کد خبر : 84071
تاریخ : 1403/4/7
گروه خبری : تیک

برخی فیلمسازان به دنبال کاسبی هستند

رضا منتظری درباره اینکه آیا فیلم‌های ژانر اجتماعی می‌توانند مانع بزه در جامعه شوند یا خیر گفت: سینمای اجتماعی تلفیقی از ملودرام‌ها یا فیلم‌های خانوادگی و... است و سینمای اجتماعی در دنیا کارکرد ویژه‌ای دارد؛ لذا بسیاری از کشورها سیاست‌های کلان فرهنگی اجتماعی آموزشی و تربیتی خود را با سینمای اجتماعی جلو می‌برند. به خاطر دارم متاسفانه از یک جایی به بعد یعنی تقریبا از اواسط دهه هفتاد، رویکرد سینمای اجتماعی ناخودآگاه تغییر پیدا کرد و بیشتر یک سری مسائل سیاسی، عقیدتی را با سینمای اجتماعی درهم آمیختیم و برای اینکه بتوانیم مخاطب بیشتری را جلب کنیم یا در جشنواره‌های خارجی خوش بدرخشیم، یک مقدار سیاهی، تلخی، فلاکت را در ژانر اجتماعی یا ژانر فلاکت باب کردیم. لذا معتقدم این ژانر فلاکت از اواسط دهه هفتاد شروع شد و متاسفانه این ژانر روز به روز بدتر شد.

وی ادامه داد: گویا این ژانر همانند سرابی شده است که انتهایی ندارد و ما به جایی رسیدیم که فیلمسازانمان تلاش کردند تا در به تصویر کشیدن این سیاهی‌ها از یکدیگر پیشی بگیرند. لذا تمام موارد ذکر شده دو عامل بسیار مهم دارند: یک، عامل فقدان مدیریت کلان فرهنگی دغدغه مند، کاربلد، متعهد است که بتواند یک سیاست‌گذاری درستی را در سینما داشته باشد و چارچوب‌های درستی را برای سینما تبین و ترسیم کند. از طرفی دیگر فیلمسازی است که هنوز نمی‌داند به عنوان یک هنرمند می‌تواند چه جایگاهی را ایفا کند. متاسفانه هنرمندان ما در این زمینه افراد کاسب کاری شده‌اند که تنها به فکر مطرح شدن، پول در آوردن و درخشش خود در شورای جهانی هستند؛ از این رو آن‌ها حاضر هستند کشور، مملت، جامعه و کسانی که در کشور خود زیست می‌کنند را به هر طریق تیره و تاری مشمئز کننده نشان ‌دهند اما در دنیا بدرخشند و دیده شوند. برای مثال: ما هیچکدام منکر این نیستیم که در کشور مشکلات اقتصادی داریم که می‌تواند نشات گرفته از هر چیزی باشد و منکر این نیستیم که چنین موردی می‌تواند عامل بسیاری از بزهکاری‌های اجتماعی باشد.

*برادران لیلا، خانواده ایرانی را بدبخت و فلاکت‌زده به تصویر کشید

این منتقد سینما و تلویزیون بیان کرد: ما در سینما به جایی رسیدیم که بتوانیم به کارکرد سینمای اجتماعی بپردازیم تا بتواند معضلات جامعه را بر طرف کند؛ لذا آمدیم کثیف‌ترین حالت ممکن را بلد کردیم. باید این مسئله را نقد کنیم که چرا در جامعه ما که مبتنی بر فرهنگ ایرانی اسلامی است زیست آدم هایش چرا باید پدیده‌ای مانند اختلاص باشد! اما میآییم و دست می‌گذاریم بر روی کثیف‌ترین حالت ممکن مانند ساخت فیلم سینمایی برادران لیلا. آن کسی که فیلم برادران لیلا را می‌سازد درست که مسئله معضلات جامعه نشات گرفته از تحریم و دیگر موارد را بررسی می‌کند ولی بر روی خانواده ایرانی متمرکز می‌شود و خانواده ایرانی را یک خانواده، بدبخت، فلاکت زده و... نشان می‌دهد که اعضای خانواده شامل مرد، زن، فرزندان و... حاضر هستند برای اینکه یک پله بالاتر بروند از عزیز خود بگذرند. خب قطعا چنین فیلمی یک اثر گذاری مثبت در جامعه مان نخواهد داشت. نه تنها چنین فلیمی نمی‌تواند اثر گذاری مثبت داشته باشد بلکه نمی‌تواند برای نسل جوانی را که شاهد تماشای چنین اثری هستند آموزه دیگری داشته باشد؛ یعنی فیلم یک قدم جلوتر برود و مانند اثری که یک دشمن معاند یا بیگانه می‌سازد تا به خانواده و جامعه ایرانی ضربه بزند. متاسفانه یک سری از فیلمسازان ما دقیقا در راستا همین اهداف حرکت می‌کنند و آثار این چنینی می‌سازند.

