنیم.

 

چیزی که درحال حاضر می‌توانیم در مورد نوجوانان بیان کنیم، این است که انگار در آن‌ها یک‌جور در «لحظه زندگی‌ کردن» دیده می‌شود که به آن هویت سیال و متکثر می‌گویند. البته این را هم می‌توان گفت که ما درحال حاضر با یک شکاف اجتماعی در کشور مواجه هستیم که در بین نوجوانان نیز به چشم می‌خورد؛ درواقع بخشی از جامعه با یک‌جور نظام ارزشی خاص زندگی‌شان را پیش می‌برند و بخش دیگری از جامعه با ارزش‌هایی دیگر و گویا راه ارتباط این دو، قطع بوده که این پدیده خیلی خطرناک است. چراکه ما با گروه‌هایی مواجهیم که انگار واژگان هم را نمی‌فهمند، حرفی که می‌زنند برای گروه دیگر قابل فهم نیست، وضعیت امروز نوجوانان در کشور نیز همین‌گونه است.

 

به‌طور کلی نوجوان به دنبال حقیقت است؛ وقتی به کف خیابان می‌آید، به دنبال واقعیت ماجرا بوده، اتفاقی که اکنون در فضای مجازی و کف خیابان رخ می‌دهد، در همین راستا است. او درباره حقیقت جستجو می‌کند؛ این ماجرا همان بحران هویت نوجوانان است که سیستم آموزشی باید برای آن فکری کند و با تغییر در برنامه‌ها، به دنبال حل این مسئله باشد.

 

* با توجه به حضور نوجوانان و جوانان در حوادث سال گذشته و کشیده شدن اغتشاشات و اعتراضات به محیط‌های علمی به‌ویژه دانشگاه‌ها، بفرمایید امسال باید چه رویکردی در مدارس و دانشگاه‌ها داشت؟

 

دانشگاه‌ها و مدارس باید نسبت به نوجوانان و جوانان رویکرد تربیتی داشته باشند؛ زیرا این سؤال از دانشگاه و مدرسه مطرح است که چرا نتوانسته آن‌گونه که باید، نسل جوان و نوجوان خود را با یک‌سری اصول و ارزش‌ها آشنا کند؟ به‌نحوی که اگر این نسل حرف یا اعتراضی دارد، بتواند آن را با یک زبان منطقی بیان کند؟ البته ضعف دیگر مدارس و دانشگاه‌ها در تربیت معلم و استاد نیز مشهود است؛ چراکه برخی از این افراد خود محرک دانش‌آموزان و دانشجویان بودند!

 

با وجود این، مهم‌ترین مسئله در دانشگاه‌ها این است که فضای آن می‌بایست تبدیل به محل گفت‌وگو و تضارب آرا شود؛ یعنی ما باید بپذیریم در محیط دانشگاه می‌توانیم باهم صحبت کنیم، بپذیریم نگاه‌های مختلفی در فضای دانشگاه وجود دارند و این نگاه‌ها می‌توانند کنار هم بنشینند و باهم حرف بزنند و از طرفی وقتی باهم گفت‌وگو می‌کنیم، مطالبات مشخصی داشته باشیم. ما اگر بتوانیم این فضا را ایجاد کنیم، حتماً دانشجویان هم که در مسائل مختلف با همدیگر اختلاف دارند، می‌توانند در حل مسئله مثمر ثمر باشند.

 

بااین‌حال نکته‌ای که وجود دارد این است که باید در محیط دانشگاه با عناصری که باعث می‌شوند فضای گفت‌وگو به اعتراض و اغتشاش تبدیل شود، برخورد لازم صورت گیرد؛ چراکه دانشگاه را از رسالت اصلی خود دور می‌کند. در مدارس نیز به نظر می‌آید باید در برنامه‌های تربیتی بازنگری جدی صورت گیرد؛ زیرا در واقعیت خروجی مفید و سازنده‌ای نداشته است. تا آنجا که بسیاری از برنامه‌های تربیتی جریان هویت‌سازی ملی و مذهبی، آموزش شناخت پیدا کردن، ایجاد انگیزه و امید به ساختن آینده را به دنبال نداشته است!

