کد خبر : 84423
تاریخ : 1403/4/16
گروه خبری : اندیشه

انقلاب اسلامی، انقلاب آرمان‌ها است؛

جمهوریت در اندیشه دکتر بهشتی

شهیدبهشتی را به‌عنوان یکی از تئوریسین‌های نظام جمهوری اسلامی می‌شناسند. کسی که دوم آبان‌ماه 1307 هجری شمسی در محله لنبان اصفهان چشم به جهان گشود و از چهار سالگی خواندن، نوشتن و قرائت قرآن را شروع کرد. وی در سال سوم دبیرستان به‌منظور تحصیل علوم دینی وارد حوزه علمیه اصفهان و سپس قم شد. بهشتی در سال 1330 آموختن زبان را در تهران آغاز کرد و در همان سال به سبب شرکت در تجمع معترضان تلگراف‌خانه اصفهان و سخنرانی علیه صحبت‌های قوام‌السلطنه، به شهربانی احضار شد. در همین سال بود که شهیدبهشتی با علامه طباطبایی آشنا شد و در درس اصول فلسفه و روش رئالیسم وی حضور یافت.

وی در سال 1333 دبیرستان «دین و دانش» را در قم تأسیس کرد و مدیریت آن را به‌عهده گرفت. یک سال بعد نیز موفق شد مدرک کارشناسی رشته فلسفه معقول را از دانشگاه تهران بگیرد. شهیدبهشتی در سال 1335 تحصیل در مقطع دکتری همین رشته را آغاز کرد و سه سال بعد مدرک دکتری را دریافت کرد؛ وی پس از چندسال مطالعه، تحقیق و تألیف چند کتاب و مقاله ازجمله حکومت اسلامی، نماز چیست و حکومت پیغمبران را انجام داد.

شهیدبهشتی در سال 1342 مدرسه علمیه حقانی را تأسیس کرد و به کمک جمعی از فضلای حوزه علمیه به تشکیل گروهی تحقیقاتی درباره حکومت در اسلام اقدام کرد. در همان اوقات توسط سازمان امنیت و اطلاعات قم (ساواک) از قم به تهران انتقال یافت. وی در سال 1343 در تهیه برنامه جدید تعلیمات دینی مدارس شرکت و یک‌سال بعد یعنی در سال 1344 به آلمان عزیمت کرد. در آنجا علاوه‌بر یک سلسله آموزش‌ها و حرکت‌ها که به طور طبیعی ناشی از اصالت فکری و عمق مغز ایدئولوژیک وی بود، به بنیان‌گذاری گروه فارسی زبان در انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا اقدام کرد.

سرانجام در سال 1349، به ایران بازگشت و به فعالیت‌های علمی، فرهنگی و سیاسی روی آورد و جلسات تفسیر قرآن را آغاز کرد. شهیدبهشتی تا سال 57 و پیروزی انقلاب، کار فکری و مبارزه را ادامه داد و چندین‌بار نیز توسط ساواک دستگیر و روانه زندان شد. در بهمن‌ماه 1357 به فرمان امام شورای انقلاب را با حضور آقایان مرتضی مطهری، محمدجواد باهنر، اکبر هاشمی رفسنجانی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، سیدمحمود طالقانی، سیدعلی خامنه‌ای، محمدرضا مهدوی کنی، مهدی بازرگان، مصطفی کتیرایی، یدالله سحابی و احمد صدر حاج‌سید جوادی تشکیل داد.

* تئوری‌های نظام جمهوری اسلامی برگرفته از اندیشه‌های بهشتی

شهیدبهشتی نقش مهمی در نگارش قانون اساسی و تطابق آن با فقه اسلامی دارد. او که به گفته امام خمینی یک ملت بود، با اندیشه‌های اسلامی خود نقش مهمی در شکل‌گیری «جمهوری اسلامی» و تئوری‌های نظام اسلامی داشت. بهشتی تعاریف جامعی از جمهوریت دارد که اصل حاکمیت جمهوری اسلامی را در ادامه حیات آزادی فردی و اجتماعی انسان می‌بینید و تلفیق اسلامیت و جمهوریت را مسیر درست انقلاب اسلامی برای رسیدن به اهداف خود می‌داند.