*رواج قمار با تمساح خونی

منتظری ادامه داد: کمدی اجتماعی‌های بسیاری را دیدم که در سینما به نمایش درآمدند، برای مثال اخیرا فیلم سینمایی تمساح خونی به اسم سینمای کمدی اجتماعی روی پرده سینماها بود؛ اما واقعا چنین فیلم کمدی اجتماعی پدیده‌ای مانند قمار را ترویج یا نکوهش می‌کند؟ متاسفانه برداشتی که بنده از فیلم سینمایی تمساح خونی داشتم ترویج قمار بود. معتقدم ما در نگاه فیلمنامه نویسان و فیلمسازانمان دچار مشکل هستیم و در خوشبینانه‌ترین حالت می‌توان گفت عزیزانی که در شوراهای پروانه ساخت و نمایشنامه‌ نشسته‌اند و به چنین فیلم‌هایی پروانه ساخت و نمایش می‌دهند متوجه نیستند که چنین آثاری به صورت زیر پوستی مواردی را در جامعه ترویج می‌کند و چنین مواردی را رواج می‌دهند وگرنه به این فیلم‌ها مجوز نمی‌دادند.

*بی‌بدن، اثری که به مخاطب تلنگر نمی‌زند

وی بیان کرد: فیلم سینمایی بی‌بدن یکی از آثاری است که به صورت مستقل جزء فیلم‌های خوب در سینمای اجتماعی است اما در بحث مورد نظر ما، این فیلم از منظر جامعه شناسی، قطعا جزء فیلم‌های شاخص محسوب نمی‌شود؛ زیرا بی‌بدن روایتی از رابطه یک دختر و پسر که درست و معقول نبوده است دارد و در ادامه پسر دختر را به قتل می‌رساند. در حقیقت نحوه روایت در کارگردانی، ایجاد حس تعلیق و فضاسازی فیلم به صورت مستقل موفق است اما اگر بخواهیم ببینیم آیا چنین فیلمی آموزه‌ای برای جامعه ما دارد یا خیر؟ نه واقعا چنین فیلمی آموزه‌ای برای جامعه ما ندارد و تلنگری به مخاطب نمیزد تا مادر یا پدر یک خانواده بر روی روابط فرزند خود کنترل داشته باشند. چنین رواتی زمانی می‌تواند موثر و آموزش دهنده باشد که تلنگری به مخاطب بزند اما وقتی اثری به مخاطب تلنگر نمی‌زند، الزامی برای ساخت ندارد.

این منتقد سینما افزود: همچنین فیلم سینمایی ابد و یک روز جزء فیلم‌های خوب است اما اگر از من سوال شود که ابد و یک روز فیلم سینمایی خوبی هست یا خیر؟ جوابم بله است؛ زیرا این فیلم درام خوش ساخت و فیلمنامه قوی‌ای دارد؛ اما اگر مسئله اصلی این فیلم پدیده شوم اعتیاد است آیا می‌تواند یک فرد نوعی را مجاب کند که به سمت و سوی مواد مخدر برود؟ قطعا این فیلم چنین مسئله‌ای را ندارد.