 

* با توجه به بی‌سابقه بودن حضور نوجوانان و جوانان در کف خیابان پس از انقلاب (به شکل اعتراضی و غالباً خارج از چهارچوب) آیا ما شاهد یک جنبش خودجوش و معترضانه در بین جوانان هستیم یا اهداف خاصی در پس پرده کشاندن اعتراضات به کف دخیابان وجود دارد؟

 

نوجوانان را نمی‌توان اصلی‌ترین قشر حاضر در اغتشاشات دانست؛ بنابراین حضور بی‌سابقه را قبول ندارم. در اغتشاشات سال‌های 96 و 98 هم این قشر حضور داشتند، اما نکته‌ای که در اغتشاشات قابل توجه بود، بروز این طیف بود که خود را در شعارهای رکیک نشان داد و به‌نوعی خودنمایی این قشر بود. البته اغتشاشات ابتدا نوجوانانه بود، اما در ادامه از این فضا خارج شد. اما در اینجا دو موضوع مطرح است؛ مسئله نخست این بوده که آیا حرکت‌های اعتراضی نوجوانان ادامه خواهد داشت یا خیر؟ در اغتشاشات اخیر در کشور تمرکز یارگیری از سوی ضد انقلاب روی همین نسل NEET بوده است؛ استفاده از محتوای هیجانی و اغواگر با استفاده از ظرفیت بی‌بندباری گروه‌هایی چون رپرها و هیچهایکرها، قابل توجه است! نکته‌ای که در اینجا باید ذکر شود آن است که در این اغتشاشات تلاش شد در سطح رسانه نوجوانان یا دهه هشتادی‌ها را همچون قهرمانانی معرفی کنند که با جسارتشان قرار است میدان سیاست را تغییر دهند! اما در عمل این نیروهای سیاسی و خارجی بودند که آن‌ها را مدیریت می‌کردند و به بازی می‌گرفتند.

 

بااین‌حال به نظر هدف اصلی نوجوانان در این اغتشاشات آن بود که صدای خود را به مسئولین برسانند که موفق هم بودند. اما در مورد ادامه‌دار بودن اعتراضاتشان نمی‌توان به‌طور قطعی نظر داد؛ چراکه مشکل حال حاضر این است که عده‌ای به نسل دهه هشتادی القا کرده‌اند که در این کشور آینده‌ای ندارند، بنابراین یا باید مهاجرت و یا باید با نظام فعلی مبارزه کنند. مسئولین کشور باید برای جلوگیری از این فضاسازی‌ها در جهت مدیریت وضعیت کشور و بهبود آن، تلاش کنند تا واقعاً تصویر روشنی از کشور به نسل نوجوان ما نشان دهند. از این طریق است که می‌توان این‌گونه افراد را نیز در راستای پیشرفت کشور به خدمت گرفت؛ زیرا این افراد به دنبال زندگی مطلوب هستند.

 

این نوجوانان عاصی یا این نسل درواقع به مرحله‌ای رسیده‌اند که می‌گویند ما با گزینه‌های محدودی سروکار داریم؛ یا در این کشور «زندگی» مطلوب داریم به معنای تمام و کمالش یا باید مانند بقیه به مهاجرت رو بیاوریم. بنابراین باید تلاش کرد انتظارات این نسل را برآورده کرد؛ البته ما در کشور با جمعیت NEET‌‌ها هم طرف هستیم؛ جمعیتی که شعارشان آن است که نه کار می‌کنم، نه درس می‌خوانم، نه علاقه دارم حرفه‌ای بیاموزم! تعداد این افراد هم در کشور کم نیست و جمعیت میلیونی دارند، پس باید برای آن‌ها نیز برنامه داشت و مشغولشان کرد.

 

اما موضوع دوم در مورد دانشگاه‌ها است که آیا تعطیل کردن آن پشت پرده‌ای داشته یا خیر؟ با شروع اغتشاشات اسم چند دانشگاه به‌عنوان کانون اقدامات رادیکال بر سر زبان‌ها افتاد؛ در سال‌های اخیر به‌دلیل اهمال بعضی از مدیران وزارت علوم در دولت روحانی، برخی گروهک‌های ضد انقلاب از فرصت پیش‌آمده سوء استفاده کرده و کانون‌های دانشجویی را به پاتوق گروهک‌های ضد انقلاب بدل کرده‌اند. این مسئله خود باعث شده است که دانشگاه‌ها در هر اغتشاشی فعال باشند، اما هدف اصلی از ورود دانشگاه‌ها به اغتشاش را باید در نقش آن در پیشرفت کشور جستجو کرد. در این اغتشاشات دشمنان و معاندان عزم خود را جزم کرده بودند که به هر شکل ممکن دانشگاه را تعطیل و آنجا را به مرکز آشوب و اغتشاش تبدیل کنند، تا این پیام منتقل شود که مرکز پیشرفت کشور در صف معترضین و اغتشاشگران قرار گرفته که این به‌منزله متوقف شدن پیشرفت کشور است!

 

به تعبیر مقام معظم رهبری مشکل غرب و استکبار با جمهوری اسلامی این است که جمهوری اسلامی درحال پیشرفت بوده و این مهم برای غرب غیر قابل تحمل است؛ بنابراین تلاش می‌کند مبدأ پیشرفت کشور که دانشگاه است را مختل کند. این‌گونه تلاش برای به آشوب کشاندن و تعطیلی کلاس‌های دانشگاه‌ها، معنادار می‌شود؛ در این چارچوب است که متوجه می‌شویم چرا دانشگاه صنعتی شریف، کانون اصلی التهاب‌ها در کل کشور می‌شود. موضوعی که پیش از این و در اغتشاش‌های گذشته، بی‌سابقه بود. چون دانشگاه شریف یکی از دانشگاه‌های پیشران در حوزه پیشرفت ایران است.