دراین‌باره حسن ابراهیم‌زاده در کتاب بهشتی در زمین می‌گوید: در اندیشه سیاسی اجتماعی بهشتی سلب آزادی از انسان، سلب انسانیت از وی و قالبی شدن فرد در جامعه است. اما آزادی در اندیشه بهشتی سبقه آسمانی دارد که هیچ تقابلی با آزادی‌های مشروع سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دیگر ندارد؛ در نگرش کلان بهشتی به مقوله و مفهوم آزادی، اسلام منادی بشریت به سوی آزادی برتر و والاتر که همانا آزادی از هوا و هوس است، وجود دارد. کوشش اسلام این است که انسان آزادی تربیت کند، آزاد از بند هوا و هوس، آزاد از تسلط خشم و شهوت و آزاد از تسلط دیگران تا بتواند راه خویش را آزادانه انتخاب کند.

* در منظر بهشتی انقلاب اسلامی، انقلاب آرمان‌ها است و نه تسلیم شدن

در منظر بهشتی انقلاب اسلامی، انقلاب آرمان‌ها است و نه تسلیم شدن در برابر واقعیت‌های سیاسی و اجتماعی موجود در جامعه و نیز واقعیت‌ها و معادلات جهانی. بهشتی با تأکید بر این نکته که «من هیچ اعتنایی به آمریکا و اروپا» ندارم، همواره بر ایمان و اراده مردم در دفاع از ارزش‌های متعالی اسلام و انقلاب تکیه داشتند و آن را رمز حیات عزیزانه می‌دانستند.

* جمهوریت از منظر شهیدبهشتی

شهیدبهشتی درباره مفهوم جمهوری می‌گوید: جمهوری است؛ یعنی خلقی است، یعنی توده‌ای است و مردمی است. از نظر ایشان، جمهور معادل خلق، توده و مردم است؛ حکومت جمهوری خود اقسامی چون جمهوری دموکراتیک، جمهوری کمونیستی و مانند آن دارد که جمهوری اسلامی نیز یکی از گونه‌های این حکومت است.

قید اسلامی بیانگر آن است که حکومت ایران جمهوری صرف نیست؛ بلکه جمهوری‌ای براساس مکتب اسلام است. اسلامی است؛ یعنی دارای ایدئولوژی بوده و در برابر یک ایدئولوژی انتخاب‌شده و نه تحمیل‌شده، متعهد است. بدین ترتیب در نظام جمهوری اسلامی، توده مردم، رئیس حکومت را با توجه به اصول مکتب انتخاب‌شده خود یعنی اسلام برای مدت محدودی انتخاب می‌کنند.

او اواخر اسفندماه سال 1357 درباره مفهوم جمهوری در مصاحبه‌ای گفته است «جمهوری اسلامی نوع حکومتی است که با پذیرش و انتخاب آزادانه اکثریت ملت به قدرت می‌رسد. این یکی از اساسی‌ترین پایه‌های جمهوری اسلامی است. ملت ایران بیدار باشید، هشیار باشید از هم‌اکنون باید حکومتی را انتخاب کنید که در آن حکومت عامل زور و عامل تهدید به هیچ عنوان برای رسیدن به هیچ سمتی از سمت‌های اجتماعی، مورد بهره‌برداری احدی قرار نگیرد، این پایه اساسی است، به نظر ما همه مسائل دیگر باید از اینجا پایه بگیرد. خب هر حکومتی که براساس رأی آزادانه مردم سر کار بیاید، جمهوری اسلامی است؟ نه، این مورد شرط لازم بوده، اما شرط کافی نیست؛ شرط دومی نیز دارد و آن این است وقتی مردم یک کشور، اکثریت مسلمانند، این مسلمانان اگر فردی را با رأی آزاد برای زمامداری انتخاب کردند، خود به خود از این زمامدار می‌خواهند که خودش را در اداره مملکت نسبت به مقررات و تعالیم اسلامی ملتزم و متعهد بداند؛ متعهد باشد که جامعه و کشور را براساس تعالیم سعادت‌بخش اسلام اداره کند.»

* ترکیب جمهوری با مبانی اسلامی

بهشتی نوع جمهوری و حکومت جمهوری با مبانی اسلام در زمینه زمام‌داری را سازگارتر از هر نوع حکومت دیگر می‌داند و معتقد است طبق مبانی اسلامی در عصر ما، زمام‌دار صرفاً باید سِمت و قدرت خود را از آرای مردم بگیرد و می‌گوید «در دوره‌ پس از پیامبر اسلام (ص)، امامان معصوم (ع) منصوص و منصوب‌اند، اما با اینکه تعیینی است، تحمیلی نیست. ولی امروز در عصر غیبتِ امامِ معصومِ منصوبِ منصوص، امامت دیگر تعیینی نیست، تحمیلی هم نیست، بلکه شناختنی و پذیرفتنی یا انتخابی است؛ بنابراین رابطه‌ی امت و امامت در عصر ما یک رابطه‌ مشخص است.»

  لینک
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/84423