*برخی از فیلمسازانمان به دنبال کاسبی افتاده‌ان/ حل معضلات جامعه با سینمای اجتماعی

منتظری بیان کرد: یک سری از فیلمسازان ما دنبال کاسبی افتاده ‌اند یعنی کاسبیشان به شکل‌های مختلف متفاوت است، برای فردی راه رفتن بر روی فرش جشنواره‌ای خارجی و برخی دیگر دستمزدی است که برای کار می‌گیرد و انواع و اقسام دیگر رفتارها است که دنبال نام و نام هستند، لذا معتقدم فیلمساز اجتماعی ما دغدغه چندانی ندارد.

وی ادامه داد: البته برخی از فیلم‌های خانم پوران درخشنده، توانسته تلنگری برای جامعه باشد. آن هم نه کارهای اخیر یا همه کارهای ایشان بلکه فیلم‌هایی که در گذشته‌های نچندان دور که تولید کردند می‌تواند تلنگری به مخاطب خود داشته باشد. مثلا فیلمی با مضمون طلاق عاطفی یا خیانت می‌سازند اما چنین موردی فقط روایتگری داستان است. خانم درخشنده فیلمی به نام زیر سقف دودی ساخته است و واقعا روایت است و تلنگر نیست اما همین فیلمساز فیلم دیگری با عنوان هیس دخترها فریاد نمی‌زنند می‌سازد که واقعا تلنگر است.

این منتقد افزود: معتقدم یک فیلمساز سینمای اجتماعی باید به عنوان یک فرد روشنفکر و کسی که خوراک فرهنگی جامعه را تعین می‌کند باید یک قدم جلوتر از آحاد مردم جامعه قدم بردارد و نباید مانند افراد حرف زن که دور هم جمع می‌شوند و راجع به موضوعی حرف میزنند فکر کند. بلکه فیلمساز باید یک قم جلوتر باشد و نباید تنها روایتگر یک بحران یا داستان باشد. زیرا کارکرد سینمای اجتماعی این نیست. ما با سینمای اجتماعی می‌توانیم بسیاری از معضلات یک جامعه را در کشور حل کنیم و اگر یک مقدار تامل داشته باشیم. این خیلی مهم است که فیلمساز چقدر از یک موضوع درک دارد مهم است.

منتظری تضرح کرد: امیدوار هستم حداقل در دولت جدیدی که روی کار می‌آید شاهد تبین سیاست‌های درست در سینما و به ویژه سینمای اجتماعی باشیم و آن مدیر ارشد فرهنگی که راسا وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و پس از ایشاد رئیس سازمان سینمایی است باید خط و ربط سینمای اجتماعی را مشخص کنند و نباید به هر اثری پروانه ساخت بدهند و باید با این معقوله که سینمای اجتماعی باید آگاهی بخش و آموزنده باشد توجه داشته باشند. لذا باید به دنبال سیاستگذاری صحیح بود و تا کنون همه صرفا فقط به دنبال منافع شخصی خود بودند یکی به دنبال نام و دیگری به دنبال شهرت و حضور در جشنواره جهانی و فرش قرمز و دیگری به دنبال پیشنهاد کار.

وی در پایان سخنانش گفت: تمام سینماگرهایی که این بلا را به سر سینمای اجتماعی آوردند باعث شده‌اند که مخاطب واقعی سینما از دست برود و آن مخاطب واقعی به سینما نرود. مخاطب‌هایی که امروز آقایان مدیران سینمایی به آن‌ها می‌‍بالند مخاطبان واقعی سینما نیستند، زیرا این‌ها افراد تنها مخاطبانی هستند که به دنبال سطحی نگری هستند و به دنبال فیلم‌های که ابتذال را به نمایش می‌گذارند می‌روند. سپس اگر یک فیلم اجتماعی را یک کارگرداتن شاخص بسازد مشتری ندارد چون اینقدر فیلم کثیف به خورد مخاطب سینمای اجتماعی داده اند و دیگر کسی رغبت نمی‌کند به تماشای اثر بنشینند.

  لینک
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/84071