کد خبر : 76177 تاریخ : 1402/9/1 گروه خبری : سیاسی |
|
گوشهو کنار دنیای سیاست |
|
عمادالدین باقی، فعال اصلاحطلب و از دستگیرشدگان فتنه 88 در بخشی از یک مصاحبه با انصافنیوز پیرامون ستاد حقوق بشر قوه قضائیه گفته است: این ستاد بهجای آنکه ستاد حقوق بشر باشد، درواقع یک ستاد اداری برای دفاع از عملکرد قوه قضائیه و کل حکومت و درنتیجه بیشتر یک ستاد تبلیغاتی است، ستاد حقوق حاکمیت است و نه ستاد حقوق بشر. بیش از آنکه با شهروندان هماهنگ باشد و تظلمخواهی آنها را گوش کند، با نهادهای امنیتی و سیاسی هماهنگ است.
او میافزاید: ندیده و نشنیدم که بسیاری از متهمان و محکومان از طریق این ستاد توانسته باشند احقاق حق کنند.
باقی همچنین با اظهار اینکه ستاد حقوق بشر قوه قضائیه «ستاد مالهکشی» است، تصریح میکند: مشکل این است که به این نکته که دیگران درباره آنها چه قضاوت میکنند، التفاتی ندارند. کسانی که قضاوت دیگران را مبنای تصحیح عملکرد خود قرار نمیدهند و میخواهند یکجانبه بتازند، هیچوقت کامیاب نمیشوند و نتیجهاش نمیتواند به چیز خوبی منتهی شود.
او درعینحال گفته است: البته بهطور موردی یک تجربه مثبت دارم که مربوط است به یک کودک مجرم زیر 18 سال در شیراز که او را برای اجرای حکم اعدام برده بودند و با وجود اینکه فقط چند ساعت قبل بهواسطه یکی از دستاندرکاران قضائی به آقای غریبآبادی دبیر ستاد، اطلاع داده شد، با پیگیری ایشان و شبانه این حکم متوقف شد. نجات جان یک انسان کاری بزرگ و ستودنی است، اما با یک گل بهار نمیشود و گلهای فراوانی باید؛ بهویژه وقتی آمار بالای اعدامها در طول سال را مشاهده میکنیم، بنابراین با تجربههای موردی و اندکشمار نمیتوان ارزیابی مثبت بهدست آورد.[1]
از حرفهای غیرمؤدبانه و غیر حرفهای آقای باقی که بگذریم، اما گویا او تصور میکند نهادهای حقوق بشر در سایر ممالک جهان در خدمت جایی غیر از کشور خودشان هستند که مالهکش نیستند!
و از همین رو است که باید از باقی پرسید چه نظری درباره کارنامه نهادهای حقوق بشری ممالک راقیه درباره جنایات اسرائیل در غزه دارد؟
دقت شود که منظور امثال باقی از ماجرای حقوق بشر و انتقادات آنها به ستاد حقوق بشر قوه قضائیه، این است که چرا این ستاد دائماً مشغول آزادسازی فتنهگران و متهمان امنیتی نیست و همین عقلانیت ستاد حقوق بشر و سیستم قضائی ایران بوده که امثال باقی را در سمت مقابل آنها قرار داده است.
***
* خیابان بهجای رأی، حجاریان پیشنهاد میکند!
حسین نورانینژاد، عضو کادر حزب اتحاد ملت و از چپهای تحریمی بهتازگی طی یادداشتی در روزنامه هممیهن درباره پروژه «تحریم انتخابات» از سوی اصلاحطلبان تحریمی نوشته است: عدم مشارکت در انتخابات امری نیست که از آن خوشحال باشیم. اصلاحات و دموکراتیزاسیون به اتکای جامعه و با توافق و تفاهم درون ساخت قدرت با حضور نمایندگانی از دموکراسیخواهان و میانهروها در حاکمیت، بهمراتب بهتر، پایدارتر، نتیجهبخشتر و کمهزینهتر است. نبودن در قدرت به خودی خود هیچ فضیلتی ندارد؛ عدم مشارکت هم معلوم نیست که بتواند جریان حاکم را صددرصد از روند ایرانسوزی که در پیش گرفته، باز دارد. اما هرچه هست، احتمال عدم توفیق در خدمت به خیر عمومی کمتر است و حتی اگر نتواند مداخله مؤثری در بهبود روندها داشته باشد، گزینهای قابل اعتنا برای زمان رخدادها باقی خواهد ماند. هیچ فایدهای هم که نداشته باشد، از بیهودگی و مشارکت در روندی که به ضرر خیر عمومی و منافع ملی است، بر کنار خواهیم بود.
او میافزاید: میپرسند گزینه بدیل شما چیست؟ پاسخ به این پرسش فراوان است، اما سؤال را با سؤال جواب دادن، نوعی مغلطه است. مدافعان مشارکت بهجای آن باید درباره شواهد فراوان مضرات رویکرد خود توضیح دهند؛ توضیحی که هر قدر در آن موفق باشند، تازه میرسند به مرز بیهودگی. آیا منطقی است اینهمه بیهوده تکراری؟ [2]
قبل از هر چیز باید هم از آقای نورانینژاد بابت این صراحت لهجه در تشریح پروژه خیانتبار تحریم انتخابات تشکر کرد و هم به نهادهای ناظر تبریک گفت که خیانتی بس بزرگ اینچنین در سکوت آنها بهراحتی تئوریزه میشود!
ما ضمن اینکه قضاوت درباره اظهارات نورانینژاد را برعهده مخاطبان محترم میگذاریم، اما به یک نکته راهبردی اشاره میکنیم و آن «طفره رفتن نورانینژاد از پاسخ به گزینه بدیل» است.
سؤال این است: کسی که میخواهد انتخابات را تحریم کند و از عدم مشارکت حرف میزند، چه گزینه بدیل دیگری برای فعالیت سیاسی خواهد داشت!؟
نورانینژاد همچون حجاریان (واضع تئوری مشارکت مشروط و تحریم انتخابات) به این سؤال پاسخ نداده و با مزخرفاتی مثل «مغلطه است»، «سؤال را با سؤال جواب نمیدهند» و غیره، از پاسخ مشخص این سؤال طفره است.
اما پاسخ عقلانی و مشخص این است: کسی که دست به تحریم انتخابات میزند، یعنی قصد برداشتن اسلحه و ایجاد اصلاحات مد نظر خود از طریق خشونت خیابانی را دارد.
اکنون بهتر مشخص میشود که چرا نه حجاریان و نه نورانینژاد حاضر نشدهاند که بدیل اقدام تحریم انتخابات را به مردم بگویند!
چون اولاً میترسند مردم از خشونت و خیانت نهفته در پروژه آنها آگاه شوند و ثانیاً به این طریق از کمند برخوردهای امنیتی هم میگریزند.
انتخابات و صندوق رأی اگر هیچ و دقیقاً هیچ فایده مترتبی هم نداشته باشد (که این فرض، محال و غلط است)، اما یک فایده بزرگ دارد و آن اینکه مسیر خشونت خیابانی را مسدود میکند. چون انتخابات جای دو جماعت خشونتطلب و دموکرات بهصورت همزمان نیست و آنها که رأی میدهند، یعنی با خشونت مخالفاند.
نورانینژاد، حجاریان و سایر بانیان تحریم انتخابات به این فایده اشاره نمیکنند تا مسیر خیابان و اسلحه را هموار کنند.
1_ http://www.ensafnews.com/460595
2_ https://hammihanonline.ir/news/politic/bhbwdkhwahy-hkwmt-gra |
لینک | |
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/76177 |