 

* دو مفهوم «ایمان و امید» همواره مورد تأکید رهبر انقلاب و توصیه ایشان به جوانان است، اکنون این دو مؤلفه در چه وضعیتی بوده؟ منظورم این است چطور باید آن‌ها را تعمیق بخشید؟

 

رهبر انقلاب به شکل مستمر روی ایمان و امید تأکید می‌کنند؛ به فرموده رهبر معظم انقلاب آن چیزی که امام خمینی را در راه رهبری و پیروزی انقلاب اسلامی کمک کرد، ایمان و امید ایشان بود. ما باید در حوزه تعلیم و تربیت، موضوع اخلاق و ایمان را به شکل اساسی و بنیادین مورد توجه قرار دهیم و جدی بگیریم. همان‌طور که رهبر انقلاب هم بارها اشاره کرده‌اند، اتفاقاً دشمنان انقلاب هم فضای ایمانی و اخلاقی مردم ایران را هدف می‌گیرند؛ اصلاً هدف اصلی تهاجم فرهنگی، زدودن ایمان آگاهانه از جامعه ما است. بُعد دیگری که باید در جامعه و جوانان تقویت شود، امید و امیدواری است. ما دو گونه امید داریم؛ یکی امید واهی است که و فرد امید دروغین و کاذب می‌دهند؛ تقویت این نوع از امید، بسیار خطرناک است. از طرف دیگر گاهی ما در مسئله امیدافزایی، امید را با آرزو اشتباه می‌گیریم و آرزو را امید فرض می‌کنیم. آرزو امری تخیلی و متعلق به ذهن انسان است؛ افراد بدون اینکه کاری انجام بدهند، در آرزوهای خودشان سیر می‌کنند، اما امید این‌گونه نیست؛ اصولاً امید در حرکت به وجود می‌آید، امید حرکت‌آفرین است، امید باعث برنامه‌ریزی دقیق، طراحی و تلاش می‌شود و درنهایت، شما را به هدف مد نظر می‌رساند.

 

امید واقعی یعنی امید توأم با تدبیر و هدف روشن. درحال حاضر جوانان کشور ازنظر ایمانی کمتر مشکل دارند، چراکه نمود آن را در مراسمات مذهبی و استقبال جوانان از این‌گونه مراسمات می‌بینیم. به‌نحوی که عمده شرکت‌کنندگان مراسمات مذهبی از نوجوانان و جوانان هستند. اما از منظر امید و امیدآفرینی، در بین نسل جوان مشکل داریم که دلیل عمده آن مشکلات اقتصادی کشور است؛ امروز مشکلات اقتصادی باعث شده جوان ما نسبت به آینده کشور و به تبع زندگی خود ناامید باشد و آینده روشنی را برای خود متصور نباشد و همین مسئله یکی از دلایل اصلی اغتشاشات است. مسئولین کشور باید برای بهبود وضعیت اقتصادی برنامه‌ریزی دقیقی داشته باشند، چون از این طریق است که می‌توان امیدافزایی بسیاری داشت.

 

کار دیگری که می‌توان برای تعمیق امید و ایمان در بین جوانان انجام داد، زمینه‌سازی برای استفاده از ظرفیت جوانان و اعتماد به آن‌ها در امور کشور است. هرچه به جوانان و نوجوانان بیشتر بها دهیم، زیرساخت‌ها بیشتر آماده بهره‌گیری خواهد شد و این افراد خودشان را در برابر جامعه مسئول می‌دانند و هویت‌بخشی به آن‌ها امیدآفرین و چاره‌ساز مشکلات کشور است.

 

* لطفاً به‌عنوان سؤال پایانی بفرمایید با توجه به اینکه نگرانی اصلی جامعه‌شناسان به خطر افتادن «وحدت و امنیت» است، چه مسائلی این دو گزاره را به خطر می‌اندازد؟

 

دشمنان به دنبال این هستند که وحدت ملی را تخریب و امنیت ملی را ضعیف کنند و در این راه می‌خواهند از ظرفیت جوانان نیز بهره ببرند. دولت باید نقاط و مسائل بحران‌آفرین کشور که باعث می‌شود دشمنان روی آن‌ها سرمایه‌گذاری کنند را شناسایی کند و با استفاده از ظرفیت جوانان به حل این معضلات بپردازد. میدان دادن به جوانان در مشکلات حساس کشور به‌خصوص در حوزه وحدت و امنیت می‌تواند برنامه‌های دشمنان را خنثی و جوانان را به کشور امیدوار کند.

 

 

  لینک
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/73735